۱۳۹۳/۰۶/۰۸
–
۲۹۱۱ بازدید
درپاسخ به مطلب زیر توجه کنید .
الف . به نظر می رسد علت اینکه عرفای زن درطول تاریخ کم اند وجود تفاوت میان مردوزن باشد . مردهای عارف محل رجوع عده زیادی ازمردم بودندوبه علت اینکه مردبودندعده زیادی به آنها مراجعه می کردند، اماخانم های عارفه به علت عفت وپاکدامنی خودراازبرخوردبانامحرمان ومردم دورنگه میداشتندوبه همین علت ناشناخته ماندند.
البته بسیاری ازعرفا چه مردوچه زن درطول تاریخ ناشناخته ماندندچون انسان های عارف سعی میکنند ناشناخته بمانند.
الف . به نظر می رسد علت اینکه عرفای زن درطول تاریخ کم اند وجود تفاوت میان مردوزن باشد . مردهای عارف محل رجوع عده زیادی ازمردم بودندوبه علت اینکه مردبودندعده زیادی به آنها مراجعه می کردند، اماخانم های عارفه به علت عفت وپاکدامنی خودراازبرخوردبانامحرمان ومردم دورنگه میداشتندوبه همین علت ناشناخته ماندند.
البته بسیاری ازعرفا چه مردوچه زن درطول تاریخ ناشناخته ماندندچون انسان های عارف سعی میکنند ناشناخته بمانند.
البته اولیاء الله وعرفارافقط خودخدامیشناسد.چه بسا زنی ظاهرا مشغول بچه داری وزندگی روزمره باشد ولی جزء اولیاء خداوعارف بالله باشد..
ب.در لابلای اسناد و مدارک معتبر تاریخی میتوان به وجود چنین بانوانی یقین پیدا کرد مثلا جناب ابن جوزی در کتاب خود بخشی با عنوان نساءالعابدات دارد که داستان زنان صوفی را آورده است.زنان این عرصه پا به پای مردان فعالیت کرده اند و روزه های طولانی ، شب زنده داری های سخت ، چله نشینی های بی شمار و هر گونه دشواری را برای عرفان تحمل نموده اند. با بررسى نقش زنان در عالم اسلام درمى یابیم که همواره بانوان شایسته و متعهد بسیارى وجود داشته اند که در عرصه هاى مختلف فرهنگ و ادب منشأ ثمرات و برکات فراوانى بوده و آثار قابل توجهى از خود به یادگار گذارده اند
در تاریخ اسلام ، به خصوص مکتب پرارج تشیع نیز زنان فداکار ، عالم و متقى فراوانى وجود داشته اند که از جمله آنها مىتوان به مادر سید رضى و سید مرتضى علم الهدى ، دختر شیخ طوسى و نیز آمنه بیگم دختر ملا محمدتقى مجلسى اشاره نمود .
همچنین میتوان از بانو مجتهده امین که در روزگاری قریب به ما میزیسته نام برد که از چهار سالگی به فراگرفتن قرآن و از یازده سالگی به تحصیل زبان عربی پرداخت. با اینکه در پانزده سالگی ازدواج کرد، اما هرگز همسرداری و تربیت فرزندان، او را از تحصیل علم باز نداشت. در بیست سالگی به تحصیل فقه و اصول، تفسیر و علم حدیث پرداخت، بزودی به حکمت و فلسفه و درپی آن به عرفان روی آورد. علیرغم تمام مشکلاتی که در آن دوران برای تحصیل بانوان متدیّن وجود داشت، در چهل سالگی به دنبال سالها تلاش شبانه به روزی به اخذ درجه اجتهاد نائل آمد.
