خانه » همه » مذهبی » سلام.حضرت اباالفضل که معصوم نبوده،چرا اینقدر در بین مردم محبوب است؟ مگر چه ویژگی داشته اند؟

سلام.حضرت اباالفضل که معصوم نبوده،چرا اینقدر در بین مردم محبوب است؟ مگر چه ویژگی داشته اند؟

جواب اجمالی: علت محبوبیت حضرت ابوالفضل(ع) وفاداری او به امام حسین(ع) است . عباس مظهر مهر و وفا بود و سقا و علمدار و سردار امام حسین ع در واقعه کربلا . حضرت عباس دومین شخص و شخصیت حادثه کربلا است پس به همان میزان که امام حسین(ع) محبوبیت دارد ، حضرت ابوالفضل عباس نیز محبوبیت دارد .

مهم ترین ویژگی های حضرت ابوالفضل عبارت است از :
ایمان و بصیرت،عبادت ، ادب و فروتنی، شجاعت و جنگ آوری ، علم و دانش ،وفا داری ، ولایت و ولایت پذیری ، و… و در نهایت او را باب الحوائج نامیدند .

توضیح بیشتر :
فضائل و بزرگی حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام آنقدر زیاد است که از عهده این پاسخ و این چند سطر بر نمی آید اما جهت پاسخگویی به سوال شما دانشجوی گرامی به پاره ای از ویژگیهای حضرت عباس علیه السلام می پردازیم:
الف. بندگی و عبودیت: امام صادق علیه السلام به زیارت عموی خود عباس بن علی علیه السلام رفت. در زیارت نامه ای که در برابر ایشان انشا فرمود این گونه آمده: «السلام علیک ایها العبد الصالح؛ (کامل الزیارات،ص 440، 441) سلام بر شما ای بنده شایسته» همچنین آمده: «ای عزیزی که مطیع خدا و رسول و امیرالمؤمنین، حسن و حسین علیهم السلام بودی». (العباس بن علی، ص 198)
ب. عصمت: بی شک عصمت دارای مراتبی است که اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله در اوج آن قرار دارند تا آنجا که انبیای عظام – به جز خاتم آنها – به آن مرتبه غبطه می خوردند. رسولان الهی همگی معصوم اند؛ اما تعیین مرتبه کمال آنها و سطح بندی آنان نه در توان ما و نه در حد این مقال است. به نظر می رسد عباس بن علی علیه السلام یکی از آن بزرگ پاسداران معصوم الهی است که در کربلا حضور یافته است. کوتاه سخن این که در کربلای حسینی سه معصوم از امامان حضور یافته اند: حضرت امام حسین علیه السلام، امام علی بن الحسین علیه السلام و حضرت امام محمد باقر علیه السلام. غیر از آنان، چهار معصوم دیگر در آن مصاف حاضر بوده اند: حضرت علی اکبر، حضرت علی اصغر، حضرت زینب کبری و حضرت عباس بن علی علیهم السلام.
اما چرا عباس؟ پاسخ این پرسش را از سخن طبری به نقل از ابی مخنف برگرفته ایم: بعدازظهر تاسوعا بود که سپاه عمر سعد همه بر جنگ آماده بودند. ناگهان عمر بن سعد فریاد زد: «یا خیل الله ارکبی، و ابشری بالجنة؛ (تاریخ الامم و الملوک،ج 5، ص 416) ای لشکر خدا! سوار شوید که شما را به بهشت بشارت باد» همه بر اسب سوار و به سوی امام حسین علیه السلام حمله ور شدند. عباس علیه السلام به امام حسین علیه السلام عرض کرد: ای برادر! دشمن به شما روآورده است, امام از جا برخاست و فرمود: ای عباس! سوار شو، جانم فدایت ای برادر! تا این که آنها را ملاقات کنی، پس به آنها بگو چه می کنید و چه می خواهید»(ابصارالعین،ص 163) بی شک،از عبارت بنفسی انت (جانم فدایت) عصمت حضرت عباس ثابت می شود. چرا که هرگز در کلام امام، غلو راه ندارد. پس واقع را بیان می کند و عباس علیه السلام آن قدر کمال دارد و از خطا و عیب مبری است که این گونه مورد خطاب ولی الله علیه السلام قرار می گیرد.
ج. مواسات: از ویژگی های ستوده اخلاقی «مواسات» یعنی اعانت و یاری و برابری با مقام امامت و ولایت است. در روایات فراوانی، اهل بیت علیهم السلام یاران خود را به این شیوه فراخوانده اند.
حضرت امام صادق علیه السلام رابطه عباس علیه السلام با امام حسین علیه السلام را این گونه وصف کرده و مورد سلام قرار داده است: «السلام علی ابی الفضل العباس المواسی اخاه بنفسه؛ سلام بر ابوالفضل العباس، آن عزیزی که برادرش را با ایثار جان خویش یاری کرد»(اقبال الاعمال،ج 3، ص 74) او در راه حیات و بقای حسین علیه السلام و اهداف او جان داد تا برادرش و اهداف او زنده بماند. در بخش دیگر امام صادق علیه السلام قمر بنی هاشم را این گونه وصف کرده اند: «… فنعم الاخ المواسی…؛ چه خوب برادر یکرنگ و یگانه ای بودید» او در تمام مشکلات و مصائب امام، خود را شریک می دانست و تلاش می کرد تا فدایی و جان نثار حسین علیه السلام باشد.
د. ایمان استوار
درباره ایمان حضرت عباس علیه السلام به بیانی از امام صادق علیه السلام برمی خوریم که آن حضرت عموی خویش را این گونه ستوده اند: «کان العباس… صلب الایمان؛ (ابصارالعین، ص 57) عباس علیه السلام پیوسته مردی سخت ایمان بود». یعنی ایمان او نرم و انعطاف پذیر نبود که هرجا به نفعش باشد با ایمان باشد و گرنه ایمان خود را بفروشد.
ه. تیزبینی و دوراندیشی: امام صادق علیه السلام درباره ی عباس علیه السلام فرموده است: «کان العباس نافذ البصیرة؛ (العباس بن امیرالمومین، ص 108) عباس پیوسته (بیداری) تیزبین و دوراندیش بود» او به ظاهر امر چندان نظر نمی کرد؛ بلکه بیشتر به عمق و باطن کار چشم دوخته بود.
ز. تلاش برای کسب رضایت امام علیه السلام: حضرت عباس علیه السلام از امامش جهاد و مبارزه با قوم گمراه را درخواست کرده بود؛ اما امام به او پاسخ منفی داده بود. او بار دیگر، آوردن آب و سیرابی اطفال را تقاضا کرده و پاسخ مثبت دریافت کرده بود. پس در طلب آب رهسپار میدان شده بود. امام جواد علیه السلام این نکته را در زیارت ناحیه مقدسه مورد اشاره قرار داده، می فرمایند: «الساعی الیه بمائة؛ (اقبال الاعمال، ج 3، ص 74) عباس برای آوردن خواسته امامش که آوردن آب بود، تلاش کرد».
ح. جان باختگی در راه امام علیه السلام: در زیارت ناحیه آمده «المقطوعة یداه» (همان) حضرت عباس علیه السلام دو دست مبارکش در راه امامش قطع شد.
ط. خیرخواهی برای خدا و رسول و امام: در زیارت ناحیه آمده «اشهد لقد نصحت لله و لرسوله و لاخیک؛ (عباس بن امیرالمومنین، ص 108) شهادت می دهم که تو خیرخواه خداوند، رسول او و برادرت بودی» جدا شدن دست، جان دادن و ایثار عباس علیه السلام تنها به سبب خیرخواهی امام، پیامبر و خدا بود.
ی. دیانت در رفتار:
عباس علیه السلام عصر عاشورا هنگام ورود به شریعه فرات از فرط عطش آب را به دهان نزدیک کرد؛ ناگاه به خود آمد، با شدت آب را بر آب ریخت و گفت: «تا الله ما هذا فعال دینی(همان،ص 110) به خدا قسم، این رفتار خوشایند دین من نیست»
ک. وفا به عهد و پیمان: علامه «عبدالحسین حلی رحمةالله» در کتاب النقد التنزیة از «فخر الذاکرین» به قول عده ای از شاهدان عینی نقل کرده: روزی امیرالمؤمنین علیه السلام عباس را صدا زد و او را به خود چسبانید و بین دو چشم او را بوسید و از ابوالفضل چنین عهد و پیمان گرفتند: «در روز عاشورا، هنگامی که به آب رسیدی، مبادا از آن قطره ای بنوشی، در حالی که برادرت حسین تشنه لب است».(همان)
ل. صبر و شکیبایی: در صبح عاشورا، عباس علیه السلام برادان خود (عبدالله، جعفر، عثمان) را که همه از یک مادر (ام البنین) بودند فراخواند و گفت: « (ای برادران) پیش افتید تا خیرخواهی شما را به خدا و رسول ببینم ». (ارشاد، ج 2، ص 109؛ مقاتل الطالبین، ص 82).
«ابوحنیفه دینوری» نیز می گوید: عباس فرمود: «جانم فدای همگی شما، از جای برخیزید و از آقای خود حمایت کنید تا در این راه جان بازید، پس برادران همگی بر جهاد پیشی گرفتند تا که به مقام شهادت نائل آمدند»(اخبار الطوال، ص 380).
م. علم و یقین: بی شک کسی که در دامن علی مرتضی علیه السلام – باب مدینه ی علم نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم – تربیت شود و پس از او تحت تعلیم امام حسن علیه السلام و سپس امام حسین علیه السلام باشد، در علوکمال علمی خواهد بود. روایت آمده است: «ان العباس بن علی زق العلم زقا؛ (اسرار الشهاده، ج 2، ص 512) عباس بن علی قبل از آن که توان تحصیل علم یابد، آن را تغذیه کرده است». از این عبارت فهمیده می شود که علم او، برگرفته از تعلیمات مدرسه ای نبوده، بلکه علمی الهی بوده است که با علم رسمی تفاوت دارد. در کتاب کبریت احمر آمده: «ان العباس من اکابر و افاضل فقهاء اهل البیت بل انه عالم غیر متعلم؛ (عباس بن امیرالمومنین، ص 53) عباس بزرگ ترین و فاضل ترین فقیهان (عمیق اندیشان) اهل بیت است، بلکه او دانشمندی تعلیم نادیده است) در این سخن، اشاره ای است به او از علم الهی لدنی برخوردار بود.
ن. عروج به والاترین مراتب کمال: چون ابوالفضل عباس در این دنیا از والاترین مراتب برخوردار بود و نیز به ظاهر دو دست و بازوی خود را در این راه نثار کرد، در عالم معنا هم خدای تعالی ایشان را دو بال عنایت فرموده که همگان به علو مرتبه ی او غبطه می خورند. عبارت امام زین العابدین علیه السلام گویای این واقعیت است: «او جانش را فدای برادرش کرد تا این که دستانش قطع شد، پس به جای آن خدای تعالی دو بال به او عنایت فرموده تا با فرشتگان در بهشت پرواز کند، همان طوری که برای جعفر بن ابی طالب قرار داد».(کتاب الخصال، ص 68)
ص. جان نثاری حسین علیه السلام: این، نکته ای نیست که کسی از آن بی خبر باشد. اما سخن امام سجاد علیه السلام در این باره شایان توجه است: «روزی نگاه امام سجاد علیه السلام به عبیدالله پسر عباس بن علی علیهماالسلام افتاد، پس امام گریان شد و سپس فرمود: روزی چون روز احد بر رسول خدا سخت نیامد، در آن روز عمویش حمزه – فرزند عبدالمطلب – شیر خدا و شیر پیامبر کشته شد و بعد از آن روز موته بود که در آن پسر عمویش جعفر بن ابی طالب کشته شد؛ و روزی چون روز حسین نبود، سی هزار مرد اطراف او ازدحام کردند، در حالی که آنها می پنداشتند که از این امت هستند. هر کدام به ریختن خون او طلب قرب به خدای تعالی داشتند. او خدا را به آنها یادآوری می کرد، ولی آنها موعظه پذیر نبودند تا این که او را بر مبنای ستم و تعدی و دشمنی کشتند. سپس فرمود: خدا عباس را رحمت کند. پس البته او ازخودگذشتگی کرد و به مصیبت افتاد. خود را فدای برادرش کرد تا این که دستانش قطع شد. پس به جای آن دو، خداوند متعال دو بال به ایشان داد که با آن دو، با ملائک در بهشت به پرواز آید. همان گونه ای که به جعفر بن ابی طالب عنایت کرد. و البته برای عباس نزد خداوند تبارک و تعالی مقام و منزلتی است که همه شهدا تا قیامت به آن غبطه می خورند و آرزوی آن را دارند».(بحار الانوار، ج 44، ص 298 و ج 22، ص 274)
ع. والاترین شهید: یکی از مهمترین ویژگی های حضرت عباس علیه السلام این است که همه شهیدان به حال او غبطه می خورند. امام سجاد علیه السلام فرمود: «و ان العباس عندالله تبارک و تعالی منزلة یغبطه علیها جمیع الشهداء یوم القیامة؛ (کتاب الخصال، ص 68) نزد خداوند تبارک و تعالی برای عباس مقام و مرتبه ای است که همه شهدا در قیامت به آن غبطه می خورند».

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد