خانه » همه » مذهبی » سناریوی آمریکا در عراق،سوریه و لبنان

سناریوی آمریکا در عراق،سوریه و لبنان


سناریوی آمریکا در عراق،سوریه و لبنان

۱۳۹۳/۰۷/۲۹


۹۲ بازدید

سناریوی عملیاتی در لبنان این است که با حمله گسترده داعش و النصره، مهم‌ترین پایگاه مقاومت‌خیز حزب‌الله و مقاومت اسلامی لبنان، توسط تروریست‌ها اشغال شود

کمتر کسی را می‌توان یافت که در ماهیت داعش و گردانندگان آنها و اهداف داعش در منطقه تردید داشته باشد، چراکه برخی مقامات و منابع غربی به صراحت این پدیده را معرفی کرده‌اند. ولی در عین حال این پرسش جدی مطرح است که آمریکا و غرب و ارتجاع عرب، با تکیه بر کدام روش و سناریو جبران شکست‌ها و ناکامی‌های خود و هم‌پیمانان‌شان و نیز تحقق اهدافشان را در بازگشت به منطقه و بر هم زدن معادله منطقه‌ای دانسته‌اند؟

سناریوی عملیاتی در لبنان این است که با حمله گسترده داعش و النصره، مهم‌ترین پایگاه مقاومت‌خیز حزب‌الله و مقاومت اسلامی لبنان، توسط تروریست‌ها اشغال شود

کمتر کسی را می‌توان یافت که در ماهیت داعش و گردانندگان آنها و اهداف داعش در منطقه تردید داشته باشد، چراکه برخی مقامات و منابع غربی به صراحت این پدیده را معرفی کرده‌اند. ولی در عین حال این پرسش جدی مطرح است که آمریکا و غرب و ارتجاع عرب، با تکیه بر کدام روش و سناریو جبران شکست‌ها و ناکامی‌های خود و هم‌پیمانان‌شان و نیز تحقق اهدافشان را در بازگشت به منطقه و بر هم زدن معادله منطقه‌ای دانسته‌اند؟

ظاهر امر این است که ائتلاف عربی و آمریکایی با حملات هوایی وارد یک پروسه طولانی شده و تدریجاً در حال مطرح کردن ضرورت اقدام زمینی برای تضمین بیشتر در قبال پیروزی بر داعش هستند. در عراق سخن از ورود نیروی زمینی خارجی نیست، ولی در سوریه در کنار بحث شکل‌دهی به یک جریان معارضه با نام «معتدل‌ها» ـ که در واقع همان تکفیری‌های وهابی و وابسته به بازیگران منطقه‌ای هستند ـ یک ارتش چند ملیتی هم برای اقدامات زمینی مطرح می‌شود. نشست چند روز پیش اوباما با مقامات نظامی بیست کشور که گفته می‌شود، بخشی از ائتلاف ضد داعش هستند، به همین منظور تدارک دیده شد. البته مقامات نظامی آمریکایی تأکید می‌کنند که فعلاً هیچ برنامه‌ای برای مشارکت دادن تشکل‌های معارضه در مأموریت‌های نظامی در سوریه در دست ندارند. این به آن معنا است که در محاسبات امنیتی و برنامه‌ریزی نظامی در عراق و سوریه، گام‌های دیگری نیز برداشته شده که موفقیت در «پروژه تسلط مجدد بر منطقه» را تسهیل و امکان‌پذیر می‌کند.

در محتوای سناریوی اصلی آمریکا، داعش یک ابزار وحشت مطرح می‌شود که عملاً حاکمیت‌های عراق و سوریه را به انفعال وادار می‌کند و لذا نسخه درمانی آمریکا را موجه جلوه خواهد داد.

با تمامی این توصیفات، در یک ه��ته گذشته شاهد بودیم که چندین هزار نیروی داعش و النصره که در جنگ قلمون متواری شده و در کوهستان‌های مرزی سوریه و لبنان پناه گرفته بودند، در آستانه فصل سرما دست به حملات گسترده به مناطق حزب‌الله در استان بقاع لبنان زده و بریتال و سپس بعلبک را از مرزهای کوهستانی شرقی مورد هجوم قرار دادند. رخداد دوم در استان الانبار عراق است که در یک اقدام وسیع از سوی داعش، حدود ده‌هزار نیروی جدید از موصل و استان‌های شرقی سوریه وارد این استان شده و شهرها و روستاهای باقی‌مانده در حاشیه رود فرات را مورد حمله قرار داده و در هدایت رسانه‌ای نیز با سمت‌گیری حرکت به سوی بغداد و تهدید شهرهای مذهبی در کربلا، نجف و سامرا هدف‌گذاری کرده‌اند.

فضای تبلیغاتی آنچنان سنگین است که حتی داعش را در فاصله بسیار نزدیک از بغداد معرفی کرده، فرودگاه بغداد را در حال تعطیل شدن توصیف می‌کنند و یا در لبنان، از پیشروی موهوم در استان بقاع سخن گفته می‌شود.

شناخت دقیق این دو رویداد، به ما کمک خواهد کرد تا بخش مهمی از سناریوی آمریکا برای موفقیت در عراق و سوریه و لبنان را دریافته، مراحل مرتبط با یکدیگر را به‌خوبی درک کنیم.

در چهار سال گذشته آمریکا و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن به‌خوبی درک کرده‌اند که حضور ایران و حزب‌الله در سوریه، موجب شکست طرح‌های آنان شده و اکنون نیز در عراق و به‌دلیل تأثیر کارآمد ایرانی‌ها، طرح داعش با برنامه پیش‌بینی شده آنان مراحل خود را طی نمی‌کند.

پس اگر پاشنه آشیل برنامه‌های آمریکایی در منطقه به حضور موثر ایران و هم‌پیمانان ایران در منطقه مرتبط است، درگیری در کوه‌های شرقی لبنان با حزب‌الله و تلاش گسترده در استان الانبار عراق نیز باید دارای مفاهیم ویژه‌ای باشد.

سناریوی عملیاتی در لبنان این است که با حمله گسترده داعش و النصره، مهم‌ترین پایگاه مقاومت‌خیز حزب‌الله و مقاومت اسلامی لبنان، توسط تروریست‌ها اشغال شود و حداقل اینکه، با به خطر انداختن خاستگاه اصلی حزب‌الله در بقاع، این جریان را مجبور کند تا نیروهای خود را از سوریه به داخل لبنان بازگردانده و با اولویت حفظ حزب‌الله در لبنان، حضور در سوریه را کم‌رنگ‌تر نماید.

در سناریوی مشابه، داعش با تعداد زیادی از نیروهای خود استان الانبار را اشغال و بغداد و مناطق مذهبی را با تهدید جدی روبه‌رو خواهد کرد، به نحوی که ایران در مقابل یک شوک عملیاتی و انتخاب در اولویت‌های خود روبه‌رو شود و مجبور گردد برای حفظ عراق در مقابل حملات داعش، از توجه به سوریه بکاهد و به عراق به عنوان اولین سنگر امنیت ملی خود توجه کند.

آمریکایی‌ها هم در عراق اعلام کرده‌اند با به خطر افتادن بغداد، از ارتش عراق به‌عنوان نیروی زمینی استفاده خواهند کرد. نکته جالب این است که ژنرال «دمپسی» در سخنرانی چند روز پیش خود، محتوای بحران در عراق را چنین توصیف می‌کند: «داعش یک جریان افراطی است (نه تروریستی) که محل اتکا و اعتماد جامعه اهل سنت عراق قرار گرفته و نگاه بی‌اعتمادی به دولت مرکزی(شیعه) وجود دارد.»! و در ادامه با شیطنت می‌افزاید: «برای حل بحران و مشکل در عراق باید اعتماد جامعه اهل سنت عراق را جلب کرد و به مطالبات آنها پاسخ مثبت داد تا بتوان داعش را سرکوب کرد.»

در حقیقت ژنرال دمپسی در جملات و کلیدواژه‌های حساب‌شده، بحران عراق را ناشی از سوءمدیریت حکومتی و حکومت شیعیان و به‌دلیل تحقق نیافتن مطالبات اهل سنت عراق ارزیابی می‌کند و راه‌حل را در عقب‌نشینی و امتیازدهی حکومت مرکزی به جریان‌های سنی(منظور حامیان و مزدوران داخلی‌شان) در عراق می‌داند.

به همین دلیل، مبارزه با داعش، هم نمادین خواهد بود و دلیل نمایشی بودن حملات هوایی به داعش هم این‌گونه تفسیر می‌شود، سمبلیک ، چراکه با امتیاز دادن حکومت مرکزی عراق، زمینه حل بحران عراق فراهم می‌شود و حمله به داعش نیز برای گوشمالی دادن به یک گروه افراطی خواهد بود نه بیشتر!

در حقیقت آنچه در استان الانبار عراق و کوه‌های عسال‌الورد و یا عرسال به سمت بریتال یا بعلبک لبنان اتفاق افتاده، نوعی مقدمه‌سازی برای پروژه اصلی در سوریه است تا ضمن تحت فشار قرار دادن حزب‌الله در لبنان و ایران در عراق، آنها را از سوریه خارج کرده، صحنه را برای گام‌های نهایی سناریوشان در سوریه آماده کنند. البته این اقدام در لبنان و عراق نیز به‌خودی خود دارای کارکرد محاسبه‌شده‌ای از نگاه آمریکاست و با «راهبرد فرسایش و تحلیل بردن توان حزب‌الله در لبنان و ایران در عراق همراه است.» یعنی ضمن اینکه مشغول کردن ایران و حزب‌الله آنها را از سوریه خارج می‌کند، فرسایش آنها در لبنان و عراق را نیز در بر می‌گیرد.

به همین دلیل است که هم اوباما و هم ژنرال‌های فعلی و سابق آمریکایی، از یک برنامه طولانی در منطقه و به بهانه مبارزه با داعش سخن می‌گویند، چراکه در بازی مبارزه با داعش، روندها و فرایندهای پیچیده و فراوانی وجود دارد که این پروژه را طولانی خواهد کرد.

نکته جالب در سخنان ژنرال دمپسی این است که به میزان احساس خطر دولت مرکزی در عراق و حزب‌الله در لبنان و بشار اسد در سوریه، به طرف مقابل امتیاز خواهند داد. لذا مسئله تهدیدآفرینی داعش باید بسیار جدی و گسترده باشد. برخی معتقدند ضلع سوم این سناریو در عین‌العرب و یا همان کوبانی است که اضلاع مختلف برنامه آمریکا را روشن می‌سازد.

اکنون اگرچه داعش و النصره در لبنان باسیلی محکم حزب‌الله و تلفات زیاد مواجه شده‌اند، ولی هم به دلیل فصل سرما و هم به‌دلیل نیاز راهبردی آمریکا به فشار به حزب‌الله، اقدامات و فشارهای تروریست‌ها از این محور به داخل لبنان استمرار خواهد داشت و در عراق نیز سیاست آمریکا به عنوان «شریک دزد و رفیق قافله» به‌دنبال تشدید بحران و فشار به بغداد است.

به نظر می‌رسد آخرین رمق برنامه‌ریزی در سناریوی مبارزه با داعش در همین دو رویداد نهفته است و اگر این بخش از سناریو، با کشتی به گل نشسته و ناکامی روبه‌رو شود، ادامه پروژه مبارزه با داعش نیز غیرممکن و پایان‌یافته تلقی خواهد شد. همانگونه که مقام معظم رهبری یادآوری فرمودند: به فضل الهی این دسیسه آمریکایی نیز در عراق و لبنان و نهایتاً در سوریه، با فشل و شکست همراه شده، سربلندی و اقتدار بیشتر را برای محور مقاومت نوید خواهد داد.

بصیرت 28 مهر 1393

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد