۱۳۹۳/۰۶/۱۱
–
۴۸۶ بازدید
با عرض سلام قبلنا یه حال معنوی خوبی داشتم در امور معنوی و عبادت بسیار سرامد بودم ولی گناهی انجام دادم سلب توفیق شدم حالا هر کاری میکنم به اون حال معنوی لطفا راهنمایی کنید و بفرمایید چگونه به اون حال معنوی برسم
همانطوری که خود شما حدس زده اید ممکن است که از بین رفتن این توفیقات در اثر همان گناهی باشد که انجام شده، و معلوم است که به دست آوردن حال معنوی مجدد، بعد از وتوبه وپشیمانی از گناه و گذشت مدتی از توبه وثابت ماندن برتوبه انشاالله به دست می آید، ولی کم شدن حال معنوی وسلب توفیق فقط به دلیل گناه نیست بلکه عوامل ودلایلی دیگری نیزدارد که بایستی بررسی شود وآن دلایل را برطرف کرد، که در زیر راجع به آنها توضیح مختصری آمده است ، ما ابتدا راجع به این عوامل وسپس مراحل ترک گناه سخن خواهیم گفت ،اما برخی از الف ) عواملی که موجب می شود تا بعضی از افراد دچار رکود معنوی گردند ، به شرح ذیل می باشد:اول: عدم احساس نیاز
برخی از انسانها که به مشکلی بزرگ گرفتارند، گرایش شدیدی به مسائل معنوی نشان میدهند؛ اما پس از آنکه گرفتاری آنها برطرف شد، آنرا فراموش میکنند. این حالت بدلیل عدم احساس نیاز به خداوند متعال می باشد.این افراد، تا وقتی گرفتارند، گرایش شدیدی به نماز و دعا پیدا می کنند؛ اما پس از پشت سر گذاشتن مشکلات، همه چیز را تمام شده می دانند؛ لذا به سرعت وضعیت گذشته خود را فراموش کرده و به مسائل معنوی کم توجه می شوند و حتی به آن پشت می نمایند.
خداوند متعال در وصف چنین افرادی فرموده است: وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (الزمر: 8) هنگامى که انسان را زیانى رسد، پروردگار خود را مى خواند و بسوى او باز مى گردد؛ امّا هنگامى که نعمتى از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلاً خدا را مى خواند از یاد مى برد و براى خداوند همتایانى قرار مى دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد؛ بگو: «چند روزى از کفرت بهره گیر که از دوزخیانى!»
در اینجا این نکته را باید یادآوری کنیم که توجه به خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام از لوازم زندگی یک مومن است که از سوی خودشان نیز به این امر توصیه شده است.
حضرت موسى (علیه السلام) در گفتاری که با خداوند داشت عرض کرد: خدایا دوست ندارم که بیمار و ضعیف گردم و در عبادت من سستى پیدا گردد و هم دوست ندارم همیشه سالم باشم که تو را فراموش کنم، بلکه دوست دارم گاهى بیمار شوم که تو را یاد کنم و گاهى سالم شوم، و تو را شکرگذارم. (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج 1، ص: 122)
اما آنچه که در این خصوص نباید فراموش کرد این است که انسان در تمامی لحظات زندگی به عنایات الهی محتاج است و حتی یک لحظه نیز از خداوند متعال بی نیاز نمی باشد.
دوم: فقدان برنامه ریزی
جوانانی که شبها را به شب نشینى و بیهودگى به نیمه مى رسانند، و معده خود را تا به حلقوم از خوردنى ها پر مى کنند، و سپس در جای گرم و نرم خود به خواب میروند، چنین خوابیده اى براى نماز شب بیدار نخواهد شد. چرا که او از ابتداى شب اسباب خواب را فراهم مى کرده، نه شب زنده داری را. (أسرارالصلاة ص: 459)
همچنین اگر کسی تا ساعات پایانی شب خود را با رایانه و اینترنت و چت و … مشغول نماید، نباید توقع داشته باشد که بتواند نماز صبحش را اول وقت بخواند (اگر نگوئیم که چنین کسی حتی نمی تواند برای نماز صبح بیدار شود).
سوم: تضعیف بنیه های اعتقادی در برخی محیطها و دانشگاهها
امروزه بخش عظیمی از جوانان که در کتب درسی خوانده اند که خدا و قیامتی هست و مسائل دینی تا حدودی به آنان گفته شده و لیکن به باور و یقین نرسیده اند. اینگونه افراد اصول اعتقادی را به صورت مستدل و متقن فرا نگرفته بلکه اصول را چون فروع مقلدانه باور دارد. تعالیم دین را با انگیزه و اعتقاد انجام نمی دهد و بیش از آنکه با درایت و بینش همراه باشد با احساس و عاطفه با امور دینی برخورد دارند.
از همین رو این ضعف در عقیده و عدم استواری آن بر پایه منطق موجب گردیده تا جوانان به محض استقلال یافتن و بویژه ورود به دانشگاه و مواجه شدن با تمسخر برخی افراد جاهل و با القاء شبهات دینی که از سوی برخی افراد و اساتید و دانشجویان و کتب و نشریات و… القاء می شود، به سرعت پایبندی خود را نسبت به مسائل دینی از دست داده و مسائل معنوی به شدت در آنها کمرنگ گردد؛ تا آنجا که خجالت می کشند حتی نماز خود را نیز بخوانند.
چهارم: گناه
این عامل از عواملی است که تاثیر فراوانی در کاهش حالات معنوی انسان دارد؛ لذا انسان نسبت به این مساله باید بسیار حساس بود و اگر کسی دید بی میلی به اعمال عبادی (همچون نماز و ادعیه) در وی طولانی شده، این امر نشانگر بروز مشکلی در زوایای وجودی او می باشد که بوسیله گناه در او ایجاد شده است.
بعضی از گناهان که معمولا دامنگیر جوانان می باشد از قرار ذیل می باشد:
1- دیدن صحنه ها و تصاویر غیراخلاقی از طریق اینترنت، ماهواره، تلفن همراه و …
2- چشم چرانی
3- برقراری روابط نامشروع با جنس مخالف
4- جای گیری حب دنیا و زرق و برق آن در دل آدمی
5- استفاده از غذاهایی که حلال نیستند
6- استفاده از غذاهایی که پاک نیستند
7- دروغ گفتن (نقطه هاى آغازدراخلاق عملى ص: 258)
8- استهزاء و تحقیر مؤمنان است (نقطه هاى آغازدراخلاق عملى ص: 289)
9- تکرار گناه به حدی که دل سیاه گردد و شوق عبادت گرفته شود. که با تفحص در نفس خود باید علت را پیدا کرد و مداوا نمود.
پنجم: تکبر و غرور
عامل دیگری که درترک نماز و سایر فرایض عبادی می تواند موثر باشد تکبر و غرور است. صفت غرور از پست ترین اوصاف انسانی است که شاید بتوان گفت منشا بسیاری از گناهان و معاصی می گردد.
معمولا این غرور در افراد پس از رسیدن به مدارج بالای علمی و یا قرار گرفتن در شرایط مناسب مالی و یا رسیدن به پست و مقام، گریبانگیر آنها می گردد و با فراموش کردن گذشته خود تصور می نمایند هر آنچه کسب نموده اند بدلیل قابلیت های شخصی خودشان می باشد و ارتباطی با عنایات الهی ندارد.
خداوند در باره این گروه از افراد می فرماید: فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى عِلْمٍ بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (الزمر: 49)؛ هنگامى که انسان را زیانى رسد، ما را (براى حلّ مشکلش) مى خواند؛ سپس هنگامى که از جانب خود به او نعمتى دهیم، مى گوید: «این نعمت را بخاطر کاردانى خودم به من داده اند»؛ ولى این وسیله آزمایش (آنها) است، امّا بیشترشان نمى دانند.
ششم: همنشینی با دوستان ناباب
از مهمترین عوامل دیگری که موجب می شود تا انسان رغبت خود را نسبت به معنویات از دست بدهد دوستان ناباب می باشد.چراکه معاشرت با افرادى که کارهاى نادرست انجام مى دهند یا حرفهاى لغو و بیهوده مى زنند به مرور زمان موجب مى گردد که حالات و رفتار آنها در روح انسان تأثیر بگذارد و حال دعا و مناجات از انسان سلب شود.
دوست عزیز؛ در نهایت برای بالا بردن کیفیت و اشتیاق خود به خدا ( ودر نتیجه به امامان علیهم السلام) نکات ذیل را رعایت فرمائید:
1- مراقب اعمال و رفتار خود بوده و سعی کنید گناهان را چه کوچک و چه بزرگ کنار بگذارید و ترک کنید. برای شناختن گناهان نیز می توانید به گناهان کبیره شهید دستغیب و همینطور کتاب گناه شناسى، محسن قرائتى مراجعه فرمائید.
2- از گناهان گذشته توبه نموده و با توبه، آثار گناهان را از بین برده و همیشه مراقب بود که دیگر گناه مرتکب نشوید.
3- یک دوره مطالعا تی در زمینه اصول عقاید برنامه ریزی نمائید.
در این باره از کتاب هاى اعتقادى آقاى محسن قرائتى آغازکنید و سپس از کتاب هاى استاد شهید مطهرى مثل: «توحید»، «نبوّت»، «اصل عدل در اسلام»، «امامت و رهبرى»، «معاد». کتاب «عدل الهى» آن شهید هم مفید است. کتاب «آموزش عقاید» اثر استاد مصباح هم در سیر مطالعاتى اصول عقاید مفید و لازم است.
4- از گفتگو با جنس مخالف و نگاه کردن به آنها جدا خودداری کنید.
5- شب ها قبل از خواب وضو بگیرید و حتی المقدور چند آیه ای از قرآن را با توجه تلاوت کنید یا دو رکعت نماز مستحبی بخوانید و بعد بخوابید.
6- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسى نماید و به تعبیرى به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته اى انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافى شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
7- از ثقل اصغر و ائمه هدا (علیهم السلام) و توسل به ایشان بهره گیرى نمائید.
8- سعى کنید همیشه وضودار باشید.
9- شرکت در مجالس ذکر اهل بیت, سخنرانی, درس اخلاق و مراسم مذهبی می تواند به صفای باطن شما کمک نماید.
10- یکى از امورى که موجب توفیق بیشتر در امور معنوی مى گردد شکر نعمات خداوند است. چنانچه انسان به خاطر نعمتهای الهی، شکر خالصانه به درگاه پروردگار داشته باشد مطمئناً خداى سبحان نعمتش را بر او بیشتر خواهد کرد که خود فرموده است: لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ،(ابراهیم /7).
11- از همنشینی با دوستان ناباب پرهیز نمائید.
در این زمینه، مطالعهی کتاب حکمت عبادات، آیت الله جوادی آملی به شما کمک خواهد کرد.
ب )مراحل خلاصی وترک گناه :
مقدمة به چند مطلب توجه نمایید :
1-یکی از ویژگی های انسان احساس لذت و خوشایندی است و این احساس در ارتباط با ایجاد انگیزه برای ادامه حیات و زندگی برای انسان بسیار مهم و ضروری است. ساختار انسان به گونه ای است نیاز به انگیزه و احساس لذت دارد و همین احساس به او نیرو می دهد تا به انجام امور سخت بپردازد و مسئولیت های بزرگی را در مدیریت زندگی به عهده بگیرد.
2- احساس لذت از ویژگی های شهوت و میل جنسی و امیال دیگر انسان است و گناه بودن در صورتی است که آدمی در امیال و غرایز به جانب افراط کشیده شود و از حدود الاهی خارج گردد؛ انسان از بسیاری از کارهای خوب و پسندیده و همچنین امیال نفسانی در حد اعتدال، لذت می برد و برای رسیدن به لذت مجبور نیست گناه کند.
از طرفی همه گناهان لذت بخش نیست مثلا کسی که به دیگران بد دهنی می کند یا فحاشی می کند معلوم نیست از این کار خود لذت ببرد بلکه ممکن است لحظاتی بعد دچار عذاب وجدان شود.
و از طرف دیگر لذت اختصاص به کارهای مادی وجسمانی ندارد بلکه لذت های معنوی نیز وجود دارد که اگر کسی ذائقه سالم داشته باشد هرگز حاضر نیست لذت های معنوی را با همه لذت های ظاهری و مادی مبادله کند.
3- یکی از مشکلات و موانع مهمی که در جهت تحقق توبه ی واقعی و ترک گناه وجود دارد, مشکل اصرار بر گناه و عدم وجود اراده ی لازم برای ترک آن است . این مشکل خصوصا در مورد کسی که مدتی با گناه انس گرفته , به آن عادت نموده و از آن لذت برده است , نمود بیشتری دارد.
انسان تا وقتی که اسیر هوی و احساس و عشق و دوست داشتن های خود است و تا زمانی که در جاذبه ی محبت کسی و یا لذت عملی قرار دارد, توان رهائی و خلاصی از دولت و سلطنت او را ندارد و یا حداقل بسیار دشوار است.
پس از ذکر این مقدمه, اکنون در مورد ترک گناه و معالجه ی اصرار بر گناه , به بیان تعدادی از راهکارهای علمی و عملی برای معالجه این بیماری روحی می پردازیم:
الف- اصل اخلاقی مقابله به ضد :
مهمترین اصل عمومی ای که علمای اخلاق در زمینه معالجه امراض روحی پیشنهاد می نمایند, اصل مقابله به ضد است؛ یعنی به کار بردن ضد هر عمل و صفتی که قصد ترک آن را دارد. در مورد گناه و عمل زشتی که انسان مدتها از آن لذت برده و مطلوب نفس آدمی گردیده است نیز راه اصلی علاج , تبدیل میل , خوش آمدن و لذت بردن نفسانی به حالت نفرت و انزجار و بغض نسبت به آن عمل می باشد؛ یعنی تبدیل نمودن حالت جاذبه به حالت دافعه و از این طریق فراهم نمودن زمینه ترک و جایگزین ساختن آن در جای زمینه انجام .
البته تحقق این تبدیل و تحول هم اگر از طریق صحیح آن انجام شود, کاری است کاملا شدنی و ممکن و حتی خود ما نیز هر یک کم و بیش تجربیاتی از این قبیل در زندگی داریم .
یعنی ممکن است از شخص یا کاری و چیزی که در گذشته به آن رغبت داشته ایم و لذت می بردیم اکنون متنفر باشیم و بدمان بیاید و بالعکس .
منتهی نکته قابل توجه و بسیار فنی که در زمینه این مهم وجود دارد این است که عامل اصلی این تغییر و دگرگونی خصوصا در زمینه امور معنوی و نفسانی در انسان , تحول و دگرگونی است که در بعد شناختی انسان پدید می آید. مسئله علم و آگاهی و شناخت و تغییراتی که در نوع اطلاعات و آگاهی های انسان بوجود می آید, در تغییر مزاج روحی و نوع برخورد انسان با اشخاص و اشیاء و پدیده ها و تبدیل حالت محبت به نفرت یا بالعکس , کاملا موثر است.
اعتیاد به شهوترانی, همچون اعتیاد به مواد مخدر, نیاز به تغییر بینش و ترک گناه دارد. بدون شک برای موفق شدن در این امر باید زحماتی را متقبل شد و مدتی -بقول معروف- دندان روی جگر گذاشت و از گناهان فاصله گرفت.
