خانه » همه » مذهبی » راه خلاصی از حق الناس

راه خلاصی از حق الناس


راه خلاصی از حق الناس

۱۳۹۳/۰۷/۰۳


۱۶۷۱ بازدید

با سلام گناهان بسیاری مرتکب شده و علاوه بر حق الله حق الناس بسیاری برگردن دارم بعضی هار رو فراموش کردم و روی عذر خواهی از بقیه رو ندارم بسیار پشیمانم و در کارخود وامانده ام می دانم حق الله باتوبه بخشیدنی است اما با حق الناس چه کنم ؟

پرسش:با سلام گناهان بسیاری مرتکب شده و علاوه بر حق الله حق الناس بسیاری برگردن دارم بعضی هار رو فراموش کردم و روی عذر خواهی از بقیه رو ندارم بسیار پشیمانم و در کارخود وامانده ام می دانم حق الله باتوبه بخشیدنی است اما با حق الناس چه کنم ؟
حق الناس در منابع و متون اسلامی، چه در قرآن و چه در روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ و کتب فقهی جایگاه خاصی دارد، لازم است که راجع به حق الناس کمی بیشتر سخن بگوییم ، اقامه قسط و عدل و برقراری عدالت اجتماعی و ادای حقوق الناس یکی از عمده‌ترین اهداف بعثت پیامبران است ،«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»(1)؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانی و میزان شناسایی حق از باطل نازل کردم تا مردم قیام به عدالت کنند (و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشری آشکار شود).
این نشان که احترام به حقوق دیگران و ادای آن یکی از اساسی‌ترین اهداف ادیان آسمانی است. قرآن کریم در آیات بسیاری مؤمنان را چه در باب مسائل اقتصادی و چه در باب حقوق اجتماعی و… دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است. در اینجا تنها به دو نمونه از این آیات اشاره می‌نماییم.
«یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید اموال یکدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید»؛(2) یعنی، هرگونه تصرف در مال دیگری که بدون حق و بدون مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد ممنوع شناخته شده است.
قرآن کریم، به هنگام نکوهش از قوم یهود و ذکر اعمال زشت آنان می‌فرماید: «…وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ…»؛(3) آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف می‌کردند. (ناگفته پیداست که مراد از اکل و خوردن، در این آیه کنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن و یا سکونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز رایج است).
بنابراین، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوی، رشوه، خرید و فروش اجناسی که فایده منطقی و عقلانی در آنها نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه، در تحت این قانون کلی قرار دارند.
در کتب روایی نیز توجه فراوانی به حق الناس شده است. به طوری که اگر تمام روایات مربوطه جمع بندی شود، چندین جلد کتاب خواهد شد. امّا در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره می‌شود.
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «اَمّا الظّلم الّذی لا یُترکُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛ امّا ظلمی که بخشوده نمی‌شود ظلمی است که بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر می‌کنند.»(4)
و در روایت دیگری آن حضرت حتی ادای حق الناس را از حق الله مهم‌تر دانسته و می‌فرماید: «جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَی حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله کانَ ذلک مؤدّیاً الی القیامِ بِحقوقِ الله؛ خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و کسی که حقوق بندگانش را رعایت کند حقوق الهی را نیز رعایت خواهد کرد».(5)
حدود و موارد حق الناس :
باید گفت بر اساس آیات و روایات اسلامی، مردم ومؤمنان دارای سه نوع حق و احترام می‌باشند.
1. احترام به مال مردم
در دیدگاه اسلامی، مال و دارایی مؤمن و گاهی اموال دیگران محترم است ومصونیت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نیست. بنابراین، اگر کسی از راه ربا، رشوه، فریبکاری، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالی را از کسی خورده باشد، باید به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن مال اقدام نماید.
2. احترام جان مردم
جان مسلمان از نظر اسلام حرمت خاصی دارد بنابراین هیچ کس نمی‌تواند به جان مسلمان، لطمه‌ای از قبیل ضرب و جرح وارد آورد یا با دادن غذای فاسد و مسموم و یا اعتیاد به مواد مخدر و یا هر چیز دیگری، سلامتی کسی را به خطر اندازد. بنابراین احترام به جان و بدن و سلامتی افراد، تا آن حدّ مورد اهمیت و مؤاخذه است که حتی خداوند هم از آن صرف نظر نمی‌کند! امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: خداوند می‌فرماید: «به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هیچ ظالمی نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست بر دست زدنی باشد، ‌یا با فشار دادن دستی از روی ستم، محقق شده باشد».(6)
علاوه بر احترام و حرمت جسم و بدن دیگران، انسان نمی‌تواند با ترساندن و اندوهگین ساختن، آزردن و خلاصه هر گونه ضربه به اعصاب و روان دیگران موجبات ناراحتی آنان را فراهم نماید،‌درغیر این صورت باید همه ضربه‌ها و خسارت‌های وارده را جبران نماید. و اگر چنین نکند، در دنیا و آخرت کیفر کردار ناروای خویش را خواهد دید.
3. حفظ آبروی دیگران و احترام به آن
عرض و آبروی افراد هم، دارای حرمت و مصونیت فوق العاده‌ای است و از موارد حق الناس به شمار می‌آید. بنابراین انسان نمی‌تواند به وسیله غیبت، تهمت، افشاگری و هرگونه رفتار دیگری، به آبرو و حیثیت دیگری ضربه و آسیبی وارد نماید، زیرا در غیر این صورت مرتکب ظلم بزرگی در حق او شده که باید به جبران آن بپردازد. چنان که امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «مَن کسَرَ مؤمِناً فَعلَیْه جَبْرُهُ؛ هر کس حیثیت مؤمنی را بشکند، بر او واجب است که آن را جبران نماید».(7)
نتیجه گیری:
حاصل آن که حق الناس از نظر اسلام دارای گسترة وسیعی می‌باشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و می‌توان گفت که بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینکه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد. پس باید دانست که جامعه بر عهدة هر یک از اعضای خود حقوقی دارد که همگی به احترام و ادای آن موظفند وعمل به آنچه آدمی، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایین‌ترین درجه آن است. چنان که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره حق مؤمن بر مؤمن سؤال شد، آن حضرت فرمود: «… اَیْسَرُ حَقٍّ مِنها اَنْ تُحبُّ لِنفْسِکَ و تَکْرهُ لهُ ما تَکرَهُ لِنَفْسِکَ…؛ کم‌ترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را برای خودت دوست می‌داری برای او نیز دوست بداری و آنچه را برای خودت نمی‌پسندی، برای او نپسندی.(8)»
مشکل تاوان حق الناس در قیامت، این است که در آن جا چیزى ندارد تا به طلبکاران بدهند؛ مثلاً کسى که اموال مردم را در دنیا غصب کرده یا نفقه زن و فرزندانش را نداده یا شخصى را کشته و دیه‌ اش را نپرداخته یا ضربه ‌اى به مظلومى زده و دیه ‌اش را نداده یا زیان مالى به کسى زده و جبرانش نکرده یا از کسى غیبت کرده یا به او توهین و هتک حرمت کرده و راضی‌اش نساخته است، در قیامت و به هنگام دادرسى چیزى ندارد تا به طلب کاران بپردازد، واین موجب سختی کار او در قیامت می شود ، چون چیزی ندارد که به کسی بدهد ، پس به ناچار از گناهان وسیئات مردمی که حق آنها خورده شده می گیرند وبه شخص میدهند وآنقدر این کار ادامه پیدا می کند تا جایی که ممکن است برای طلبکار، گناهی باقی نماند ،درحالی که هنوز، راضی نشده است! ، پس؛ از اعمال خوب ونیکوی شخص برمیگیرند و به ستمدیدگان می دهند تا راضی شوند وممکن است آنقدر این کار ادامه پیدا کند که دیگر کارنیک وخوبی برای شخص باقی نماند ولی هنوز ستمدیدگان راضی نشده باشند ، واین درحالی است که سنگینی گناه های خود ودیگران را بر پشتش وخالی شدن دستش از ثواب را حس می کند!
بنابراین شرایط توبه در «حق الناس» سنگین تر از توبه در «حق الله» است و این گناه, یعنی تجاوز به حقوق دیگران را ،امام علی(علیه السلام) از آن به مظالم العباد (کلینی، اصول کافی، ج2، ص443) و امام زین العابدین(علیه السلام) به «تضییع حقوق الاخوان» (مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص415) یاد کرده اند.در روایت آمده: پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) به خانه کعبه نگاه کرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و سپس ادامه داد: حق واحترام یک مؤمن از تو بالاتر است، چون خداوند خانه کعبه را دارای یک احترام و عظمت دانست و از مؤمن سه چیز را: «مال-خون-سوءظن» (همان، ج67، ص71)
تاکید بر این مطلب ضروری است که هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا ; خداوند همه گناهان را می آمرزد ، ودر مورد حق الناس،برای جلب بخشش الهی ابتدا باید حق الناس، پرداخت وادا گردد! صد بار اگر توبه شکستی باز آ— این درگه ما درگه نامیدی نیست.
لذا درگناه، مربوط به حقوق مردم ، با جلب رضایت از ایشان ،امکان بخشش خداوند؛وجود داردو نباید هیچگاه از رحمت خداوندی ناامید شد. گناه ناامیدی از خداوند، از نظر بزرگی ،از گناهی که شخص انجام می دهد بزرگتر است. در میان گناهان، گناهی بزرگتر از قتل نداریم. حتی در قتل عمد هم اگر انسان واقعا توبه کند و آنچه را که لازم است تدارک کند،قابل بخشش است.
پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
اگراحیانا جبران حق الناس، مانند غیبت ،از راه طلب حلالیت از خود صاحب حق ممکن نباشد، طی کردن راههای دیگری که ممکن است ما را به نتیجه برساند ، ضروری است .مثلا:
1- دعا کردن برای صاحبان حق و طلب مغفرت وآمرزش گناهان ایشان از خداوند!
2- صدقه دادن وانفاق مالی کردن ازطرف ایشان!
3- به زیارت رفتن ازطرف ایشان ویا ثواب زیارت را هدیه کردن!
4- دفاع کردن (درغیبت ویا حضور) از آبروی ایشان!
5- هرکار خیری که ممکن است برای ایشان سود دنیوی ویا اُخروی داشته باشد، انجام دادن!
پاورقیها :
(1) . سوره حدید، آیه 25.
(2). نساء، 29.
(3) . همان، 161.
(4) . نهج البلاغه، خطبه 175.
(5) . محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج 2، ص 480.
(6) . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 29.
(7) . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 351.
(8) . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 74، ص 224.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد