به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روز گذشته، ۲۹ فروردین سالروز درگذشت جلال مقدم، بازیگر و کارگردان سینما بود. کریم نیکونظر، نویسنده، منتقد سینما و روزنامهنگار به همین مناسبت با انتشار متنی در صفحه اینستاگرامش ضمن تحسین فیلم سینمایی «فرار از تله» (۱۳۵۰) به نویسندگی و کارگردانی مقدم، او را هنرمندی خواند که «زرنگی نداشت، کدر نشد و تلف شد.»
او در این یادداشت چنین نوشته است:
«آرتیست نباید زرنگی داشته باشد. این زرنگی تصور درخشان آدم را کدر میکند.» زندگی جلال مقدم که گوینده این جملات بود هم، نشانهای از زرنگی نداشت. در روزهایی که بازیگران ارجوقرب داشتند او کارگردانی بود که مردم پساش زده بودند و در دوره سلطنت کارگردانان در سینمای ما، بهناچار بازیگر نقشهای کوتاه شد. اول انقلاب مدتی را در آسایشگاه روانی بهسر برد و بعدها هم خانهاش شد مسافرخانههای تهران.
مقدم جوانیاش را با نیروی سوم و دوستی با چپها سپری کرده بود، رفیق شاملو و ابتهاج بود، با آلاحمد دمخور شده بود و یکی از کسانی بود که خیلی زود با ابراهیم گلستان صمیمی شده بود. آنقدر در این جمعها ارجوقرب داشت که در میزگرد نقد بینال دوم نقاشی در تهران، کنار ممیز و دانشور بنشیند و از تأثیر غرب روی فرهنگ ایرانی حرف بزند. آلاحمد دوستش داشت اگرچه مقدم مریدش نبود. بعدها البته این دوستی کمکش نکرد. روابطش با دربار و البته رفاقت خیلی خیلی صمیمیاش با فرخ غفاری گرفتارش کرد و او را تا سرحد فروپاشی برد؛ آنقدری که اول ترس روحش را خورد و بعد، مچگیرهایی که سینما را سروسامان میدادند امانش را بریدند. مقدم اما از خیلی قبلتر در سایه بود. هرچند خیلی بعدتر، نسلهای جوانتر بیشتر از قدیمیها تحسینش کردند. ولی خب، او مردی بود که کارش چندان با سلیقه روز همخوان نبود و تجربههایش در سینمای قصهگوی زمانهاش به مذاق خیلیها خوش نیامد. بین کارهاش بهنظرم «فرار از تله» سلیقه و ذائقهاش را در کارگردانی خیلی خوب نشان میدهد؛ یکی از فیلمهای ضدجریان سینمای ما که ضدقهرمانش برای رسیدن به عشقش دست به هر کاری میزند. انتخابهای مقدم همه هوشمندانه است؛ از لوکیشن فیلم تا بازی جلال پیشواییان در نقش یک گنگستر لال، حضور داود رشیدی در نقش یک کلّاش خوشگذرانِ بیرحم اما معرکه و البته بهروز وثوقی که شمایل یک آسوپاسِ عاشق را تماموکمال نمایان میکند. همه اینها را باید ضمیمه فیلمنامهای کرد که اگرچه پایانش تغییر کرد ولی بسیار دقیق نوشته شده بود. حالا که پنجاه سالی از ساخت فیلم گذشته بیش از هر چیز، حالوهوا و فضاسازی است که تماشاگر را درگیر میکند، روایت آدمهایی که همه کاسبند و قدر عاطفه را نمیدانند. «فرار از تله» هنوز هم زنده است، سرحال و تروتازه. چیزی که در فیلمهای امروز خیلی دیده نمیشود.
دیروز که سالمرگ مقدم بود داشتم به آرتیستی فکر میکردم که زرنگی نداشت، کدر نشد و خب، تلف شد.»
۲۵۹۲۵۹