اساسی ترین راه مقابله به ضد جایگزین ساختن محبت خدا و لذت بردن از خدا و مناجات با او به جای محبت دنیا و لذت های مادی است که این فرایند نیز نیاز به معرفت و عمل دارد. علم به خداوند و ایمان به او و عمل کردن به واجبات و مستحبات به تدریج مزاج انسان را عوض می کند و به جایی می رسد که انسان دیگر از غیر خدا هیچ لذتی نمی برد و بلکه لذت های مادی برایش مشمئز کننده می نماید
نکته قابل توجه :خداوند بندگانش را دوست دارد و نهی از افعال زشت و گناه، دلالت بر حبّ او است. تعبیر بسیار زیبا و عجیبی را عارف بزرگوار ملّا حسینقلی همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) دارند. ایشان میفرمایند: هر کس بخواهد نشانه حبّ خدا را ببیند، در اوامر حضرت حق نبیند بلکه در نواهی حضرت حق جستجو کند؛ چون نواهی حضرت حق؛ یعنی ذوالجلال و الاکرام نمیخواهد بندهاش از مقام بندگی و قرب به او بیافتد.
لذا حضرت حق درباره هر چیزی که نهی کرد و اسم گناه بر آن گذاشت، میخواهد بفرماید: بنده من! این عامل میشد تو اوج نگیری، من تو را دوست دارم و به تو عشق می ورزم، نمیخواهم تو به گناه؛ یعنی آن عاملی که تو را از پرواز باز میدارد، مبتلا شوی و اوج نگیری!
سلطانالعارفین، آیتالله سلطانآبادی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) تعبیر بسیار عالی دارند، ایشان میفرمایند: حبّ ذوالجلال و الاکرام به بندگانش آنقدر زیاد است که حتّی خصّیصین درگاه حضرت حق، این حب را بما هو حب درک نمیکنند.
ایشان در ادامه میفرمایند: چون خدا بندهاش را دوست دارد، قبل از اینکه اعلام کند حسنات را انجام بدهید، به لسان ناطقیّه و حکمتیّه خودش از لسان مولیالموالی، علیّ ابن ابیطالب(صلوات اللّه و سلامه علیه) بیان فرمود: اِجتنابُ السیّئات اَولی مِن اِکتِسابِ الحَسنات – دوری از گناهان برتر است از اکتساب حسنات – و این عین حبّ است.
ب- علم درمانی :
اصلی ترین روشی که اسلام در مورد ساخت و ساز انسان و تهذیب نفسانی و اعتقادی و عملی او پیشنهاد نموده است استفاده از همین روش علم درمانی است . اگر در اسلام علم و دانش فریضه شمرده شده است و آیات و روایات وارده در فضیلت علم و عالم افزون از هر باب دیگری است , به خاطر همین است که راه اصلی معالجه ی امراض آدمی از طریق علم و آگاهی میسر است , همانگونه که ریشه ی تمامی بیماریها, شوربختی ها و شقاوتمندی انسان در جهل و بی خبیری او می باشد.
گناه ناشی از غفلت است , غفلت همان خواب روحی ای است که در اثر جهل و بی خبری عارض انسان می شود. خوابی که تنها راه علاج آن نور یقظه است و یقظه هم چیزی جز بیداری و آگاهی حاصل از دانش و بینش نمی باشد.
تا انسان غافل است مرتکب گناه می شود و از آن لذت می برد و وقتی که بیدار شد, دیگر نه از گناه لذت می برد و نه حاضر است مرتکب آن شود, مانند کسی که چون نمی داند درون شربت زهر ریخته اند آنرا می نوشد و لذت می برد در حالی که اگر بداند هرگز به سراغ آن نمی رود.
در میان علوم , اصلی ترین علومی که مایه ی حیات انسان است و آدمی را از خواب غفلت بیدار می نماید, علوم اساسی پنج گانه ای است که در واقع پاسخ گوی پنج سوال اساسی و کلی انسان در زندگی است ; یعنی خدا آگاهی – خود آگاهی – جهان آگاهی – دین آگاهی و سرانجام آگاهی .
انسان اگر بداند که خدای عالم همان وجود بسیطی است که بر تمام هستی سریان دارد. و با سریان وجود او علم و قدرت و سمع و بصر او نیز سریان دارد واقف خواهد شد که حق تعالی از درون و بیرون ناظر احوال و افعال بندگان خود است و در تمام ذرات هستی حضور دارد, هرگز جرئت و جسارت نخواهد داشت که در محضر چنین خدای آگاه و مقتدری عصیان و سرکشی و مخالفت نماید.
انسان اگر بداند خدای عالم با تمام اسما و صفات و کمالاتش در انسان تجلی نموده است و او را خلیفه خود در زمین قرار داده و در وجود او استعداد ولایت و احاطه و تسلط علمی و عملی بر ماده ی کائنات را به ودیعت نهاده است , حاضر نخواهد بود با معصیت و خطا نسبت به خالق خویش خود را از مقام قرب به حق تعالی محروم ساخته و تا سر حد حیوانات و حتی پائین تر از آنها ساقط نماید.
آدمی اگر بداند حق تعالی جهان هستی را به خاطر او آفریده و آن را در تسخیر انسان قرار داده است تا با استفاده از آن به کمال نهائی خویش که قرب و خلافت و ولایت حق است برسد, دیگر نمی تواند بپذیرد که همواره با گناه و معصیت راه دوری و نقصان خویش را طی نماید و خود را از چشم خدای عالم و اولیاء مقربین بیندازد و خوار و خفیف نماید.
اگر انسان واقف شود که دین برنامه ی سعادت و کمال اوست و راهی است که مستقیما او را به قرب و لقاء پروردگار عالم می رساند و حیات جاودان آخرتی را برایش به ارمغان می آورد, حاضر نمی شود که با گناه و سرپیچی و خروج از این مسیر, زمینه شقاوت و هلاکت خویش را فراهم نماید; زندگی جاودان آخرتی و لقاء پروردگار را از دست بدهد و خود را دچار سرنوشتی شوم و عذابی دردناک نماید.
اگر انسان بداند که آنچه می کند و می شنود و می گوید و می بیند تمام موادری هستند که باطن و حقیقت او را می سازند و هر شخصی حال گفتار و رفتار و پندار خود است و همین محصول است که در ظرف آخرت به صورت جهنم یا بهشت ظهور خواهد نمود, حساسیت بیشتری نسبت به گناه و عمل و صفت زشت و پلید اهل دنیا و عقاید باطل ایشان خواهد داشت.
ت- عمل درمانی:
مرحله بعدی این است که برای خود برنامه عملی داشته باشیم و با انجام واجبات و ترک گناه لذت بندگی خدا را بچشیم. اگر کسی لذت قرب به خدا و عبودیت خداوند را بچشد هرگز از گناه و لذت های مادی راضی نخواهد شد و حاضر نمی شود لذت مناجات با خدا و رابطه با اهل بیت (علیهم السلام) را با لذت مثلا موسیقی و نگاه به نامحرم و مانند آن عوض کند.
چگونه عمل درمانی را انجام دهیم؟ :
1- خواندن نماز در اول وقت:
اگر کار اهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترک نکنید. روایات و نیز بزرگان نماز اول وقت را اکیدا سفارش کرده اند. امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: کل صلاة وقتان: اول و آخر، فاول الوقت افضله و لیس لاحد ان یتخذ آخر الوقتین وقتا الا من عله و انما جعل آخر الوقت للمریض و المعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و آخر الوقت عفو الله؛ براى هر نمازى دو وقت است: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضیلت تر است و براى کسى نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بیمار و ناتوان و کسى که داراى عذرى است مى باشد و اول وقت خشنودى خدا را در بردارد ولى آخر وقت عفو خدا را» (میزان الحکمه، ج 5، ص 401، ح 10390)
خواندن نماز در اول وقت, تاثیر بسیار زیادی در توفیق بر ترک گناهان دارد. لذا تمام تلاش خود را در بجا آوردن نماز در اول وقت, بکار گیرید. البته در اوایل کمی مشکل به نظر می رسد؛ اما با تکرار, پس از مدتی مشاهده خواهید کرد که خواندن نماز, در اول وقت نه تنها مشکل نیست, بلکه اگر آن را در وقت خود بجا نیاورید همچون کسی می مانید که چیزی را گم کرده است.