لذا با تحقیق بیشتر در این موضوع معلوم میشود کم نبوده اند شیر زنانی در عرصه های علم و حکمت و عرفان که دارای حالات معنوی بسیار خوشی بوده اند و از خود آثار پر برکتی به جا گذاشته اند
ج.عرفان یعنی رسیدن به قدرت علمی و عملی از طریق معرفت و اطاعت عاشقانه خدای متعال. باید توجه نمود در رسیدن به کمالات عالى انسانى و عرفان بین زن و مرد فرقى نمى باشد، همان گونه که مردان مى توانند قدرت و عشق معنوى داشته باشند زنان هم مى توانند داراى قدرت و عشق معنوى باشند. عشق در نهاد همه افراد بشر گذاشته شده است و تمام انسان ها عاشقند بدون هیچ فرقى بین زن و مرد.
آیات و روایات زیادى تساوى سالکان وصول به عشق حقیقى و حیات روحانى را در زن و مرد به اثبات مى رساند. من عمل صالحا من ذکر او انثى و هو مؤمن، فلنحیینه حیوة طیبه… هر کس عمل صالحى انجام دهد مرد باشد یا زن در حالى که مؤمن هم باشد حتما او را با حیات پاکیزه احیاء و زنده مى کنیم(نحل، آیه97)
اولاً، این آیه شریفه تصریح دارد که در این باب بین زن و مرد هیچ فرقى نیست.
ثانیا، حیات طیبه متفرع بر عمل صالح و ایمان شده است و این خود نکته اى است که به ما مى فهماند این حیات طیبه حیات معنوى و زندگى روحانى (و عشق ملکوتى) است وگرنه لزومى نداشت متفرع بر عمل صالح و ایمان شود زیرا بسیارى از کفار و فساق بهترین حیات مادى و زندگى مرفه و به ظاهر پاکیزه را دارند.
ثالثا، فلنحیینه در ادبیات عرب متکلم مع الغیر از باب افعال است مصدر آن احیاء مى باشد یعنى زنده کردن و حیات بخشیدن و این خود دلیل دیگرى است که این حیات طیبه حیات مادى نیست زیرا انسان ها قبل از این که عمل صالح انجام دهند و ایمان آورند زنده بودند و حیات مادى داشتند و حیات مادى آنان متفرع بر عمل صالح و ایمان نبود پس این احیاء و زنده کردن به حیات طیبه که متفرع بر عمل صالح و ایمان است قطعا احیاء به حیات معنوى است نه حیات مادى و در واصل گشتن به این حیات معنوى هیچ فرقى بین مرد و زن گذاشته نشده است.
خداوند تعالى در قسمتى از حدیث معراج مى فرماید: فمن عمل برضاى الزمه ثلاث خصال… فاذا احبنى احببته و حببته الى خلقى و افتح عین قلبه الى جلالى و عظمتى، فلا اخفى علیه علم خاصة خلقى؛ M}هر کس به رضاى من عمل کند سه خصلت را برایش حتم مى شمرم… (تا این که در ادامه مى فرماید) هرگاه به من محبت (و عشق) ورزد من هم به او محبت مى ورزم و محبوب مخلوقاتم قرارش مى دهم و چشم قلبش را به روى جلال و عظمت خود مى گشایم و علم ویژه خلق خود (و سر باطنى مخلوقاتم) را از او پنهان نمى دارم (و به باطن افراد آگاهش مى سازم)، (حدیث معراج، ارشاد القلوب دیلمى، به نقل از الوافى، ملا محسن فیض کاشانى).
کسى که چنین مقامى را حائز گردد قطعا عارف مى باشد و این اثر بزرگ فقط متفرع بر این است که انسان محبت و عشق فطرى دل را براى حضرت دوست بپروراند و آن عشق نهانى بالفعل را صرف معشوق حقیقى کند نه به دنبال معشوقکان سراب صفت بدود.
در این حدیث شریف هم هیچ فرقى بین مرد و زن نمى گذارد، بنابراین هیچ تفاوتى بین عشق در زن و مرد نیست گوى و میدان براى هر دو آماده است و زنان هم مثل مردان مى توانند با عشق و محبت خدا به مدارج و مراحل بالاى کمال برسند.
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1- خودشناسى براى خودسازى محمد تقى مصباح یزدى
2- راه خودسازى جوانان سید محمد تقى قادرى
3- زن در آیینه جمال و جلال جوادى آملى
.