خانه » همه » مذهبی » شهادت در زیارتنامه

شهادت در زیارتنامه


شهادت در زیارتنامه

۱۳۹۳/۰۶/۳۰


۱۴۲ بازدید

درزیارتنامه شهداوبرخی امازاده هااگراشتباه نکنم شهادت میدهیم انسان خوبی بوده ومهم ترازآن ازولی زمانش اطاعت کرده حال آنکه نمیدانیم واقعاچنین بوده باشدوازطرفی توصیه شده به امامزاده هاوسادات احترام کنیم ایااحترام باخواندن چنین زیارتنامه ای برای فردی که نمیدانیم حرفمان درباره اش درست باشددرست است؟

با سلام خدمت شما پرسشگر محترم
سوال خوبی پرسیده اید که این نشان دهنده ی دقت شما در مسایل دینی می باشد.
برای پاسخ به سوال شما باید گفت در اکثر امامزاده ها، شرح حال ایشان و چگونگی هجرت آن بزرگواران و نسب ایشان نوشته می شود و بسیاری از آن بزرگواران حتی به دستور امام عصر خودشان هجرت نموده اند و جای هیچ گونه شک و شبهه ای نیست .اما جاهایی را که شک داریم یا نمی شناسیم می توانیم هنگام خواندن زیارت نامه نیت کنیم که اگر خوب بوده اند و از ولی امر زمانشان اطاعت کرده اند ثواب این زیارت نامه به ایشان برسد.و آن امام زاده مد نظر ما است.
هم چنین بحث احترام به سادات هم مهم است چرا که ایشان ادامه ی این شجره ی طیبه هستند .اما اگر ساداتی را هم می شناسیم که از
دارای مشکل (اخلاقی و اعتقادی)هستند نباید به ایشان بی احترامی نمود ولی نباید هم از ایشان پیروی کرد و فقط بحث احترام در اینجا مطرح است .(یعنی ما شهادت نمی دهیم که ایشان انسن خوبی است و …)
احترام به سادات از منظر آیات و روایات:
اسلام دینی است که به همه انسان ها حتی غیر مسلمانان احترام می گذارد، اما برای مسلمانان و مؤمنان احترام بیشتری قائل است و در میان مؤمنان، احترام به منسوبین به پیامبر اکرم (ص) و فرزندان حضرت زهرا (س) را سفارش و تأکید کرده است.
آیه شریفه مودّت «… بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم ]…».(1) را می توان یکی از دلائل این احترام دانست.
ریشه اصلی احترام به سادات، آیه شریفه مودّت است که در مرتبه اول و به طور مستقیم، اهل بیت و عترت پیامبر اکرم (ص) را شامل شده و سادات را که فرزندان با واسطه حضرت زهرا (س) بوده و نسب آنان به یکی از ائمه اطهار (ع) می رسد، نیز شامل می شود.
در این آیه خدای تعالی به پیامبر (ص) امر می کند که به مردم بگوید که با خویشاوندان وی دوستی و مودت نمایند، که این دوستی و محبت، خود، مصداقی از احترام است.
همچنین در روایات، سفارشات فراوانی به احترام و اکرام به سادات شده است، که در این جا، به برخی اشاره می شود:
1. پیامبر اکرم (ص) فرمود:«چهار دسته را روز قیامت شفاعت کنم، هر چند با گناه اهل دنیا به صحرای محشر حاضر شوند: آن که اولاد مرا یاری کند. آن که از اموالش به اولاد تنگدستم کمک کند. کسی که با زبان و قلب، آنان را دوست بدارد و آن که تلاش کند در انجام حوائج و نیازهای افرادی از ذریه ام که تبعید شده و یا رانده شده اند».(2)
2. پیامبر اکرم (ص):« اکرام کنید خوبان ذریه مرا از براى خدا و بدان ایشان را براى من».(3)
3. امام صادق (ع) فرمود:«هر گاه روز قیامت شود منادى فریاد می زند که، اى گروه مردمان! خاموش باشید که همانا محمّد (ص) سخن می گوید. مردم خاموش می شوند؛ پیامبر حرکت مى کند و می فرماید: اى گروه مردمان! هر کس براى او در پیش من دستى و منّتى و نیکى هست باید حرکت کند تا جبران کنم. می گویند چه دست و چه منّت و چه نیکى است براى ما بلکه تمام این ها براى خدا و رسولش بر تمام مردمان است. می فرماید: هر کس یکى از فرزندان مرا پناه داده، نیکى به او کرده، او را از برهنگى پوشیده، او را گرسنه بوده، سیر کرده باید حرکت کند تا جبران کنم. پس بلند می شوند مردمى که این کردار را انجام داده اند. پس ندا از پیشگاه خداى جلّ و علا می رسد که، اى محمّد! حبیب من! پاداش آنان را به تو واگذار کردم در هر کجاى بهشت که می خواهى آنان را جاى ده. پس آنان را در وسیله جا می دهد مکانى که محمّد و آل محمّد را مى بینند».(4)
گفتنی است این احترام یک امر طبیعی است و نشانه محبت به پیامبر است یعنی اگر کسی شخصی را دوست داشته باشد منتسبین به او را هم دوست خواهد داشت و مورد احترام قرار می دهد، و همین یعنی احترام و یاد پیامبر اسلام و گرامی داشت اهداف آن حضرت.
سادات و غیر سادات در دنیا و آخرت:
گرچه سادات به دلیل انتساب به پیامبر اکرم دارای احترام و یژه ای هستند اما:
1.در انجام تکالیف و وظایف شرعیّ و اخلاقی همه امّت پیامبر اکرم (ص) مساوی مى باشند و سادات، بر غیر سادات امتیازى ندارند و هیچ کس از انجام تکالیف الهی، معاف نیست. تمامی انسان ها چه سادات و چه غیر سادات در تمامی لحظات مورد آزمایش و امتحان خداوند متعال بوده و هر بنده ای دارای پرونده ای است که در روز جزا مورد محاسبه قرار می گیرد . (5)
2. سادات به واسطه شرف انتساب به پیامبر (ص)، مسئولیّت بیشترى دارند که رعایت احکام و تکالیف را نسبت به آنها موکّدتر مى نماید.(6)
(1) . شوری، 23.
(2) . ثقة الاسلام کلینی،الکافی، ج4، ص 60، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.
(3) . ثقفى تهرانى، محمد،تفسیر روان جاوید، ج1، ص 52، انتشارات برهان ، تهران، چاپ سوم، 1398ق.
(4) . وسائل الشیعه، ج 16، ص 333.
(5) . مجمع المسائل، ج1، ص 393.
(6) . مجمع المسائل، ج1، ص 393.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد