سمیه تاج الدین: به جرأت میتوان گفت که موسیقی متن یا تیتراژ یک فیلم به اندازهی فیلمنامه و انتخاب بازیگر و دیگر بخشهای یک فیلم اهمیت دارد، چرا که موسیقی قادر است احساس فیلم را به ببیننده منتقل کند و قصد سازنده را بیان کند. در سریالهای ماندگار نیز موسیقی پایانی و آغازین به اندازهی فیلمنامه و بازیگر در ماندگاری سریال تأثیر به سزایی داشت؛ زیرا میتوانست فضای آن سریال را به مخاطب نشان دهد. در دههی ۷۰ و ۸۰ بهره گیری از ترانه در سریالها به اوج خود رسید تا جایی که مخاطب را پای تلویزیون نگه میداشت. اما امروز این رنگ و لعاب کمتر شده و مخاطب و شاید هم سازندگان اثر کمتر به این بخش توجه میکنند. به منظور یادآوری اهمیتی که آن سالها به موسیقی سریالها داده میشد، خبرگزاری خبرآنلاین تنها به برخی از این موسیقیهای خاطره انگیز و به یادماندنی اشاره میکند. قطعا بسیاری از شما با یادآوری این ترانهها به آن سالها سفر خواهید کرد و سریال و حال و هوای آن روزها در نظرتان زنده خواهد شد.
روزی روزگاری
روزی روزگاری سریالی به کارگردانی امرالله احمدجو بود که سال ۱۳۷۰ از تلویزیون پخش میشد. بازیگرانی مانند ژاله علو، خسرو شکیبایی و محمود پاکنیت در آن حضور داشتند. داستان دربارهی راهزنی به نام مرادبیک بود که پس از جراحت به دست یک خانوادهی روستایی پذیرایی شد. بعد از آن تغییرات زیادی در زندگیاش رخ داد.
موسیقی فراموش نشدنی این سریال توسط فرهاد فخرالدینی موسیقیدان و رهبر ارکستر ملی ایران ساخته شد. فخرالدینی به مدت ۱۱ سال رهبر ارکستر ملی ایران بود. او فرزند محمدعلی فخرالدینی متخلص به «محزون» از شعرای مطرح آذربایجان است.
پهلوانان نمی میرند
سریال «پهلوانان نمیمیرند» به کارگردانی حسن فتحی از جمله سریالهای پرطرفداری بود که سال ۱۳۷۶ پخش میشد. این سریال تاریخ دوران قاجار و پهلوانان ورزش زورخانهای و اتفاقات مرموز و ناگوار مربوط به مرگ آنها را به تصویر میکشید. بازیگران خوشنامی چون جمشید مشایخی، فخری خوروش، حمید مظفری و بازیگران مطرح دیگر در آن به ایفای نقش میپرداختند.
موسیقی تیتراژ پایانی این سریال یکی از به یادماندنیترین ترانههاست که از ساختههای بابک بیات به شمار میرود که محمد اصفهانی آن را خوانده بود. انتخاب سازهای این موسقی همچون سایر کارهای بیات بسیار هوشمندانه و دقیق بود و مخاطب را در فضای سریال قرار میداد. استفاه از ضرب و زنگ زورخانه از نکات برجسته در این موسیقی بود. شعر این موسیقی از غزلیات دیوان شمس انتخاب شده بود.
پس از باران
سریال «پس از باران «محصول سال ۱۳۷۹ یکی دیگر از مجموعههای پرطرفدار آن سالها بود که از تلویزیون پخش میشد. داستان فیلم که بین زمان حال و گذشته در رفت و آمد بود. از یک طرف زندگی مردمان گیلان در زمان ارباب و رعیتی را به تصویر میکشید و از طرف دیگر قصد پردهبرداری از رازی را داشت که سالها سربهمهر باقی مانده بود. از بازیگران این سریال میتوان به محمود پاکنیت، کتایون ریاحی، مرجان محتشم و بسیاری از هنرمندان دیگر اشاره کرد.
تیتراژ ابتدای این سریال ترانهای بود گیلانی با صدای فریدون پوررضا با آهنگسازی سعید انصاری. ترانهی این سریال محزون و بسیار کوتاه بود؛ صدای باران و رعد و برق همراه با آرشهی ویولن و سوز صدای پوررضا سبب شد تا این موسیقی ماندگار و خاطره ساز شود؛ به طوریکه غیرگیلانیها را هم جذب این سریال و ترانه کرده بود.
خطر قرمز
سریال پرطرفدار و متفاوت «خط قرمز» که در نوع خود رقیب نداشت، سالهای ۸۰ و ۸۱ جمع زیادی از مردم را پای تلویزیون میکشاند. داستان دربارهی چند جوان بود که هر کدام برای فرار از مشکلاتشان تصمیم میگیرند از خانه فرار کنند، به جاده بزنند و به دنبال آرزوهایشان بروند. شهرام حقیقت دوست، شهرام عبدلی و پویا امینی از بازیگران این سریال بودند. این سریال که پاسخگوی ذائقهی هر سن و سلیقهای بود به نویسندگی علیرضا بذرافشان و شعله شریعتی، کارگردانی قاسم جعفری اولین بار در آذرماه سال ۱۳۸۰، سه شنبه هر هفته روی آنتن میرفت.
ترانهی تیتراژ پایانی این سریال خود روایتی کافی برای کل داستان بود و تا سالها مردم آن را زمزمه میکردند. خوانندگی این اثر را حسین ریاضیان بر عهده داشت که حسن عسگری ترانهسرای آن و پیروز ارجمند آهنگساز بود. آهنگ متفاوت در این سریال، آن را به یکی از محبوبترین اثرهای تیتراژ سریالی تبدیل کرده است که در آغاز دههی هشتاد با موفقیت روبه رو شد. چرا که حرف از امید و آرزوهایی بود که هر جوان در یک دورهی حساس به آن میاندیشد.
روزگار جوانی
«روزگار جوانی» روایت پنج جوان دانشجو بود که چهار نفرشان از شهرستان آمده بودند و با یکدیگر خانهای اجاره کردند. هر یک از این پنج نفر، شخصیت متفاوتی داشتند که در هر قسمت با ماجرای تازهای روبه رو میشدند؛ اما در نهایت با کمک هم بر مشکلات غلبه میکردند. داستان بر محور مسائل اجتماعی، روابط شخصیتها و اشاراتی به زندگی هر یک از آنها میچرخید. فصل اول این سریال سال ۱۳۷۷ به تهیهکنندگی اصغر توسلی، کارگردانی شاپور قریب و اصغر توسلی (قسمت سیزدهم به بعد) ساخته شد. فصل دوم آن در سال ۱۳۷۸ به تهیهکنندگی و کارگردانی اصغر توسلی برای شبکه تهران ساخته شد. فیلمنامهنویس فصل نخست اصغر فرهادی بود که در فصل دوم سریال، علیاکبر محلوجیان و فرهاد نقدعلی جایگزین وی شدند. فصل سوم این سریال نیز ساخته شد که بر خلاف دو فصل قبلی نتوانست محبوبیت قبل را تکرار کند.
تیتراژ پایانی این سریال با نام «مثل یک رنگین کمون هفت رنگ»، با صدای محمدرضا عیوضی و آهنگسازی ساسان جمالیان، در دهه ۷۰، بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت و هنوز هم در ذهن بسیاری باقی مانده است. شاعر این ترانه، ابوالفضل عزیزی بود که به استفاده بدون اجازهِ سازندگان فصل سوم «روزگار جوانی» از بخشی از شعر خود، اعتراض کرده بود.
این ترانه با حال و هوای سریال همخوانی ویژهای دارد. ترانهی زیبا و صدای عیوضی و پیامی که در این ترانه وجود دارد، به زمان خاصی اختصاص ندارد. زمانی که میگوید: «همزبونیها اگه شیرین تره/ همدلی از همزبونی بهتره» پیامی که تنها برای سریال نیست، بلکه جنبهی انسانی و عمومی دارد و مورد توجه خاص و عام مردم است و همین امر در به یاد ماندن اثر نقش مهمی داشت.
۵۷۲۴۹