3- در برخی از منابع آمده است که زنی به نام هند از بنی هاشم و یا از کنیزکان خاندان بنی هاشم که در خانه علی ع رفت و آمد داشت و زینب و امام حسین ع را می شناخت و بعدها آزاد شد و به شام رفت و همسر یزید شد . بعد از واقعه کربلا در کاخ یزید زینب را شناخت و متوجه ماجرای شهادت امام حسین ع شد و در کاخ یزید برای امام حسین و حادثه کربلا عزاداری بر پا کرد .
4- برخی گفته اند که دختری به نام هند ( هند، دختر عبدالله ابن عامر بن کریز) همسرحسین ع بود و بعدها به ازدواج با یزید در آمد . و بعد از واقعه کربلا از ماجرای امام حسین ع خبر دار شد و برای امام حسین ع عزادرای کرد و… این داستان صحیح نیست .
5- در برخی از کتابهای تاریخی آمده است، که در زمان خلافت معاویه، زن مؤمنی به نام ارینب دختر اسحاق زندگی میکرد که در زیبایی و ادب و کمالات، شهرتی درخور داشت و معاویه او را برای پسرش یزید خواستگاری کرد و خانواده اش راضی نبودند و با دخالت امام حسین ع این قضیه منتفی شد . این داستان هم ، قصه و افسانه است .
6- هیچ یک از این افسانه ها و داستانها در منابع اصیل تاریخی وجود ندارد .
7- مطلبی را که شما به دنبال دانستن آن هستید در منابع متقدم تاریخی نیامده است این طول و تفصیلاتی که در ذیل بدانها خواهیم پرداخت را تنها در کتب امروزی می توان یافت:
توضیح بیشتر :
1- زنان امام حسین
در میان زنان امام حسین ع نامی از هند و یا ارینب وجود ندارد .
امام حسین علیهالسلام با پنج زن ازدواج کرده است:
1- شهربانو . وی مادر امام سجاد است. وی به هنگام تولد امام سجاد علیهالسلام از دنیا رفت.
پس در کربلا حضور نداشت. (بر اساس برخی گزارشها وی دو فرزند دیگر به نامهای: زینب و امکلثوم برای امام به دنیا آوردند که در کودکی از دنیا رفتند در مورد چگونگی ازدواج شهربانو با امام حسین علیهالسلام، گفتهاند که وی به اسارت درآمد و امام حسین علیهالسلام با وی، ازدواج کرد. تاریخ اسارت و زمان ازدواج را برخی منابع زمان خلافت عثمان دانستهاند.
شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص41؛ شیخ کلینی، الاصول من الکافی، ج1، ص446؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص137. مسعودی، اثبات الوصیة، ص181 .. لباب الانساب، ج1، ص350؛ محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین (ع)، ج1، ص259. و محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین (ع)، ج1، ص265.
2- لیلی. مادر علی اکبر. در مورد زندگی این بانو، از جمله تاریخ ولادت و وقات و، مدت عمر، زمان ازدواج و …، آگاهی معتبری در دست نیست. همچنین هیچ سند معتبری برای حضور او در واقعه کربلا وجود ندارد. پس در کربلا حضور نداشت.
ابن سعد، الطبقات الکبری الطبقه الخامسه، ج1، ص369و 470. شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص286؛ محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین (ع)، ج1، ص281.
.3- رباب. وی مادر سکینه و عبدالله است. او به همراه فرزندانش در کربلا حضور داشت و به همراه اسرا به شام رفت. رباب پس از شهادت همسرش امام حسین علیهالسلام یک سال بیشتر زنده نماند و در تمام این مدت به زیر هیچ مکانی که سایه داشته باشد، نرفت تا آنکه از غم فراق او از دنیا رفت.
ابن سعد، الطبقات الکبری الطبقه الخامسه، ج1، ص370؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص468؛ ابن حبیب، المحبر، ص396 . ابن سعد، الطبقات الکبری الطبقه الخامسه، ج1، ص479؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص135. ابن سعد، الطبقات الکبری الطبقه الخامسه، ج1، ص479؛ ابن کثیر دمشقی، البدایة و النهایة، ج8، ص210 . ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج69، ص120؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص579.
4- ام اسحاق . وی ابتدا همسر امام مجتبی علیهالسلام بود. ایشان به هنگام شهادت به امام حسین علیهالسلام وصیت نمود مراقبت از او را بر عهده گیرد. از این رو امام حسین علیه السلام پس از شهادت برادرش، با ام اسحاق ازدواج کرد . ام اسحاق، پس از شهادت امام حسین علیه السلام با شخصی به نام عبدالله بن محمد بن عبدالرحمان ازدواج کرد. از زندگانی او اطلاعات بیشتری در دست نیست. پس بودن او در کربلا معلوم نیست .
.شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص135. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج70، ص16؛ المنتخب من ذیل المذیل، ص520؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج21، ص125.
5- ام جعفر. وی مادر جعفر بن حسین است. از وی اطلاعات دیگری در دست نیست. پس معلوم نیست که در کربلا حضور داشته است . ابن حبیب، المحبر، ص66 و 442 . شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص135.
2- همسران یزید
یزید همسران متعددی داشته است تنها به نام یکی دو نفر از آنها اشاره شده است .
یکی از آنها شخصی به نام هند است که گفته شده از زنان پرهیزگار زمان خود بوده است (معالى السبطین ، ج 2، ص 173 )و وی را مانند آسیه همسر فرعون مثال زده اند که خودش انسان خوبی بود اما شوهرش از پست ترین انسانهای روی زمین بوده است.
ماجرای هند، همسر یزید
هند فرزند عبدا…بن عامر در خانوادهای یهودی متولد شده بود. او در اثر یک بیماری مادرزادی فلج بود. پدرش برای درمان وی پزشکان فراوانی را تجربه کرده بود،ولی نتیجهای نگرفت. بهمین جهت به رسم آن روز در شهر مدینه او را به خانه حضرت علی (ع) برد تا اگر در این خانه شفا یافت، او را به کنیزی در آن خانه بگذارد.
هند به دست امام حسین (ع) شفا یافت و به همین جهت در این خانه ماند و پس از شهادت حضرت علی (ع) برای کنیزی به خانه امام حسن (ع) رفت. در زمان خلافت معاویه به حسب تقدیر به ازدواج یزید درآمد و از مدینه رفت. امّا به جهت آن که همه خاطرات دوران کودکی و نوجوانی او متعلق به شهر مدینه و خانه اهل بیت: بود، سخت به این خانه دل بسته بود.
او که در شهر شام بود و از داستان حوادث کربلا خبری نداشت؛ روزی به همراه یکی از بانوان به خرابه شام رفت، تا از اسیرانی که به تازگی آنها را به شام آورده بودند، دیدن کند. حضرت زینب (س) و ام کلثوم (س) با دیدن هند او را شناختند، اما هند متوجه این امر نشد. به همین جهت از کاروان اسیران سؤال کرد: شما از کدام شهرها به این جا آمدهاید؟ ابتدا کسی پاسخی نداد، ولی چون سؤال را تکرار کرد؛ حضرت زینب (س) فرمود: از شهر مدینه هستیم. هند با شنیدن نام مدینه از جای برخاست و گفت: بهترین سلامهای من بر اهل مدینه. سپس گفت: میخواهم در مورد خانهای از شهر مدینه سؤال کنم. آیا شما خانه و خاندان حضرت علی (ع) را در این شهر میشناسید؟ حضرت زینب (س) بازپرسیدند: از کدام یک از اعضای این خاندان میپرسی؟
هند گفت: میخواهم از احوال حسین (ع) و برادران و فرزندان او و خانم زینب (س) و خواهرش امکلثوم و سایر بانوان بپرسم. حضرت زینب (س) با گریه جان سوزی در پاسخ او فرمود: اگر از خانه علی (ع) میپرسی، ما خانه او را در شهر مدینه ترک کردهایم و منتظریم تا خبر مرگ بستگانش را به آن خانه ببریم. اما اگر از حسین (ع) میپرسی، سر بریدهای که در برابر یزید نهاده شده، از آنِ حسین است. و اگر از عباس و سایر فرزندان علی (ع) میپرسی، ما آنها را در کربلا با بدنهای قطعه قطعه شده بر روی خاک رها کرده و به اینجا آمدهایم. اگر از زینب و ام کلثوم میخواهی، بدانی، من زینب (س) دختر علی (ع) و این همخواهرم امکلثوم هست.
هند با شنیدن این سخن شیون سر داد و نعرهکشان میگفت: آه، امام من، آقای من حسینِ! کاش پیش از این مرده بودم و دختران فاطمه (س) به این حال نمیدیدم. و آن چنان گریست که بی هوش بر روی زمین افتاد. وقتی به هوش آمد، حضرت زینب (س) کوشید تا او را آرام کند و به خانه برگرداند، ولی هند پیوسته گفت: به خدا سوگند! به خانه نمیروم، تا آن که برای آقا و مولایم اباعبدا…الحسین (ع) اقامه ماتم و عزا کنم و همه بانوان هاشمی را با خود به خانه ببرم. هند در میان یک مجلس عمومی، بر یزید به خاطر این بدرفتاری با خاندان اهل بیت: شورید و او را سرزنش کرد و یزید هم به ناچار گناه رابه گردن ابن زیاد انداخت و او را لعن و نفرین کرد…(به نقل ازکتاب نقش زنان در نهضت حسینی، زهرا فخر روحانی)
اما اصل ماجرا به نقل از کتب متقدم و نیز کتب روایی تنها چنین نقل شده است:
طبری به نقل از قاسم بن بخیت می نویسد: چون بر یزید وارد شدند، سر را پیش او نهادند و ماجرا را برایش نقل کردند. گوید: هند، دختر عبدالله بن عامر بن کریز – که همسر یزید بود – پس از شنیدن آن سخنان، سر را پوشاند و به مجلس آمد و گفت: ای امیرمؤمنان! آیا این سر حسین، پسر فاطمه، دختر رسول خدا (ص)، است؟ گفت: آری. برای فرزند رسول خدا (ص) و کسی که قریش ماتم زده ی اوست شیون کن. ابن زیاد شتاب کرد و او را کشت، خداوند او را بکشد!» (تاریخ طبری، ج 4، ص 355).
خوارزمی می نویسد: «هند دختر عبدالله بن عامر بن کریز، زن یزید بیرون آمد و در حالی که سرش برهنه بود پرده را درید. سپس به یزید پرخاش کرد و گفت: آیا سر پسر فاطمه (س) بر در خانه ی من آویزان است؟ یزید او را پوشاند و گفت: بلی! ای هند، برای او شیون کن و بر پسر دختر رسول خدا (ص) و قریش ناب گریه کن! ابن زیاد شتاب کرد و او را کشت، خدا او را بکشد!». )مقتل خوارزمی، ج 2، ص 73)
ابن سعد گوید: «ام کلثوم، دختر عبدالله بن عامر بن کریز، بر حسین (ع) گریست. وی آن روز همسر یزید بن معاویه بود. یزید گفت: او حق دارد که بر بزرگ و آقای قریش گریه و زاری کند». (طبقات الکبری، ص 83؛ سیر اعلام النبلاء،ج 3، ص 303).
خواب همسر یزید
مرحوم علامه مجلسی گوید: در برخی از تألیفات اصحاب ما آمده است: «از هند، زن یزید، نقل است که گفت: در حال رفتن به رختخواب بودم که دیدم دری از آسمان گشوده شد و فرشتگان دسته دسته به سوی سر حسین (ع) می آیند و می گویند: درود بر تو ای یا ابا عبدالله، درود بر تو ای فرزند رسول خدا، من در همین حال بودم که دیدم ابری از آسمان فرود آمد؛ که مردان بسیاری در آن بودند. در میان آنان مردی بود با چهره ای چون ماه تابان. پیش آمد تا آنکه خم شد و دندان های جلوی حسین (ع) را بوسید و گفت: ای پسرم تو را کشتند! آیا آنان را می بینی که تو را نشناختند و از نوشیدن آب منعت کردند. ای پسرم! من جد تو رسول خدایم، این پدرت علی مرتضی (ع) است، این برادرت حسن (ع) است این عمویت جعفر است، این عقیل است، این دو حمزه و عباسند؛ آن گاه اهل بیتش را یکی پس از دیگری برشمرد.
هند گفت: من سراسیمه و ترسان از خواب بیدار شدم و دیدم که از سر حسین (ع) نوری می تابد. سپس در جست و جوی یزید برآمدم و دیدم که در اتاقی تاریک رفته و رو به دیوار کرده و می گوید: مرا با حسین چه کار؟ غم و اندوه وجودش را در برگرفته بود. آن گاه در حالی که سرش پایین بود به خواب رفت». (بحارالانوار، ج 45، ص 196)
برای مطالعه بیشتر به کتب زیر مراجعه فرمایید:
دانشنامه امام حسین (ع)، ج1، محمدی ریشهری
– منتهی الامال ،جلد 1 ،صفحه 560 . – شیخ عباس قمی
– نفس المهموم ،- شیخ عباس قمی
– مناقب – ابن شهر آشوب .
– ارشاد – شیخ مفید (ره) .
– ترجمه لهوف ، سید بن طاووس .
– مقتل حسین «علیه السلام » .
– شخصیت حسین «علیه السلام » ،قبل از عاشورا، صفحه 450 .