خانه » همه » مذهبی » شاخصه های فرد مذهبی و دین دار

شاخصه های فرد مذهبی و دین دار

دوست گرامی. فرد مذهبی به کسی می گویند که ضمن داشتن ایمان، اهل عمل به فرامین الهی است و خود را عبد خدا می داند و دارای شاخصه تقوا است.
حقیقت تقوا و قانون مداری
تقوا اسم مصدر از ریشه و ق ی، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده است. تقوا به معنای حفظ نمودن خویش از چیزی است که انسان از آن می ترسد. این واژه از ریشه «وقی» گرفته شده است که به معنای حافظ و سپر است. انسان برای آن که خود را از زیان جنگ حفظ کند و آثار شمشیر و نیزه و تیر را از خود دفع سازد، تن را به سپر می سپارد تا وی را نگه دارد و آسیبی به او نرسد.
تقوا در اصطلاح شرعی به معنای نگه داری نفس از آسیب هایی است که از ناحیه گناه قلب انسان را تهدید می کند و انسان را گرفتار خشم و غضب الهی می گرداند. در اصطلاح اخلاق تقوا ملکه خودداری از گناه و انجام وظایف بندگی است که باعث می شود انسان از هر آلودگی و کج روی مصون بماند و تاکیدی که قرآن کریم و روایات بر رعایت آن دارند به خاطر همین مصونیت بخشی آن است.
چنانکه امیرالمومنین علی (ع) می فرماید: اِنَّ تَقْوَی اللهِ حَمَتْ اَوْلِیائَ اللهِ مَحارِمَهُ وَالْزَمَتْ قُلوبَهُمْ مَخافَتَهُ حَتّی اَسْهَرَتْ لَیالِیَهُمْ وَاَظْمَأَتْ هَواجِرَهُمْ؛ تقوی الهی، اولیای خدا را در حمایت خود قرار داده، آنان را از تجاوز به حریم منهیات الهی بازداشته است و ترس از خدا را ملازم دل های آنان قرار داده است، تا آنجا که شب هایشان را بی خواب (به سبب عبادت) و روزهایشان را بی آب (به سبب روزه) گردانیده است.
در این روایت حضرت علی (ع) تصریح می کند که تقوا چیزی است که پرهیز از محرمات الهی و همچنین ترس از خدا، از لوازم و آثار آن است. پس تقوی مهارت و ملکه درونی ای است که به انسان کمک می کند تا همواره در جاده مستقیم اطاعت و قرب الهی ثابت قدم بماند و به وظایف دینی خود عمل کند و خویش را از خطر انحراف و ترس از گمراهی برهاند.
این نیرو و ملکه اگر ضعیف باشد مصونیت انسان در برابر انجام رفتار ناپسند تضعیف می شود و ممکن است به گناه و اعمال خلاف رضایت خداوند دست یازد. به همین دلیل یکی از عوامل گرایشی مراء، بلکه از عوامل اصلی آن، ضعف ملکه تقوا است و کسانی که ملزم به رعایت تقوای الهی نیستند، بیشتر به این رذیله مبتلا می شوند.
در کتاب اخلاق اسلامی در نهج البلاغه آمده است: تقوى در لغت از ریشه “وقایه” به معنى نگهدارى است که “تقیّه” هم از همین ماده است؛ زیرا نوعى نگهدارى و حفظ نیروها است. تقوى را به خویشتندارى، خودنگهدارى، خویشتن‌بانى و پرهیز از گناه و پرواداشتن تفسیر کرده اند؛ ولى به نظر مى رسد بهترین تفسیر و در واقع مترادف تقوا، پرواداشتن است و بقیه تفاسیر و معانى، تفسیر به لازمه آن است.
لذا تعریف تقوا به ترک و پرهیز از آن چه نهی کرده و بازداشته است، تعریف جامعی نیست؛ چنان که ترجمه آن به پرهیز و پرهیزگاری بیانگر معنا و مفهوم قرآنی آن نمی باشد؛ اگر چه حتی در این تعریف پرهیزگاری را به معنای ترک برخی مباحات نیز معنا کرده و ترک آن را کمال تقوا قرار دهیم؛ زیرا تقوا درحقیقت، چیزی جز حرکت در راه راست و صراط مستقیم نیست که این راه دربردارنده همه آن چیزی است که ما از آن به دین یاد می کنیم؛ از این رو می توان تقوا را در اصطلاح و فرهنگ قرآنی به معنای عمل به دین دانست و یا پا از این فراتر نهاده و آن را به معنای دین داری در حوزه ایمان و عمل دانست. بنابراین می توان گفت که در مفهوم قرآنی تقوا در همان معنای دین داری به کار رفته است و متقی همان دین دار است که در حوزه های مختلف خود را به اشکال گوناگونی نشان می دهد.
تقوا، که در حقیقت چیزی جز وظیفه شناسی دینی و انجام واجبات و ترک محرمات نیست، حرکت در صراط مستقیم بندگی خدا است. این راه در بردارنده همه آن چیزی است که ما از آن به دین یاد می کنیم؛ از این رو می توان تقوا را در اصطلاح و فرهنگ قرآنی به معنای عمل به دین دانست و یا پا از این فراتر نهاده و تقوا را به معنای دین داری در حوزه ایمان و عمل دانست.
صراط مستقیم مانند جاده است. هر جاده ای قوانین و مقررات و ضوابطی برای تردد دارد. در جاده های بین شهری و شهری مقررات راهنمایی و رانندگی حاکم است. وقتی شما در جاده ای حرکت می کنید، بین دو کار مختار اید. اول اینکه قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی را کاملا رعایت کنید. و دوم اینکه بدون توجه به این مقررات هر طوری که دلتان می خواهد رانندگی نمایید.
تقوا مانند این است که شما در هر راهی که حرکت می کنید، چه راه های مادی وچه معنوی، قوانین و مقررات و ضوابط آن راه را رعایت کنید و از قانون گریزی پرهیز نمایید.
صراط مستقیم همان دین الهی و راه خدا است که پیمایش آن قوانین و مقرراتی دارد. وقتی شما این مقررات را رعایت می کنید دارای تقوا هستید و وقتی توجهی به این مقررات نمی کنید و هر طور دل و نفستان بخواهد عمل می کنید، دچار بی تقوایی شده اید.
البته هر راهی تقوای خاص خود را دارد، مثلا سیاست هم یک راه است و مقررات خود را دارد، تقوای سیاسی منوط به رعایت آنها است. اقتصاد هم راهی است که نیازمند رعایت تقوی است، یعنی قوانین و ضوابطی دارد که باید رعایت شود وگرنه کارها خراب می شود.
می توان گفت: تقوا، یعنی خودنگهداری در مسیر و اجرای قوانین و پرهیز از قانون گریزی و عدم خروج از ضوابط شرعی و عرفی و قانونی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و … . در هر راهی که مقررات آنرا رعایت و قانون مدار حرکت می کنید، تقوا را رعایت کرده اید و چون قانون گریزی پیشه نمایید، از قانون و مقررات عبور کنید و مطابق دلخواه خود عمل کنید، بی تقوا خواهید بود.
تقوا و قانون گرایی حافظ و نگه دارنده انسان از خطرات و آسیب ها است، هنگامی که آدمی در یک جاده مقررات آنرا رعایت می کنید، از امنیت لازم و کافی برخوردار می شوید، اما وقتی از این مقررات عبور می نماید، جان مال شما در معرض خطر قرار می گیرد. البته ممکن است کسی که از مقابل می آید، در اثر عدم رعایت قوانین به شما آسیب برساند، ولی این اثر بی تقوایی طرف مقابل است نه شما.
تقوا اولا نگه دارنده و حافظ انسان است هم در راه های مادی و هم در راه های معنوی و ثانیا باعث رشد، حرکت، جلو رفتن و به مقصد رسیدن می شود.
شما تحصیل هم که می کنید اگر مقررات و ضوابط آن را رعایت کنید، حتما موفق و پیروز می شوید. تمام کسانی که کم می آورند و دچار انواع چالش ها و آسیب ها می شوند، به خاطر این است که تقوا را رعایت نمی کنند.
برای بدست آوردن تقوا لازم است اولا قوانین و مقررات شرعی را بدانید و ثانیا آنها را رعایت کنید تا ملکه شود و به رعایت آنها عادت کنید.
راه رسیدن به ملکه تقوا هم مقاومت در صراط مستقیم است. اگر کسی مدتها در صراط مستقیم الهی حرکت کند و به آن خو بگیرد کم کم انجام وظایف دینی و ترک گناه برایش آسان می شود. چنین شخصی دارای ملکه تقوا می شود.
امام صادق (ع) فرمودند: اَن لا یفْقِدَکَ اللهُ حَیْثُ اَمرَکَ و لا یَراکَ حیثُ نَهاکَ؛ (تقوا یعنی) آنجا که خداوند دستور داده حاضر باشی، تو را غایب نبیند و آنجا که نهی کرده، تو را مشاهده نکند. بنابراین انسان باتقوا کسی است که افکار، کردار و گفتار خویش را با معیار عقل و شرع تنظیم کند و هیچ کاری را بدون مشورت آن دو انجام ندهد و فرمان آنها را نیز زیر پا نگذارد.
همانگونه که جسم انسان به مراقبت دائم نیاز دارد تا سالم و قوی باشد و بیمار و ضعیف نگردد، روح انسان نیز به مراقبت نیاز دارد تا همچنان سالم و قوی باشد. این صیانت و مراقبت را تقوا گویند.
تقوا یعنی محافظت نفس از آنچه بیم آن می رود که بدان آسیب رساند، اگر جسم را با لباس می پوشانیم تا از سرما و گرما در امان باشد، روح انسان هم به لباس تقوا نیاز دارد تا از آفات و آسیب ها در امان باشد.
از سالکی پرسیدند که تقوا چگونه است؟ گفت: هرگاه در زمینی وارد شدی که در آن خار وجود دارد چه می کنی؟ گفت دامن برمی گیرم و خویشتن را مواظبت می نمایم. گفت: در دنیا نیز چنین کن که تقوا این گونه است
عارف دیگری گفته: گناهان را چه کوچک یا بزرگ ترک کن که تقوا همین است. همانند کسی که از خارستان عبور می کند و از آنچه می بیند حذر می کند عمل کن. گناهان کوچک را تحقیر مکن و کوچک مشمار که کوهها از همین سنگریزه ها تشکیل می شود.
قرآن، تقوی را نقطه مقابل فجور ذکر کرده، چنان که می خوانیم: فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛ خداوند انسان را آفرید و راه فجور و تقوی را به او نشان داد.
قرآن هر عملی را که از روح اخلاص و ایمان و نیت پاک سرچشمه گرفته باشد بر اساس تقوی می شمرد، چنان که درباره مسجد قبا که منافقان مسجد ضرار را در مقابل آن ساختند می فرماید: لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ؛ مسجدی که از روز نخست بر شالوده تقوی باشد شایسته تر است که در آن نماز بخوانی.
از مجموع این آیات به خوبی استفاده می شود که تقوی همان احساس مسئولیت و تعهدی است که به دنبال رسوخ ایمان در قلب بر وجود انسان حاکم می شود و او را از فجور و گناه باز می دارد، به نیکی و پاکی و عدالت دعوت می کند، اعمال آدمی را خالص و فکر و نیت او را از آلودگیها می شوید.
حدیثی از پیامبر اکرم(ص) وارد شده که حقیقت تقوا را آموختن آنچه آدمی نمی داند و عمل به آنچه می داند، معرفی کرده است: تمام التقوی أن تتعلم ما جهلت و تعمل بما علمت
احادیث دیگری از معصومین نیز در بیان حقیقت تقوا به پرهیز از گناه، ترک شهوات و رهانیدن دنیا و اموری از این دست اشاره شده است که وجه مشترک همه این بیانات در مسأله تقوا رسیدن به واجبات و ترک محرمات است.
نتیجه کلی اطاعت و انجام واجبات و ترک محرمات الهی، ملکه شدن و راسخ شدن صفت تقوا در جان انسان با ایمان است. ملکه شدن صفت تقوا در نفس آدمی باعث می شود انجام و ترک اعمال از او به آسانی صادر شود.
نهایتا در یک تعریف نسبتا دقیق می توان گفت: تقوی مهارت و ملکه درونی ای است که به انسان کمک می کند تا همواره در جاده مستقیم اطاعت و قرب الهی ثابت قدم بماند، به وظایف دینی خود به راحتی عمل کند و خویش را از خطر انحراف و گمراهی برهاند. این تعریف شامل تمام کارهایی که انسان مومن باید انجام دهد و تمام کارهایی که باید ترک کند می شود، بنابراین تعریف تقوا به ترک و پرهیز از آن چه نهی کرده و بازداشته است، تعریف جامعی نیست.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد