روزنامه واشنگتنپست در این مقاله که با عنوان «متحدان آمریکا در خلیج فارس حالا پوتین را توانمند میسازند» نوشت: تلاشهای تحت رهبری آمریکا برای خنثی کردن ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، به طور فعال توسط متحدان فرضی آمریکا در خلیج فارس یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی تضعیف میشود. دیکتاتورهایی که این دولتهای نفتی را اداره میکنند، در حالی که قیمتهای بسیار بالا خزانه پوتین را پر کرده، از فروش نفت سود میبرند و به اقتصاد آمریکا و اروپا آسیب میزند. با چنین دوستانی چه کسی به دشمن نیاز دارد؟ و چرا دولت بایدن در حال بازی کردن است؟
همزمان با اینکه پوتین از انرژی روسیه به عنوان ابزار تنبیه غرب برای کمک به اوکراین استفاده میکند، حاکم واقعی عربستان یعنی محمد بن سلمان ولیعهد سعودی و محمد بن زائد آل نهیان ولیعهد امارات، درخواستها برای تزریق بیشتر نفت به بازار را رد کردهاند. همزمان محمد بن سلمان در حال استفاده از بحران اوکراین برای تحت فشار قرار دادن دولت بایدن در خصوص کنار گذاشتن وعده انتخاباتی خود در خصوص بازنگری در روابط واشنگتن-ریاض است.
سفر مخفیانه ماه گذشته ویلیام برنز رییس سازمان سیا به عربستان که هفته گذشته افشا شد، تنها آخرین نمونه از تلاش دولت بایدن برای درخواست از محمد بن سلمان در خصوص باز کردن شیرهای نفت بود. در اینجا یک سوال مشخص ایجاد میشود: این پادشاهان عربی خلیج فارس چه کسی را متحد واقعی خود میدانند- آمریکا یا روسیه؟
تام مالینوفسکی نماینده دموکرات در موسسه مک کین اظهار داشت: عربستان سعودی و امارات امروز متحدان روسیه در خلیج فارس به شمار میروند زیرا برای مسکو پولشویی کرده و از افزایش تولید نفت به طور قاطعانه خودداری میکنند. این لحظهای است که ما به کشورهای بیشترین نیاز داریم تا با یک انتخاب روبهرو شوند: طرف چه کسی هستید؟
حتی قبل از اینکه جنگ اوکراین آغاز شود، دولت بایدن از وعده انتخاباتی خود برای برخورد قاطعانهتر با عربستان با استمرار فروش تسلیحات و فرستادن دیگر مقامات عالی در پاییز گذشته برای ملاقات با محمد بن سلمان پا پس کشیده بود. به گفته سیا، محمد بن سلمان دستور قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار ناراضی سعودی را در سال ۲۰۱۸ داده بود. اما جنگ اوکراین به محمد بن سلمان یک فرصت طلایی داد.
محمد بن سلمان از گفتوگو با پوتین خرسند است. اما هم حاکم سعودی و هم همتای اماراتی وی در ماه مارس از گفتوگوی تلفنی با جو بایدن امتناع کردند و این در حالی است که هر دوی این کشور تحت چتر امنیتی آمریکا قرار دارند. محمد بن سلمان منتظر دیدار با بایدن در ریاض است یا اینکه انتظار دارد به کاخ سفید دعوت شود. براساس گزارشها، بایدن با آگاهی از اینکه این موضوع به تحقیر عمومی وی بعد از آنکه در جریان انتخابات وعده داد تا رژیم سعودی را «منفور» سازد، مقاومت کرده است.
با این حال، محمد بن سلمان فعالانه عاشق جمهوریخواهان شده است. وی به جرد کوشنر داماد دونالد ترامپ در قالب صندوقی خصوصی با شفافیت صفر، ۲ میلیارد دلار داد- صندوقی که ترامپ میتواند در انتخابات ۲۰۲۴ از آن «علیه جو بایدن استفاده کند.
تیم بایدن طوری عمل می کند که گویی تولیدکنندگان نفت در خلیج فارس دست بالا را دارند. اما این موضوع تنها در صورتی درست است که آمریکا نتواند درک کند که واقعاً چه کسی در این روابط، قدرت را در دست دارد.
علی الاحمد بنیانگذار و مدیر موسسه امور خلیج فارس میگوید: آمریکا اهرم فشار را در اختیار دارد اما آنها حاضر به استفاده از آن نیستند. آنها حاضر به تغییر روابط نیستند و به همین دلیل محمد بن سلمان روابط را تحت کنترل خود در آورده است.
استدلال کنندگان بهانههای آشنایی در این زمینه ارائه میکنند؛ گویی که عربستان و امارات نشان دهنده ثبات و اصلاحات در منطقهای هستند که از سوی تروریسم و ایران تهدید میشوند و میگوئیند که آمریکا نمیتواند این رژیمها را تغییر دهد؛ بنابراین هرگونه اتخاذ موضعی سختتر، این پادشاهیها را به سمت آغوش چین و روسیه سوق میدهد.
اما آیا کسی قبول میکند که سیاستهای منطقهای محمد بن سلمان عامل ثبات است؟ آیا هر دیکتاتوری که در سرکوب خشونتآمیز داخلی و جنایات جنگی در یمن حضور داشته، میتواند به عنوان یک اصلاحگر معرفی شود؟ آیا عربستان سعودی واقعا قصد خرید تسلیحات روسی و اتکا به چین برای امنیتش را دارد؟ اگر چنین است، با آن موفق باشید.
برخی تردید دارند که اتخاذ رویکردی سختگیرانه با محمد بن سلمان کارساز باشد اما این تصور (به طعنه) توسط ترامپ و در زمان ریاست جمهوریاش ثابت شد. در سال ۲۰۲۰ و در زمانی که سعودیها به طور عمدی قیمت نفت را پایین آوردند، ترامپ تهدید کرد که نیروهای آمریکایی را از عربستان سعودی خارج خواهد کرد و در آن زمان محمد بن سلمان تسلیم شد. اگرچه ترامپ به طور کلی بیش از حد نسبت به عربستان بد اخلاقی نشان میداد اما میدانست که محمد بن سلمان یک ارازل و اوباش است و راه مقابله با ارازل نیز نشان دادن قدرت است و نه ضعف.
اتحاد جدید واقعی بین پوتین، محمد بن سلمان و محمد بن زائد قابل درک است: هر سه دیکتاتور گسترش آزادی، دموکراسی و حقوق بشر را تهدیدی وجودی برای حفظ قدرت خود میبینند. اما نهایت عقلانیت برای آمریکا، مشارکت با کشورهای خلیج فارس در زمینه نقش مهم آنها در حفظ ثبات بازار انرژی است. اگر آنها این نقش را ایفا نمیکنند، ما دقیقات چه برداشتی از سرمایهگذاری خود میکنیم؟
مدافعان محمد بن سلمان معمولا به سن ۸۶ سال پدر پیرش اشاره میکنند و میگویند که او مدت زمان زیادی در این دنیا نخواهد بود- به معنای آنکه محمد بن سلمان قرار است برای سالها بر عربستان حکومت کند، هرچند ما این موضوع را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم. در حقیقت اما استدلال درست این است که باید موضع سرسختتری را از حالا برابر او داشت. اگر عربستان سعودی همچنان میخواهد متحد آمریکا بماند، باید به مانند یک متحد آن رفتار کند.
311311