بین الملل تابناک: جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، روز چهارشنبه در سفری از پیش اعلام شده به اسرائیل سفر کرد و قرار است روز جمعه، در پروازی مستقیم از تل آویو به جده عربستان سفر کند تا برای اولین بار پرواز مستقیمی بین اسرائیل و عربستان انجام شود. درباره اینکه اهداف سفر بایدن به منطقه چیست، تحلیلها و گمانه زنیهای زیادی مطرح شده است. برخی آن را مرتبط با بحران در بازار جهانی انرژی می دانند، برخی دیگر بر تلاش برای اتحاد علیه ایران تمرکز کرده اند، عده ای پروژه عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل را مهم تلقی کرده اند و…
در همین رابطه، تابناک در گفتوگو با «رحمان قهرمانپور» کارشناس برجسته مسائل بین الملل به اهداف سفر بایدن به منطقه پرداخته است.
قهرمانپور در رابطه با اهداف سفر بایدن به منطقه به تابناک گفت: به نظر من دلیل سفر بایدن به اسرائیل و عربستان تلاشی است برای اطمینانبخشی مجدد به متحدان آمریکا در منطقه در این مورد که با وجود تغییر اولویتهای سیاست خارجی امریکا به دنبال تشدید رقابت میان آمریکا و چین و از طرف دیگر تنش در روابط آمریکا و روسیه، واشنگتن همچنان متحدان خود را فراموش نکرده و سعی میکند که ضمن حمایت از آنها بتواند با آنها پروژههای مشترکی را در زمینه همکاریهای منطقهای و ایجاد صلح و ثبات در منطقه اجرا کند. به عبارت دیگر و به بیان فنیتر مسئله آمریکا این است که اعلام کند در دور جدید دنبال سیاست موازنه از راه دور یا همان Offshore balancing از طریق متحدان منطقه ای خودش است.
وی افزود: واقعیت این است که در شرایط فعلی نه در آمریکا و نه در منطقه انتظار زیادی از این سفر وجود ندارد و انتظار نمیرود که خروجی تعجبآوری داشته باشد؛ به این دلیل که در آمریکا اجماع نظری که شکل گرفته است این است که دیگر آمریکا نیازی به حضور نظامی در خاورمیانه ندارد و از آن طرف با کاهش امنیت خاورمیانه و افزایش اهمیت رقابت با چین به صورت طبیعی مسئله خاورمیانه دیگر به صورت مستقل برای آمریکا تعریف نمیشود. از بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۹ یا حتی ۲۰۱۸ میتوان گفت، مسئله آمریکا در خاورمیانه این بود که همیشه در اسناد رسمی مربوط به دولت آمریکا گفته میشد که تحولات خاورمیانه ارتباط مستقیمی به منافع ملی امریکا دارد و بنابراین آمریکا باید در این منطقه حضور داشته باشد تا بتواند از منافع خود دفاع کند و قید میشد که تهدیداتی که در خاورمیانه وجود دارد مثل تروریسم تهدیداتی هستند که با امنیت ملی آمریکا مرتبط هستند. در این دوره ما شاهد این هستیم که خود آمریکا رأسا در منطقه به عنوان یک هژمون و قدرت برتر وارد میشود، سعی میکند منازعات خود را از بالا حل کند و حضور نظامی داشته باشد؛ ولی در سالهای اخیر با جدیتر شدن مسائل چرخش به آسیا و تشکیل رقابت میان آمریکا و چین، منطقه خاورمیانه در آمریکا دیگر ارتباط مستقیمی به منافع و حتی امنیت آمریکا ندارد. این نکته مهمی است؛ آمریکا دیگر تحولات خاورمیانه از جمله تروریسم و کاهش عرضه نفت و حتی امنیت اسرائیل را تهدید مستقیمی برای خودش نمیداند.
این کارشناس برجسته مسائل بین الملل در ادامه اظهار داشت: در مقاله آقای بایدن که در واشنگتن پست نوشته، هیچ کجا اشاره نشده که امنیت آمریکا به واسطه تحولات خاورمیانه مستقیماً تهدید میشود. آن چیزی که نوشته شده این است که خاورمیانه میتواند در رقابت همه جانبه با چین و در کاستن از بحران انرژی به خاطر حمله روسیه به اوکراین موثر باشد؛ یعنی دیگر آمریکا منطقه خاورمیانه را مستقیماً با امنیت ملی خودش تعریف نمیکند بلکه مسئله اصلی امنیت ملی و سیاست خارجیاش، مسئله چین است و از این زاویه نگاه میکند که آیا متحدانش در خاورمیانه می توانند کاری بکنند که آمریکا در رقابت با چین برنده شود یا نه؛ لذا در کنار مسئله موازنه از راه دور که اشاره کردم یکی از مسائل مهمی که کمتر به آن توجه میشود، درخواست آمریکا از متحدان منطقهای خودش برای تنظیم و به یک معنا محدود کردن روابط با چین است. در حال حاضر عربستان، امارات و اسرائیل روابط رو به گسترشی با چین دارند و این مایه نگرانی آمریکاست.
وی ادامه داد: ذیل این فضای کلی که اشاره کردم آمریکا اهداف متعددی را از این سفر دنبال میکند در رأس آنها اطمینانبخشی به اسرائیل است در مورد اینکه روابط آمریکا با اسرائیل همچنان ویژه و خاص است. مسئله هستهای ایران موضوعی است که آمریکا و اسرائیل تا حدی در آن دخالت دارند و در این سفر آمریکاییها از نزدیک با طیفهای مختلف داخل اسرائیل در این مورد بحث و گفتگو خواهند کرد اما اینکه آیا آمریکا به خاطر این گفتگوها سیاست خودش را به صورت اساسی تغییر دهد به نظر من اتفاق نمیافتد یعنی آن اختلافها بین واشنگتن و تلآویو در مورد برنامه هستهای ایران همچنان سر جای خود میماند.
قهرمانپور خاطر نشان کرد: مسئله دیگری که در این مقاله بایدن اشاره کرده و مهم است، این است که آمریکا هم ظاهرا به تبعیت از خود اسرائیل امیدی به احیای روند صلح و تشکیل دو دولت ندارد و به جای آن تلاش میکند که این روند عادیسازی را ادامه دهد. این تحول به نظر من خیلی مهم است؛ علیرغم اینکه آقای بایدن در ابتدای کار از سیاستهای ترامپ در مورد مسئله فلسطین انتقاد کرده بود ولی وقتی که بر سرکار آمد روند ابراهیم را به رسمیت شناخت، انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس را پذیرفت و در مورد پذیرش حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان هنوز حرف مخالفی نزده یا در مورد بحث شهرکسازی هم هنوز موضع مخالفی نگرفته است. بنظرم آمریکاییها فقط امتیازی تدریجی به اسرائیل میدهند و آن هم این است که مسئله عادیسازی را به تدریج جایگزین روند ایجاد دو دولت میکنند و این تحول مهمی است و معنایش این است که از این به بعد روند صلح به جای اینکه در سطح بینالمللی میان قدرتهای بزرگ پیگیری شود، در عوض ما شاهد عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی خواهیم بود و طبیعتا در این موضوع مسئله عربستان بسیار بسیار مهم است و اخباری که منتشر شده نشان میدهد که ظاهراً عربستان عادیسازی کامل را نپذیرفته است اما پایین تر از آن همکاریهای دفاعی و نظامی با اسرائیل، همکاریهای تجاری و باز کردن آسمان خودش به روی هواپیماهای اسرائیلی را پذیرفته و به نظر میرسد که در این سفر در مورد زمانبندی و نحوه آپدیت سازی کامل روابط ریاض با تلآویو هم بحث شود.
این کارشناس مسائل هسته ای در رابطه با تاثیر نتایج سفر بایدن به منطقه بر مذاکرات احیای برجام عنوان کرد: در مورد تاثیر سفر بایدن بر برجام چند نکته حائز اهمیت است؛ آمریکا پیش از سفر بایدن صراحتاً سیاست خود را اعلام کرده و بایدن گفت که سیاست ما در مقابل ایران افزایش فشار اقتصادی و دیپلماتیک و کارکردن با متحدان منطقه ای است؛ چیزی مثل سیاست اوباما که با سیاست فشار حداکثری ترامپ متفاوت است؛ چون فشار حداکثری ترامپ یک بازیگر عمده داشت آنهم آمریکا بود به اضافه چند بازیگر منطقهای مخالف ایران. ولی سیاست بایدن مانند اوباما شامل همکاری آمریکا با اروپا در سطح بین المللی و با متحدان خودش در سطح منطقه ای خواهد بود. اما به رغم این، بایدن حرفی از پلن b نزده و صراحتا گفته برجام جایگزین ندارد که نکته بسیار مهمی است. یعنی آمریکا صراحتا به اسرائیلی ها اعلام کرده هیچ نوع طرح نظامی برای مقابله با برنامه هسته ای ایران ندارد و همچنان بر اثربخشی دیپلماسی تاکید کرده است. این فقدان پلن b مسئله مهمی است. بدین جهت که آمریکایی ها همه سعی خود را به کار می گیرند تا همین برجام احیا شود. لذا این سفر از این نظر مهم است که آمریکا به متحدان خودش در منطقه اعلام کرده که اگر برجام احیا شد همکاری های ما سر جای خود می ماند اما اگر برجام احیا نشود تقسیم کار میان آمریکا و متحدانش انجام خواهد شد و حتما در این مورد هماهنگی ها بین آمریکا، اسرائیل و عربستان شکل خواهد گرفت و احتمال دارد درباره سیاست خرابکاری هسته ای اسرائیل علیه ایران توافقات محرمانه و سری بین آن ها شکل بگیرد. از این نظر اگر توافقی صورت بگیرد ما شاهد تشدید اقدامات خرابکارانه اسرائیل یا برخی اقدامات مشترک متحدان منطقه ای آمریکا علیه برنامه هسته ای ایران خواهیم بود. اما منوط به این است که آمریکایی ها چنین توافقی را انجام دهند و هزینه های آن را بپذیرند. در واقع، با این شرط آمریکایی ها این توافق را خواهند کرد که هر نوع درگیری متحدان آمریکا به ایران باعث افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه نشود. این مسئله بسیار مهمی است. یعنی آمریکایی ها بارها گفته اند که تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند به مانند گذشته نیروی نظامی به منطقه اعزام کنند. این اعتراضی که امارات به آمریکا داشت درباره اینکه چرا در حمله موشکی انصارالله به ابوظبی دخالت نکرد، آمریکایی ها صراحتا گفتند که ما در دعواهای منطقه ای مداخله مستقیم نخواهیم داشت اما به متحدان منطقه ای خودمان کمک می کنیم در برابر تهدیدات ایران بایستند.