۱۳۹۳/۰۷/۳۰
–
۱۶۳۵ بازدید
ایا توبه درمورد گناه کبیره نیز پذیرفته میشود؟میخوام یک زن مسلم باشم ایا میتوانم به توبه امیدوار باشم؟
پرسشگر گرامی !
بسیار خرسندیم از اینکه چنین تصمیم خوبی گرفته اید، ومی خواهید به سمت هدایت ونور رهنمون شوید ، امیدوارم تصمیمتان محکم ،قاطع ،جدی ودائمی باشد! بدانید اکنون که چنین تصمیمی گرفته اید ، نباید یکباره ،همه موارد دین را اجرا کنیم، بلکه بایستی از کم شروع کردو پله پله به پیش رفت وتا دریک موضوعی محکم نشده اید به موضوع دیگر نپردازید ؛ حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: «قلیلٌ یَدُومُ خیرٌ مِن کثیرٍ مُنقطع»کار کم و همیشگی بهتر از کار زیادی است که انسان را خسته کند و پیوستگی و دوام نداشته باشد(غررالحکم ص534) این حدیث فقط درباره مستحبات نیست بلکه در تمام امور به کار می آید.
سؤال شما را در دو قسمت پاسخ می دهیم : 1- راجع به توبه وآثارآن 2- چگونه می توان مسلمان خوبی بود!
الف ) جایگاه توبه در پیشگاه خدا:
در حدیثی از حضرت امام باقر(ع) می خوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلما فوجدها؛ خداوند از توبه بنده اش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را می یابد، شاد می گردد» (کافی 2 435 باب التوبة ….. ص : 43).در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «التائب من الذنب کمن لاذنب له والمقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء؛ کسی که از گناه توبه کند، همچون کسی است که اصلا گناه نکرده است و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار می کند مانند کسی است که مسخره می کند» (همان) بادقت در این دوروایت به این نتیجه می رسیم که خدا توبه بنده اش را دوست دارد ، اما توبه ای که از روی صفا و اخلاص، باشد، نه توبه ای که فقط لقلقه زبان باشد !
«توبه» در لغت به معناى رجوع است و حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن، تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته ،کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را می توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند.
خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه مى دهد: «و توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا رجوع کنید تا رستگار شوید» حضرت سجاد(ع) در مناجات تایبین از مناجات های پانزده گانه (خمسه عشر) که در مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی نیز آمده است به پیشگاه خداوند چنین عرضه می دارد: خدایا! تو کسی هستی که دری به سوی عفوت بر روی بندگانت گشوده ای و نامش را توبه گذاشته ای و فرموده ای؛ بازگردید به سوی خدا و توبه خالص کنید. اکنون عذر کسانی که از ورود به این در، بعد از گشایش آن ، غافل شوند چیست؟
پس خداوند تمامی گناهان انسان را در صورت توبه می بخشد، اما لازم است توجه شود که توبه تنها استغفار یا پشیمانی از گذشته و حتی تصمیم به ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها باید شخص گنهکار در مقام جبران برآید و فسادی را که مرتکب شده جبران نماید. این صحیح نیست که مثلا در جلوی دیگران فردی را به دروغ و حیله متهم کنیم و بعد در خانه خلوت، استغفار نماید! پس باید حقوقی از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تکالیفی را که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقی از مردم را که تباه ساخته جبران نماید و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسی از آنها رضایت و حلالیت بخواهد .
توبه ، باید حقیقی باشد یعنی توبه نصوح ؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. وهمین ندامت، انشاالله کافی است که خداوند اورا ببخشد واونیز با دلی امیدوار به بخشایش ورحمت الهی ودور از گناهان، عبادت او را بیاورد ودر اعمال پیش رویش باتوکل واستعانت الهی، دیگر به سمت آن گناه نرود، البته باب توبه هیچگاه بسته نمی شود وخداوند آمرزنده ومهربان است.
نگرانی ای که در توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است! که آیا موفق می شود راه خود را به سوی خداوند تغییر دهد یا نه !
توبه را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم کرده اند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاعند و صرفا با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می شود، اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان، اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای بوجود آمده را نیز می طلبد!
در تقسیم بندی دیگر، گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود می توان به سه دسته تقسیم کرد:
الف. ستم به خویشتن
یعنی انسان از این ناحیه به جان، مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خود شده است. در این گونه موارد، گرچه گنهکار در حق خود ظلم کرده، ولی چون معمولا پای شخص دیگر و حق دیگری در بین نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر می توان از آنها توبه کرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت.
ب. حق الله
فطرت پاک و سالمی که خداوند در نهاد انسان قرار داده، اعضاء و جوارح و نعمتهای فراوان مادی و معنوی، پانزده میلیارد سلولی که در مغز اوست و سرانجام «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای پویایی و سعادت اوست، اما با تأسف آدمی بر اثر تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی، همه این نعمتها را نادیده انگاشته و راه تمرد و عصیان را در پیش می گیرد! اما راه کاری که برای این دسته گناهان وجود دارد این که: اگر شرک و کفر صورت گرفته، باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین آن نمود، و اگر در احکام و فروع دین کوتاهی و تعلل شده, باید به تکمیل و جبران آنچه از دست رفته اقدام کرد.
ج: حق الناس
شرایط توبه در «حق الناس» سنگین تر از توبه در «حق الله» است و این گناه, یعنی تجاوز به حقوق دیگران را امام علی(علیه السلام) از آن به مظالم العباد (کلینی، اصول کافی، ج2، ص443) و امام زین العابدین(علیه السلام) به «تضییع حقوق الاخوان» (مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص415) یاد کرده اند.
در روایت آمده: پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) به خانه کعبه نگاه کرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و سپس ادامه داد: حق واحترام یک مؤمن از تو بالاتر است، چون خداوند خانه کعبه را دارای یک احترام و عظمت دانست درحالی که راجع به مؤمن سه چیز را مورد احترام قرار داده: «مال-خون-سوءظن» (همان، ج67، ص71) بر این اساس مردم و مؤمنان دارای سه نوع حق، احترام و مصونیتند؛ به موازات همین سه حق ممکن است سه نوع ظلم هم به آنان روا شود و بر همین پایه سه نوع توبه هم واجب می شود که این سه عبارتند از: 1. تجاوز به مال 2. لطمه به جان 3. ضربه به آبرو.
تاکید بر این مطلب ضروری است که هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا ; خداوند همه گناهان را می آمرزد . / صد بار اگر توبه شکستی باز آ— این درگه ما درگه نامیدی نیست. /
حتی اگر گناه، مربوط به حقوق مردم باشد،باز هم، با جلب رضایت از ایشان ،امکان بخشش خداوند؛وجود داردو نباید هیچگاه از رحمت خداوندی ناامید شد. گناه ناامیدی از خداوند، از نظر بزرگی ،از خود گناهی که ما انجام می دهیم بزرگتر است. در میان گناهان، گناهی بزرگتر از قتل نداریم. حتی در قتل عمد هم اگر انسان واقعا توبه کند و آنچه را که لازم است تدارک کند،قابل بخشش است.
پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
توبه راستین از گناهان آن است که قصد بازگشت به آن گناه را نداشته باشد. خداوند متعال بارها در قرآن مجید وعده غفران به تائبان داده است و حتى گناهکاران را فرمان به مأیوس نشدن از رحمت خویش داده است. چنان چه در آیه 53 سوره زمر مى فرماید: به آن بندگانم که در گناه کردن بر نفس خویش اسراف کرده اند بگو هرگز از رحمت بى منتهاى خدا ناامید مباشید البته خداوند همه گناهان شما را خواهد بخشید که او خدایى بسیار آمرزنده و مهربان است. همچنین مى توان آیات (135)آل عمران و (48)نسا را به دقت ملاحظه نمایید.
باید توجه داشت که فاصله گرفتن از بدى و گناه و نزدیک شدن به معنویات و قرب خداوند، امرى تدریجى است و محتاج صبر و حوصله فراوان است. انسان باید مانند کوهنوردى باشد که گاهى به قله کوه بلندى که قصد صعود به آن را دارد نگاه مى کند و احساس مى کند هنوز تا قله کوه, راه زیادى مانده و از طرفى به دامنه کوه نگاه مى کندو مى بیند از آن فاصله گرفته و این حالت بین ترس و امید را چنان چه در قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) آمده، همواره در زندگى خود حفظ کند. یعنى هم از این که گاهى توفیق بندگى و دورى از گناه را پیدا کرده امیدوار و خوشحال باشد و هم از این که گاهى دچار لغزش و گناه مى گردد ترسان و بیمناک.
شرایط پذیرش توبه:
1. گناه را از روی جهالت و نادانی و طغیان غرایز و تسلط هوس های سرکش و چیره شدن آنها بر نیروی عقل و ایمان انجام داده باشد نه از روی انکار حکم خداوند و عناد و دشمنی، چون چنین گناهی حکایت از کفر انسان می کند و توبه از آن قبول نیست مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید.
2. هنوز چندان زمانی از گناه نگذشته توبه کند و زود پشیمان شود و به سوی خدا بازگردد، زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه به کلی از روح و جان انسان شسته شود و کمترین اثری از آن در دل باقی نماند و این در صورتی است که در فاصله نزدیکی قبل از ریشه دواندن گناه در دل، انسان پشیمان گردد، در غیر این صورت غالبا اثرات گناه در زوایای قلب و جان انسان باقی می ماند، پس توبه کامل آن است که زود انجام پذیرد.
امیر مؤمنان(ع) در حکمت 417 از نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتی) در جواب کسی که در حضور امام(ع) بدون توجه لازم گفت: «استغفرالله» فرمود: مادرت بر تو بگرید، آیا می دانی معنای استغفار چیست؟
استغفار درجه والامقامان است و دارای شش معنا می باشد.
1. پشیمانی از گذشته.
2. تصمیم به عدم بازگشت به گناه.
3. پرداخت حقوق مردم، چنانچه خدا را پاک دیدار کنی که چیزی بر عهده تو نباشد.
4. تمام واجب های ضایع شده را به جا آوری.
5. گوشتی را که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنی، چنان که پوست به استخوان چسبیده، گوشت تازه بروید.
6. رنج طاعت را به تن بچشانی چنان که شیرینی گناه را به او چشانده بودی، پس آنگاه بگویی: «استغفرالله» (حکمت 417 نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی).
آثار توبه:
1- محبوبیت نزد خداوند
سوره بقره / 222 : «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین» خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد.
2 – تبدیل سیئات به حسنات
سوره فرقان / 70:«الا من تاب و آمن وعمل عملاً صالحاً فأولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات وکان الله غفوراًرحیماً» مگرآن کسان که توبه کنند و ایمان آورند و کارهای شایسته کنند خدا بدیهایشان را به نیکی ها بدل می کند و خدا آمرزنده و مهربان است.
3 – فلاح و رستگاری
سوره نور / 31 : و توبوا الی الله جمیعاً ایها المؤمنون لعلکم تفلحون ای مؤمنان ! همگی به درگاه خدا توبه کنید باشد که رستگار شوید.
4 – آمرزش گناهان
سوره شوری / 25 :« وهو الذی یقبل التوبه عن عباده و یعفوعن السیئات و یعلم ما تفعلون» اوست که توبه ی بندگانش را می پذیرد و از بدیها و گناهان در می گذرد و آنچه می کنید می داند.
5 – حفظ از عذاب الهی
سوره غافر/7:« وقهم عذاب الجحیم »ما آنان ( تائبین ) را ازعذاب جهنم رهایی خواهیم داد (به وسیله ی طلب غفران).
