دوست گرامی. علاقه به شهرت و حب جاه به طور مطلق مذموم و نکوهیده نیست بلکه مانند مال از جهتی پسندیده و از جهتی دیگر نکوهیده و ناپسند است و همانطور که انسان برای ضرورت خوراک و پوشاک به مقداری مال محتاج است برای زندگی با مردم تا حدی به جاه نیاز دارد مثلا اگر دوست داشته باشد که در قلب دوستش جایی پیدا کند که او را وادار به حسن معاشرت و معاونت او کند بد نیست و همین طور اگر بخواهد در قلب استادش جائی داشته باشد که او را وادار به ارشاد و تعلیمش کند و باعث عنایت بیشتر استاد به او شود بد نیست .
2 . حب شهرت و میل به جلب توجه مردم، به مقدار ایجاد انگیزه برای حرکت و مسؤولیت پذیری در جامعه مفید است اما حساسیت بیش از آن مقدار موجب خودبینی، عجب و غرور و تکبر می شود و ناپسند است. انسان به صورت فطری و غریزی، شهرت خواه و خویشتن دوست است و خدای متعال این گرایش را در نهاد بشر قرار داده است.
پر واضح است آنچه به صورت طبیعی در سرشت ما قرار دارد، به اقتضای حکمت و مصلحت است و خدای متعال کاری که برخلاف حکمت و مصلحت باشد انجام نمی دهد. اگر حب شهرت که زمینه حب جاه که مالک شدن بر دل های مردمان است و همچنین حب ریاست و قدرت که نتیجه این دو است، در انسان نبود، یکی از بزرگترین نیازهای انسان به لحاظ اجتماعی که همانا نیاز به مدیریت و ریاست است، تأمین نمی شد و از این رهگذر جامعه انسانی دچار هرج و مرج و بی نظمی می گشت.
دوست داشتن انتشار نام و آوازه و به تبع آن مالک شدن بر دل ها و تسخیر قلوب دیگران، زمینه ریاست و تسلط گروهی را بر جامعه فراهم می آورد و باعث آن می شود که اجتماع انسان به نحوی مدیریت شود و نظم و انتظام یابد. به لحاظ ارزیابی اخلاقی و ارزشیابی وجود این غریزه در انسان، باید به این نکته اساسی توجه نمود که گرچه اصل وجود این گرایش حکیمانه و مورد نیاز است؛ ولی چنانچه از حد اعتدال و حیثیت ابزاری آن در جهت مدیریت صحیح و عادلانه جامعه، خارج شود، به صورت ضد ارزشی و رذیلت ،ظهور خواهد نمود.
3 . بنابراین اگر انسان شهرت و ریاست را برای خود شهرت و ریاست بخواهد واز «قدرت» لذت ببرد و به آن به صورت هدف بنگرد و نه« ابزار خدمت رسانی» به مردم و تعقیب اهداف بلند انسانی و یا اینکه خودخواهی به گونه ای بر او غالب شود که از محبوبیت اجتماعی برای استخدام دیگران و جمع مال و اختصاص امکانات دنیوی به خود استفاده کند ، این نوع شهرت طلبی گناه است .
4 . عواقب شهرت طلبی ناپسند
1 . 4 . تباه کردن دین
دین زدایی یکی از آسیب های مهم ریاست خواهی است، تا آنجا که ضرر دوستی جاه به دین کمتر از آسیب گرگان به گله گوسفندان نیست. امام موسی کاظم علیه السلام می فرماید: اِنَّه ذَکَر رجلا فقالَ: اِنَّه یُحبُّ الرئاسةَ، فقال: ما ذئبان ضاریانِ فی غنم قَد تفَرّقَ رعاؤُها باضَرَّ فی دینِ المُسلمِ من الرئاسةِ؛[ محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، باب «طلب الرئاسة» ، حدیث 3] وجود دو گرگ درنده در میان گله گوسفندی که چوپانش حاضر نباشد، زیان بخش تر از ریاست طلبی نسبت به دین نیست.
نیز از ماجرای سامری که در قرآن آمده است، استفاده می شود که جاه طلبی او موجب گم راهی خودش و گروه کثیری از بنی اسرائیل و نابود شدن بسیاری از آنها شد.[سوره طه: 85ـ98/ ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة الامام علی علیه السلام، 1380، ج 3، پیشین، ص 17ـ18]2 . 4 . لعن و نفرین
ریاست طلبی شکل های گوناگونی به خود می گیرد؛ گاه کسی در فکر رسیدن به آن است و گاهی در صدد و تلاش برای کسب آن و گاه در تلاش برای حفظ آن.
امام صادق علیه السلام همه آنها را محکوم می نماید: ملعونٌ مَن ترأّسَ؛[محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ص 123] ملعونٌ مَن هَمَّ بِها، ملعونٌ مَن حدَّث بِها نَفسه؛[محمّد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص 298، روایت4 ] کسی که ریاست را به خود ببندد، ملعون است. کسی که به آن همت گمارد ملعون است و کسی که به فکر آن باشد نیز ملعون است.
امام علیه السلام در فکر و در پی ریاست طلبی بودن را نیز محکوم می کند و این نوع نگاه به جاه طلبی، شیوه مناسبی برای پیشگیری از افتادن در این رذیله اخلاقی است.
3. 4 . سوختن در آتش جهنم: کسانی که در این دنیا، برای دنیاخواهی و زینت آن تلاش می کنند. در آخرت بهره ای جز آتش جهنم نخواهند داشت. انسان اگر به جای آخرت، دنیا و به جای باقی، فانی و به جای نامحدود، هدف محدود را دنبال کند. در نتیجه عملش نیز محدود به همین دنیا خواهد بود و دست دنیاگرایان و جاه طلبان در آخرت خالی است.
«مَن کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لاَیُبْخَسُونَ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ…»(سوره هود: 15 و 16)؛ کسانی که زندگانی دنیا و تجمل آن را بخواهند، حاصل رفتارشان را در همین دنیا به تمامی به آنان می دهیم و در آن کم و کاستی نخواهند دید. اینان کسانی هستند که در آخرت جز آتش دوزخ بهره ای ندارند…
علمای اخلاق در ذیل این آیات فرموده اند: این آیات عام هستند و شامل جاه دوستی می شوند؛ چون دوستی جاه بزرگترین لذت از لذت های زندگی دنیا و بیشترین زینت آن است.[محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ص 112]
2 . حب شهرت و میل به جلب توجه مردم، به مقدار ایجاد انگیزه برای حرکت و مسؤولیت پذیری در جامعه مفید است اما حساسیت بیش از آن مقدار موجب خودبینی، عجب و غرور و تکبر می شود و ناپسند است. انسان به صورت فطری و غریزی، شهرت خواه و خویشتن دوست است و خدای متعال این گرایش را در نهاد بشر قرار داده است.
پر واضح است آنچه به صورت طبیعی در سرشت ما قرار دارد، به اقتضای حکمت و مصلحت است و خدای متعال کاری که برخلاف حکمت و مصلحت باشد انجام نمی دهد. اگر حب شهرت که زمینه حب جاه که مالک شدن بر دل های مردمان است و همچنین حب ریاست و قدرت که نتیجه این دو است، در انسان نبود، یکی از بزرگترین نیازهای انسان به لحاظ اجتماعی که همانا نیاز به مدیریت و ریاست است، تأمین نمی شد و از این رهگذر جامعه انسانی دچار هرج و مرج و بی نظمی می گشت.
دوست داشتن انتشار نام و آوازه و به تبع آن مالک شدن بر دل ها و تسخیر قلوب دیگران، زمینه ریاست و تسلط گروهی را بر جامعه فراهم می آورد و باعث آن می شود که اجتماع انسان به نحوی مدیریت شود و نظم و انتظام یابد. به لحاظ ارزیابی اخلاقی و ارزشیابی وجود این غریزه در انسان، باید به این نکته اساسی توجه نمود که گرچه اصل وجود این گرایش حکیمانه و مورد نیاز است؛ ولی چنانچه از حد اعتدال و حیثیت ابزاری آن در جهت مدیریت صحیح و عادلانه جامعه، خارج شود، به صورت ضد ارزشی و رذیلت ،ظهور خواهد نمود.
3 . بنابراین اگر انسان شهرت و ریاست را برای خود شهرت و ریاست بخواهد واز «قدرت» لذت ببرد و به آن به صورت هدف بنگرد و نه« ابزار خدمت رسانی» به مردم و تعقیب اهداف بلند انسانی و یا اینکه خودخواهی به گونه ای بر او غالب شود که از محبوبیت اجتماعی برای استخدام دیگران و جمع مال و اختصاص امکانات دنیوی به خود استفاده کند ، این نوع شهرت طلبی گناه است .
4 . عواقب شهرت طلبی ناپسند
1 . 4 . تباه کردن دین
دین زدایی یکی از آسیب های مهم ریاست خواهی است، تا آنجا که ضرر دوستی جاه به دین کمتر از آسیب گرگان به گله گوسفندان نیست. امام موسی کاظم علیه السلام می فرماید: اِنَّه ذَکَر رجلا فقالَ: اِنَّه یُحبُّ الرئاسةَ، فقال: ما ذئبان ضاریانِ فی غنم قَد تفَرّقَ رعاؤُها باضَرَّ فی دینِ المُسلمِ من الرئاسةِ؛[ محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، باب «طلب الرئاسة» ، حدیث 3] وجود دو گرگ درنده در میان گله گوسفندی که چوپانش حاضر نباشد، زیان بخش تر از ریاست طلبی نسبت به دین نیست.
نیز از ماجرای سامری که در قرآن آمده است، استفاده می شود که جاه طلبی او موجب گم راهی خودش و گروه کثیری از بنی اسرائیل و نابود شدن بسیاری از آنها شد.[سوره طه: 85ـ98/ ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة الامام علی علیه السلام، 1380، ج 3، پیشین، ص 17ـ18]2 . 4 . لعن و نفرین
ریاست طلبی شکل های گوناگونی به خود می گیرد؛ گاه کسی در فکر رسیدن به آن است و گاهی در صدد و تلاش برای کسب آن و گاه در تلاش برای حفظ آن.
امام صادق علیه السلام همه آنها را محکوم می نماید: ملعونٌ مَن ترأّسَ؛[محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ص 123] ملعونٌ مَن هَمَّ بِها، ملعونٌ مَن حدَّث بِها نَفسه؛[محمّد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص 298، روایت4 ] کسی که ریاست را به خود ببندد، ملعون است. کسی که به آن همت گمارد ملعون است و کسی که به فکر آن باشد نیز ملعون است.
امام علیه السلام در فکر و در پی ریاست طلبی بودن را نیز محکوم می کند و این نوع نگاه به جاه طلبی، شیوه مناسبی برای پیشگیری از افتادن در این رذیله اخلاقی است.
3. 4 . سوختن در آتش جهنم: کسانی که در این دنیا، برای دنیاخواهی و زینت آن تلاش می کنند. در آخرت بهره ای جز آتش جهنم نخواهند داشت. انسان اگر به جای آخرت، دنیا و به جای باقی، فانی و به جای نامحدود، هدف محدود را دنبال کند. در نتیجه عملش نیز محدود به همین دنیا خواهد بود و دست دنیاگرایان و جاه طلبان در آخرت خالی است.
«مَن کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لاَیُبْخَسُونَ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ…»(سوره هود: 15 و 16)؛ کسانی که زندگانی دنیا و تجمل آن را بخواهند، حاصل رفتارشان را در همین دنیا به تمامی به آنان می دهیم و در آن کم و کاستی نخواهند دید. اینان کسانی هستند که در آخرت جز آتش دوزخ بهره ای ندارند…
علمای اخلاق در ذیل این آیات فرموده اند: این آیات عام هستند و شامل جاه دوستی می شوند؛ چون دوستی جاه بزرگترین لذت از لذت های زندگی دنیا و بیشترین زینت آن است.[محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ص 112]