در شرایطی که آواربرداری از متروپل ادامه دارد و امدادگران میکوشند تا با حفر منفذهایی خود را به طبقات زیرین سازه برسانند و افراد محبوس شده را بیابند، خطری بزرگ در کمین امدادگران و حاضران در محل حادثه نشسته و هر از گاهی خودنمایی میکند!
به گزارش «تابناک»، سومین روز فروپاشی بخشی از سازه مجتمع ۱۰ طبقه متروپل در آبادان، در حالی سپری میشود که این رویداد تا کنون ۱۶ فوتی بر جای گذاشته و از وضعیت شمار نامعلومی اطلاعی در دست نیست؛ سرنوشت مفقود شدگانی که تلاش برای یافتن آنها ادامه دارد، اما با سختیهای زیادی روبروست که یکی از آنها، احتمال فروپاشی قسمتهای سرپا مانده سازه است.
وضعیت وخیمی که خلاصی از آن ممکن نیست و در نتیجه امدادگران پرشمار با سرعت زیاد و البته رعایت نکات ایمنی، به آواربرداری مشغول هستند و در ساعات اخیر، تلاش شان را معطوف به حفر منافذ و حفرههایی به طبقات زیرین سازه کرده اند تا از سرنوشت افراد گمشده اطلاعی کسب نمایند. عملیاتی که با حداکثر سرعت در حال انجام است، اما در عین حال کند پیش میرود!
منظور از کندی فرآیند آواربرداری و حفر منفذ برای نفوذ به بخشهای مدفون شده، لرزشهایی است که در قسمتهای برجای مانده سازه رخ میدهد و اتفاقی شوم را متذکر میشود؛ اتفاقی از جنس فروپاشی دوباره سازه که پیشتر بی هیچ دلیل خارجی رقم خورده و حالا با توجه به آسیب وارد آمده به سازه و انجام عملیات آواربرداری، بسیار محتملتر است.
اما دلیل لرزشهای خوفناک سازه چیست؟ کنکاش در این خصوص به نتایج دردناکی میرسد، چراکه ارزیابی مهندسان از وضعیت سازه حکایت از کج شدن آن به میزان قابل توجهی دارد که روندی ادامه دار است و پیش بینی میشود که در نهایت به تخریب آن منجر خواهد شد. اتفاقی که زمان محدودی در اختیار امدادگران قرار داده و به جهت فاجعه رقم خورده در ساخت سازه، تا همین مقدار هم قابل اعتماد نیست!
وضعیت بغرنجی که این سوال را به دنبال دارد که چرا برای پایدارسازی قسمتهای برجای مانده سازه اقدامی صورت نمیگیرد؟ پرسشی که بدان پاسخ داده نشده، چون بررسیهای متخصصان هم در خصوص آن راه به جایی نبرده است، چراکه متروپل در محلهای با تراکم بالا احداث شده که معابر دسترسی کم عرضی دارد و در نتیجه انجام هر اقدامی برای پایدارسازی آن غیرممکن شده و حتی در فرایند امدادرسانی هم اختلال جدی پدید آورده است.
این را میشود از بررسی تصاویر هوایی شهر آبادان و مکان احداث این سازه کذایی در آن یافت (که جای بحث و بررسی در آینده دارد) که حالا به چالشی بزرگ پیش روی امدادگران تبدیل شده و تردد ماشین آلات و کامیونها را به شدت دشوار کرده و مانع از آن شده که با تدابیری مانند به کارگیری جرثقیل، به پایداری سازه کمک کنند و دست کم مانع از آوار شدن آن تا پیش از پایان عملیات جستوجوی مفقود شدگان شوند.
چالشی بسیار جدی که اگر وجود نمیداشت، چه بسا خیلی پیشتر فرایند آواربرداری به انجام رسیده و نفوذ به طبقات زیرین به انجام رسیده بود، نه حالا که زمان بسیار زیادی از حادثه گذشته و موجب شده که رئیس جمعیت هلال احمر کشورمان که در محل حادثه حضور دارد و فرایند آواربرداری و عملیات نجات را هدایت میکند، تاکید کند که شانس زنده ماندن افراد احتمالی در زیر آوار بسیار پایین آمده است.
نکتهای دردناک، اما قریب به واقعیت که سوی ناخوشایند دیگری هم دارد؛ اینکه عملیات جست و جو پایان نیافته و با قوت و قدرت ادامه دارد و در نتیجه، شمار زیادی از امدادگران در معرض خطر بزرگی هستند که بیخ گوش شان به کمین نشسته و باید دست به آسمان بلند کنیم که مبادا رقم بخورد! خطری که افزون بر امدادگران، ماموران انتظامی و سایر دست اندرکاران عملیات جست و جو و نجات، جان شماری از شهروندان را هم تهدید میکند.
آفتی که متاسفانه ظاهرا قرار نیست از آن خلاصی بیابیم و به نوعی به همه حوادث و رویدادها در کشورمان سنجاق شده است؛ اینکه با وقوع هر حادثه، عدهای روانه محل حادثه میشوند، در آنجا تجمع میکنند، به سلفی گرفتن مشغول میگردند و حتی فرصت را برای دیدار برخی افراد مشهور مهیا میبینند که برخی مسئول هستند و در محل حادثه حضور پیدا میکنند و بعضی ممکن است بازیگر باشند، یا ورزشکار یا مسئول غیرمرتبط یا حتی چهره اینستاگرامی و هر فرد دیگری که به هر دلیل، از شهرت برخوردار است و از عوامل شکل گیری تجمعها پیرامون حوادث هستند!
مجموعه بزرگی از افراد مختلف که خدا نکند به ریزش بخشهای دیگری از سازه متروپل یا حتی فروپاشی کامل آن گره بخورد، هرچند میدانیم که بر اساس گزارشهای فنی، میزان کج شدن سازه زیاد بوده و راه زیادی تا عبور از مرزی مشخص و تخریب کامل سازه باقی نمانده است. وضعیتی ترسناک که بهتر است به دستور تخلیه سریع محل حادثه از همه افراد غیر از امدادگران منجر شود.