6 – پوشاندن سیئات
سوره ی تحریم / آیه ی 8 :«یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحاعسی ان یکفرعنکم سیئاتکم» ای کسانی که ایمان آوردید از گناهان خود به سوی خدا, توبه خالصانه کنید چرا که امید است به اینکه پروردگار شما, سیئات شما را،از خود شما بپوشاند! حضرت علی ( علیه السلام ) می فرمایند : هر کس توبه کند خداوند او را بیامرزد و به جوارح او و جای جای زمین دستور داده شود که آبروی او را حفظ کند وعیبهایش را بپوشانند و گناهانی که فرشتگان حافظ اعمال برایش نوشته اند از یاد آنان برده شود. (میزان الحکمة / ج2 / ح 2183)
7 – برخورداری از برکات و نعمتهای الهی
سوره نوح / آیات 11 و 12 : فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا ً , یرسل السماء علیکم مدرارا ً و یمددکم باموال و بنین … پس به آن قوم گفتم : طلب مغفرت و آمرزش و توبه کنید از پروردگار خویش که بخشنده و آمرزنده است و اگر توبه کنید ما بر شما باران می فرستیم و همچنین شما را یاری می کنیم به واسطه ی اموال کثیره و فرزندان زیاد.
امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : زیاد طلب آمرزش از خدا کنید تا از خدا طلب روزی کنید .
8 – ورود به بهشت
سوره ی تحریم / 8 :« یا ایها الذین امنوا توبوا الی الله توبةً نصوحا … و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار»
نمی خواستیم راجع به گناه خاصی سخن بگوییم اما برای تنبیه اینکه بعضی ازگناهان ممکن است به گناهان دیگری منجرشود، پیرامون «زنا»، مطالب زیرآورده ایم، توجه کنید :
– ابن مسعود گفت از پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم سؤال نمودم بزرگترین گناه کدام است؟ «فرمود براى خداوند شریک قرار دادن، عرض کردم بعد از شرک بخدا چه گناهى بزرگتر است؟ فرمود از ترس فقر و بینوائى فرزند را کشتن ،پرسیدم و بعد از آن ،فرمود: مرتکب عمل فحشا و زنا شدن است . »
چه زنا کردن اولش مخالف و آخرش ندامت و پشیمانى است، و روز قیامت این طایفه عذابشان دو چندان شده و در نهایت خوارى و پستى در دوزخ جاوید خواهند ماند مگر آنکه از گناهان خود توبه نموده و بجبران گناهان خود اعمال شایسته و نیکو بجا آورند تا خداوند بدیهاى آنها را با نیکى جبران و ثواب عطا فرمایددر بعضى از روایات نیز وارد شده که شخص زناکار در آن لحظه اى که مرتکب این عمل مى شود از ایمان بازداشته مى شود.
– قال رسول اللّه (ص) …: لا یزنی الزانی حین یزنى و هو مؤمن. و لا یسرق السارق حین یسرق، و هو مؤمن. فانه اذا فعل ذلک خلع عنه الایمان کخلع القمیص. یعنى شخص زناکار به هنگامى که مرتکب این عمل مى شود مؤمن نیست. و همچنین شخص سارق به هنگامى که مشغول دزدى است ایمان ندارد چرا که به هنگام ارتکاب این عمل، ایمان را از او بیرون مى آورند، همانگونه که پیراهن را از تن
– محمد بن یعقوب … از ابى حمزه ثمالى نقل کرده که گفت خدمت حضرت سجاد بودم مردى شرفیاب حضرت شد و گفت من گرفتار زنا شده ام ولى براى جبران این عمل ،یک روز ، روزه میگیرم آیا این روزه ،کفاره آن گناه مى شود؟ حضرت فرمود: هیچ چیز نزد خدا محبوبتر از این نیست که اطاعتش شود و معصیت او نشود تو نه زنا کن و نه روزه بگیر. پدر بزرگوارش – حضرت باقر علیه السّلام او را در آغوش گرفت و ضمنا دست آن مرد را گرفت و فرمود: تو عمل دوزخیان را انجام میدهى و انتظار و توقع دارى که به بهشت بروى؟!
و از پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله روایت شده که فرمود: روز قیامت گروه هائى مى آیند که مانند این کوه بزرگ اعمال نیک دارند ولى در عین حال فرمان ورود بدوزخ در باره آنان صادر مى شود. سؤال شد آیا این گونه افراد نماز میخواندند؟ فرمود اینان نماز میخواندند روزه میگرفتند و پاسى از شب را عبادت میکردند ولى اگر از دنیا چیزى در دستشان قرار میگرفت با ولع و حرص او را میگرفتند
– امیر المؤمنین على (ع) فرموده است: آن کس که زنا کردن را دوست داشته باشد، اگر تصور کند حلال زاده است، دروغ پنداشته است.
مجازات زناکار (ارشاد القلوب-ترجمه رضایى، ج 1، ص: 175)
– نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و اله فرمود: بپرهیزید از زنا کردن که در آن شش خصلت بد است سه تاى آن در دنیا و سه تا در آخرت پس آن سه تا که در دنیاست یکى اینست که آبروى انسان را مى برد دومى باعث فقر و تهى دستى مى شود سومى عمر زناکار را کوتاه میکند و اما آن سه، که مربوط بآخرت است یکى سبب خشم و غضب پروردگار مى شود دومى سبب بدى حساب گردد سوم مجازات و عذاب زناکار را در قیامت بزرگ میکند زناکاران روز قیامت مى آیند ولى از شرمگاه (فرج) آنان آتش زبانه میکشد آنان از بوى گند شرمگاه شان (فرج) شناخته میشوند که زناکارند. « عقاب الاعمال، صدوق، صفحات 300، 311 و 332. م»
– پیامبر فرموده اند: هر کس با زنى مسلمان یا یهودى و مسیحى و زرتشتى، چه آزاد و چه کنیز، زنا کند و از گناه خویش توبه نکند و در حالى که بر آن اصرار بورزد بمیرد، خداوند در گورش سیصد دریچه مى گشاید که از آنها مارها و کژدم ها و اژدهاهاى آتشین تا روز رستاخیز به سوى او مى آیند و چون از گور خود برانگیخته شود، مردم از بوى بد بدنش سخت ناراحت مى شوند و بدین گونه خود و عملش شناخته مى شوند تا آنگاه که او را به آتش مى برند. « عقاب الاعمال، صدوق، صفحات 300، 311 و 332. م»
-همان حضرت فرموده اند: چون زنا بسیار شود، مرگ ناگهانى بسیار خواهد شد.
-امام صادق (ع) فرموده است: چون خداوند جهان را بر پا داشت، به موسى (ع) چنین وحى فرمود: که من در اثر کارهاى پدران، پسران را پاداش مى دهم، اگر نیک باشد، پاداش نیک و اگر بد باشد جزاى بد. زنا مکنید که در نتیجه، با زنان شما زنا شود و هر کس پاى در بستر مسلمانى نهد، پاى در بسترش نهاده مى شود. هر گونه که رفتار کنى، همان گونه با تو رفتار مى شود.
– امیر المؤمنین على (ع) فرموده است: چون روز رستاخیز فرا مى رسد، خداوند بوى بسیار بدى را در صحراى قیامت منتشر مى سازد که همه حاضران چنان آزار مى بینند که نفسهاى ایشان بند مى آید. در این هنگام به آنان ندا داده مى شود که آیا مى دانید این بوى آزار دهنده چیست؟ مى گویند: نه، ولى ما را به سختى آزار داد. گفته مى شود: این بوى بد آلت جنسى زناکاران است و کسانى که با بار گناه زنا، با خداى خود ملاقات کرده اند و در دنیا توبه نکرده اند. آنان را لعنت کنید که خدایشان لعنت کناد! و هیچ کس باقى نمى ماند، مگر اینکه مى گوید: پروردگارا زناکاران را لعنت فرماى! « عقاب الاعمال، صدوق، ص 312. »
توجه : از نظر اسلام هر گونه لذت بردن جنسی از نامحرم و به طور کلی از غیر همسر، حرام و ممنوع است؛ اعم از این که این لذت بردن به وسیله نگاه کردن باشد یا در قالب ارتباط کلامی و دوستانه، یا ارتباطی عمیق تر مثل دست دادن و لمس بدن و یا شدیدتر از آن، یعنی رابطه جنسی برقرار کردن. گر چه در برخی روایات به هر گونه لذت جنسی بردن از نامحرم، زنا گفته شده، ولی از نظر شرعی و فقهی کلمه زنا به موردی گفته می شود که منجر به عمل جنسی با نامحرم شود و بقیه موارد زنا محسوب نمی شود، گر چه حرام و ممنوع است.
ب ) اما درپاسخ به سؤال دومتان که چگونه می توان یک مسلمان خوب بود؟!
مهمترین برنامه ای که قرآن و احادیث به ما برای شروع کردن معرفی می کنند تقوای الهی است(1) تقوا دارای مراتب و مراحلی است: مرحله اول تقوا ترک محرمات و عمل به واجبات است.حضرت امیرمومنان علی(علیه السلام) فرمودند: المتّقی مَنِ اتّقی الذُّنوب(2) با تقوا کسی است که از گناه پرهیز کند وحضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: إعمِل بِفَرائِضِ اللهِ تَکُن أتقی النّاس به واجبات الهی عمل کن تا با تقواترین مردم باشی که این مرتبه اول که مرحله عمل می باشد. (3) (وبرای شما تا مدتها همین مرحله اول کافی است )
برای عمل کردن به واجبات، لازم است که مسائل شرعی خود را بدانیم ،حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) می فرمودند: وقتی که ما در قم طلبه بودیم هر شب موقع خواب از رساله مراجع تقلید مسأله می خواندیم و با احکام فقهی و نظرات مراجع و دستورات اسلام آشنا می شدیم بعد می خوابیدیم اما الان مردم یا توضیح المسائل در منزل ندارند یا اگر دارند حال مراجعه کردن ندارند و اگر به مشکلی و یا مسأله ای برخورد کردند از یکی از روحانیون می پرسند و چون همه روحانیون مجتهد نیستند لذا هرکدام از آن بزرگواران نظر مرجع تقلید خودش را بیان می کند و کمتر روحانی یافت می شود که نظرات همه مراجع تقلید را بداند و در مسأله مورد نظر فتوای همان مرجع را بگوید و حتی بعضی پا فراتر گذاشته اند یعنی مرجع مشخص نکرده اند، یا می گویند باقی هستیم، اگر باقی بر تقلید از مرجع میت هستند باید به اجازه یکی از مراجع زنده فعلی باشد.
مرحله دوم تقوا به جا آوردن مستحبات و ترک مکروهات است.(که فقط برای دانستن شما ، این مرحله ومرحله بعد را نوشته ایم ،ولی تا در مرحله اول رابه خوبی تثبیت نکرده اید به مرحله دوم کاری نداشته باشید!)
حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) در این زمینه می فرمودند: علماء باید مستحبات را برای خود واجب بدانند و مکروهات را حرام. شما طلاب به مستحبات خیلی اهمیت بدهید. همچنین ایشان می فرمودند: استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان خیلی در مستحبات و مکروهات دقیق بودند لذا ما جرأت نداشتیم نزد ایشان این موارد را رعایت نکنیم، استاد ما حتی نسبت به بعضی موارد هم مخالف بودند، مثل آجیل و تخمه و چای و غیره و ما نزد ایشان جرأت چای خوردن هم نداشتیم.
