طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اوضاع شام از منظر خطبه امام سجاد (ع) چرا برای اهل بیت دشوار بود و ریشه ان چه بود؟

اوضاع شام از منظر خطبه امام سجاد (ع) چرا برای اهل بیت دشوار بود و ریشه ان چه بود؟

بازشناسی خطبه امام سجاد علیه السلام و شناخت اهمیت آن، نیازمند آشنایی با وضعیت اجتماعی و سیاسی شام در آن زمان است. از این رو، پیش از پرداختن به فرازهای خطبه حضرت، لازم است مطالبی در این باره مطرح شود.
شام که پیش تر تحت سیطره امپراطوری روم بود، در سال ۱۴ق جزء حکومت اسلامی شد. مردم شام به سبب حکومت طولانی امیرانی، مانند خالد بن ولید و معاویه در آن منطقه، شناخت چندانی از پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نداشتند. بنی امیه آن قدر مردم را در فقر فرهنگی قرار داده بودند که وقتی معاویه نماز جمعه را روز چهارشنبه خواند، هیچ کس چیزی نگفت.[1] از سوی دیگر، معاویه در این شهر بر ضدّ اهل بیت علیهم السلام تبلیغات نموده بود.
معاویه به طوری علیه علی علیه السلام تبلیغ کرده بود که مردم سبّ و لعن ایشان را به عنوان سنت و ارزش اجتماعی به حساب می آوردند و کودکان بر سبّ حضرت علی علیه السلام متولد می شدند و بزرگان بر آن روش می مردند.[2] تبلیغات دشمن آنچنان بر افکار مردم شام اثر گذاشته بود که هنگام ورود اهل بیت علیهم السلام به شام، مردم لباس نو پوشیدند و شهر را آذین بستند. نمونه ذیل، وضع شام را نشان می دهد.
زمانی که اهل بیت علیهم السلام را وارد دمشق کردند، شیخی نزد آنان آمد و گفت: «سپاس خدای را که شما را کشت و به هلاکت رساند و مردم را از شرّ شما راحت و امیر المؤمنین را بر شما پیروز نمود.»[3] امام سجاد علیه السلام به او گفت: «ای شیخ! آیا قرآن خوانده ای؟ گفت: بلی. حضرت فرمود: آیا این آیه را خوانده ای که خدا از قول رسول می گوید: من بر این [رسالت]، مزدی از شما نمی خواهم؛ مگر محبت و دوستی خویشان…؟[4] گفت: آری. فرمود: «ای شیخ! ما، خویشان پیامبرصلی الله علیه وآله هستیم.» بعد فرمود: «آیا این آیه را تلاوت کرده ای که: حق خویشانت را ادا کن.»؟[5] پاسخ داد: آری، خوانده ام. امام علیه السلام فرمود: «آن خویشان، ماییم.»
حضرت در ادامه فرمود: «آیا این آیه را قرائت کرده ای: همانا خدا می خواهد آلودگی را از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاکیزه گرداند»؟[6] گفت: آری. فرمود: «ای شیخ! ما همان خاندانی هستیم که آیه تطهیر در باره آنان نازل شده است.»
پیرمرد، سکوت کرد و از گفته خود پشیمان شد و سر به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! من از سخنانی که به زبان آوردم، به درگاهت، توبه می کنم و از بغضی که نسبت به اینان داشتم، به تو پناه می برم. خدایا! من از دشمنان محمد و آل محمد بیزارم.»[7]برگرفته از پایگاه بلاغ وابسته به حوزه علمیه
پی‌نوشت:
1. امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت: مؤسسه اعلمی للمطبوعات، چاپ اوّل، ۱۴۱۴ق، ج ۱۰، ص۲۳۷؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت: دار‌ المعرفه، ج ۲، ص۷۲: «انّه صَلّی بِهِم عِندَ مَسیرِهِم اِلی(صفّین) الجُمعَةِ فی یُومِ الأربَعاء.»
2. امینی، عبدالحسین، الغدیر، پیشین، ج ۱۰، ص ۲۶۶ و ۲۹۰.
3. ابن طاووس، علی بن موسی حسینی، اللهوف فی قتلی الطفوف، قم: منشورات الرضی، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش، ص ۷۶ – ۷۷: «الحَمدُ لله الَّذی قَتَلَکُم وَ اَهلَکَکَم وَ اَراحَ البلادَ مِن رِجالِکُم وَ اَمکَنَ أمیرالمؤمنینَ مِنکُم.»
4. سوره شوری، آیه ۲۳: «ُقل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى.»
5. سوره اسرا، آیه ۲۶: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ.»
6. سوره احزاب، آیه ۳۳: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا.»
7. ابن اعثم کوفی، محمد بن احمد، الفتوح، تحقیق محمد عبدالمعید خان، بیروت: دائرة المعارف العثمانیة، چاپ اوّل، ج ۵، ص ۲۴۲-۲۴۳؛ مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۶۸ – ۶۹ (با تلخیص).

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد