۱۳۹۳/۰۶/۱۶
–
۶۶۸۴ بازدید
ادرس ، متن عربی و ترجمه حدیثی رامیخواستم که پیامبرباعلی میرفت وزنبوری امدو پیامبربه زنبورگفت: این طعم عسل ازچیه وزنبورگفت:صلوات
روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام در میان نخلستان نشسته بودند که زنبور عسلی دور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شروع به چرخیدن کرد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: «یا علی! می دانی این زنبور چه می گوید؟» حضرت علی علیه السلام فرمود: «خیر.» رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: این زنبور ما را مهمان کرده و می گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشتم. امیرمؤمنان علیه السلام را بفرستید تا آن را از آن محل بیاورد. امیرمؤمنان علیه السلام بلند شد و عسل را از آن محل آورد. حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ای زنبور! غذای شما که از شکوفه گل تلخ است، به چه علّتی آن شکوفه به عسل شیرین تبدیل می شود؟» زنبور گفت: «یا رسول اللّه ! شیرینی این عسل از برکت وجودمقدّس شما و (آل) شماست. چون هر وقت از شکوفه استفاده می کنیم ، همان لحظه به ما الهام می شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم. وقتی که می گوییم: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»به برکت صلوات بر شما عسل ما شیرین می شود.»
منبع: کتاب صلوات کلید حل مشکلات. نویسنده: علی خمسه ای قزوینی.
یک روز که پیغمبـر در گـرمی تابـسـتـان
هــمـراه عـلـی مـی رفت در سـایـه نـخلـستان
دیـدنـد کـه زنـبـوری از لانـه خود زد پر
آهـسـتـه فـرود آمـد بـر دامـن پــیــغـمـبـر
بوسید عـبـایــش را ، دور قــدمـش پــر زد
بــر خــاک کــف پـایـش صد بوسه دیگر زد
پـیـغـمـبـر از او پرسیـد آهـسته بگو جانم
طـعـم عـسـلت از چیست هر چند که می دانم
زنبور جـوابـش داد تـا نـام تـو را گــویـم
گــل می کـنـد از نامـت صد غنچه به کندویم
تا نام تو را هرشب چون گـل به بـغـل دارم
هر صبح که برخـیـزم در سـیـنـه عــســل دارم
از قند و شکر بهتر، بهتر ز نـبات است این
طعم عسل از من نیست طعم صلوات است این
منبع: کتاب صلوات کلید حل مشکلات. نویسنده: علی خمسه ای قزوینی.
یک روز که پیغمبـر در گـرمی تابـسـتـان
هــمـراه عـلـی مـی رفت در سـایـه نـخلـستان
دیـدنـد کـه زنـبـوری از لانـه خود زد پر
آهـسـتـه فـرود آمـد بـر دامـن پــیــغـمـبـر
بوسید عـبـایــش را ، دور قــدمـش پــر زد
بــر خــاک کــف پـایـش صد بوسه دیگر زد
پـیـغـمـبـر از او پرسیـد آهـسته بگو جانم
طـعـم عـسـلت از چیست هر چند که می دانم
زنبور جـوابـش داد تـا نـام تـو را گــویـم
گــل می کـنـد از نامـت صد غنچه به کندویم
تا نام تو را هرشب چون گـل به بـغـل دارم
هر صبح که برخـیـزم در سـیـنـه عــســل دارم
از قند و شکر بهتر، بهتر ز نـبات است این
طعم عسل از من نیست طعم صلوات است این