مطلبی که در مستحبات مهم است این است که حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: إذا أضَرَّتِ النَّوافِلِ بِالفَرائِض فَارفُضوها اگر مستحبات به واجبات ضرر زد مستحبات را رها کنید(4) و مطلب دیگر اینکه حضرت فرمودند: «إنّ لِلقُلوبِ إقبالاً و إدبارا فَإذا أقبَلَت فَاحمِلوها عَلی النَّوافِلِ و إذا أدبَرَت فَاقتَصِرُوا بِها عَلَی الفَرائِض»« برای قلبها روی کردن(حالت میل و رغبت) و پشت کردن(بی میلی و بی رغبتی) است هنگامی که این قلبها میل داشت آنها را به انجام مستحبات وادارید و هرگاه قلبتان میل و رغبت نداشت به واجبات اکتفا کنید»(5)
مرحله سوم تقوا این است که انسان مباح هم انجام ندهد. یعنی در هنگام خوردن و آشامیدن و خوابیدن و غیره که از افعال مباح هستند ، صرفاً جهت سیرشدن غذا نخورد بلکه نیت کند با سیرشدن می توانم نیرو کافی به دست بیاورم و واجبات و عبادات را انجام دهم و بتوانم بهتر درس بخوانم و بهتر به اجتماع و اسلام خدمت کنم، اینجاست که ضمن برطرف شدن گرسنگی یا تشنگی، خداوند برای او عبادت هم می نویسد چرا که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: إنّما الأعمالُ بِالنّیات(6) و همچنین فرمودند: یُبعَثُ النّاسُ عَلی نیّاتِهِم یعنی مردم در روز قیامت بر طبق نیت هایشان مبعوث می شوند(7)
اما درمرحله اول از تقوی وپله آغازین آن، خواندن نماز وهمیشگی خواندن آن است :
الف ) اگر می خواهید که انشاالله نماز را برای همیشه بخوانید؛ لازم است که بدانید چرا بایستی نماز خواند؟ وچرا خدا را پرستش کرد؟ اولا ، پرستش یعنى چه؟ پرستش آن حالتى را مى گویند که در آن انسان یک توجهى مى کند از ناحیه باطنى خودش، به آن حقیقتى که او را آفریده است و خودش را در قبضه قدرت او مى بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج مى بیند؛ در واقع سیرى است که انسان از خلق به سوى خالق مى کند. این امر اساساً قطع نظر از هر فایده و اثرى که داشته باشد، خودش یکى از نیازهاى روحى بشر است. انجام ندادن آن، در روح بشر ایجاد عدم تعادل مى کند.
مثال ساده اى عرض مى کنم: اگر ما کجاوه اى داشته باشیم و حیوانهایى، خورجینهایى که روى این حیوانها مى گذارند باید تعادلشان برقرار باشد. نمى شود یک طرف پر باشد و طرف دیگر خالى. انسان در وجود خودش خانه خالى زیاد دارد. در دل انسان جاى خیلى چیزها هست. هر احتیاجى که برآورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل مى کند. اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجتهاى دیگر خود را بر نیاورد، همان حاجتها او را ناراحت مى کند. عکس مطلب هم این است که اگر انسان همیشه دنبال مادیات برود و وقتى براى معنویات نگذارد، باز همیشه روح و روان او ناراحت است.
نهرو مردى است که از سنین جوانى لامذهب شده است. در اواخر عمر یک تغییر حالى در او پیدا شده بود. خودش مى گوید: من، هم در روح خودم و هم در جهان یک خلاى را، یک جاى خالى را احساس مى کنم که هیچ چیز نمى تواند آن را پر کند مگر یک معنویتى. و این اضطرابى که در جهان پیدا شده است، علتش این است که نیروهاى معنوى جهان تضعیف شده است. این بى تعادلى در جهان، از همین است. مى گوید: الآن در کشور اتحاد جماهیر شوروى ( درزمان تدوین این کتاب، روسیه وچند کشور دیگر ،کمونیست بوده وبه این نام خوانده می شدند) این ناراحتى بسختى وجود دارد. تا وقتى که این مردم گرسنه بودند و گرسنگى به آنها اجازه نمى داد که درباره چیز دیگرى فکر کنند، یکسره در فکر تحصیل معاش و در فکر مبارزه بودند. بعد که یک زندگى عادى پیدا کردند (الآن) یک ناراحتى روحى در میان آنان پیدا شده است.
در موقعى که از کار بیکار مى شوند، تازه اول مصیبت آنهاست که این ساعت فراغت و بیکارى را با چه چیز پر کنند؟ بعد مى گوید: من گمان نمى کنم اینها بتوانند آن ساعات را جز با امور معنوى با چیز دیگرى پر کنند، و این همان خلئى است که من دارم.پس معلوم مى شود که واقعاً انسان یک احتیاجى به عبادت و پرستش دارد.
امروز که در دنیا بیماریهاى روانى زیاد شده است، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده اند. ما این را حساب نکرده بودیم ولى بدانید هست، حقیقتاً هست: نماز قطع نظر از هر چیزى طبیب سرِ خانه است؛ یعنى اگر ورزش براى سلامتى مفید است، اگر آب تصفیه شده براى هر خانه اى لازم است، اگر هواى پاک براى هرکس لازم است، اگر غذاى سالم براى انسان لازم است، نماز هم براى سلامتى انسان لازم است. شما نمى دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتى از وقت خودش را اختصاص به راز و نیاز با پروردگار بدهد، چقدر روحش را پاک مى کند!
عنصرهاى روحى موذى به وسیله یک نماز از روح انسان بیرون مى رود. در یک جلسه که راجع به عبادت صحبت مى کردم، گفتم نگویید اسلام دین اجتماعى است، اسلام دین اخلاق است، چطور؟ اسلام دین همه اینهاست. اسلام بالاترین حرف را درباره تعلیمات اجتماعى گفته است. مى فرماید: لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ انْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسْطِ تمام پیغمبران را فرستادیم براى اینکه درمیان مردم عدالت اجتماعى پیدا بشود. اسلام براى اخلاق خوب بالاترین حرفها را زده است. مى فرماید: هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الْامِّیِّینَ رَسولًا مِنْهُمْ یَتْلوا عَلَیْهِمْ ایاتِهِ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ . ولى آیا اسلام که ارزش تعلیمات اجتماعى را اینقدر بالا برده، از ارزش عبادت چیزى کاسته است؟ ابداً، ارزش عبادت را هم یک ذره نکاسته است، بلکه مقام عبادت را در مافوق همه اینها حفظ کرده است.
عبادت، سرلوحه تعلیمات اسلامى
از نظر اسلام سرلوحه تعلیمات، عبادت است. اگر عبادت درست باشد آن دوتاى دیگر درست مى شود و اگر عبادت نباشد آن دوتا واقعیت پیدا نمى کند. باور نکنید که یک کسى در دنیا پیدا بشود که در مسائل اخلاقى و اجتماعى، مسلمان خوبى باشد ولى در مسائل عبادى مسلمان خوبى نباشد. ما براى آدم نمازنخوان چیزى از مسلمانى قائل نیستیم. امیرالمؤمنین فرمود: بعد از ایمان به خدا چیزى در حد نماز نیست. پیغمبر اکرم فرمود: نماز مثل چشمه آب گرمى است که در خانه انسان باشد و انسان روزى پنج بار در آن آب گرم شستشو کند. تَعاهَدوا امْرَ الصَّلوةِ وَ حافِظوا عَلَیْها (کلام امر است) یعنى رسیدگى به کار نماز بکنید، محافظت بر نماز بکنید.
خداوند به پیغمبر مى فرماید: وَ أْمُرْ اهْلَکَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیها به خاندانت دستور بده که نماز بخوانند، خودت هم بر نماز صبر کن؛ یعنى نماز زیاد بخوان و آن را تحمل کن.انَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ ا نَّکَ تَقومُ ادْنى مِنْ ثُلُثَىِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَکَ خدا مى داند که تو و افرادى که با تو هستند شبها بپا مى خیزید، عبادت مى کنید، خدا را پرستش مى کنید وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى انْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْموداً اى پیغمبر! قسمتى از شب را تهجّد کن (بر او واجب بود) شاید که خدا به این حال، تو را به مقام محمود برساند.
امکان ندارد انسانى انسان کامل بشود بدون عبادت و پرستش. پیغمبر، پیغمبر است و همان عبادتها و همان پرستشها و همان استغفارها. امام صادق مى فرماید:پیغمبر در هیچ مجلسى نمى نشست مگر اینکه بیست و پنج بار استغفار مى کرد، مى گفت: اسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبّى وَ اتوبُ الَیْه
از منابع و مآخذ اسلامی به دست می آید که برای رسیدن به حق و شاداب کردن روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی شود. برای روح انسان شیفته ،هیچ غذایی سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زیرا چه کسی بهتر از خداوند میتواند مَرْکب و معجونی برای رشد و ارتقای انسان ها پدید آورد؟
آنچه زیبایی و حُسن و خیر است، در نمازسفره ای است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز برای بندگانش باز میکند و بر سر این سفره انواع و اقسام غذاهای لذیذ وجود دارد و هر کس مطابق استعداد و تعالی خود از آن بهره مند میشود.
هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: «پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این ازطریق نماز امکان پذیر است»، یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست هم چنین نماز رابطه بنده با خداست و طبیعی است که بنده آن را به جا می آورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلی از خلقت انسان بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی میباشد. رکوع و سجود و تسبیح و تحمید و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همة زیبایی ها در نماز است.
با این همه اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد: «إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر»(عنکبوت / آیة 45.) نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد، انسان را به اوج معنویت میرساند. اذان با آن محتوای زیبا دل را می نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص) زیباترین جلوة عبادت و همدلی و یکرنگی و صفا و صمیمیت است. پیامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است.»( بحارالانوار، ج 73، ص 141) در آیات قرآن و از طریق پیامبر و پیشوایان دینى نیز تنها بخشى از آثار و حکمت هاى نماز وعبادت بیان شده است. با توجه به آیات و روایات در این زمینه، برخى از آثار و حکمت ها چنین است:
1 – قرب معنوى
یکى از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشکیل مى دهد و یکى از آیات قرآن هدف آفرینش انسان عبادت بیان شده است (ذاریات/، آیه 56.) که حکایت گر بعد معنوى نماز و اهمیت آن است، امام على(ع) فرمود: «الصلوة قربان لکل تقى» (نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 136)، نماز وسیله تقرب هر پرهیز کارى به خداوند است». در برخى از روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوى آن مى باشد. انسان مومن از طریق نماز با خدای بزرگ انس می گیرد و هر چه انس اش به خداوند قوی تر می شود از دنیا و لذت های آن فاصله می گیرد و از بدی ها دور و به خداوند که منبع تمام خوبی ها است نزدیک می گردد. تمامی انبیای الهی آمده اند تا از طریق عبادت به انسان کمک کنند که با خداوند انس بگیرد و فریب دنیا و شیطان را نخورد و اسیر لذت های دنیوی نشود.
2 – یاد خدا و آرامش روانى
در قرآن آمده است: «اقم الصلوة لذکرى»( طه/، آیه 14.)، نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى».
یکى از نویسندگان در تفسیر این آیه مى نویسد: «روح واساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است. همان «ذکر اللَّه» است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است ، ذکر و یاد خداوند نقش تعیین کننده در آرامش روانى دارد.نماز به عنوان ذکر خدا به انسان هاى نماز گذار آرامش مى دهد، «ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب»(رعد/ آیه 28)، آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است».
