۱۳۹۳/۰۷/۱۹
–
۲۳۴ بازدید
سلام و خسته نباشید مطابق با قرآن و احادیث رقابت کردن با دیگران به قصد جلو زدن پسسندیده است؟
دوست عزیز؛ رقابت بهمعنای مسابقه برای کسب درآمد در چارچوب قواعد اخلاقی و حقوقی اسلام پذیرفته می¬شود. این چارچوب¬ها همچون فیلتری رقابت را از اثرهای سوء آن پاکسازی می کنند.
همه ما دوست داریم در روابط اجتماعى نسبت به هم ردیفهاى خودمان رشد کنیم و براى این رشد و ترقى همواره تلاش مىکنیم و موفقیتهاى دیگران را علاوه بر تحسین کردن ، گاهى به صورت الگوى خود قرار مىدهیم اما افراد حسود سعى مىکنند با خراب کردن چهره کسانى که در سطح بالاترى از آنها هستند و در واقع با کاستن ارزش آن اشخاص در نظر دیگران ، خود را بالاتر و بهتر جلوه دهند . آنها مدام در تلاشاند که موازنه منفى ایجاد کنند و به جاى کوشش براى رسیدن به سطوح بالاتر ، آنهایى را که در سطح بالا هستند ، به پایین مىکشند تا به اصطلاح با هم در یک مقطع قرار بگیرند . این تلاش ناسالم ، انرژى زیادى از آنها مىگیرد و بسیار آزارشان مىدهد . در بزرگسالان ریشه آن همان نداشتن اعتماد به نفس است .
هر کسى به هر میزانى که دلش بخواهد و به هر میزانى که براى آن دلخواسته اش زحمت بکشد ، به فراخور حالش نصیب مى برد .
البته رقابت با حسادت فرق دارد . رقابت باعث رشد و شکوفایى انسان مىشود ولى حسادت خوره روح و جسم آدمى و موجب تباهى دنیا و آخرت اوست و به فرمایش معصومین ( ع ) حسادت ایمان را تباه مىکند ، آنچنان که آتش هیزم را مىخورد و نابود مىسازد . ( الحسدُ یأکُل الایمان کما یأکلُ النار الحطب »
ابتدا باید فرق بین « غبطه » و « حسادت » روشن گردد . « حسادت » آن است که انسان از نعمت دیگران ناراحت شود و آرزوى از بین رفتن آن را داشته باشد . اما در « غبطه » ، انسان از نداشتن خود آزرده خاطر است نه از بهرهمندى دیگران . در نتیجه آرزو یا تلاش نمىکند که نعمت از دیگرى سلب گردد بلکه از نعمت دیگران خوشحال است و دعا و تلاش مىکند که خود نیز به آن برسد . معمولاً در نعمتهاى عبادى و معنوى ، مِثلِ حالِ خوش در نماز و سجده نسبت به دیگران ، حالت غبطه به انسان دست مىدهد.
پرسشگر عزیز؛رقابت و تلاش برای بهترین بودن، یک میل فطری است. تا عشق به کمال هست، میل انسان برای تقرب بیشتر، بهتر و بهترین شدن نیز هست.انسان همیشه مایل است که کامل و کاملتر و کاملترین – عالم و عالمتر و عالمترین – زیبا و زیباتر و زیباتری … (و «ترین» در سایر اسمای کمالیه) شود و به همین جهت حرکت میکند. لذا حس رقابت نیز همیشه وجود دارد.
اما حس رقابت و یا میل به بهتر و بهترین بودن، با عجب و تکبر و خود بزرگ بینی و برتری جویی، تفاوتهای بسیاری دارد. از جمله:
* در حس رقابت و میل به بهترین بودن (رشد و تکامل حقیقی)، هدف خداست، هستی و کمال محض است؛ اما در برتری جویی، هدف «خود و نفس خویش» است که پایینترین مرحله در توجه و هدف میباشد.
*در رقابت سالم در جهت نیل به کمال حقیقی، داور مسابقه خداست. اما در عجب و تکبر، داور خود انسان است که خویشتن را برتر از دیگران گمان میکند. ابلیس استکبار کرد، یعنی خود را برتر دید، خداوند سبحان نیز فرمود: پس از این جمع که جایگاه و رتبهی موحدین است اخراج شده و هبوط مییابی. اینجا جای خود بزرگبینی و استکبار نیست.
*در نتیجه، در حس رقابت و سبقت سالم در قرب به کمال، تفاخر و خود بزرگبینی وجود ندارد، اما در استکبار و برتریجویی وجود دارد.
*در سبقت سالم و میل به کمال حقیقی، رقیب دوست ندارد که دیگران عقب بیافتند، بلکه دوست دارد همه خوب باشند و خودش خوبتر باشد، همه قوی باشند و خودش قویتر باشد، همه رو به جلو حرکت کنند و خودش جلوتر یا جلوترین باشد، اما در حس تکبر یا برتری جویی، انسان حاضر است ولو به قیمت ذلت دیگران، خودش سر یا سرترین باشد. لذا اگر ببیند از خودش بهتر یا کاملتری هست، سعی نمیکند از او سبقت بگیرد، بلکه حسد میکند و سعی میکند او را از سر راه بردارد.
از این رو شاهدیم که در این مسابقه، آنان که میل به سبقت به سوی خدا دارند، حریص به ایمان مردم هستند و مایلند همه مؤمن باشند، اما آنان که حس علوّ و برتری جویی دارند، حریص به جان و مال و نوامیس مادی و معنوی مردم هستند و دوست دارند همه چیز مردم، مال آنها باشد.
همه ما دوست داریم در روابط اجتماعى نسبت به هم ردیفهاى خودمان رشد کنیم و براى این رشد و ترقى همواره تلاش مىکنیم و موفقیتهاى دیگران را علاوه بر تحسین کردن ، گاهى به صورت الگوى خود قرار مىدهیم اما افراد حسود سعى مىکنند با خراب کردن چهره کسانى که در سطح بالاترى از آنها هستند و در واقع با کاستن ارزش آن اشخاص در نظر دیگران ، خود را بالاتر و بهتر جلوه دهند . آنها مدام در تلاشاند که موازنه منفى ایجاد کنند و به جاى کوشش براى رسیدن به سطوح بالاتر ، آنهایى را که در سطح بالا هستند ، به پایین مىکشند تا به اصطلاح با هم در یک مقطع قرار بگیرند . این تلاش ناسالم ، انرژى زیادى از آنها مىگیرد و بسیار آزارشان مىدهد . در بزرگسالان ریشه آن همان نداشتن اعتماد به نفس است .
هر کسى به هر میزانى که دلش بخواهد و به هر میزانى که براى آن دلخواسته اش زحمت بکشد ، به فراخور حالش نصیب مى برد .
البته رقابت با حسادت فرق دارد . رقابت باعث رشد و شکوفایى انسان مىشود ولى حسادت خوره روح و جسم آدمى و موجب تباهى دنیا و آخرت اوست و به فرمایش معصومین ( ع ) حسادت ایمان را تباه مىکند ، آنچنان که آتش هیزم را مىخورد و نابود مىسازد . ( الحسدُ یأکُل الایمان کما یأکلُ النار الحطب »
ابتدا باید فرق بین « غبطه » و « حسادت » روشن گردد . « حسادت » آن است که انسان از نعمت دیگران ناراحت شود و آرزوى از بین رفتن آن را داشته باشد . اما در « غبطه » ، انسان از نداشتن خود آزرده خاطر است نه از بهرهمندى دیگران . در نتیجه آرزو یا تلاش نمىکند که نعمت از دیگرى سلب گردد بلکه از نعمت دیگران خوشحال است و دعا و تلاش مىکند که خود نیز به آن برسد . معمولاً در نعمتهاى عبادى و معنوى ، مِثلِ حالِ خوش در نماز و سجده نسبت به دیگران ، حالت غبطه به انسان دست مىدهد.
پرسشگر عزیز؛رقابت و تلاش برای بهترین بودن، یک میل فطری است. تا عشق به کمال هست، میل انسان برای تقرب بیشتر، بهتر و بهترین شدن نیز هست.انسان همیشه مایل است که کامل و کاملتر و کاملترین – عالم و عالمتر و عالمترین – زیبا و زیباتر و زیباتری … (و «ترین» در سایر اسمای کمالیه) شود و به همین جهت حرکت میکند. لذا حس رقابت نیز همیشه وجود دارد.
اما حس رقابت و یا میل به بهتر و بهترین بودن، با عجب و تکبر و خود بزرگ بینی و برتری جویی، تفاوتهای بسیاری دارد. از جمله:
* در حس رقابت و میل به بهترین بودن (رشد و تکامل حقیقی)، هدف خداست، هستی و کمال محض است؛ اما در برتری جویی، هدف «خود و نفس خویش» است که پایینترین مرحله در توجه و هدف میباشد.
*در رقابت سالم در جهت نیل به کمال حقیقی، داور مسابقه خداست. اما در عجب و تکبر، داور خود انسان است که خویشتن را برتر از دیگران گمان میکند. ابلیس استکبار کرد، یعنی خود را برتر دید، خداوند سبحان نیز فرمود: پس از این جمع که جایگاه و رتبهی موحدین است اخراج شده و هبوط مییابی. اینجا جای خود بزرگبینی و استکبار نیست.
*در نتیجه، در حس رقابت و سبقت سالم در قرب به کمال، تفاخر و خود بزرگبینی وجود ندارد، اما در استکبار و برتریجویی وجود دارد.
*در سبقت سالم و میل به کمال حقیقی، رقیب دوست ندارد که دیگران عقب بیافتند، بلکه دوست دارد همه خوب باشند و خودش خوبتر باشد، همه قوی باشند و خودش قویتر باشد، همه رو به جلو حرکت کنند و خودش جلوتر یا جلوترین باشد، اما در حس تکبر یا برتری جویی، انسان حاضر است ولو به قیمت ذلت دیگران، خودش سر یا سرترین باشد. لذا اگر ببیند از خودش بهتر یا کاملتری هست، سعی نمیکند از او سبقت بگیرد، بلکه حسد میکند و سعی میکند او را از سر راه بردارد.
از این رو شاهدیم که در این مسابقه، آنان که میل به سبقت به سوی خدا دارند، حریص به ایمان مردم هستند و مایلند همه مؤمن باشند، اما آنان که حس علوّ و برتری جویی دارند، حریص به جان و مال و نوامیس مادی و معنوی مردم هستند و دوست دارند همه چیز مردم، مال آنها باشد.