چگونه عربستان هیولای سلفیگری را به وجود آورد؟
۱۳۹۳/۰۶/۰۲
–
۵۲ بازدید
چگونه عربستان هیولای سلفیگری را به وجود آورد؟
هرچند در آغاز پیدایش و همچنین پیشرویهای اولیه تروریستهای تکفیری در خاورمیانه، سیاستمداران آمریکایی از موضعگیری در مقابل آن خودداری کرده و حتی در راستای سیاستهای خود آنها را حمایت کردند؛ اما با جدیتر شدن خطر، واکنش آمریکاییها نیز شکل بارزتری یافته است. انتقاد یک عضو شورای روابط خارجی آمریکا از عربستان سعودی، در همین راستا قابل ارزیابی است.
هرچند در آغاز پیدایش و همچنین پیشرویهای اولیه تروریستهای تکفیری در خاورمیانه، سیاستمداران آمریکایی از موضعگیری در مقابل آن خودداری کرده و حتی در راستای سیاستهای خود آنها را حمایت کردند؛ اما با جدیتر شدن خطر، واکنش آمریکاییها نیز شکل بارزتری یافته است. انتقاد یک عضو شورای روابط خارجی آمریکا از عربستان سعودی، در همین راستا قابل ارزیابی است.
به گزارش «تابناک»، از سالها پیش تاکنون، دولت و همچنین سیاستمداران آمریکایی، به دلایل گوناگون چشم خود را بر یک حقیقت روشن که ظهور فزاینده گروههای افراطی در خاورمیانه بود، بسته بودند؛ اما اکنون با در خطر قرار گرفتن منافع ایالات متحده، نه تنها سیاستمداران، بلکه مطبوعات و رسانههای غربی و به ویژه آمریکایی نیز به طور فزایندهای موضوع افراط گرایی در منطقه و ریشههای آن را مورد بحث قرار میدهند.
در همین راستا، روزنامه «نیویورک تایمز» امروز با انتشار مطلبی به انتقاد از حامی اصلی منطقهای تکفیریها، یعنی عربستان سعودی پرداخته و این کشور را عامل اصلی رشد افراط گرایی معرفی کرده است. در این مطلب که به قلم «اِد حسین»، عضو شورای روابط خارجی آمریکا به نگارش درآمده، به طور خلاصه آمده است؛
هفته گذشته، عربستان سعودی، ۱۰۰ میلیون دلار به نهاد مبارزه با تروریسم سازمان ملل کمک مالی کرد؛ هرچند این یک اقدام مثبت به شمار میرود، ولی همین کشور سال گذشته کرسی غیردائم شورای امنیت را رد کرده بود. این رویکرد یکی به نعل و یکی به میخ سعودیها، نمایانگر رویکرد معیوب این کشور در قبال افراط گرایی است. عربستان نسبت به توقف خشونت ابراز تمایل میکند، اما در عین حال میلی به پرداختن به موضوع «سلفیگری» ـ که خود از آن حمایت میکند ـ ندارد.
بیایید روراست صحبت کنیم: القاعده، داعش، بوکو حرام، شباب و دیگر گروههای مشابه، همگی گروههایی با ایده خشونت آمیز سلفی هستند. به مدت پنج دهه، عربستان سعودی خود را به عنوان حامی رسمی سلفیگری در سراسر جهان مطرح ساخته است.
اغلب مسلمانان جهان، یعنی بیش از ۹۰ درصد آنها، سلفی نیستند. از دید بیشتر مسلمانان، سلفیگری به عنوان قرائتی بیش از حد متصلب و دور از اسلام واقعی و غالب شناخته میشود. بر اساس آمارهای موجود، سلفیها تنها ۳ درصد از مجموع جمعیت مسلمانان را تشکیل میدهند.
بر خلاف بیشتر اهل سنت، سلفیها خود را در حکم افرادی که میخواهند دیگران را به سوی قرائت «نابتر» از اسلام سوق دهند مطرح میکنند. در این مسیر، آنها به شدت از سوی دولت عربستان حمایت میشوند و این دولت حتی مأمورانی ویژه را در سفارتخانههای خود در کشورهای مختلف به منظور ترویج سلفیگری گمارده است. دولت سعودی همچنین برای روحانیون سلفی امکانات ویژهای همچون سفر بدون نوبت حج در نظر گرفته و به سازمانهای افراطگرای سلفی کمکهای چشمگیر مالی میکند.
پس از وقایع ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و تحت فشار آمریکا، حمایتهای مالی جهانی سعودیها از سلفیگری کاهش یافت، اما زمینه سلفیگری در عربستان به قوت خود ماند که نمود آن در اجرای قوانین سخت گیرانهای که از سوی اغلب مسلمین پذیرفته نیست، قابل مشاهده است. تنها در بیست روز اخیر، نوزده تن در عربستان گردن زده شدهاند که نیمی از آنها حتی مرتکب جرایم خشن نیز نشده بودند.
غرب به شدت از گردن زدن جیمز فولی، خبرنگار آمریکایی از سوی شبه نظامیان افراطگرا و همچنین از دیگر جنایات داعش خشمگین است، اما توجهی به گردن زدنهای علنی در عربستان سعودی نمیکند. با قانونی کردن این گونه اقدامات، دولت سعودی آنها را موجه و عادی جلوه داده و غیرمستقیم، انجام این گونه اعمال را ترویج میکند. حال وقتی کشوری که چنین اقداماتی را انجام میدهد، خود را زادگاه اسلام نیز معرفی میکند، موضوع پیچیدهتر میشود.
در عربستان، پادشاه این کشور تلاش میکند خود را چهرهای حامی مدرن سازی کشور جلوه دهد و گاه چنین به نظر میرسد که میان وی و روحانیون سلفی اختلافاتی وجود دارد؛ اما به هر حال، سیاستمداران سعودی مایل نیستند به قرارداد قبیلهای ۲۷۰ سالهای که میان خاندان آل سعود و بنیانگذار وهابیت وجود دارد، خدشهای وارد شود؛ اما این قرارداد قدیمی صحرایی باید باطل شود.
میزان نفوذی که روحانیون سلفی از آن برخوردارند، با هیچ گروهی قابل مقایسه نیست. حتی فعالان توئیتری سعودی نیز چهرههای سلفی هستند. چهره افراطی چون محمد العارفی که سال گذشته به دلیل اقدامات و عقاید افراطیاش اجازه ورود به اروپا را از دست داد، در توئیتر بیش از ۹ میلیون دنبال کننده دارد. در مجموع، باید گفت کارهایی که دولت سعودی در عربستان انجام میدهد، آن چیزی نیست که حضرت محمد (ص) آن را تبلیغ میکرد.
عدم تساهل سلفیها، به تخریب میراث اسلامی در مکه و مدینه منجر شده است. اگر داعش اقدام به تخریب مقبرهها و امکان مقدس میکند، این کار را از رویه آل سعود آموخته که اقدام به تخریب مقبرههای «بقیع» کرد. در دو سال اخیر، سلفیهای خشونت طلب مجموعهای از اقدامات مشابه را در قبال مقبرههای اسلامی، از لیبی گرفته تا پاکستان و از مالی تا عراق، انجام دادند. مبارزان حزب الله، در اصل به منظور محافظت از اماکن مقدس سوریه وارد این کشور شدند.
کتابهای درسی در عربستان سعودی نیز همین قرائت از اسلام را آموزش میدهند. دانشگاه مدینه دانشجویان را از سراسر جهان جذب میکند، تعصب سلفی را به آنها آموزش میدهد و این دانشجویان را به جوامع مسلمان در مناطقی چون بالکان، آفریقا، اندونزی، بنگلادش و مصر میفرستد و وظیفه آنها در این جوامع، از میان بردن گونههای مرسوم و محلی اسلام است.
آنچه عربستان سعودی به عنوان «قوانین اسلامی حکومت» ترویج میکند، دقیقاً همان چیزی است که داعش میخواهد در «خلافت» خود آن را پیاده کند. به جز تلاش برای به چالش کشیدن این قرائت غیراسلامی، غیرعملی و تحریف شده از شریعت، هیچ تلاش دیگری از سوی نهادهای ضدتروریسم سازمان ملل نمیتواند با موفقیت همراه باشد.
عربستان سعودی هیولای تروریسم سلفی را پدید آورده و اکنون نمیتواند وظیفه مبارزه با آن را به گردن سازمان ملل بیندازد. این دولت باید با ریشههای افراط گرایی در کشور خود مبارزه کند و این کار نیز باید از مکه و مدینه آغاز شود. اصلاح «خانه اسلام»، میتواند قدم بزرگی در راستای مبارزه با افراطگرایی در جهان باشد.
کد خبر:200643 –