3 – عامل باز دارنده از گناه
یکى از آثار مهم نماز جلوگیر از گناه است: «إنّ الصلوة تنهى عن الفحشا و المنکر»(8).طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد خدا نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مى اندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منکر است. انسان که به نماز مى ایستد و تکبیر مى گوید، خدا را از همه چیز بالاتر مى شمرد… بدون شک در قلب و روح چنین انسانى، جنبشى به سوى حق و حرکت به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مى شود…»(9)
4 – گناه زدایى
یکى از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایى است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و أمرزش الهى است(10). پیامبر(ص) از یاران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى ماند؟ در پاسخ عرض کردند،نه. حضرت فرمود:نماز درست هماننداین آب جارى است. هر زمان که انسان نماز مى خواند، گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است، از بین مى رود.»(11)
5 – غفلت زدایى
بزرگ ترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کند. و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود، مرتباً به انسان اخطار مى کند و هشدار مى دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان مى سازد… و این نعمت بزرگى است که انسان وسیله اى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید.(12)
6 – تکبر زدایى
یکى از عوامل مهم تکبر زدایى نماز است، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى گذارد و خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مى بیند، از این رو پرده هاى غرور و خودخواهى را کنار مى زند. از این رو على(ع) بعد از بیان فلسفه عبادت، یکى از آثار نماز 1 – تکبر زدایى بیان نمود: «خداوند ایمان را براى پاکسازى انسان هااز شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر»(13).
7 – عامل پرورش فضائل اخلاقى
نماز روح اخلاص و خداباورى را در انسان افزایش مى دهد و نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقى است، انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون مى برد و به ملکوت آسمان ها دعوت مى کند و با فرشتگان همصدا مى شود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر مى داند.
8 – همگرایى
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار خودى نماز محسوب مى شودند، یکى از آثار مهم اجتماعى و سیاسى نماز، همگرایى است، برگزارى نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش مى گذارد زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سیاسى و اجتماعى جهان آگاهى پیدا مى کنند
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روى استخفاف یا انکار ترک کند، خداوند او را پریشان مى کند و به کار او برکت نمى دهد. بدانید نماز او قبول نمى شود، بدانید زکات او قبول نمى شود، بدانید حج او قبول نمى شود،..، تا از این کار توبه کند…»(14).
9 – نفى طاغوت و ایستاگى در مقابل ستم
انسانى که فقط خداوند را عبادت نماید در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد، هر چه غیر خداوند است، براى او حقیر و کوچک مى شود و کسى نمى تواند با ظلم و ستم بر او چیره شود.
و در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمى آورد و با طاغوت کنار نمى آید. خداوند این مسئله را یکى از اهداف بعثت پیامبر(ص) دانسته است: «و در میان هر امتى، پیامبرى را مبعوث کردیم تا خداوند را عبادت نمایید و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز کنید.(15)
ب) برای ثابت وپابرجا ماندن در نماز بایستی اراده قوی نیز داشته باشید!
در واقع رمز موفقیت انسان های بزرگ، در تمام عرصه های زندگی بوده است. هر کس به اندازه نیروی اراده اش پیشرفت می کند و می تواند در مسیر تکامل و سعادت خود گام بردارد. انسان های با اراده هم در زندگی شخصی خود موفق عمل می کنند و هم در جامعه به عنوان یک فرد تاثیر گذار و موفق مطرح می شوند. در حالی که انسان های ضعیف الاراده، افرادی ناتوان، عقب مانده، بی تحرک، شکست خورده، ناامید و ناموفق ظاهر می شوند و عملا نمی توانند در زندگی و محیط اطراف خود تاثیر مثبت بگذارند.
مایه اصلی قوت اراده انسان، آگاهی، آزادی، ایمان و عشق است. آگاهی و آزادی (اختیار) دو ویژگی اصلی انسان است که او را از سایر جانداران متمایز می سازد و ایمان و عشق برخواسته از اختیار به او توانایی های خاص می دهد.
موفقیت انسان در زندگی مادی و معنوی، در گرو اراده قوی او است و آدم های ضعیف الاراده ، نمی توانند به اهداف خود در زندگی برسند.
ایمان و عشق موتور حرکت انسان به سوی کمال است و هیچ نیرویی به مانند ایمان و عشق اراده انسان را تقویت نمی کند. شما می خواهید تحصیل کنید، خانواده تشکیل بدهید، ثروتمند شوید، به دستورات دینی عمل کنید، عبادت کنید، به مردم خدمت کنید، خود را بسازید و به کمال برسید، تمام کارهای مثبتی که می خواهید انجام دهید، به اراده قوی و آزاد و همچنین باور عمیق و عشق و انگیزه قوی نیاز دارد.
جوان عزیز! برای تقویت اراده ابتدا باید مبادی آن را تقویت کرد و سپس اموری که مانع عملکرد انسان می شود را برطرف نمود. یکی از مهترین مبادی اراده شناخت می باشد که هر قدر انسان نسبت به خود و هدفش و فواید رسیدن به آن هدف آگاه تر باشد نسبت به آن میل، گرایش و شوق بیشتری دارد و از طرف دیگر باید موانع اراده قوی و رسیدن به هدف را نیز برطرف نماید، موانعی مانند اسیر هوا و هوس بودن، عادت های بد، دلبستگی های دنیوی و مذموم، وابستگی های نابجا، گناه و نافرمانی، سنت های غلط، دوستان ناباب، اعتیاد به انواع مخدر، مدگرایی و تنوع طلبی افراطی، پرخوری، پرخوابی، پرگویی، راحت طلبی، رفاه خواهی زیاد و ….
بنابراین می توان از لحاظ نظری مراحل ایجاد اراده ای قوی در انسان برای انجام کاری و یا اتخاذ یک تصمیم را به طور مختصر اینگونه در نظر گرفت:
1- در اولین مرحله براى رفع حیرت و کسب روحیه قوى باید هدف و یا اهداف دقیق و مشخص خود را از زندگى یا کارى که مى خواهید انجام دهید،براى خویش ترسیم نمایید. طبیعى است این هدف، باید معقول، قابل دستیابى، بدون افراط و تفریط، مطابق توان و استعداد و واقع بینانه باشد؛ نه آن که آرمانى و بلند پروازانه و خارج از توانایى هاى شما باشد.
2- بدست آوردن شناخت کامل نسبت به آن هدف و راههای رسیدن به آن و همچنین بدست آوردن شناخت نسبت به خود و توانایى ها و استعدادهاى نهفته در وجود خویش است. هر قدر این شناخت ها کامل تر و عمیق تر باشد به طور طبیعی میل و اراده شما برای رسیدن به آن هدف بیشتر خواهد شد.
3- برنامه ریزى. باید براى تمام کارها و فعالیت هاى شبانه روزى، برنامه اى مدوّن و منظم داشته باشید. برنامه ای که براساس شناخت شما از هدف و توانایی ها و شرایط خودتان طراحی شده است. در این صورت هرگز از این برنامه تخلف نکنید.
4- توکل بر خداوند قادر. اکنون که هدفی متعالی را انتخاب نموده اید و نسبت به آن و خود و راههای رسیدن به آن شناخت پیدا کرده اید و قصد دارید وارد عمل شوید، بدانید که هر کاری برای رسیدن به سرانجام با مشکلات و موانع متعددی مواجه خواهد شد، موانعی که برخی از آنها فراتر از قدرت و تحمل انسان است و در این صورت فقط با خواستن از خداوند متعال می توان راه را ادامه داد.
5- داشتن امید و روحیه مثبت. یکی از روشهای بالا بردن روحیه ی مثبت تلقین است. تلقین به خود در تقویت اراده اثر قابل ملاحظه اى دارد. بنابراین هر روز جملاتى را به خود تلقین کنید؛ مانند: «من اراده لازم براى انجام کارهایم را دارم» هیچ چیزى نمى تواند اراده ام را متزلزل کند»، «آنچه را که به نظرم انجام دادنى است انجام مى دهم، هیچ قدرتى نمى تواند مرا از آن باز دارد»، «اراده من هر روز محکم تر مى شود»، «بر من لازم است که موفق شوم؛ زیرا موفقیت از آنِ نیرومندان است» و…
اکنون با توجه به آنچه گفته شد راهکارهای ذیل را ارائه می کنیم و امیدواریم به با یاری خداوند متعال به اراده ای قوی در امور زندگی و آخرت خود دست بیابید:
1. علل و عوامل ضعف اراده خویش را بشناسید و آن را برطرف کنید. توجّه کنید ضعف اراده غالباً در اثر نداشتن برنامه و هدف و امید و همچنین عدم اعتماد به نفس، عدم شناخت خویش، با ارزش تلقی نکردن خود، عدم امنیت روانی، عدم تدبیر عقلانی در تشخیص امور و تمیز اهم و مهم، شکست های گذشته و عوامل باز دارنده رشد و قوت نفس مانند محرومیت، سرزنش و رنج های مستمر ریشه دارد.
2. رضایت خداوند را ملاک هر رفتار و گفتار قرار دهید و از تسلیم شدن در برابر تمایلات پوچ و هواهای نفسانی بپرهیزید. این تسلیم شدن ها اراده را ضعیف و متزلزل می سازد. تقوا و رعایت حرمت دستورهای پروردگار برای آرامش روانی و تقویت نفس و اراده بسیار سودمند است.
3. پس از مشورت با افراد ذی صلاح، با توجّه به امکانات و توانمندی های واقعی خود، برای زندگی تان و رسیدن به اهدافتان برنامه ریزی کنید و بکوشید هرگز بی جهت از آن برنامه و نظم سر نپیچید. اوقات استراحت و تفریح و عبادت و همه فعّالیّت ها را در این برنامه بگنجانید تا زمانی خالی نماند و توجّه به فرصت بیکاری شما را سمت تأخیر انداختن کارها سوق ندهد.
4. بکوشید برای هر رفتاری انگیزه ای قوی داشته باشید و به ویژه از آثار مثبت تصمیم گیری ها و رفتارهای خاصّ خویش به طور کامل آگاه شوید.
5. محیط زندگی و موقعیت کاری خود را تغییر دهید و موانع بروز اراده و فعّالیّت را نابود سازید؛ برای مثال در موقعیتی که به سرزنش و متهم شدن به ناتوانی و ناپختگی می انجامد، قرار نگیرید.
6. هر کاری را آسان تلقی کنید؛ زیرا در برابر اراده پولادین انسان همه سختی ها آسان می گردد. به استقبال کارهای به ظاهر دشوار بروید و به خود تلقین کنید می توانید در این امور درست تصمیم بگیرید و افتخار موفقیت در انجام آن ها را به دست آورید.
7. با کسانی که روحیه و اراده قوی دارند، دوست شوید تا اراده شما نیز قوی گردد.
8. بکوشید تصمیم هاتان را با فردی با تجربه در میان نهید تا از قوت و درستی شان اطمینان یابید.
9. با تصمیم های آسان در کارهای ساده، به تدریج خود باوری و توانمندی را در خویش پدید آورید و راه را برای تصمیم گیری در امور مشکل و پیچیده هموار سازید
10. پس از تدبیر و مشورت از عواقب تصمیم های خود هراسناک نباشید و به خدا توکل کنید.
11. ورزش مستمر و منظم را که در تقویت اراده بسیار مؤثر است، فراموش نکنید.
12. کارهایى را که به عهده مى گیرید ناتمام رها نکنید و آنها را به نحو احسن و تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه دهید.
13. در صورت امکان، چند دقیقه قبل از اذان صبح از خواب بیدار شده، نماز شب بخوانید.
14. نمازهای خود را در اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید.
15. گاهی روزه بگیرید. روزه در تقویت اراده بسیار موثر است.
با آرزوی موفقیت
پى نوشت ها:
(1)إنّ أکرمکم عندالله أتقاکم (سوره حجرات آیه 13)
(2)غررالحکم ص 87
(3) بحار الانوار ج71 ص196
(4)غرر الحکم ص311
(5)غرالحکم ص251
(6) بحار ج76 ص212 و میزان الحکمه ج13 حدیث6570
(7) میزان الحکمه ج13 حدیث6562
(8)- عنکبوت / آیه 45.
(9) – تفسیر نمونه، ج 16، ص 284.
(10) – همان، ص 290.
(11) – وسایل الشیعه، ج 3، ص 7.
(12) – تفسیر نمونه، ج 16، ص 290 – 291.
(13) – نهج البلاغه، کلمات قصار 252.
(14) – جمعه (62) آیه ى 9، تفسیر نمونه، ج 24، ص 125 به بعد.
(15) – نحل (16)، آیه 36.
بسیار خرسندیم از اینکه چنین تصمیم خوبی گرفته اید، ومی خواهید به سمت هدایت ونور رهنمون شوید ، امیدوارم تصمیمتان محکم ،قاطع ،جدی ودائمی باشد! بدانید اکنون که چنین تصمیمی گرفته اید ، نباید یکباره ،همه موارد دین را اجرا کنیم، بلکه بایستی از کم شروع کردو پله پله به پیش رفت وتا دریک موضوعی محکم نشده اید به موضوع دیگر نپردازید ؛ حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: «قلیلٌ یَدُومُ خیرٌ مِن کثیرٍ مُنقطع»کار کم و همیشگی بهتر از کار زیادی است که انسان را خسته کند و پیوستگی و دوام نداشته باشد(غررالحکم ص534) این حدیث فقط درباره مستحبات نیست بلکه در تمام امور به کار می آید.
سؤال شما را در دو قسمت پاسخ می دهیم : 1- راجع به توبه وآثارآن 2- چگونه می توان مسلمان خوبی بود!
الف ) جایگاه توبه در پیشگاه خدا:
در حدیثی از حضرت امام باقر(ع) می خوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلما فوجدها؛ خداوند از توبه بنده اش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را می یابد، شاد می گردد» (کافی 2 435 باب التوبة ….. ص : 43).در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «التائب من الذنب کمن لاذنب له والمقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء؛ کسی که از گناه توبه کند، همچون کسی است که اصلا گناه نکرده است و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار می کند مانند کسی است که مسخره می کند» (همان) بادقت در این دوروایت به این نتیجه می رسیم که خدا توبه بنده اش را دوست دارد ، اما توبه ای که از روی صفا و اخلاص، باشد، نه توبه ای که فقط لقلقه زبان باشد !
«توبه» در لغت به معناى رجوع است و حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن، تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته ،کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را می توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند.
خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه مى دهد: «و توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا رجوع کنید تا رستگار شوید» حضرت سجاد(ع) در مناجات تایبین از مناجات های پانزده گانه (خمسه عشر) که در مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی نیز آمده است به پیشگاه خداوند چنین عرضه می دارد: خدایا! تو کسی هستی که دری به سوی عفوت بر روی بندگانت گشوده ای و نامش را توبه گذاشته ای و فرموده ای؛ بازگردید به سوی خدا و توبه خالص کنید. اکنون عذر کسانی که از ورود به این در، بعد از گشایش آن ، غافل شوند چیست؟
پس خداوند تمامی گناهان انسان را در صورت توبه می بخشد، اما لازم است توجه شود که توبه تنها استغفار یا پشیمانی از گذشته و حتی تصمیم به ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها باید شخص گنهکار در مقام جبران برآید و فسادی را که مرتکب شده جبران نماید. این صحیح نیست که مثلا در جلوی دیگران فردی را به دروغ و حیله متهم کنیم و بعد در خانه خلوت، استغفار نماید! پس باید حقوقی از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تکالیفی را که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقی از مردم را که تباه ساخته جبران نماید و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسی از آنها رضایت و حلالیت بخواهد .
توبه ، باید حقیقی باشد یعنی توبه نصوح ؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. وهمین ندامت، انشاالله کافی است که خداوند اورا ببخشد واونیز با دلی امیدوار به بخشایش ورحمت الهی ودور از گناهان، عبادت او را بیاورد ودر اعمال پیش رویش باتوکل واستعانت الهی، دیگر به سمت آن گناه نرود، البته باب توبه هیچگاه بسته نمی شود وخداوند آمرزنده ومهربان است.
نگرانی ای که در توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است! که آیا موفق می شود راه خود را به سوی خداوند تغییر دهد یا نه !
توبه را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم کرده اند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاعند و صرفا با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می شود، اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان، اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای بوجود آمده را نیز می طلبد!
در تقسیم بندی دیگر، گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود می توان به سه دسته تقسیم کرد:
الف. ستم به خویشتن
یعنی انسان از این ناحیه به جان، مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خود شده است. در این گونه موارد، گرچه گنهکار در حق خود ظلم کرده، ولی چون معمولا پای شخص دیگر و حق دیگری در بین نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر می توان از آنها توبه کرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت.
ب. حق الله
فطرت پاک و سالمی که خداوند در نهاد انسان قرار داده، اعضاء و جوارح و نعمتهای فراوان مادی و معنوی، پانزده میلیارد سلولی که در مغز اوست و سرانجام «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای پویایی و سعادت اوست، اما با تأسف آدمی بر اثر تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی، همه این نعمتها را نادیده انگاشته و راه تمرد و عصیان را در پیش می گیرد! اما راه کاری که برای این دسته گناهان وجود دارد این که: اگر شرک و کفر صورت گرفته، باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین آن نمود، و اگر در احکام و فروع دین کوتاهی و تعلل شده, باید به تکمیل و جبران آنچه از دست رفته اقدام کرد.
ج: حق الناس
شرایط توبه در «حق الناس» سنگین تر از توبه در «حق الله» است و این گناه, یعنی تجاوز به حقوق دیگران را امام علی(علیه السلام) از آن به مظالم العباد (کلینی، اصول کافی، ج2، ص443) و امام زین العابدین(علیه السلام) به «تضییع حقوق الاخوان» (مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص415) یاد کرده اند.
در روایت آمده: پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) به خانه کعبه نگاه کرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و سپس ادامه داد: حق واحترام یک مؤمن از تو بالاتر است، چون خداوند خانه کعبه را دارای یک احترام و عظمت دانست درحالی که راجع به مؤمن سه چیز را مورد احترام قرار داده: «مال-خون-سوءظن» (همان، ج67، ص71) بر این اساس مردم و مؤمنان دارای سه نوع حق، احترام و مصونیتند؛ به موازات همین سه حق ممکن است سه نوع ظلم هم به آنان روا شود و بر همین پایه سه نوع توبه هم واجب می شود که این سه عبارتند از: 1. تجاوز به مال 2. لطمه به جان 3. ضربه به آبرو.
تاکید بر این مطلب ضروری است که هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا ; خداوند همه گناهان را می آمرزد . / صد بار اگر توبه شکستی باز آ— این درگه ما درگه نامیدی نیست. /
حتی اگر گناه، مربوط به حقوق مردم باشد،باز هم، با جلب رضایت از ایشان ،امکان بخشش خداوند؛وجود داردو نباید هیچگاه از رحمت خداوندی ناامید شد. گناه ناامیدی از خداوند، از نظر بزرگی ،از خود گناهی که ما انجام می دهیم بزرگتر است. در میان گناهان، گناهی بزرگتر از قتل نداریم. حتی در قتل عمد هم اگر انسان واقعا توبه کند و آنچه را که لازم است تدارک کند،قابل بخشش است.
پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
توبه راستین از گناهان آن است که قصد بازگشت به آن گناه را نداشته باشد. خداوند متعال بارها در قرآن مجید وعده غفران به تائبان داده است و حتى گناهکاران را فرمان به مأیوس نشدن از رحمت خویش داده است. چنان چه در آیه 53 سوره زمر مى فرماید: به آن بندگانم که در گناه کردن بر نفس خویش اسراف کرده اند بگو هرگز از رحمت بى منتهاى خدا ناامید مباشید البته خداوند همه گناهان شما را خواهد بخشید که او خدایى بسیار آمرزنده و مهربان است. همچنین مى توان آیات (135)آل عمران و (48)نسا را به دقت ملاحظه نمایید.
باید توجه داشت که فاصله گرفتن از بدى و گناه و نزدیک شدن به معنویات و قرب خداوند، امرى تدریجى است و محتاج صبر و حوصله فراوان است. انسان باید مانند کوهنوردى باشد که گاهى به قله کوه بلندى که قصد صعود به آن را دارد نگاه مى کند و احساس مى کند هنوز تا قله کوه, راه زیادى مانده و از طرفى به دامنه کوه نگاه مى کندو مى بیند از آن فاصله گرفته و این حالت بین ترس و امید را چنان چه در قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) آمده، همواره در زندگى خود حفظ کند. یعنى هم از این که گاهى توفیق بندگى و دورى از گناه را پیدا کرده امیدوار و خوشحال باشد و هم از این که گاهى دچار لغزش و گناه مى گردد ترسان و بیمناک.
شرایط پذیرش توبه:
1. گناه را از روی جهالت و نادانی و طغیان غرایز و تسلط هوس های سرکش و چیره شدن آنها بر نیروی عقل و ایمان انجام داده باشد نه از روی انکار حکم خداوند و عناد و دشمنی، چون چنین گناهی حکایت از کفر انسان می کند و توبه از آن قبول نیست مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید.
2. هنوز چندان زمانی از گناه نگذشته توبه کند و زود پشیمان شود و به سوی خدا بازگردد، زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه به کلی از روح و جان انسان شسته شود و کمترین اثری از آن در دل باقی نماند و این در صورتی است که در فاصله نزدیکی قبل از ریشه دواندن گناه در دل، انسان پشیمان گردد، در غیر این صورت غالبا اثرات گناه در زوایای قلب و جان انسان باقی می ماند، پس توبه کامل آن است که زود انجام پذیرد.
امیر مؤمنان(ع) در حکمت 417 از نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتی) در جواب کسی که در حضور امام(ع) بدون توجه لازم گفت: «استغفرالله» فرمود: مادرت بر تو بگرید، آیا می دانی معنای استغفار چیست؟
استغفار درجه والامقامان است و دارای شش معنا می باشد.
1. پشیمانی از گذشته.
2. تصمیم به عدم بازگشت به گناه.
3. پرداخت حقوق مردم، چنانچه خدا را پاک دیدار کنی که چیزی بر عهده تو نباشد.
4. تمام واجب های ضایع شده را به جا آوری.
5. گوشتی را که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنی، چنان که پوست به استخوان چسبیده، گوشت تازه بروید.
6. رنج طاعت را به تن بچشانی چنان که شیرینی گناه را به او چشانده بودی، پس آنگاه بگویی: «استغفرالله» (حکمت 417 نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی).
آثار توبه:
1- محبوبیت نزد خداوند
سوره بقره / 222 : «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین» خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد.
2 – تبدیل سیئات به حسنات
سوره فرقان / 70:«الا من تاب و آمن وعمل عملاً صالحاً فأولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات وکان الله غفوراًرحیماً» مگرآن کسان که توبه کنند و ایمان آورند و کارهای شایسته کنند خدا بدیهایشان را به نیکی ها بدل می کند و خدا آمرزنده و مهربان است.
3 – فلاح و رستگاری
سوره نور / 31 : و توبوا الی الله جمیعاً ایها المؤمنون لعلکم تفلحون ای مؤمنان ! همگی به درگاه خدا توبه کنید باشد که رستگار شوید.
4 – آمرزش گناهان
سوره شوری / 25 :« وهو الذی یقبل التوبه عن عباده و یعفوعن السیئات و یعلم ما تفعلون» اوست که توبه ی بندگانش را می پذیرد و از بدیها و گناهان در می گذرد و آنچه می کنید می داند.
5 – حفظ از عذاب الهی
سوره غافر/7:« وقهم عذاب الجحیم »ما آنان ( تائبین ) را ازعذاب جهنم رهایی خواهیم داد (به وسیله ی طلب غفران).
6 – پوشاندن سیئات
سوره ی تحریم / آیه ی 8 :«یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحاعسی ان یکفرعنکم سیئاتکم» ای کسانی که ایمان آوردید از گناهان خود به سوی خدا, توبه خالصانه کنید چرا که امید است به اینکه پروردگار شما, سیئات شما را،از خود شما بپوشاند! حضرت علی ( علیه السلام ) می فرمایند : هر کس توبه کند خداوند او را بیامرزد و به جوارح او و جای جای زمین دستور داده شود که آبروی او را حفظ کند وعیبهایش را بپوشانند و گناهانی که فرشتگان حافظ اعمال برایش نوشته اند از یاد آنان برده شود. (میزان الحکمة / ج2 / ح 2183)
7 – برخورداری از برکات و نعمتهای الهی
سوره نوح / آیات 11 و 12 : فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا ً , یرسل السماء علیکم مدرارا ً و یمددکم باموال و بنین … پس به آن قوم گفتم : طلب مغفرت و آمرزش و توبه کنید از پروردگار خویش که بخشنده و آمرزنده است و اگر توبه کنید ما بر شما باران می فرستیم و همچنین شما را یاری می کنیم به واسطه ی اموال کثیره و فرزندان زیاد.
امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : زیاد طلب آمرزش از خدا کنید تا از خدا طلب روزی کنید .
8 – ورود به بهشت
سوره ی تحریم / 8 :« یا ایها الذین امنوا توبوا الی الله توبةً نصوحا … و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار»
نمی خواستیم راجع به گناه خاصی سخن بگوییم اما برای تنبیه اینکه بعضی ازگناهان ممکن است به گناهان دیگری منجرشود، پیرامون «زنا»، مطالب زیرآورده ایم، توجه کنید :
– ابن مسعود گفت از پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم سؤال نمودم بزرگترین گناه کدام است؟ «فرمود براى خداوند شریک قرار دادن، عرض کردم بعد از شرک بخدا چه گناهى بزرگتر است؟ فرمود از ترس فقر و بینوائى فرزند را کشتن ،پرسیدم و بعد از آن ،فرمود: مرتکب عمل فحشا و زنا شدن است . »
چه زنا کردن اولش مخالف و آخرش ندامت و پشیمانى است، و روز قیامت این طایفه عذابشان دو چندان شده و در نهایت خوارى و پستى در دوزخ جاوید خواهند ماند مگر آنکه از گناهان خود توبه نموده و بجبران گناهان خود اعمال شایسته و نیکو بجا آورند تا خداوند بدیهاى آنها را با نیکى جبران و ثواب عطا فرمایددر بعضى از روایات نیز وارد شده که شخص زناکار در آن لحظه اى که مرتکب این عمل مى شود از ایمان بازداشته مى شود.
– قال رسول اللّه (ص) …: لا یزنی الزانی حین یزنى و هو مؤمن. و لا یسرق السارق حین یسرق، و هو مؤمن. فانه اذا فعل ذلک خلع عنه الایمان کخلع القمیص. یعنى شخص زناکار به هنگامى که مرتکب این عمل مى شود مؤمن نیست. و همچنین شخص سارق به هنگامى که مشغول دزدى است ایمان ندارد چرا که به هنگام ارتکاب این عمل، ایمان را از او بیرون مى آورند، همانگونه که پیراهن را از تن
– محمد بن یعقوب … از ابى حمزه ثمالى نقل کرده که گفت خدمت حضرت سجاد بودم مردى شرفیاب حضرت شد و گفت من گرفتار زنا شده ام ولى براى جبران این عمل ،یک روز ، روزه میگیرم آیا این روزه ،کفاره آن گناه مى شود؟ حضرت فرمود: هیچ چیز نزد خدا محبوبتر از این نیست که اطاعتش شود و معصیت او نشود تو نه زنا کن و نه روزه بگیر. پدر بزرگوارش – حضرت باقر علیه السّلام او را در آغوش گرفت و ضمنا دست آن مرد را گرفت و فرمود: تو عمل دوزخیان را انجام میدهى و انتظار و توقع دارى که به بهشت بروى؟!
و از پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله روایت شده که فرمود: روز قیامت گروه هائى مى آیند که مانند این کوه بزرگ اعمال نیک دارند ولى در عین حال فرمان ورود بدوزخ در باره آنان صادر مى شود. سؤال شد آیا این گونه افراد نماز میخواندند؟ فرمود اینان نماز میخواندند روزه میگرفتند و پاسى از شب را عبادت میکردند ولى اگر از دنیا چیزى در دستشان قرار میگرفت با ولع و حرص او را میگرفتند
– امیر المؤمنین على (ع) فرموده است: آن کس که زنا کردن را دوست داشته باشد، اگر تصور کند حلال زاده است، دروغ پنداشته است.
مجازات زناکار (ارشاد القلوب-ترجمه رضایى، ج 1، ص: 175)
– نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و اله فرمود: بپرهیزید از زنا کردن که در آن شش خصلت بد است سه تاى آن در دنیا و سه تا در آخرت پس آن سه تا که در دنیاست یکى اینست که آبروى انسان را مى برد دومى باعث فقر و تهى دستى مى شود سومى عمر زناکار را کوتاه میکند و اما آن سه، که مربوط بآخرت است یکى سبب خشم و غضب پروردگار مى شود دومى سبب بدى حساب گردد سوم مجازات و عذاب زناکار را در قیامت بزرگ میکند زناکاران روز قیامت مى آیند ولى از شرمگاه (فرج) آنان آتش زبانه میکشد آنان از بوى گند شرمگاه شان (فرج) شناخته میشوند که زناکارند. « عقاب الاعمال، صدوق، صفحات 300، 311 و 332. م»
– پیامبر فرموده اند: هر کس با زنى مسلمان یا یهودى و مسیحى و زرتشتى، چه آزاد و چه کنیز، زنا کند و از گناه خویش توبه نکند و در حالى که بر آن اصرار بورزد بمیرد، خداوند در گورش سیصد دریچه مى گشاید که از آنها مارها و کژدم ها و اژدهاهاى آتشین تا روز رستاخیز به سوى او مى آیند و چون از گور خود برانگیخته شود، مردم از بوى بد بدنش سخت ناراحت مى شوند و بدین گونه خود و عملش شناخته مى شوند تا آنگاه که او را به آتش مى برند. « عقاب الاعمال، صدوق، صفحات 300، 311 و 332. م»
-همان حضرت فرموده اند: چون زنا بسیار شود، مرگ ناگهانى بسیار خواهد شد.
-امام صادق (ع) فرموده است: چون خداوند جهان را بر پا داشت، به موسى (ع) چنین وحى فرمود: که من در اثر کارهاى پدران، پسران را پاداش مى دهم، اگر نیک باشد، پاداش نیک و اگر بد باشد جزاى بد. زنا مکنید که در نتیجه، با زنان شما زنا شود و هر کس پاى در بستر مسلمانى نهد، پاى در بسترش نهاده مى شود. هر گونه که رفتار کنى، همان گونه با تو رفتار مى شود.
– امیر المؤمنین على (ع) فرموده است: چون روز رستاخیز فرا مى رسد، خداوند بوى بسیار بدى را در صحراى قیامت منتشر مى سازد که همه حاضران چنان آزار مى بینند که نفسهاى ایشان بند مى آید. در این هنگام به آنان ندا داده مى شود که آیا مى دانید این بوى آزار دهنده چیست؟ مى گویند: نه، ولى ما را به سختى آزار داد. گفته مى شود: این بوى بد آلت جنسى زناکاران است و کسانى که با بار گناه زنا، با خداى خود ملاقات کرده اند و در دنیا توبه نکرده اند. آنان را لعنت کنید که خدایشان لعنت کناد! و هیچ کس باقى نمى ماند، مگر اینکه مى گوید: پروردگارا زناکاران را لعنت فرماى! « عقاب الاعمال، صدوق، ص 312. »
توجه : از نظر اسلام هر گونه لذت بردن جنسی از نامحرم و به طور کلی از غیر همسر، حرام و ممنوع است؛ اعم از این که این لذت بردن به وسیله نگاه کردن باشد یا در قالب ارتباط کلامی و دوستانه، یا ارتباطی عمیق تر مثل دست دادن و لمس بدن و یا شدیدتر از آن، یعنی رابطه جنسی برقرار کردن. گر چه در برخی روایات به هر گونه لذت جنسی بردن از نامحرم، زنا گفته شده، ولی از نظر شرعی و فقهی کلمه زنا به موردی گفته می شود که منجر به عمل جنسی با نامحرم شود و بقیه موارد زنا محسوب نمی شود، گر چه حرام و ممنوع است.
ب ) اما درپاسخ به سؤال دومتان که چگونه می توان یک مسلمان خوب بود؟!
مهمترین برنامه ای که قرآن و احادیث به ما برای شروع کردن معرفی می کنند تقوای الهی است(1) تقوا دارای مراتب و مراحلی است: مرحله اول تقوا ترک محرمات و عمل به واجبات است.حضرت امیرمومنان علی(علیه السلام) فرمودند: المتّقی مَنِ اتّقی الذُّنوب(2) با تقوا کسی است که از گناه پرهیز کند وحضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: إعمِل بِفَرائِضِ اللهِ تَکُن أتقی النّاس به واجبات الهی عمل کن تا با تقواترین مردم باشی که این مرتبه اول که مرحله عمل می باشد. (3) (وبرای شما تا مدتها همین مرحله اول کافی است )
برای عمل کردن به واجبات، لازم است که مسائل شرعی خود را بدانیم ،حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) می فرمودند: وقتی که ما در قم طلبه بودیم هر شب موقع خواب از رساله مراجع تقلید مسأله می خواندیم و با احکام فقهی و نظرات مراجع و دستورات اسلام آشنا می شدیم بعد می خوابیدیم اما الان مردم یا توضیح المسائل در منزل ندارند یا اگر دارند حال مراجعه کردن ندارند و اگر به مشکلی و یا مسأله ای برخورد کردند از یکی از روحانیون می پرسند و چون همه روحانیون مجتهد نیستند لذا هرکدام از آن بزرگواران نظر مرجع تقلید خودش را بیان می کند و کمتر روحانی یافت می شود که نظرات همه مراجع تقلید را بداند و در مسأله مورد نظر فتوای همان مرجع را بگوید و حتی بعضی پا فراتر گذاشته اند یعنی مرجع مشخص نکرده اند، یا می گویند باقی هستیم، اگر باقی بر تقلید از مرجع میت هستند باید به اجازه یکی از مراجع زنده فعلی باشد.
مرحله دوم تقوا به جا آوردن مستحبات و ترک مکروهات است.(که فقط برای دانستن شما ، این مرحله ومرحله بعد را نوشته ایم ،ولی تا در مرحله اول رابه خوبی تثبیت نکرده اید به مرحله دوم کاری نداشته باشید!)
حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) در این زمینه می فرمودند: علماء باید مستحبات را برای خود واجب بدانند و مکروهات را حرام. شما طلاب به مستحبات خیلی اهمیت بدهید. همچنین ایشان می فرمودند: استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان خیلی در مستحبات و مکروهات دقیق بودند لذا ما جرأت نداشتیم نزد ایشان این موارد را رعایت نکنیم، استاد ما حتی نسبت به بعضی موارد هم مخالف بودند، مثل آجیل و تخمه و چای و غیره و ما نزد ایشان جرأت چای خوردن هم نداشتیم.
مطلبی که در مستحبات مهم است این است که حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: إذا أضَرَّتِ النَّوافِلِ بِالفَرائِض فَارفُضوها اگر مستحبات به واجبات ضرر زد مستحبات را رها کنید(4) و مطلب دیگر اینکه حضرت فرمودند: «إنّ لِلقُلوبِ إقبالاً و إدبارا فَإذا أقبَلَت فَاحمِلوها عَلی النَّوافِلِ و إذا أدبَرَت فَاقتَصِرُوا بِها عَلَی الفَرائِض»« برای قلبها روی کردن(حالت میل و رغبت) و پشت کردن(بی میلی و بی رغبتی) است هنگامی که این قلبها میل داشت آنها را به انجام مستحبات وادارید و هرگاه قلبتان میل و رغبت نداشت به واجبات اکتفا کنید»(5)
مرحله سوم تقوا این است که انسان مباح هم انجام ندهد. یعنی در هنگام خوردن و آشامیدن و خوابیدن و غیره که از افعال مباح هستند ، صرفاً جهت سیرشدن غذا نخورد بلکه نیت کند با سیرشدن می توانم نیرو کافی به دست بیاورم و واجبات و عبادات را انجام دهم و بتوانم بهتر درس بخوانم و بهتر به اجتماع و اسلام خدمت کنم، اینجاست که ضمن برطرف شدن گرسنگی یا تشنگی، خداوند برای او عبادت هم می نویسد چرا که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: إنّما الأعمالُ بِالنّیات(6) و همچنین فرمودند: یُبعَثُ النّاسُ عَلی نیّاتِهِم یعنی مردم در روز قیامت بر طبق نیت هایشان مبعوث می شوند(7)
اما درمرحله اول از تقوی وپله آغازین آن، خواندن نماز وهمیشگی خواندن آن است :
الف ) اگر می خواهید که انشاالله نماز را برای همیشه بخوانید؛ لازم است که بدانید چرا بایستی نماز خواند؟ وچرا خدا را پرستش کرد؟ اولا ، پرستش یعنى چه؟ پرستش آن حالتى را مى گویند که در آن انسان یک توجهى مى کند از ناحیه باطنى خودش، به آن حقیقتى که او را آفریده است و خودش را در قبضه قدرت او مى بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج مى بیند؛ در واقع سیرى است که انسان از خلق به سوى خالق مى کند. این امر اساساً قطع نظر از هر فایده و اثرى که داشته باشد، خودش یکى از نیازهاى روحى بشر است. انجام ندادن آن، در روح بشر ایجاد عدم تعادل مى کند.
مثال ساده اى عرض مى کنم: اگر ما کجاوه اى داشته باشیم و حیوانهایى، خورجینهایى که روى این حیوانها مى گذارند باید تعادلشان برقرار باشد. نمى شود یک طرف پر باشد و طرف دیگر خالى. انسان در وجود خودش خانه خالى زیاد دارد. در دل انسان جاى خیلى چیزها هست. هر احتیاجى که برآورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل مى کند. اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجتهاى دیگر خود را بر نیاورد، همان حاجتها او را ناراحت مى کند. عکس مطلب هم این است که اگر انسان همیشه دنبال مادیات برود و وقتى براى معنویات نگذارد، باز همیشه روح و روان او ناراحت است.
نهرو مردى است که از سنین جوانى لامذهب شده است. در اواخر عمر یک تغییر حالى در او پیدا شده بود. خودش مى گوید: من، هم در روح خودم و هم در جهان یک خلاى را، یک جاى خالى را احساس مى کنم که هیچ چیز نمى تواند آن را پر کند مگر یک معنویتى. و این اضطرابى که در جهان پیدا شده است، علتش این است که نیروهاى معنوى جهان تضعیف شده است. این بى تعادلى در جهان، از همین است. مى گوید: الآن در کشور اتحاد جماهیر شوروى ( درزمان تدوین این کتاب، روسیه وچند کشور دیگر ،کمونیست بوده وبه این نام خوانده می شدند) این ناراحتى بسختى وجود دارد. تا وقتى که این مردم گرسنه بودند و گرسنگى به آنها اجازه نمى داد که درباره چیز دیگرى فکر کنند، یکسره در فکر تحصیل معاش و در فکر مبارزه بودند. بعد که یک زندگى عادى پیدا کردند (الآن) یک ناراحتى روحى در میان آنان پیدا شده است.
در موقعى که از کار بیکار مى شوند، تازه اول مصیبت آنهاست که این ساعت فراغت و بیکارى را با چه چیز پر کنند؟ بعد مى گوید: من گمان نمى کنم اینها بتوانند آن ساعات را جز با امور معنوى با چیز دیگرى پر کنند، و این همان خلئى است که من دارم.پس معلوم مى شود که واقعاً انسان یک احتیاجى به عبادت و پرستش دارد.
امروز که در دنیا بیماریهاى روانى زیاد شده است، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده اند. ما این را حساب نکرده بودیم ولى بدانید هست، حقیقتاً هست: نماز قطع نظر از هر چیزى طبیب سرِ خانه است؛ یعنى اگر ورزش براى سلامتى مفید است، اگر آب تصفیه شده براى هر خانه اى لازم است، اگر هواى پاک براى هرکس لازم است، اگر غذاى سالم براى انسان لازم است، نماز هم براى سلامتى انسان لازم است. شما نمى دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتى از وقت خودش را اختصاص به راز و نیاز با پروردگار بدهد، چقدر روحش را پاک مى کند!
عنصرهاى روحى موذى به وسیله یک نماز از روح انسان بیرون مى رود. در یک جلسه که راجع به عبادت صحبت مى کردم، گفتم نگویید اسلام دین اجتماعى است، اسلام دین اخلاق است، چطور؟ اسلام دین همه اینهاست. اسلام بالاترین حرف را درباره تعلیمات اجتماعى گفته است. مى فرماید: لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ انْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسْطِ تمام پیغمبران را فرستادیم براى اینکه درمیان مردم عدالت اجتماعى پیدا بشود. اسلام براى اخلاق خوب بالاترین حرفها را زده است. مى فرماید: هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الْامِّیِّینَ رَسولًا مِنْهُمْ یَتْلوا عَلَیْهِمْ ایاتِهِ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ . ولى آیا اسلام که ارزش تعلیمات اجتماعى را اینقدر بالا برده، از ارزش عبادت چیزى کاسته است؟ ابداً، ارزش عبادت را هم یک ذره نکاسته است، بلکه مقام عبادت را در مافوق همه اینها حفظ کرده است.
عبادت، سرلوحه تعلیمات اسلامى
از نظر اسلام سرلوحه تعلیمات، عبادت است. اگر عبادت درست باشد آن دوتاى دیگر درست مى شود و اگر عبادت نباشد آن دوتا واقعیت پیدا نمى کند. باور نکنید که یک کسى در دنیا پیدا بشود که در مسائل اخلاقى و اجتماعى، مسلمان خوبى باشد ولى در مسائل عبادى مسلمان خوبى نباشد. ما براى آدم نمازنخوان چیزى از مسلمانى قائل نیستیم. امیرالمؤمنین فرمود: بعد از ایمان به خدا چیزى در حد نماز نیست. پیغمبر اکرم فرمود: نماز مثل چشمه آب گرمى است که در خانه انسان باشد و انسان روزى پنج بار در آن آب گرم شستشو کند. تَعاهَدوا امْرَ الصَّلوةِ وَ حافِظوا عَلَیْها (کلام امر است) یعنى رسیدگى به کار نماز بکنید، محافظت بر نماز بکنید.
خداوند به پیغمبر مى فرماید: وَ أْمُرْ اهْلَکَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیها به خاندانت دستور بده که نماز بخوانند، خودت هم بر نماز صبر کن؛ یعنى نماز زیاد بخوان و آن را تحمل کن.انَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ ا نَّکَ تَقومُ ادْنى مِنْ ثُلُثَىِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَکَ خدا مى داند که تو و افرادى که با تو هستند شبها بپا مى خیزید، عبادت مى کنید، خدا را پرستش مى کنید وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى انْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْموداً اى پیغمبر! قسمتى از شب را تهجّد کن (بر او واجب بود) شاید که خدا به این حال، تو را به مقام محمود برساند.
امکان ندارد انسانى انسان کامل بشود بدون عبادت و پرستش. پیغمبر، پیغمبر است و همان عبادتها و همان پرستشها و همان استغفارها. امام صادق مى فرماید:پیغمبر در هیچ مجلسى نمى نشست مگر اینکه بیست و پنج بار استغفار مى کرد، مى گفت: اسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبّى وَ اتوبُ الَیْه
از منابع و مآخذ اسلامی به دست می آید که برای رسیدن به حق و شاداب کردن روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی شود. برای روح انسان شیفته ،هیچ غذایی سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زیرا چه کسی بهتر از خداوند میتواند مَرْکب و معجونی برای رشد و ارتقای انسان ها پدید آورد؟
آنچه زیبایی و حُسن و خیر است، در نمازسفره ای است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز برای بندگانش باز میکند و بر سر این سفره انواع و اقسام غذاهای لذیذ وجود دارد و هر کس مطابق استعداد و تعالی خود از آن بهره مند میشود.
هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: «پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این ازطریق نماز امکان پذیر است»، یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست هم چنین نماز رابطه بنده با خداست و طبیعی است که بنده آن را به جا می آورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلی از خلقت انسان بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی میباشد. رکوع و سجود و تسبیح و تحمید و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همة زیبایی ها در نماز است.
با این همه اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد: «إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر»(عنکبوت / آیة 45.) نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد، انسان را به اوج معنویت میرساند. اذان با آن محتوای زیبا دل را می نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص) زیباترین جلوة عبادت و همدلی و یکرنگی و صفا و صمیمیت است. پیامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است.»( بحارالانوار، ج 73، ص 141) در آیات قرآن و از طریق پیامبر و پیشوایان دینى نیز تنها بخشى از آثار و حکمت هاى نماز وعبادت بیان شده است. با توجه به آیات و روایات در این زمینه، برخى از آثار و حکمت ها چنین است:
1 – قرب معنوى
یکى از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشکیل مى دهد و یکى از آیات قرآن هدف آفرینش انسان عبادت بیان شده است (ذاریات/، آیه 56.) که حکایت گر بعد معنوى نماز و اهمیت آن است، امام على(ع) فرمود: «الصلوة قربان لکل تقى» (نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 136)، نماز وسیله تقرب هر پرهیز کارى به خداوند است». در برخى از روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوى آن مى باشد. انسان مومن از طریق نماز با خدای بزرگ انس می گیرد و هر چه انس اش به خداوند قوی تر می شود از دنیا و لذت های آن فاصله می گیرد و از بدی ها دور و به خداوند که منبع تمام خوبی ها است نزدیک می گردد. تمامی انبیای الهی آمده اند تا از طریق عبادت به انسان کمک کنند که با خداوند انس بگیرد و فریب دنیا و شیطان را نخورد و اسیر لذت های دنیوی نشود.
2 – یاد خدا و آرامش روانى
در قرآن آمده است: «اقم الصلوة لذکرى»( طه/، آیه 14.)، نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى».
یکى از نویسندگان در تفسیر این آیه مى نویسد: «روح واساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است. همان «ذکر اللَّه» است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است ، ذکر و یاد خداوند نقش تعیین کننده در آرامش روانى دارد.نماز به عنوان ذکر خدا به انسان هاى نماز گذار آرامش مى دهد، «ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب»(رعد/ آیه 28)، آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است».
3 – عامل باز دارنده از گناه
یکى از آثار مهم نماز جلوگیر از گناه است: «إنّ الصلوة تنهى عن الفحشا و المنکر»(8).طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد خدا نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مى اندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منکر است. انسان که به نماز مى ایستد و تکبیر مى گوید، خدا را از همه چیز بالاتر مى شمرد… بدون شک در قلب و روح چنین انسانى، جنبشى به سوى حق و حرکت به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مى شود…»(9)
4 – گناه زدایى
یکى از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایى است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و أمرزش الهى است(10). پیامبر(ص) از یاران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى ماند؟ در پاسخ عرض کردند،نه. حضرت فرمود:نماز درست هماننداین آب جارى است. هر زمان که انسان نماز مى خواند، گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است، از بین مى رود.»(11)
5 – غفلت زدایى
بزرگ ترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کند. و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود، مرتباً به انسان اخطار مى کند و هشدار مى دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان مى سازد… و این نعمت بزرگى است که انسان وسیله اى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید.(12)
6 – تکبر زدایى
یکى از عوامل مهم تکبر زدایى نماز است، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى گذارد و خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مى بیند، از این رو پرده هاى غرور و خودخواهى را کنار مى زند. از این رو على(ع) بعد از بیان فلسفه عبادت، یکى از آثار نماز 1 – تکبر زدایى بیان نمود: «خداوند ایمان را براى پاکسازى انسان هااز شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر»(13).
7 – عامل پرورش فضائل اخلاقى
نماز روح اخلاص و خداباورى را در انسان افزایش مى دهد و نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقى است، انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون مى برد و به ملکوت آسمان ها دعوت مى کند و با فرشتگان همصدا مى شود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر مى داند.
8 – همگرایى
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار خودى نماز محسوب مى شودند، یکى از آثار مهم اجتماعى و سیاسى نماز، همگرایى است، برگزارى نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش مى گذارد زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سیاسى و اجتماعى جهان آگاهى پیدا مى کنند
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روى استخفاف یا انکار ترک کند، خداوند او را پریشان مى کند و به کار او برکت نمى دهد. بدانید نماز او قبول نمى شود، بدانید زکات او قبول نمى شود، بدانید حج او قبول نمى شود،..، تا از این کار توبه کند…»(14).
9 – نفى طاغوت و ایستاگى در مقابل ستم
انسانى که فقط خداوند را عبادت نماید در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد، هر چه غیر خداوند است، براى او حقیر و کوچک مى شود و کسى نمى تواند با ظلم و ستم بر او چیره شود.
و در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمى آورد و با طاغوت کنار نمى آید. خداوند این مسئله را یکى از اهداف بعثت پیامبر(ص) دانسته است: «و در میان هر امتى، پیامبرى را مبعوث کردیم تا خداوند را عبادت نمایید و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز کنید.(15)
ب) برای ثابت وپابرجا ماندن در نماز بایستی اراده قوی نیز داشته باشید!
در واقع رمز موفقیت انسان های بزرگ، در تمام عرصه های زندگی بوده است. هر کس به اندازه نیروی اراده اش پیشرفت می کند و می تواند در مسیر تکامل و سعادت خود گام بردارد. انسان های با اراده هم در زندگی شخصی خود موفق عمل می کنند و هم در جامعه به عنوان یک فرد تاثیر گذار و موفق مطرح می شوند. در حالی که انسان های ضعیف الاراده، افرادی ناتوان، عقب مانده، بی تحرک، شکست خورده، ناامید و ناموفق ظاهر می شوند و عملا نمی توانند در زندگی و محیط اطراف خود تاثیر مثبت بگذارند.
مایه اصلی قوت اراده انسان، آگاهی، آزادی، ایمان و عشق است. آگاهی و آزادی (اختیار) دو ویژگی اصلی انسان است که او را از سایر جانداران متمایز می سازد و ایمان و عشق برخواسته از اختیار به او توانایی های خاص می دهد.
موفقیت انسان در زندگی مادی و معنوی، در گرو اراده قوی او است و آدم های ضعیف الاراده ، نمی توانند به اهداف خود در زندگی برسند.
ایمان و عشق موتور حرکت انسان به سوی کمال است و هیچ نیرویی به مانند ایمان و عشق اراده انسان را تقویت نمی کند. شما می خواهید تحصیل کنید، خانواده تشکیل بدهید، ثروتمند شوید، به دستورات دینی عمل کنید، عبادت کنید، به مردم خدمت کنید، خود را بسازید و به کمال برسید، تمام کارهای مثبتی که می خواهید انجام دهید، به اراده قوی و آزاد و همچنین باور عمیق و عشق و انگیزه قوی نیاز دارد.
جوان عزیز! برای تقویت اراده ابتدا باید مبادی آن را تقویت کرد و سپس اموری که مانع عملکرد انسان می شود را برطرف نمود. یکی از مهترین مبادی اراده شناخت می باشد که هر قدر انسان نسبت به خود و هدفش و فواید رسیدن به آن هدف آگاه تر باشد نسبت به آن میل، گرایش و شوق بیشتری دارد و از طرف دیگر باید موانع اراده قوی و رسیدن به هدف را نیز برطرف نماید، موانعی مانند اسیر هوا و هوس بودن، عادت های بد، دلبستگی های دنیوی و مذموم، وابستگی های نابجا، گناه و نافرمانی، سنت های غلط، دوستان ناباب، اعتیاد به انواع مخدر، مدگرایی و تنوع طلبی افراطی، پرخوری، پرخوابی، پرگویی، راحت طلبی، رفاه خواهی زیاد و ….
بنابراین می توان از لحاظ نظری مراحل ایجاد اراده ای قوی در انسان برای انجام کاری و یا اتخاذ یک تصمیم را به طور مختصر اینگونه در نظر گرفت:
1- در اولین مرحله براى رفع حیرت و کسب روحیه قوى باید هدف و یا اهداف دقیق و مشخص خود را از زندگى یا کارى که مى خواهید انجام دهید،براى خویش ترسیم نمایید. طبیعى است این هدف، باید معقول، قابل دستیابى، بدون افراط و تفریط، مطابق توان و استعداد و واقع بینانه باشد؛ نه آن که آرمانى و بلند پروازانه و خارج از توانایى هاى شما باشد.
2- بدست آوردن شناخت کامل نسبت به آن هدف و راههای رسیدن به آن و همچنین بدست آوردن شناخت نسبت به خود و توانایى ها و استعدادهاى نهفته در وجود خویش است. هر قدر این شناخت ها کامل تر و عمیق تر باشد به طور طبیعی میل و اراده شما برای رسیدن به آن هدف بیشتر خواهد شد.
3- برنامه ریزى. باید براى تمام کارها و فعالیت هاى شبانه روزى، برنامه اى مدوّن و منظم داشته باشید. برنامه ای که براساس شناخت شما از هدف و توانایی ها و شرایط خودتان طراحی شده است. در این صورت هرگز از این برنامه تخلف نکنید.
4- توکل بر خداوند قادر. اکنون که هدفی متعالی را انتخاب نموده اید و نسبت به آن و خود و راههای رسیدن به آن شناخت پیدا کرده اید و قصد دارید وارد عمل شوید، بدانید که هر کاری برای رسیدن به سرانجام با مشکلات و موانع متعددی مواجه خواهد شد، موانعی که برخی از آنها فراتر از قدرت و تحمل انسان است و در این صورت فقط با خواستن از خداوند متعال می توان راه را ادامه داد.
5- داشتن امید و روحیه مثبت. یکی از روشهای بالا بردن روحیه ی مثبت تلقین است. تلقین به خود در تقویت اراده اثر قابل ملاحظه اى دارد. بنابراین هر روز جملاتى را به خود تلقین کنید؛ مانند: «من اراده لازم براى انجام کارهایم را دارم» هیچ چیزى نمى تواند اراده ام را متزلزل کند»، «آنچه را که به نظرم انجام دادنى است انجام مى دهم، هیچ قدرتى نمى تواند مرا از آن باز دارد»، «اراده من هر روز محکم تر مى شود»، «بر من لازم است که موفق شوم؛ زیرا موفقیت از آنِ نیرومندان است» و…
اکنون با توجه به آنچه گفته شد راهکارهای ذیل را ارائه می کنیم و امیدواریم به با یاری خداوند متعال به اراده ای قوی در امور زندگی و آخرت خود دست بیابید:
1. علل و عوامل ضعف اراده خویش را بشناسید و آن را برطرف کنید. توجّه کنید ضعف اراده غالباً در اثر نداشتن برنامه و هدف و امید و همچنین عدم اعتماد به نفس، عدم شناخت خویش، با ارزش تلقی نکردن خود، عدم امنیت روانی، عدم تدبیر عقلانی در تشخیص امور و تمیز اهم و مهم، شکست های گذشته و عوامل باز دارنده رشد و قوت نفس مانند محرومیت، سرزنش و رنج های مستمر ریشه دارد.
2. رضایت خداوند را ملاک هر رفتار و گفتار قرار دهید و از تسلیم شدن در برابر تمایلات پوچ و هواهای نفسانی بپرهیزید. این تسلیم شدن ها اراده را ضعیف و متزلزل می سازد. تقوا و رعایت حرمت دستورهای پروردگار برای آرامش روانی و تقویت نفس و اراده بسیار سودمند است.
3. پس از مشورت با افراد ذی صلاح، با توجّه به امکانات و توانمندی های واقعی خود، برای زندگی تان و رسیدن به اهدافتان برنامه ریزی کنید و بکوشید هرگز بی جهت از آن برنامه و نظم سر نپیچید. اوقات استراحت و تفریح و عبادت و همه فعّالیّت ها را در این برنامه بگنجانید تا زمانی خالی نماند و توجّه به فرصت بیکاری شما را سمت تأخیر انداختن کارها سوق ندهد.
4. بکوشید برای هر رفتاری انگیزه ای قوی داشته باشید و به ویژه از آثار مثبت تصمیم گیری ها و رفتارهای خاصّ خویش به طور کامل آگاه شوید.
5. محیط زندگی و موقعیت کاری خود را تغییر دهید و موانع بروز اراده و فعّالیّت را نابود سازید؛ برای مثال در موقعیتی که به سرزنش و متهم شدن به ناتوانی و ناپختگی می انجامد، قرار نگیرید.
6. هر کاری را آسان تلقی کنید؛ زیرا در برابر اراده پولادین انسان همه سختی ها آسان می گردد. به استقبال کارهای به ظاهر دشوار بروید و به خود تلقین کنید می توانید در این امور درست تصمیم بگیرید و افتخار موفقیت در انجام آن ها را به دست آورید.
7. با کسانی که روحیه و اراده قوی دارند، دوست شوید تا اراده شما نیز قوی گردد.
8. بکوشید تصمیم هاتان را با فردی با تجربه در میان نهید تا از قوت و درستی شان اطمینان یابید.
9. با تصمیم های آسان در کارهای ساده، به تدریج خود باوری و توانمندی را در خویش پدید آورید و راه را برای تصمیم گیری در امور مشکل و پیچیده هموار سازید
10. پس از تدبیر و مشورت از عواقب تصمیم های خود هراسناک نباشید و به خدا توکل کنید.
11. ورزش مستمر و منظم را که در تقویت اراده بسیار مؤثر است، فراموش نکنید.
12. کارهایى را که به عهده مى گیرید ناتمام رها نکنید و آنها را به نحو احسن و تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه دهید.
13. در صورت امکان، چند دقیقه قبل از اذان صبح از خواب بیدار شده، نماز شب بخوانید.
14. نمازهای خود را در اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید.
15. گاهی روزه بگیرید. روزه در تقویت اراده بسیار موثر است.
با آرزوی موفقیت
پى نوشت ها:
(1)إنّ أکرمکم عندالله أتقاکم (سوره حجرات آیه 13)
(2)غررالحکم ص 87
(3) بحار الانوار ج71 ص196
(4)غرر الحکم ص311
(5)غرالحکم ص251
(6) بحار ج76 ص212 و میزان الحکمه ج13 حدیث6570
(7) میزان الحکمه ج13 حدیث6562
(8)- عنکبوت / آیه 45.
(9) – تفسیر نمونه، ج 16، ص 284.
(10) – همان، ص 290.
(11) – وسایل الشیعه، ج 3، ص 7.
(12) – تفسیر نمونه، ج 16، ص 290 – 291.
(13) – نهج البلاغه، کلمات قصار 252.
(14) – جمعه (62) آیه ى 9، تفسیر نمونه، ج 24، ص 125 به بعد.
(15) – نحل (16)، آیه 36.