2- بهره گیرى از ثقل اکبر , یعنی قرآن کریم و انس با آن:
تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت مى دهد و آشنایى با معارف آن (هرکسى در حد خودش حتى در حد ترجمه) موجب رشد روحى مى گردد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه هایى است براى درمان دردها و مشکلات.
3- بهره گیرى از ثقل اصغر , یعنی ائمه هدا(علیهم السلام) و توسل به ایشان:
باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(علیهم السلام) هم خود توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمى توان چنین پنداشت که به ائمه(علیهم السلام) توسل داشته ایم ولى جوابى نگرفته ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دورى از غفلت؛ و چه بسا که همین روحیه کمال خواهى و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارند کسانى که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمى آیند. از این رو باید سپاسگزار نعمت ها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت.
4- دائم الوضوء بودن:
سعى کنید همیشه وضودار باشید. دوست عزیز, وضو همچون آبی است که بر آتش شهوات و تمایلات نفسانی ریخته می شود.
5- زیارت اهل قبور:
هفته اى یک بار به زیارت اهل قبور مؤمنین و شهداى عزیز بروید و روزى چند دقیقه در مکانى خلوت واقعیت مرگ و رفتن از دنیا ونیاز به توشه آخرت را در دل خود با فکرى عمیق جا بیندازید و اگر غفلت شما آن قدر زیاد نیست حداقل هفته اى یک بار نیمساعت را به این فکر اختصاص دهید مخصوصا اگر این فکر در خود محیط قبرستان باشد.هدف این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به فکرآخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد.
6- پرهیز از مجالست و همنشینى با اهل دنیا و دور از معنویت:
چه آنکه از رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) نقل شده است که فرمود: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر مى شود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مى کنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29»مى فرماید: فاعرض عن من تولى عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا. پس از کسانى که از یاد ما روى گرداندند و جز زندگى دنیا را نخواستند اعراض کن و روى بگردان.
ارتباط با افرادی که شما را تشویق به گناه می کنند, یا خود اهل گناه و معصیت هستند, مانعی بزرگ در ترک گناهان است.
7- مشغول کردن نفس به امور مثبت:
گفته شده که نفس, کلب معلم است؛ یعنی نفس را به هر چه تعلیم دهی, با همان خو گرفته و عادت می کند هیچ انسانی از ابتدا به انجام معاصی عادت ندارد؛ بلکه با تکرار و اصرار بر گناهان, با آن خو می گیرد.
حال اگر شما دوست عزیز با کمی زحمت, عادت های منفی خود را تغییر دهید و آن ها را به عادت های مثبت تبدیل کنید, پس مدتی خواهید دید که ذائقه ی شما تغییر کرده است و بجای لذت بردن از گناه, از اطاعت خدا و مسائل معنوی لذت می برید.
مثلا وقتی طبق عادت گذشته, فکر گناه به سراغتان آمد, با پناه بردن از عمق جان به خدای مهربان و گرفتن وضو, فکر خود را به امری خوب و معنوی مشغول کنید. تکرار این کار به مرور زمان علاقه به امور معنوی و انزجار از گناه را به ارمغان خواهد آورد.
8- پر کردن وقتهای خالی با مطالعه:
اگر کسی بخواهد در این راه ثابت قدم بماند باید دائما بر آگاهی و ایمان خود بیافزاید. توصیه می کنیم که سیر مطالعاتی داشته باشید و در حوزه های زیل مطالعه نمایید:
اعتقادی و اندیشه ای, اخلاق اسلامی, زندگی, سیاسی و اجتماعی, تاریخ و تمدن اسلامی, متون دینی. در این زمینه می توانید از سیر مطالعاتی شهید مطهری استفاده نمایید.
9- حضور در مجالس ذکر اهل بیت, سخنرانی, درس اخلاق و مراسم مذهبی می تواند به صفای باطن شما کمک نماید..
10- انجام مستحبات نشاط آور:
از میان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل و ندبه و… فقط و فقط آنهایى را انجام دهید که براى شما نشاط آور است و از تحمیل نفس بر مستحبات پرهیز کنید فقط به اقبال قلب بنگرید هر عمل مستحبى که قلب بدان اقبال داشت و برایتان نشاط بخش و حال آور بود به همان اکتفا کنید.
11- خشکاندن گناه از ریشه:
ریشه ی بسیاری از گناهان, در نگاه است؛ پس با عادت دادن خود, به ترک نگاه حرام ریشه ی گناهان را بخشکانید؛ چرا که: هر آنچه دیده بیند دل کند یاد؛ پس چشم خود را از گناه ببندید تا آسوده و آزاده شوید.
12- ازدواج, اساسی ترین و بهترین راه ترک گناهان شهوانی:
اگر بخاطر مشکل مالی نمی توانید ازدواج کنید, بهتر است به معتمدین و روحانی مسجد محل زندگی خود, مراجعه کنید و با مطرح کردن مشکلتان و بیان ویژگیهای فرد مورد نظرتان برای ازدواج, از آنها کمک بگیرید. با توکل به خدا و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت( علیهم السلام) انشاء الله دختری مومن و کم توقع نصیبتان خواهدشد.
اقدام به ازدواج, برای مصون ماندن از گناه, هیچ منافاتی با انتخاب همسری شایسته و تشکیل زندگی ندارد.
این چند جمله را تبرکا ببین!
یادی ازاردوگاه موصل 4 و چشم پوشی از گناه
– اردوگاه موصل 4 بود. عراقی ها در یکی از زندان ها فیلم مبتذل گذاشتند تا هم آزاده ها را اذیت کنند و هم اگر بتوانند به خیال خودشان، ایمان آنها را تضعیف کنند. همه آزادگان چشمهایشان را می بندند تا آن فیلم مبتذل را نبینند. تا آن صحنه های مستهجن و مبتذل را نبینند. چرا که دیدنش، هم موجب نارضایتی پروردگار است؛ هم از ایمان و از حیا و از نجابت انسان، ناخودآگاه و ناخواسته کم می کند و تاثیر بدی روی رفتار و افکار و اخلاق و ایمان خواهد داشت. رزمنده ها چشمهایشان را بسته بودند و عراقی ها با حرف زدن و با تهدید و هر چه کردند نتوانستند آنها را وادار به تماشا کنند. لذا با باتوم افتادند با جان این آزدگان. و برای زمان طولانی آنها را به جرم تماشا نکردن آن فیلم مبتذل با باتوم زدند. به چشم بعضی از اینها آنقدر باتوم زدند که از چشم هایشان خون جاری شد.
و در این زمانه جوان ها دنبال جای خلوت می گردند تا در کمال آرامش بتوانند عکس مستهجن و فیلم مبتذل تماشا کنند. آنجا، چشمانشان پر ازخون می شد چون نمی خواستند چشمشان را به گناه آلوده کنند؛ اینجا چشم ها از گناه پر شده. اینجا گناه عادی شده، دیدن صحنه های مبتذل و غیر اخلاقی و نگاه به نامحرم از فیلم گرفته تا عکس و تا شخص زنده عادی شده. اینجا قباحت گناه، از بین رفته. اینجا برای هر گناهی توجیهی هست. اینجا کسی به قل للمومنون یغضوا ابصارهم و قل للمومنات یغضضن ابصارهن، توجهی نمی کند خدا در اولویت نیست و اینجا گناه کردن، حرف اول را می زند.
این کجا و آن کجا. ببین تفاوت از کجاست تا به کجا………. .
موفق و پیروز باشید.
منابع :
1- محجه البیضاء ج 7, ص 90
2- جامع السعادات , ج 3, ص 87
3- علم اخلاق اسلامی , ج 3, ص 62
4- اسرار الصلاه امام خمینی (ره ), ج 1, ص 78
5- نقطه های آغاز در اخلاق اسلامی , ص 115
برخی از انسانها که به مشکلی بزرگ گرفتارند، گرایش شدیدی به مسائل معنوی نشان میدهند؛ اما پس از آنکه گرفتاری آنها برطرف شد، آنرا فراموش میکنند. این حالت بدلیل عدم احساس نیاز به خداوند متعال می باشد.این افراد، تا وقتی گرفتارند، گرایش شدیدی به نماز و دعا پیدا می کنند؛ اما پس از پشت سر گذاشتن مشکلات، همه چیز را تمام شده می دانند؛ لذا به سرعت وضعیت گذشته خود را فراموش کرده و به مسائل معنوی کم توجه می شوند و حتی به آن پشت می نمایند.
خداوند متعال در وصف چنین افرادی فرموده است: وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (الزمر: 8) هنگامى که انسان را زیانى رسد، پروردگار خود را مى خواند و بسوى او باز مى گردد؛ امّا هنگامى که نعمتى از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلاً خدا را مى خواند از یاد مى برد و براى خداوند همتایانى قرار مى دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد؛ بگو: «چند روزى از کفرت بهره گیر که از دوزخیانى!»
در اینجا این نکته را باید یادآوری کنیم که توجه به خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام از لوازم زندگی یک مومن است که از سوی خودشان نیز به این امر توصیه شده است.
حضرت موسى (علیه السلام) در گفتاری که با خداوند داشت عرض کرد: خدایا دوست ندارم که بیمار و ضعیف گردم و در عبادت من سستى پیدا گردد و هم دوست ندارم همیشه سالم باشم که تو را فراموش کنم، بلکه دوست دارم گاهى بیمار شوم که تو را یاد کنم و گاهى سالم شوم، و تو را شکرگذارم. (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج 1، ص: 122)
اما آنچه که در این خصوص نباید فراموش کرد این است که انسان در تمامی لحظات زندگی به عنایات الهی محتاج است و حتی یک لحظه نیز از خداوند متعال بی نیاز نمی باشد.
دوم: فقدان برنامه ریزی
جوانانی که شبها را به شب نشینى و بیهودگى به نیمه مى رسانند، و معده خود را تا به حلقوم از خوردنى ها پر مى کنند، و سپس در جای گرم و نرم خود به خواب میروند، چنین خوابیده اى براى نماز شب بیدار نخواهد شد. چرا که او از ابتداى شب اسباب خواب را فراهم مى کرده، نه شب زنده داری را. (أسرارالصلاة ص: 459)
همچنین اگر کسی تا ساعات پایانی شب خود را با رایانه و اینترنت و چت و … مشغول نماید، نباید توقع داشته باشد که بتواند نماز صبحش را اول وقت بخواند (اگر نگوئیم که چنین کسی حتی نمی تواند برای نماز صبح بیدار شود).
سوم: تضعیف بنیه های اعتقادی در برخی محیطها و دانشگاهها
امروزه بخش عظیمی از جوانان که در کتب درسی خوانده اند که خدا و قیامتی هست و مسائل دینی تا حدودی به آنان گفته شده و لیکن به باور و یقین نرسیده اند. اینگونه افراد اصول اعتقادی را به صورت مستدل و متقن فرا نگرفته بلکه اصول را چون فروع مقلدانه باور دارد. تعالیم دین را با انگیزه و اعتقاد انجام نمی دهد و بیش از آنکه با درایت و بینش همراه باشد با احساس و عاطفه با امور دینی برخورد دارند.
از همین رو این ضعف در عقیده و عدم استواری آن بر پایه منطق موجب گردیده تا جوانان به محض استقلال یافتن و بویژه ورود به دانشگاه و مواجه شدن با تمسخر برخی افراد جاهل و با القاء شبهات دینی که از سوی برخی افراد و اساتید و دانشجویان و کتب و نشریات و… القاء می شود، به سرعت پایبندی خود را نسبت به مسائل دینی از دست داده و مسائل معنوی به شدت در آنها کمرنگ گردد؛ تا آنجا که خجالت می کشند حتی نماز خود را نیز بخوانند.
چهارم: گناه
این عامل از عواملی است که تاثیر فراوانی در کاهش حالات معنوی انسان دارد؛ لذا انسان نسبت به این مساله باید بسیار حساس بود و اگر کسی دید بی میلی به اعمال عبادی (همچون نماز و ادعیه) در وی طولانی شده، این امر نشانگر بروز مشکلی در زوایای وجودی او می باشد که بوسیله گناه در او ایجاد شده است.
بعضی از گناهان که معمولا دامنگیر جوانان می باشد از قرار ذیل می باشد:
1- دیدن صحنه ها و تصاویر غیراخلاقی از طریق اینترنت، ماهواره، تلفن همراه و …
2- چشم چرانی
3- برقراری روابط نامشروع با جنس مخالف
4- جای گیری حب دنیا و زرق و برق آن در دل آدمی
5- استفاده از غذاهایی که حلال نیستند
6- استفاده از غذاهایی که پاک نیستند
7- دروغ گفتن (نقطه هاى آغازدراخلاق عملى ص: 258)
8- استهزاء و تحقیر مؤمنان است (نقطه هاى آغازدراخلاق عملى ص: 289)
9- تکرار گناه به حدی که دل سیاه گردد و شوق عبادت گرفته شود. که با تفحص در نفس خود باید علت را پیدا کرد و مداوا نمود.
پنجم: تکبر و غرور
عامل دیگری که درترک نماز و سایر فرایض عبادی می تواند موثر باشد تکبر و غرور است. صفت غرور از پست ترین اوصاف انسانی است که شاید بتوان گفت منشا بسیاری از گناهان و معاصی می گردد.
معمولا این غرور در افراد پس از رسیدن به مدارج بالای علمی و یا قرار گرفتن در شرایط مناسب مالی و یا رسیدن به پست و مقام، گریبانگیر آنها می گردد و با فراموش کردن گذشته خود تصور می نمایند هر آنچه کسب نموده اند بدلیل قابلیت های شخصی خودشان می باشد و ارتباطی با عنایات الهی ندارد.
خداوند در باره این گروه از افراد می فرماید: فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى عِلْمٍ بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (الزمر: 49)؛ هنگامى که انسان را زیانى رسد، ما را (براى حلّ مشکلش) مى خواند؛ سپس هنگامى که از جانب خود به او نعمتى دهیم، مى گوید: «این نعمت را بخاطر کاردانى خودم به من داده اند»؛ ولى این وسیله آزمایش (آنها) است، امّا بیشترشان نمى دانند.
ششم: همنشینی با دوستان ناباب
از مهمترین عوامل دیگری که موجب می شود تا انسان رغبت خود را نسبت به معنویات از دست بدهد دوستان ناباب می باشد.چراکه معاشرت با افرادى که کارهاى نادرست انجام مى دهند یا حرفهاى لغو و بیهوده مى زنند به مرور زمان موجب مى گردد که حالات و رفتار آنها در روح انسان تأثیر بگذارد و حال دعا و مناجات از انسان سلب شود.
دوست عزیز؛ در نهایت برای بالا بردن کیفیت و اشتیاق خود به خدا ( ودر نتیجه به امامان علیهم السلام) نکات ذیل را رعایت فرمائید:
1- مراقب اعمال و رفتار خود بوده و سعی کنید گناهان را چه کوچک و چه بزرگ کنار بگذارید و ترک کنید. برای شناختن گناهان نیز می توانید به گناهان کبیره شهید دستغیب و همینطور کتاب گناه شناسى، محسن قرائتى مراجعه فرمائید.
2- از گناهان گذشته توبه نموده و با توبه، آثار گناهان را از بین برده و همیشه مراقب بود که دیگر گناه مرتکب نشوید.
3- یک دوره مطالعا تی در زمینه اصول عقاید برنامه ریزی نمائید.
در این باره از کتاب هاى اعتقادى آقاى محسن قرائتى آغازکنید و سپس از کتاب هاى استاد شهید مطهرى مثل: «توحید»، «نبوّت»، «اصل عدل در اسلام»، «امامت و رهبرى»، «معاد». کتاب «عدل الهى» آن شهید هم مفید است. کتاب «آموزش عقاید» اثر استاد مصباح هم در سیر مطالعاتى اصول عقاید مفید و لازم است.
4- از گفتگو با جنس مخالف و نگاه کردن به آنها جدا خودداری کنید.
5- شب ها قبل از خواب وضو بگیرید و حتی المقدور چند آیه ای از قرآن را با توجه تلاوت کنید یا دو رکعت نماز مستحبی بخوانید و بعد بخوابید.
6- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسى نماید و به تعبیرى به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته اى انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافى شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
7- از ثقل اصغر و ائمه هدا (علیهم السلام) و توسل به ایشان بهره گیرى نمائید.
8- سعى کنید همیشه وضودار باشید.
9- شرکت در مجالس ذکر اهل بیت, سخنرانی, درس اخلاق و مراسم مذهبی می تواند به صفای باطن شما کمک نماید.
10- یکى از امورى که موجب توفیق بیشتر در امور معنوی مى گردد شکر نعمات خداوند است. چنانچه انسان به خاطر نعمتهای الهی، شکر خالصانه به درگاه پروردگار داشته باشد مطمئناً خداى سبحان نعمتش را بر او بیشتر خواهد کرد که خود فرموده است: لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ،(ابراهیم /7).
11- از همنشینی با دوستان ناباب پرهیز نمائید.
در این زمینه، مطالعهی کتاب حکمت عبادات، آیت الله جوادی آملی به شما کمک خواهد کرد.
ب )مراحل خلاصی وترک گناه :
مقدمة به چند مطلب توجه نمایید :
1-یکی از ویژگی های انسان احساس لذت و خوشایندی است و این احساس در ارتباط با ایجاد انگیزه برای ادامه حیات و زندگی برای انسان بسیار مهم و ضروری است. ساختار انسان به گونه ای است نیاز به انگیزه و احساس لذت دارد و همین احساس به او نیرو می دهد تا به انجام امور سخت بپردازد و مسئولیت های بزرگی را در مدیریت زندگی به عهده بگیرد.
2- احساس لذت از ویژگی های شهوت و میل جنسی و امیال دیگر انسان است و گناه بودن در صورتی است که آدمی در امیال و غرایز به جانب افراط کشیده شود و از حدود الاهی خارج گردد؛ انسان از بسیاری از کارهای خوب و پسندیده و همچنین امیال نفسانی در حد اعتدال، لذت می برد و برای رسیدن به لذت مجبور نیست گناه کند.
از طرفی همه گناهان لذت بخش نیست مثلا کسی که به دیگران بد دهنی می کند یا فحاشی می کند معلوم نیست از این کار خود لذت ببرد بلکه ممکن است لحظاتی بعد دچار عذاب وجدان شود.
و از طرف دیگر لذت اختصاص به کارهای مادی وجسمانی ندارد بلکه لذت های معنوی نیز وجود دارد که اگر کسی ذائقه سالم داشته باشد هرگز حاضر نیست لذت های معنوی را با همه لذت های ظاهری و مادی مبادله کند.
3- یکی از مشکلات و موانع مهمی که در جهت تحقق توبه ی واقعی و ترک گناه وجود دارد, مشکل اصرار بر گناه و عدم وجود اراده ی لازم برای ترک آن است . این مشکل خصوصا در مورد کسی که مدتی با گناه انس گرفته , به آن عادت نموده و از آن لذت برده است , نمود بیشتری دارد.
انسان تا وقتی که اسیر هوی و احساس و عشق و دوست داشتن های خود است و تا زمانی که در جاذبه ی محبت کسی و یا لذت عملی قرار دارد, توان رهائی و خلاصی از دولت و سلطنت او را ندارد و یا حداقل بسیار دشوار است.
پس از ذکر این مقدمه, اکنون در مورد ترک گناه و معالجه ی اصرار بر گناه , به بیان تعدادی از راهکارهای علمی و عملی برای معالجه این بیماری روحی می پردازیم:
الف- اصل اخلاقی مقابله به ضد :
مهمترین اصل عمومی ای که علمای اخلاق در زمینه معالجه امراض روحی پیشنهاد می نمایند, اصل مقابله به ضد است؛ یعنی به کار بردن ضد هر عمل و صفتی که قصد ترک آن را دارد. در مورد گناه و عمل زشتی که انسان مدتها از آن لذت برده و مطلوب نفس آدمی گردیده است نیز راه اصلی علاج , تبدیل میل , خوش آمدن و لذت بردن نفسانی به حالت نفرت و انزجار و بغض نسبت به آن عمل می باشد؛ یعنی تبدیل نمودن حالت جاذبه به حالت دافعه و از این طریق فراهم نمودن زمینه ترک و جایگزین ساختن آن در جای زمینه انجام .
البته تحقق این تبدیل و تحول هم اگر از طریق صحیح آن انجام شود, کاری است کاملا شدنی و ممکن و حتی خود ما نیز هر یک کم و بیش تجربیاتی از این قبیل در زندگی داریم .
یعنی ممکن است از شخص یا کاری و چیزی که در گذشته به آن رغبت داشته ایم و لذت می بردیم اکنون متنفر باشیم و بدمان بیاید و بالعکس .
منتهی نکته قابل توجه و بسیار فنی که در زمینه این مهم وجود دارد این است که عامل اصلی این تغییر و دگرگونی خصوصا در زمینه امور معنوی و نفسانی در انسان , تحول و دگرگونی است که در بعد شناختی انسان پدید می آید. مسئله علم و آگاهی و شناخت و تغییراتی که در نوع اطلاعات و آگاهی های انسان بوجود می آید, در تغییر مزاج روحی و نوع برخورد انسان با اشخاص و اشیاء و پدیده ها و تبدیل حالت محبت به نفرت یا بالعکس , کاملا موثر است.
اعتیاد به شهوترانی, همچون اعتیاد به مواد مخدر, نیاز به تغییر بینش و ترک گناه دارد. بدون شک برای موفق شدن در این امر باید زحماتی را متقبل شد و مدتی -بقول معروف- دندان روی جگر گذاشت و از گناهان فاصله گرفت.
اساسی ترین راه مقابله به ضد جایگزین ساختن محبت خدا و لذت بردن از خدا و مناجات با او به جای محبت دنیا و لذت های مادی است که این فرایند نیز نیاز به معرفت و عمل دارد. علم به خداوند و ایمان به او و عمل کردن به واجبات و مستحبات به تدریج مزاج انسان را عوض می کند و به جایی می رسد که انسان دیگر از غیر خدا هیچ لذتی نمی برد و بلکه لذت های مادی برایش مشمئز کننده می نماید
نکته قابل توجه :خداوند بندگانش را دوست دارد و نهی از افعال زشت و گناه، دلالت بر حبّ او است. تعبیر بسیار زیبا و عجیبی را عارف بزرگوار ملّا حسینقلی همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) دارند. ایشان میفرمایند: هر کس بخواهد نشانه حبّ خدا را ببیند، در اوامر حضرت حق نبیند بلکه در نواهی حضرت حق جستجو کند؛ چون نواهی حضرت حق؛ یعنی ذوالجلال و الاکرام نمیخواهد بندهاش از مقام بندگی و قرب به او بیافتد.
لذا حضرت حق درباره هر چیزی که نهی کرد و اسم گناه بر آن گذاشت، میخواهد بفرماید: بنده من! این عامل میشد تو اوج نگیری، من تو را دوست دارم و به تو عشق می ورزم، نمیخواهم تو به گناه؛ یعنی آن عاملی که تو را از پرواز باز میدارد، مبتلا شوی و اوج نگیری!
سلطانالعارفین، آیتالله سلطانآبادی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) تعبیر بسیار عالی دارند، ایشان میفرمایند: حبّ ذوالجلال و الاکرام به بندگانش آنقدر زیاد است که حتّی خصّیصین درگاه حضرت حق، این حب را بما هو حب درک نمیکنند.
ایشان در ادامه میفرمایند: چون خدا بندهاش را دوست دارد، قبل از اینکه اعلام کند حسنات را انجام بدهید، به لسان ناطقیّه و حکمتیّه خودش از لسان مولیالموالی، علیّ ابن ابیطالب(صلوات اللّه و سلامه علیه) بیان فرمود: اِجتنابُ السیّئات اَولی مِن اِکتِسابِ الحَسنات – دوری از گناهان برتر است از اکتساب حسنات – و این عین حبّ است.
ب- علم درمانی :
اصلی ترین روشی که اسلام در مورد ساخت و ساز انسان و تهذیب نفسانی و اعتقادی و عملی او پیشنهاد نموده است استفاده از همین روش علم درمانی است . اگر در اسلام علم و دانش فریضه شمرده شده است و آیات و روایات وارده در فضیلت علم و عالم افزون از هر باب دیگری است , به خاطر همین است که راه اصلی معالجه ی امراض آدمی از طریق علم و آگاهی میسر است , همانگونه که ریشه ی تمامی بیماریها, شوربختی ها و شقاوتمندی انسان در جهل و بی خبیری او می باشد.
گناه ناشی از غفلت است , غفلت همان خواب روحی ای است که در اثر جهل و بی خبری عارض انسان می شود. خوابی که تنها راه علاج آن نور یقظه است و یقظه هم چیزی جز بیداری و آگاهی حاصل از دانش و بینش نمی باشد.
تا انسان غافل است مرتکب گناه می شود و از آن لذت می برد و وقتی که بیدار شد, دیگر نه از گناه لذت می برد و نه حاضر است مرتکب آن شود, مانند کسی که چون نمی داند درون شربت زهر ریخته اند آنرا می نوشد و لذت می برد در حالی که اگر بداند هرگز به سراغ آن نمی رود.
در میان علوم , اصلی ترین علومی که مایه ی حیات انسان است و آدمی را از خواب غفلت بیدار می نماید, علوم اساسی پنج گانه ای است که در واقع پاسخ گوی پنج سوال اساسی و کلی انسان در زندگی است ; یعنی خدا آگاهی – خود آگاهی – جهان آگاهی – دین آگاهی و سرانجام آگاهی .
انسان اگر بداند که خدای عالم همان وجود بسیطی است که بر تمام هستی سریان دارد. و با سریان وجود او علم و قدرت و سمع و بصر او نیز سریان دارد واقف خواهد شد که حق تعالی از درون و بیرون ناظر احوال و افعال بندگان خود است و در تمام ذرات هستی حضور دارد, هرگز جرئت و جسارت نخواهد داشت که در محضر چنین خدای آگاه و مقتدری عصیان و سرکشی و مخالفت نماید.
انسان اگر بداند خدای عالم با تمام اسما و صفات و کمالاتش در انسان تجلی نموده است و او را خلیفه خود در زمین قرار داده و در وجود او استعداد ولایت و احاطه و تسلط علمی و عملی بر ماده ی کائنات را به ودیعت نهاده است , حاضر نخواهد بود با معصیت و خطا نسبت به خالق خویش خود را از مقام قرب به حق تعالی محروم ساخته و تا سر حد حیوانات و حتی پائین تر از آنها ساقط نماید.
آدمی اگر بداند حق تعالی جهان هستی را به خاطر او آفریده و آن را در تسخیر انسان قرار داده است تا با استفاده از آن به کمال نهائی خویش که قرب و خلافت و ولایت حق است برسد, دیگر نمی تواند بپذیرد که همواره با گناه و معصیت راه دوری و نقصان خویش را طی نماید و خود را از چشم خدای عالم و اولیاء مقربین بیندازد و خوار و خفیف نماید.
اگر انسان واقف شود که دین برنامه ی سعادت و کمال اوست و راهی است که مستقیما او را به قرب و لقاء پروردگار عالم می رساند و حیات جاودان آخرتی را برایش به ارمغان می آورد, حاضر نمی شود که با گناه و سرپیچی و خروج از این مسیر, زمینه شقاوت و هلاکت خویش را فراهم نماید; زندگی جاودان آخرتی و لقاء پروردگار را از دست بدهد و خود را دچار سرنوشتی شوم و عذابی دردناک نماید.
اگر انسان بداند که آنچه می کند و می شنود و می گوید و می بیند تمام موادری هستند که باطن و حقیقت او را می سازند و هر شخصی حال گفتار و رفتار و پندار خود است و همین محصول است که در ظرف آخرت به صورت جهنم یا بهشت ظهور خواهد نمود, حساسیت بیشتری نسبت به گناه و عمل و صفت زشت و پلید اهل دنیا و عقاید باطل ایشان خواهد داشت.
ت- عمل درمانی:
مرحله بعدی این است که برای خود برنامه عملی داشته باشیم و با انجام واجبات و ترک گناه لذت بندگی خدا را بچشیم. اگر کسی لذت قرب به خدا و عبودیت خداوند را بچشد هرگز از گناه و لذت های مادی راضی نخواهد شد و حاضر نمی شود لذت مناجات با خدا و رابطه با اهل بیت (علیهم السلام) را با لذت مثلا موسیقی و نگاه به نامحرم و مانند آن عوض کند.
چگونه عمل درمانی را انجام دهیم؟ :
1- خواندن نماز در اول وقت:
اگر کار اهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترک نکنید. روایات و نیز بزرگان نماز اول وقت را اکیدا سفارش کرده اند. امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: کل صلاة وقتان: اول و آخر، فاول الوقت افضله و لیس لاحد ان یتخذ آخر الوقتین وقتا الا من عله و انما جعل آخر الوقت للمریض و المعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و آخر الوقت عفو الله؛ براى هر نمازى دو وقت است: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضیلت تر است و براى کسى نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بیمار و ناتوان و کسى که داراى عذرى است مى باشد و اول وقت خشنودى خدا را در بردارد ولى آخر وقت عفو خدا را» (میزان الحکمه، ج 5، ص 401، ح 10390)
خواندن نماز در اول وقت, تاثیر بسیار زیادی در توفیق بر ترک گناهان دارد. لذا تمام تلاش خود را در بجا آوردن نماز در اول وقت, بکار گیرید. البته در اوایل کمی مشکل به نظر می رسد؛ اما با تکرار, پس از مدتی مشاهده خواهید کرد که خواندن نماز, در اول وقت نه تنها مشکل نیست, بلکه اگر آن را در وقت خود بجا نیاورید همچون کسی می مانید که چیزی را گم کرده است.
2- بهره گیرى از ثقل اکبر , یعنی قرآن کریم و انس با آن:
تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت مى دهد و آشنایى با معارف آن (هرکسى در حد خودش حتى در حد ترجمه) موجب رشد روحى مى گردد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه هایى است براى درمان دردها و مشکلات.
3- بهره گیرى از ثقل اصغر , یعنی ائمه هدا(علیهم السلام) و توسل به ایشان:
باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(علیهم السلام) هم خود توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمى توان چنین پنداشت که به ائمه(علیهم السلام) توسل داشته ایم ولى جوابى نگرفته ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دورى از غفلت؛ و چه بسا که همین روحیه کمال خواهى و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارند کسانى که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمى آیند. از این رو باید سپاسگزار نعمت ها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت.
4- دائم الوضوء بودن:
سعى کنید همیشه وضودار باشید. دوست عزیز, وضو همچون آبی است که بر آتش شهوات و تمایلات نفسانی ریخته می شود.
5- زیارت اهل قبور:
هفته اى یک بار به زیارت اهل قبور مؤمنین و شهداى عزیز بروید و روزى چند دقیقه در مکانى خلوت واقعیت مرگ و رفتن از دنیا ونیاز به توشه آخرت را در دل خود با فکرى عمیق جا بیندازید و اگر غفلت شما آن قدر زیاد نیست حداقل هفته اى یک بار نیمساعت را به این فکر اختصاص دهید مخصوصا اگر این فکر در خود محیط قبرستان باشد.هدف این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به فکرآخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد.
6- پرهیز از مجالست و همنشینى با اهل دنیا و دور از معنویت:
چه آنکه از رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) نقل شده است که فرمود: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر مى شود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مى کنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29»مى فرماید: فاعرض عن من تولى عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا. پس از کسانى که از یاد ما روى گرداندند و جز زندگى دنیا را نخواستند اعراض کن و روى بگردان.
ارتباط با افرادی که شما را تشویق به گناه می کنند, یا خود اهل گناه و معصیت هستند, مانعی بزرگ در ترک گناهان است.
7- مشغول کردن نفس به امور مثبت:
گفته شده که نفس, کلب معلم است؛ یعنی نفس را به هر چه تعلیم دهی, با همان خو گرفته و عادت می کند هیچ انسانی از ابتدا به انجام معاصی عادت ندارد؛ بلکه با تکرار و اصرار بر گناهان, با آن خو می گیرد.
حال اگر شما دوست عزیز با کمی زحمت, عادت های منفی خود را تغییر دهید و آن ها را به عادت های مثبت تبدیل کنید, پس مدتی خواهید دید که ذائقه ی شما تغییر کرده است و بجای لذت بردن از گناه, از اطاعت خدا و مسائل معنوی لذت می برید.
مثلا وقتی طبق عادت گذشته, فکر گناه به سراغتان آمد, با پناه بردن از عمق جان به خدای مهربان و گرفتن وضو, فکر خود را به امری خوب و معنوی مشغول کنید. تکرار این کار به مرور زمان علاقه به امور معنوی و انزجار از گناه را به ارمغان خواهد آورد.
8- پر کردن وقتهای خالی با مطالعه:
اگر کسی بخواهد در این راه ثابت قدم بماند باید دائما بر آگاهی و ایمان خود بیافزاید. توصیه می کنیم که سیر مطالعاتی داشته باشید و در حوزه های زیل مطالعه نمایید:
اعتقادی و اندیشه ای, اخلاق اسلامی, زندگی, سیاسی و اجتماعی, تاریخ و تمدن اسلامی, متون دینی. در این زمینه می توانید از سیر مطالعاتی شهید مطهری استفاده نمایید.
9- حضور در مجالس ذکر اهل بیت, سخنرانی, درس اخلاق و مراسم مذهبی می تواند به صفای باطن شما کمک نماید..
10- انجام مستحبات نشاط آور:
از میان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل و ندبه و… فقط و فقط آنهایى را انجام دهید که براى شما نشاط آور است و از تحمیل نفس بر مستحبات پرهیز کنید فقط به اقبال قلب بنگرید هر عمل مستحبى که قلب بدان اقبال داشت و برایتان نشاط بخش و حال آور بود به همان اکتفا کنید.
11- خشکاندن گناه از ریشه:
ریشه ی بسیاری از گناهان, در نگاه است؛ پس با عادت دادن خود, به ترک نگاه حرام ریشه ی گناهان را بخشکانید؛ چرا که: هر آنچه دیده بیند دل کند یاد؛ پس چشم خود را از گناه ببندید تا آسوده و آزاده شوید.
12- ازدواج, اساسی ترین و بهترین راه ترک گناهان شهوانی:
اگر بخاطر مشکل مالی نمی توانید ازدواج کنید, بهتر است به معتمدین و روحانی مسجد محل زندگی خود, مراجعه کنید و با مطرح کردن مشکلتان و بیان ویژگیهای فرد مورد نظرتان برای ازدواج, از آنها کمک بگیرید. با توکل به خدا و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت( علیهم السلام) انشاء الله دختری مومن و کم توقع نصیبتان خواهدشد.
اقدام به ازدواج, برای مصون ماندن از گناه, هیچ منافاتی با انتخاب همسری شایسته و تشکیل زندگی ندارد.
این چند جمله را تبرکا ببین!
یادی ازاردوگاه موصل 4 و چشم پوشی از گناه
– اردوگاه موصل 4 بود. عراقی ها در یکی از زندان ها فیلم مبتذل گذاشتند تا هم آزاده ها را اذیت کنند و هم اگر بتوانند به خیال خودشان، ایمان آنها را تضعیف کنند. همه آزادگان چشمهایشان را می بندند تا آن فیلم مبتذل را نبینند. تا آن صحنه های مستهجن و مبتذل را نبینند. چرا که دیدنش، هم موجب نارضایتی پروردگار است؛ هم از ایمان و از حیا و از نجابت انسان، ناخودآگاه و ناخواسته کم می کند و تاثیر بدی روی رفتار و افکار و اخلاق و ایمان خواهد داشت. رزمنده ها چشمهایشان را بسته بودند و عراقی ها با حرف زدن و با تهدید و هر چه کردند نتوانستند آنها را وادار به تماشا کنند. لذا با باتوم افتادند با جان این آزدگان. و برای زمان طولانی آنها را به جرم تماشا نکردن آن فیلم مبتذل با باتوم زدند. به چشم بعضی از اینها آنقدر باتوم زدند که از چشم هایشان خون جاری شد.
و در این زمانه جوان ها دنبال جای خلوت می گردند تا در کمال آرامش بتوانند عکس مستهجن و فیلم مبتذل تماشا کنند. آنجا، چشمانشان پر ازخون می شد چون نمی خواستند چشمشان را به گناه آلوده کنند؛ اینجا چشم ها از گناه پر شده. اینجا گناه عادی شده، دیدن صحنه های مبتذل و غیر اخلاقی و نگاه به نامحرم از فیلم گرفته تا عکس و تا شخص زنده عادی شده. اینجا قباحت گناه، از بین رفته. اینجا برای هر گناهی توجیهی هست. اینجا کسی به قل للمومنون یغضوا ابصارهم و قل للمومنات یغضضن ابصارهن، توجهی نمی کند خدا در اولویت نیست و اینجا گناه کردن، حرف اول را می زند.
این کجا و آن کجا. ببین تفاوت از کجاست تا به کجا………. .
موفق و پیروز باشید.
منابع :
1- محجه البیضاء ج 7, ص 90
2- جامع السعادات , ج 3, ص 87
3- علم اخلاق اسلامی , ج 3, ص 62
4- اسرار الصلاه امام خمینی (ره ), ج 1, ص 78
5- نقطه های آغاز در اخلاق اسلامی , ص 115