طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آیا مأمون عباسی با کشتن فضل بن سهل و اعلام استقلال از وی چون دیگر حاکمان که وزیرشان را سربه نیست می کنند خود و خلافت اسلامی ضرر کردند یا برعکس؟ثمره اش چه بود؟

آیا مأمون عباسی با کشتن فضل بن سهل و اعلام استقلال از وی چون دیگر حاکمان که وزیرشان را سربه نیست می کنند خود و خلافت اسلامی ضرر کردند یا برعکس؟ثمره اش چه بود؟

جواب اجمالی : رقابت در دربار خلفا و حکام امری طبیعی است و هرگاه سلاطین از جانب وزرای خود احساس خطر کنند آنان را از سر راه بر می‌دارند .مامون را از قوی‌ترین و زیرک‌ترین خلفای عباسی می‌دانند که توانست تمام رقبا حتی برادرش امین را از سر راه بردارد .
مامون ابتدا فضل ابن ربیع و علی ابن عیسی و سپس فضل ابن ربیع و آنگاه طاهربن حسین ملقب به ذوالیمینین و آنگاه هرثمة بن اعین و… که در خدمت پدر و برادرش بودند از سر راه برداشت. و روز به روز بر قدرت خود افزود .
طبیعتا نگاه طرفین و طرف‌داران آنها و تحلیل‌گران تاریخی متفاوت است از نگاه مامون و خاندان عباسی قتل فضل‌بن سهل ایرانی و از سر راه برداشتن وزیر مقتدر ایرانی و عجم به نفع آنان بود .
ولی از نظر فضل‌بن سهل و خاندان او و کارگزاران ایرانی و نیز کوچ خلافت از مرو و خراسان و ایران به بغداد و عراق به ضرر بوده است .

البته اصل کشتن فضل بن سهل سرخسی وزیر ایرانی مامون عباسی در سرخس خراسان دلایل متعددی دارد که به خواننده در تحلیل سود و زیانش برای حکومت کمک می‌کند:
– از جمله دلایل رقابت خاندان عباسی و وجود دو جریان عربی در بغداد و جریان ایرانی در مرو و خراسان بود . فضل وزیر و نماینده جریان ایرانی در دربار خلیفه عباسی بود .
– دلیل دیگر قتل فضل ابن سهل را باید احساس خطری که مامون عباسی از قدرت گرفتن فضل ابن سهل و احتمال کودتا و شورش علیه خلیفه مامون عباسی از طرف فضل‌بن سهل و کارگزاران ایرانی خلیفه در مرو و خراسان کرده بود دانست .
وقتی مامون قصد کرد از خراسان و ایران به عراق و بغداد برود دیگر نیازی به فضل نداشت و لذا از وزیر ایرانی و کاردان خود فضل ابن سهل احساس خطر کرد و او را در سرخس از سر راه برداشت .

توضیح بیشتر :
اوج و اقتدار فضل‌بن سهل
فضل‌بن سهل وزیر ایرانی مامون عباسی در ابتدا در دربار هارون عباسی ( پدر ) وظیفه دیوانی و منشی داشت . فضل را از شمار ملازمان جعفر بن یحیی برمکی می دانند که به واسطه او رشد یافت و ملازم و ندیم ولیعهد مامون عباسی شد .
امین به تحریک فضل بن ربیع (وزیر) و علی بن عیسی بن ماهان (سردار لشکر)، خلافت خود را در بغداد تثبیت نمود و عهدنامۀ ولایتعهدی مأمون را لغو و فرزند خود را به عنوان ولیعهدی انتخاب کرد .
این امر سبب اختلاف و جنگ و نزاع بین امین عباسی در عراق و بغداد و مامون عباسی در ایران و مرو و خراسان گردید .
اگر فضل بن ربیع و علی ابن عیسی در رکاب امین بودند ، فضل ابن سهل در رکاب مامون و وزیر او بود . در این نزاع مامون عباسی و فضل‌بن سهل به دلایل مختلف پیروز شد و امین به قتل رسید .

اوج‌ اقتدار فضل سال ۲۰۱ و زمانی بود که فضل درخواست کناره‌گیری کرد، که ظاهراً نمایشی سیاسی برای کسب اختیارات بیش‌تر بود.
مأمون نیز با تجلیل فراوان از وی در مقام وزارت، اختیار کامل تدبیر امور نظامی و اداری حکومت خود را به وی تفویض کرد و اموال و مواجب بسیاری به او و برادرش بخشید.
مأمون قاضیان و فقیهان و سرداران را بر این نامه شاهد گرفت، آن را به تأیید امام رضا علیه‌السلام به‌عنوان ولیعهد رسانید و دستور داد نسخه‌ای از آن را در تمام بلاد پخش کنند.
در این سند شرح خدمات فضل در تثبیت خلافت مأمون، ازجمله غلبه بر امین و نیز سرکوب شورش ابوالسرایا و یوسف بَرْم و برخی دیگر، ذکر شده و از تدابیر نظامی وی برای تسلط ترکان خلجی و امرای مناطقی چون طبرستان ، دیلم ، کابل ، جبال ، غَرجستان ، غور ، جبل تبت، ارمینیه و حجاز تقدیر گردیده ‌است.
در این زمان، جایگاه و موقعیت ممتاز سهل به‌ گونه‌ای بود که به‌ دستور مأمون پرچم و علامتی مخصوص‌، به ‌شکل نیزه‌ای دو شاخ، به او اختصاص‌یافت.
پرچم را نُعَیم بن خازم (از سرداران عرب) و علامت را علی بن هشام (از بزرگان و اشراف ایرانی خراسان) حمل می‌کردند.

نزول و سقوط فضل ابن سهل:
هر چه بر قدرت و اقتدار فضل‌بن سهل افزوده می شد بر نگرانی مامون هم افزوده می شد .
گفته شده برخی دیگر از کارگزاران نسبت به اقدانات فضل‌بن سهل بدبین و به مامون تذکر دادند
مأمون به فضل بن سهل بدبین شد. و به فضل تذکر داد، جوری که از ندامت فضل از این وضع و عذرخواهی‌اش از مأمون هم‌ سخن به‌ میان آمده‌ است.
این وضع به تغییر جایگاه فضل نزد مأمون انجامید، امام رضا علیه‌السلام نیز به مأمون گوشزد کرد که عباسیان در عراق از ولایتعهدی من ناخرسندند.
اما مهم‌ترین موردی که این اختلاف را آشکار نمود، گزارشی بود که با وجود پنهان‌کاری فضل بن سهل، از اوضاع نابسامان عراق به مأمون داده شد.
مأمون با آگاهی از این وضع، در سال ۲۰۲ تصمیم گرفت به عراق برود و به ‌این ترتیب، بخت فضل بن سهل نیز برگشت.
مأمون دریافت که ماندن در مرو بیهوده است و بغداد نمی‌تواند بدون حضور خلیفه اداره شود. بازگشت به پایتخت مرکزی بیانگر بازگشت به آیین عربی بود که بغداد، پایتخت پدرانش، نمایانگر آن بود. مأمون از خلال اقدامات وزیرش، به این باور رسید که فضل برای تسلط کامل بر حکومت و بازپس‌گیری ایران از خلیفه و سایر اشغالگران عرب، از درون قدرت نقشه می‌کشد؛ بنابراین برای رهایی از وی به عنوان ضرورتی سیاسی تلاش کرد. مأمون در آغاز سفرش به بغداد، در شهر سرخس، نقشه قتل فضل بن سهل را در شعبان ۲۰۲ق/۸۱۸م طراحی کرد.
در دوم شعبان همان سال، در مسیر، در شهر سرخس، فضل بن سهل مشغول استحمام بود، که همانطور که خودش پیش‌بینی کرده و برادرش نیز به وی هشدار داده‌ بود، به‌دست چهارتن با ضربه‌های شمشیر کشته شد.

برگرفته از مقاله «فضل بن سهل سرخسی»، ج۱، ص۷۲۹۲. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی،
و طقوش، محمدسهیل (۱۳۹۰). دولت عباسیان. حوزه و دانشگاه. صص. ۱۴۸ و ۱۴۹.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد