خانه » همه » خبر » عصر پریشانی!

عصر پریشانی!

خواهند نوشت در آن روزگار، پریشان‌اندیشی و پریشان‌گویی به طرز اعجاب‌آوری در همه طیف‌های سیاسی و اجتماعی – از داخل تا خارج از کشور – به صورت کم‌سابقه‌ای موج زده بود!

(احتمالا مورخان خارجی بر آن نام Age of absurdity خواهند نهاد!)

خواهند نوشت در آن عصر، اپوزیسیون «آریایی»، «ملی‌گرا» و «هویت‌گرا» به شدت تلاش می‌کرد زیر بال ولیعهد عربستان سعودی قرار گیرد و وعده می‌داد – در صورت تصدی قدرت – مدیریت بحران آب کشور را نیز به اسرائیل برون‌سپاری کند!

خواهند نوشت این جریان باستانی و آریایی و وطن‌پرست، سرباز ایرانی جبهه‌دیده مدافع تمامیت ارضی کشور را خائن می‌دانست، اما با کمال میل با کوموله تجزیه‌طلب حامی صدام حسین ائتلاف تشکیل می‌داد و عهد اخوت می‌بست تا در فردای براندازی بنشینند و بر سر تجزیه ایران مذاکره کنند!

خواهند نوشت در آن عصر، «فعال حقوق بشر» – و حتی برنده جایزه نوبل صلح – با تمام قوا حامی فشار حداکثری، تحریم و سلب حق حیات، حق درمان، حق مسکن، حق آموزش و حق برخورداری از شغل مناسب برای مردمش شده بود تا با تشدید فقر ‌واستیصال شرایطی فراهم آورد تا جریان متبوعش به قدرت برسد!

در این راستا خواهند نوشت این مدافعان حقوق بشر از تمام اهرم‌های مالی، رسانه‌ای، حقوقی، سیاسی و امنیتی نیز استفاده می‌کردند تا کسانی را که سال‌ها علیه تحریم و فشار اقتصادی مبارزه کرده بودند سانسور کنند و در فهرست تحریم‌های کانادا و آمریکا قرار دهند تا صدای اعتدال را به کل حذف کنند!

خواهند نوشت عده‌ای که می‌خواستند نظام را ساقط کنند تا یک قانون اساسی «مبتنی بر بیانیه جهانی حقوق بشر» جای آن بنشانند نیز، در راهپیمایی‌هایشان پلاکارد پرویز ثابتی- یعنی کسی که شکنجه را در ایران نهادینه کرد- را بلند می‌کردند و پادشاه «انتخابی‌»شان هم تناقضی در این رفتار نمی‌دید!

خواهند نوشت در سوی دیگر، فرقه‌ای «دموکراسی‌خواه» به نام «مجاهدین خلق» نیز حضور داشت که نزدیک به ۲۰ سال بود نمی‌دانست – و حتی حق نداشت بپرسد – رهبرش کجاست؟! و فقط گهگاهی دور هم مقابل یک پرده بزرگ با عکس مسعود مفقود می‌نشستند تا صدایی مجهول برایشان پیام‌ جدید او را قرائت کند!

خواهند نوشت در داخل نیز آثار «عصر پریشانی» کم نبود!

خواهند نوشت عده‌ای دیپلماسی را ذلت، مذاکره را سازش و تلاش برای رفع موانع تجاری و اقتصادی را «غربگرایی» می‌خواندند و معتقد بودند ایران هیچ عاملیتی در صحنه دیپلماسی بین‌المللی ندارد و هرگز موفق نخواهد شد به سیاست کشورهای غربی در قبال خود جهت مطلوبی ببخشد!

خواهند نوشت در کشوری که بخاطر «تحریم»، صدها میلیارد دلار در یک بازه زمانی کوتاه زیان وارد شده بود، در کشوری که تمام بازیگران عرصه تجارت ‌واقتصادش از کلیه شریان‌های مبادلاتی با جهان حذف و محروم شده‌ بودند،…

در کشوری که در عرض سه سال صدها شرکت و سرمایه‌گذار احتمالی از آن رخت بربسته بودند و قراردادهایشان را نیمه‌کاره رها کرده بودند؛ در کشوری که دارایی‌هایش توسط متحد و دشمن مسدود شده‌ بود؛ در کشوری که مجبور شده بود با تخفیف فراوان نفت بفروشد ‌و پولش را نقد در گونی دریافت کند…

در کشوری که دچار شدیدترین، متنوع‌ترین و وسیع‌ترین رژیم تحریمی تاریخ شده بود…هنوز عده‌ای از کارشناسان و مدیران ارشد مدعی‌ بودند «تحریم» هیچ اثری بر اقتصاد نداشته یا حداکثر ۱۰ تا ۲۰ درصد موثر بوده و از این رو نباید بیخود معیشت مردم را به آن گره بزنند!

خواهند نوشت در «عصر پریشانی» مدیران کشور فکر می‌کردند از بس خوب عمل کرده‌اند و از بس کشور تحت مدیریت‌شان پیشرفت داشته، «دنیا» به جان‌شان افتاده است و از این تحلیل نتیجه گرفته بودند که تکرار و تشدید همان شیوه‌ها در نهایت ایران را به ابرقدرت جهان تبدیل خواهد کرد!

فقط امیدوارم مورخان آینده بنویسند خوشبختانه «عصر پریشانی» با تدبیر و همدلی عقلای کشور و همسویی مردم – از هر سلیقه و گرایش سیاسی – به پایان رسید و پیش از آنکه ایران به پرتگاه سقوط کند، در مسیر درایت و رشد و توسعه قرار گرفت.

311311

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد