خانه » همه » مذهبی » چیستی خواب غفلت و علائم غافلان

چیستی خواب غفلت و علائم غافلان

دوست گرامی. سوال بسیار مهمی پرسیده اید اما پاسخ آن در حد یک کتاب است. ما مطالبی برای شما درج کرده ایم ولی لازم است خود شما درباره مفهوم شناسی و عوامل غفلت و علائم غافلین و راه های غفلت زدایی مطالعه و تحقیق نمایید.
در کتاب های اخلاقی معمولا غفلت را به خواب تشبیه کرده اند. آدم غافل مانند کسی است که حوادث خطرناک فراوانی در اطراف او در جریان است، ولی او از همه جا بی خبر، در آرامشی عمیق به زندگی خود ادامه می دهد. تصور کنید خانه ای آتش گرفته و همه جای آن شعله ور شده است، در همین حال فردی در اطاق آن خانه خوابیده و خواب های خوشی می بینید و خبر ندارد چه بلایی سرش آمده و ممکن است در اثر این خواب، همه چیز حتی جان خود را از دست بدهد.
چه فایده ای دارد که بعد از مرگ بیدار شویم، اکثر مردم در ابتدای زندگی از حقایق پیرامون خود بی خبرند و اگر بیدار نشوند، تمام زندگی خود را در خواب سپری می کنند و هنگامی بیدار می شوند که در آستانه مرگ قرار گرفته و فرصت آماده شدن برای سفر آخرت را از دست داده اند.
در روایت دارد که: الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا؛ نوع مردم عادی خواب اند و چون می میرند، بیدار می شوند. آدمی تا زنده است باید بیدار شود، بیداری بعد از مرگ خسارت بار است، در آن لحظه همه چیز خود را از دست داده ایم، سرمایه خود را باخته ایم و در مقابل آن چیزی عایدمان نشده است و دست خالی به سرای باقی شتافته ایم.
غافل، مانند کسی است که خواب مانده و هنگامی بیدار شده که کاروان و همسفران او رفته اند و در آن بیابان، بدون اینکه راه بلد باشد، تنها مانده است.
حافظ در غزلی گفته:
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن. شرط اول قدم آن است که مجنون باشی.
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش. کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی.
خواب غفلت فاصله زیادی با مرگ ندارد، کسی که نه آگاهی دارد و نه حرکت و تلاشی برای نجات و سعادت خود انجام می دهد، فرق چندانی با مردگان ندارد و تنها تفاوت آن ها به لحاظ استعداد است، زیرا آدم خواب امکان بیدار شدن دارد، اما شخص مرده، امکان زنده شدن ندارد. در روایتی آمده: انسان عالم، دانا و بیدار، در میان مردم عادی که در جهل و بی خبری بسر می برند، مانند زنده ای است که در میان مردگان زندگی می کند. رسول خدا (ص) فرمودند: العالِمُ بَینَ الجُهّالِ کَالحَیِّ بَینَ الأمواتِ؛ عالم در میان مردم ناآگاه مانند زنده است در میان مردگان.
آگاهی و بیداری حیات بخش روح انسان است، انسان آگاه و بیدار قلب اش زنده و هوشیار است، ولی کسی که ناآگاه و خواب است، حیات قلبی ندارد و فاصله او با مردگان چندان زیاد نیست.
به همین دلیل عالمان اخلاقی و بیداران راه خدا تاکید دارند که اولین منزل سلوک، بیدار شدن از خواب غفلت است؛ اگر چه تمام این راه بیدار کننده است، سالک راه خدا با هر قدمی که در این مسیر برمی دارد، بیدار و بیدارتر می شود و وصول به عرفان، نهایت شعور و هشیاری را به سالک می بخشد.
مصداق اصلی غفلت:
مصداق اصلی غفلت، فراموشی بندگی و یاد خدا و یاد مرگ و آخرت است که باعث می شود آدمی مسئولیتی که در قبال خود دارد را به فراموشی بسپارد و به خودسازی نپردازد و عمرش هدر رود. امام بزرگوار، علی بن الحسین (ع) در دعای خود در باب غفلت می‎فرمایند: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ لالْغَفْلَه؛ بار خدایا، درود فرست بر محمد و خاندانش و در اوقات غفلت مرا به یاد خود آگاهى ده .
قرآن کریم روی غفلت از یاد خدا خیلی مانور می دهد و از ما می خواهد که همواره به یاد خدا باشیم، دلیل اینهمه تاکید این است که یاد خدا، در حقیقت، عامل اصلی خودسازی و اکسیر سلامت و تعالی قلب انسان است، از نگاه اسلام انسان تنها با یاد خدا به کمال می رسد و شکوفا می شود و قلب انسان فقط با بندگی خدا، زنده می شود و به آرامش می رسد.
از طرفی هم تمامی غفلت هایی که در آیات و روایات به آن ها اشاره شده در نهایت به غفلت از یاد خود و یا به تعبیری غفلت از خودسازی باز می گردد، این غفلت است که برای انسان سرنوشت ساز است و باعث هلاکت قلب و حقیقت انسان می شود.
اگر از یاد خدا و بندگی خدا غافل شویم، هلاکت و فساد قلب انسان قطعی خواهد بود و حتما به گمراهی و شقاوت گرفتار می شویم، چون در این صورت، اسیر و برده نفس و دنیا خواهیم شد و معلوم است که نتیجه شرک و خودپرستی چه خواهد بود.
قرآن کریم در مورد نتیجه ترک یاد و بندگی خدای متعال می فرماید: وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّـهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَـئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ از کسانی که یاد خدا را فراموش می کنند و در نتیجه از خود نیز غافل می گردند، مباشید، ایشان حتما فاسق خواهند بود.
انسان با یقظه بیدار می شود و در مسیر ذکر و یاد خدا قرار می گیرد و آنقدر در بندگی و عبادت خدا غرق و فانی می شود که درب های معرفت خدا به رویش باز می گردد.
ذکر و یاد خدا تنها ذکر زبانی نیست، بلکه معنای بسیار وسیعی دارد و شامل تمام مراحل دین داری و خودسازی و سلوک الی الله می شود. این مراحل در حقیقت برای هرچه بیشتر آگاه و بیدار شدن انسان طراحی شده است، لذا وادی سلوک، همان وادی ذکر و یاد خدا است.
یاد خدا، مهمترین قانون خودسازی است، ما تنها از طریق یاد خدا به کمال و سعادت واقعی می رسیم، به همین دلیل مهمترین نیاز سلوکی ما این است که هر چه زودتر از خواب غفلت بیدار و متذکر یاد خدای متعال و قرب الهی شویم.
خروج از غفلت، ابتدا با فکر و اندیشه دینی آغاز می شود و با ایمان و عمل صالح و عشق به خداوند و ائمه اطهار (ع) ادامه می یابد و باعث می شود تا تمام رفتارهای دینی، عبادی و اخلاقی مومن حتی در سطح جامعه نیز نوعی ذکر محسوب شود و یاد خدا آنقدر گسترش می یابد تا تمام اعضاء و جوارج و جوانح انسان را تسخیر می کند.
خوشا آنانکه الله یارشان بی بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنانکه دایم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بی.
به همین دلیل اهل معرفت، همواره شاگردان خود را به فکر و ذکر توصیه می کردند. فکر همان سلوک نظری است که بر مبنای مطالعه و تفکر و تحقیق استوار است و ذکر، شامل تمام مراحل سلوک عملی و عبادی انسان به سمت خدای متعال می شود.
این حرکت آنقدر ادامه می یابد تا انسان به مقام ذکر کامل برسد و تا سرحد معرفت و روشن بینی که همان کشف و شهود حقیقت است پیش رود و عارف بالله شود.
غافل کیست و چه علائمی دارد؟
انسان وقتی به گونه ای زندگی کند که روح و معنویت در زندگی اش جایگاه نداشته باشد و تمام عمر خود را صرف دنیا و متعلقات آن کند، در غفلت به سر می برد. انسان غافل به کسی می گویند که سرگرم دنیا و طبیعت و تن شده به گونه ای که بعد روحانی و سفر آخرت و حیات معنوی خود را فراموش نموده باشد.
اگر ما معیار بیداری را خودآگاهی و معرفت نفس بدانیم که همین گونه هم است، اکثر افراد جامعه نسبت به حقیقت روح خود بی خبر و غافل اند. پس غافل کسی است که در اثر سرگرم شدن به امور روزمره زندگی، نسبت به امور مهم هستی و زندگی و عالم آخرت در بی خبری بسر می برد.
حضرت علی(ع) می فرمایند: اهل دنیا مانند کاروانی هستند که آن ها را می برند، در حالیکه خواب اند و زمانی چشم باز می کنند که عمر به سر آمده و دیر شده و از جوهره انسانیت بی بهره مانده اند.
قرآن کریم، در این باره می فرماید: لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَ یَسْمَعُونَ بِهَا؛ برخی انسان ها دل دارند، ولی فهم عمیق و ژرف نگر ندارند، چشم دارند، ولی بصیرت ندارند، گوش دارند، ولی با آن نمی شنوند؛ و در ادامه ی آیه می فرماید: أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ اینها مثل حیوانات هستند، بلکه از حیوانات نیز پست ترند، اینها همان کسانی هستند که غافلند؛ یعنی دل دارد، به هوش نیست. مخ دارد، فکر نمی‌کند. زبان دارد، حق را نمی‌گوید. پا دارد، جای خوب نمی‌رود. چشم دارد، کتاب هست، مطالعه نمی‌کند. استاد هست، با او تماس نمی‌گیرد. چشم دارد، حق را نمی بیند. گوش دارد، حق نمی‌شنود. بعد فرمود: این‌ها چهار پا هستند و بلکه از حیوان بدتراند.
در روایت داریم: إِنَّ الْغَفْلَةَ مُصْطَادُ الشَّیطَانِ وَ رَأْسُ کُلِّ بَلِیةٍ وَ رَأْسُ کُلِّ حِجَابٍ؛ انسان وقتی غافل شد، شیطان او را شکار می کند. همه بلاها وقتی به سراغ انسان می‌اید که غافل می شود. بدترین حجابی است که انسان را از دیدن حقیقت باز می دارد. غفلت در حقیقت گناه مادر و سرمنشأ تمام گناهان و گمراهی های انسان است.
چند عامل را می توان نشانه های انسان غافل دانست:
صرف کردن عمر به بیهودگی:
یکی از نشانه‌های غفلت آن است که عمر خود را در اموری صرف کنید که نه سودی برای دنیا دارد نه آخرت. امیرمؤمنان (ع) در این زمینه می‌فرمایند: کفی بالرجل غفلة ان یضیع عمره فی ما لاینجیه؛ برای غفلت انسان، همین بس که عمر خود را در چیزی که مایه نجات او نیست، ضایع کند.
عمر سرمایه ما برای رسیدن به کمال و سعادت است و انسان بیدار هرگز حاضر نمی شود حتی لحظه ای از عمر خود را به بیهودگی صرف کند.
همنشینی با فاسدان و مفسدان:
همنشینی با فاسدان و مفسدان و دوری از مجالس اهل عبادت و خداپرستان نیز در کلمات معصومین از نشانه های غافلان شمرده شده است.
امام حسن مجتبی (ع) می‌فرماید: الغفلة ترکک المسجد و طاعتک المفسد؛ غفلت آن است که مسجد را ترک کنی و از مفسد اطاعت نمایی. انسان بیدار و خداپرست هرگز با چنین آدم هایی دمخور و همنشین نمی شود مگر اینکه قصد هدایت داشته باشد.
توجّه افراطی به مظاهر زندگی مادی:
بعضی از مردم خیلی به مظاهر مادی زندگی اهمیت می دهند و بیش از حد به تجملات مشغول می شوند، این نوع زندگی باعث می شود که از مسیر کمال و یاد خدا غافل شوند.
قرآن کریم می‌فرماید: ای اهل ایمان: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّه؛ مبادا مال و فرزندان تان ما را از یاد خدا غافل کند. منظور از الهاء اموال و اولاد از ذکر خدا این است که اشتغال به مال و اولاد، انسان را از یاد خدا غافل کند، چون خاصیت زینت حیات دنیا همین است که آدمی را از توجه به خدای تعالی باز می‌دارد

چیستی خواب غفلت و علائم غافلان

دوست گرامی. سوال بسیار مهمی پرسیده اید اما پاسخ آن در حد یک کتاب است. ما مطالبی برای شما درج کرده ایم ولی لازم است خود شما درباره مفهوم شناسی و عوامل غفلت و علائم غافلین و راه های غفلت زدایی مطالعه و تحقیق نمایید.
در کتاب های اخلاقی معمولا غفلت را به خواب تشبیه کرده اند. آدم غافل مانند کسی است که حوادث خطرناک فراوانی در اطراف او در جریان است، ولی او از همه جا بی خبر، در آرامشی عمیق به زندگی خود ادامه می دهد. تصور کنید خانه ای آتش گرفته و همه جای آن شعله ور شده است، در همین حال فردی در اطاق آن خانه خوابیده و خواب های خوشی می بینید و خبر ندارد چه بلایی سرش آمده و ممکن است در اثر این خواب، همه چیز حتی جان خود را از دست بدهد.
چه فایده ای دارد که بعد از مرگ بیدار شویم، اکثر مردم در ابتدای زندگی از حقایق پیرامون خود بی خبرند و اگر بیدار نشوند، تمام زندگی خود را در خواب سپری می کنند و هنگامی بیدار می شوند که در آستانه مرگ قرار گرفته و فرصت آماده شدن برای سفر آخرت را از دست داده اند.
در روایت دارد که: الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا؛ نوع مردم عادی خواب اند و چون می میرند، بیدار می شوند. آدمی تا زنده است باید بیدار شود، بیداری بعد از مرگ خسارت بار است، در آن لحظه همه چیز خود را از دست داده ایم، سرمایه خود را باخته ایم و در مقابل آن چیزی عایدمان نشده است و دست خالی به سرای باقی شتافته ایم.
غافل، مانند کسی است که خواب مانده و هنگامی بیدار شده که کاروان و همسفران او رفته اند و در آن بیابان، بدون اینکه راه بلد باشد، تنها مانده است.
حافظ در غزلی گفته:
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن. شرط اول قدم آن است که مجنون باشی.
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش. کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی.
خواب غفلت فاصله زیادی با مرگ ندارد، کسی که نه آگاهی دارد و نه حرکت و تلاشی برای نجات و سعادت خود انجام می دهد، فرق چندانی با مردگان ندارد و تنها تفاوت آن ها به لحاظ استعداد است، زیرا آدم خواب امکان بیدار شدن دارد، اما شخص مرده، امکان زنده شدن ندارد. در روایتی آمده: انسان عالم، دانا و بیدار، در میان مردم عادی که در جهل و بی خبری بسر می برند، مانند زنده ای است که در میان مردگان زندگی می کند. رسول خدا (ص) فرمودند: العالِمُ بَینَ الجُهّالِ کَالحَیِّ بَینَ الأمواتِ؛ عالم در میان مردم ناآگاه مانند زنده است در میان مردگان.
آگاهی و بیداری حیات بخش روح انسان است، انسان آگاه و بیدار قلب اش زنده و هوشیار است، ولی کسی که ناآگاه و خواب است، حیات قلبی ندارد و فاصله او با مردگان چندان زیاد نیست.
به همین دلیل عالمان اخلاقی و بیداران راه خدا تاکید دارند که اولین منزل سلوک، بیدار شدن از خواب غفلت است؛ اگر چه تمام این راه بیدار کننده است، سالک راه خدا با هر قدمی که در این مسیر برمی دارد، بیدار و بیدارتر می شود و وصول به عرفان، نهایت شعور و هشیاری را به سالک می بخشد.
مصداق اصلی غفلت:
مصداق اصلی غفلت، فراموشی بندگی و یاد خدا و یاد مرگ و آخرت است که باعث می شود آدمی مسئولیتی که در قبال خود دارد را به فراموشی بسپارد و به خودسازی نپردازد و عمرش هدر رود. امام بزرگوار، علی بن الحسین (ع) در دعای خود در باب غفلت می‎فرمایند: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ لالْغَفْلَه؛ بار خدایا، درود فرست بر محمد و خاندانش و در اوقات غفلت مرا به یاد خود آگاهى ده .
قرآن کریم روی غفلت از یاد خدا خیلی مانور می دهد و از ما می خواهد که همواره به یاد خدا باشیم، دلیل اینهمه تاکید این است که یاد خدا، در حقیقت، عامل اصلی خودسازی و اکسیر سلامت و تعالی قلب انسان است، از نگاه اسلام انسان تنها با یاد خدا به کمال می رسد و شکوفا می شود و قلب انسان فقط با بندگی خدا، زنده می شود و به آرامش می رسد.
از طرفی هم تمامی غفلت هایی که در آیات و روایات به آن ها اشاره شده در نهایت به غفلت از یاد خود و یا به تعبیری غفلت از خودسازی باز می گردد، این غفلت است که برای انسان سرنوشت ساز است و باعث هلاکت قلب و حقیقت انسان می شود.
اگر از یاد خدا و بندگی خدا غافل شویم، هلاکت و فساد قلب انسان قطعی خواهد بود و حتما به گمراهی و شقاوت گرفتار می شویم، چون در این صورت، اسیر و برده نفس و دنیا خواهیم شد و معلوم است که نتیجه شرک و خودپرستی چه خواهد بود.
قرآن کریم در مورد نتیجه ترک یاد و بندگی خدای متعال می فرماید: وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّـهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَـئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ از کسانی که یاد خدا را فراموش می کنند و در نتیجه از خود نیز غافل می گردند، مباشید، ایشان حتما فاسق خواهند بود.
انسان با یقظه بیدار می شود و در مسیر ذکر و یاد خدا قرار می گیرد و آنقدر در بندگی و عبادت خدا غرق و فانی می شود که درب های معرفت خدا به رویش باز می گردد.
ذکر و یاد خدا تنها ذکر زبانی نیست، بلکه معنای بسیار وسیعی دارد و شامل تمام مراحل دین داری و خودسازی و سلوک الی الله می شود. این مراحل در حقیقت برای هرچه بیشتر آگاه و بیدار شدن انسان طراحی شده است، لذا وادی سلوک، همان وادی ذکر و یاد خدا است.
یاد خدا، مهمترین قانون خودسازی است، ما تنها از طریق یاد خدا به کمال و سعادت واقعی می رسیم، به همین دلیل مهمترین نیاز سلوکی ما این است که هر چه زودتر از خواب غفلت بیدار و متذکر یاد خدای متعال و قرب الهی شویم.
خروج از غفلت، ابتدا با فکر و اندیشه دینی آغاز می شود و با ایمان و عمل صالح و عشق به خداوند و ائمه اطهار (ع) ادامه می یابد و باعث می شود تا تمام رفتارهای دینی، عبادی و اخلاقی مومن حتی در سطح جامعه نیز نوعی ذکر محسوب شود و یاد خدا آنقدر گسترش می یابد تا تمام اعضاء و جوارج و جوانح انسان را تسخیر می کند.
خوشا آنانکه الله یارشان بی بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنانکه دایم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بی.
به همین دلیل اهل معرفت، همواره شاگردان خود را به فکر و ذکر توصیه می کردند. فکر همان سلوک نظری است که بر مبنای مطالعه و تفکر و تحقیق استوار است و ذکر، شامل تمام مراحل سلوک عملی و عبادی انسان به سمت خدای متعال می شود.
این حرکت آنقدر ادامه می یابد تا انسان به مقام ذکر کامل برسد و تا سرحد معرفت و روشن بینی که همان کشف و شهود حقیقت است پیش رود و عارف بالله شود.
غافل کیست و چه علائمی دارد؟
انسان وقتی به گونه ای زندگی کند که روح و معنویت در زندگی اش جایگاه نداشته باشد و تمام عمر خود را صرف دنیا و متعلقات آن کند، در غفلت به سر می برد. انسان غافل به کسی می گویند که سرگرم دنیا و طبیعت و تن شده به گونه ای که بعد روحانی و سفر آخرت و حیات معنوی خود را فراموش نموده باشد.
اگر ما معیار بیداری را خودآگاهی و معرفت نفس بدانیم که همین گونه هم است، اکثر افراد جامعه نسبت به حقیقت روح خود بی خبر و غافل اند. پس غافل کسی است که در اثر سرگرم شدن به امور روزمره زندگی، نسبت به امور مهم هستی و زندگی و عالم آخرت در بی خبری بسر می برد.
حضرت علی(ع) می فرمایند: اهل دنیا مانند کاروانی هستند که آن ها را می برند، در حالیکه خواب اند و زمانی چشم باز می کنند که عمر به سر آمده و دیر شده و از جوهره انسانیت بی بهره مانده اند.
قرآن کریم، در این باره می فرماید: لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَ یَسْمَعُونَ بِهَا؛ برخی انسان ها دل دارند، ولی فهم عمیق و ژرف نگر ندارند، چشم دارند، ولی بصیرت ندارند، گوش دارند، ولی با آن نمی شنوند؛ و در ادامه ی آیه می فرماید: أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ اینها مثل حیوانات هستند، بلکه از حیوانات نیز پست ترند، اینها همان کسانی هستند که غافلند؛ یعنی دل دارد، به هوش نیست. مخ دارد، فکر نمی‌کند. زبان دارد، حق را نمی‌گوید. پا دارد، جای خوب نمی‌رود. چشم دارد، کتاب هست، مطالعه نمی‌کند. استاد هست، با او تماس نمی‌گیرد. چشم دارد، حق را نمی بیند. گوش دارد، حق نمی‌شنود. بعد فرمود: این‌ها چهار پا هستند و بلکه از حیوان بدتراند.
در روایت داریم: إِنَّ الْغَفْلَةَ مُصْطَادُ الشَّیطَانِ وَ رَأْسُ کُلِّ بَلِیةٍ وَ رَأْسُ کُلِّ حِجَابٍ؛ انسان وقتی غافل شد، شیطان او را شکار می کند. همه بلاها وقتی به سراغ انسان می‌اید که غافل می شود. بدترین حجابی است که انسان را از دیدن حقیقت باز می دارد. غفلت در حقیقت گناه مادر و سرمنشأ تمام گناهان و گمراهی های انسان است.
چند عامل را می توان نشانه های انسان غافل دانست:
صرف کردن عمر به بیهودگی:
یکی از نشانه‌های غفلت آن است که عمر خود را در اموری صرف کنید که نه سودی برای دنیا دارد نه آخرت. امیرمؤمنان (ع) در این زمینه می‌فرمایند: کفی بالرجل غفلة ان یضیع عمره فی ما لاینجیه؛ برای غفلت انسان، همین بس که عمر خود را در چیزی که مایه نجات او نیست، ضایع کند.
عمر سرمایه ما برای رسیدن به کمال و سعادت است و انسان بیدار هرگز حاضر نمی شود حتی لحظه ای از عمر خود را به بیهودگی صرف کند.
همنشینی با فاسدان و مفسدان:
همنشینی با فاسدان و مفسدان و دوری از مجالس اهل عبادت و خداپرستان نیز در کلمات معصومین از نشانه های غافلان شمرده شده است.
امام حسن مجتبی (ع) می‌فرماید: الغفلة ترکک المسجد و طاعتک المفسد؛ غفلت آن است که مسجد را ترک کنی و از مفسد اطاعت نمایی. انسان بیدار و خداپرست هرگز با چنین آدم هایی دمخور و همنشین نمی شود مگر اینکه قصد هدایت داشته باشد.
توجّه افراطی به مظاهر زندگی مادی:
بعضی از مردم خیلی به مظاهر مادی زندگی اهمیت می دهند و بیش از حد به تجملات مشغول می شوند، این نوع زندگی باعث می شود که از مسیر کمال و یاد خدا غافل شوند.
قرآن کریم می‌فرماید: ای اهل ایمان: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّه؛ مبادا مال و فرزندان تان ما را از یاد خدا غافل کند. منظور از الهاء اموال و اولاد از ذکر خدا این است که اشتغال به مال و اولاد، انسان را از یاد خدا غافل کند، چون خاصیت زینت حیات دنیا همین است که آدمی را از توجه به خدای تعالی باز می‌دارد

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد