در سالهای اخیر خودکارکردن زیرساختهای داخلی بعضی کشورها در بخش های نظامی، سیاسی و امنیتی، به نحو چشمگیری شتاب یافته است؛ زیرا پیشرفت در شبکه های اطلاعاتی، فرصتهای جدیدی را برای هزینه کمتر و راندمان بیشتر فراهم ساخته است.
فضای تعامل سیاست و سایبر ، جدیدترین و مهمترین حوزه مورد توجه کارشناسان سیاست و روابط بین الملل در عرصه نظری و عملی محسوب میشود که غفلت از آن میتواند آسیبهای جدی و غیرقابل پیشبینی برای کشورها به عنوان مهمترین بازیگران در عرصه روابط بینالملل داشته باشد. امروزه در عرصه روابط و سیاست بینالملل از “امنیت سایبری” صحبت میشود. فضای سایبر فضایی واقعی در عرصهای جدید برای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری و در نتیجه دوستی، همکاری، رقابت، دشمنی و حتی جنگ بین کشورها و سایر بازیگران است.
این موارد به خوبی نشان میدهد که اینترنت و فضای سایبر عرصهای جدید برای سیاست مهیا نمودهاند؛ فضایی که در آن افراد، گروههای مختلف و دولتها در حال بازیگری و سیاستورزی هستند. در عرصه روابط بینالملل، تحتتأثیر سنت واقعگرایی، مسائل بینالمللی به مسائل بسیار مهم و حیاتی همچون امنیت و مسائل کمتر مهم مثل موضوعات اقتصادی تقسیم میشود. برخی از کارشناسان بر این باورند که به دلیل اهمیت فضای سایبر، باید امنیت سایبری را جزء مسائل بسیار مهم، حیاتی و امنیتی یا سیاست عالی قرار دارد.
در فضای “امنیت سایبر” به عنوان موضوعی مهم و جدید در عرصه سیاست و روابط بینالملل، همچون سایر حوزههای سیاست، “ارزشها” و “منافع” توسط بازیگران مختلف همچون دولتها، سازمانها و بازیگران دولتی و غیردولتی و حتی افراد تولید، توزیع و مصرف میشود. در واقع امنیت سایبری برخلاف گذشته، بازیگران جدیدی را در کنار دولتها به عنوان مهمترین بازیگران روابط بینالملل قرار داده است که در فضای اینترنت گاهی تواناتر و موفقتر از دولتها هستند.
به هر حال جدای از تمامی مزایا و ویژگیهای مثبت اینترنت، واقعیت این است که اینترنت “فضای جنگی جدیدی” را مهیا نموده که از آن تحت عنوان “جنگ سایبری” یاد میشود. در این نوع جنگ، کشورها و سایر بازیگران از اینترنت برای جاسوسی، خرابکاری، ایجاد شورشها، انقلابات و حتی انهدام تأسیسات و مراکز نظامی و حیاتی طرف مقابل استفاده می کنند.
البته اینترنت فضایی جدید برای “همکاری” و “تعامل” کشورها نیز ایجاد نموده است. در این راستا، اینترنت با توجه به سرعت و دقت بالا، ایجاد رابطه بین تمامی بازیگران از جمله دولتها، افراد، سازمانها و نهادهای مختلف را ارزان و راحت نموده است. در نتیجه شرایط برای همکاری و تعامل مهیاتر از گذشته شده است. ضمن این که کشورها و سایر بازیگران از ضرورت همکاریهای گسترده بینالمللی در زمینه اینترنت آگاهی دارند و میدانند که فضای سایبر حوزهای جدید از همکاری در عرصه بینالمللی ایجاد نموده است.
در نهایت اینکه فضای جدیدی در عرصه بینالملل شکل گرفته که نمیتوان آن را براساس نظریهها، رویکردها و سطوح گذشته مورد تحلیل قرار دارد. در واقع محتوا و فلسفه فضای جدید که از آن با عنوان فضای سایبری یاد میشود، بسیار متفاوت از گذشته است. در این فضای جدید انواع جدید و متفاوتی از دوستی، همکاری، رقابت، دشمنی و جنگ در کنار الگوهای گذشته ایجاد شده است. ضمن این که بازیگران متنوع و متفاوتی به بازیگران سنتی اضافه شدهاند که بسیار مبهم و غیرقابل پیشبینی هستند. در نتیجه این شرایط باید بر نظریات، رویکردها و دیدگاههای جدیدی تاکید نمود که بسیار منعطفتر و بازتر از گذشته هستند.
بنابراین فضای سایبر شرایط جدیدی ایجاد نموده که در آن موضوعات روابط بین الملل به شکل متفاوتی مطرح میشوند و در نتیجه شکل جدیدی از سیاست با عنوان امنیت سایبری ایجاد شده که پیامدهای ویژه ای در حوزه امنیت ملی و جهانی دارد. بر این اساس به طور کلی می توان گفت که «سیاست امنیتی» معنایی متفاوت از آن چه تا کنون بوده، پیدا می نماید؛ که شامل دو اصل بنیادین است. از یک سو، برنامه ریزان سیاسی، دیپلمات ها، همچون حقوق دانان و نخبگان فکری، در یک برنامه جمعی باید در مقام آن برآیند تا جایی را برای بازیگران خرده و مافوق ملی در عرصه سیاست و اداره جامعه بیابند.
از سوی دیگر، عرصه جهانی بیانگر حوزه های جدیدی خواهد بود که حکومت ها به تنهایی در آن نقش آفرین نیستند و به عبارتی «غیرحکومتی» می باشند. بنابراین ضمن مشخص شدن قلمرو نفوذ دولت، گونه ای خاص از مسایل پدید می آید که پیدا کردن راه حل مناسب برای آن ها ضرورتاً از عهده دولت برنمی آید. درک و پذیرش این تفکیک، اصلی مهم در معادلات امنیت به حساب می آید. بر این اساس برنامه مطالعاتی تازه ای شکل می گیرد که ماهیت آن نه صرفاً دفع تهدیدات بلکه ایجاد فرصت ها و محقق ساختن نیازمندی هایی است که ناظر بر توانمندی های یک نظام سیاسی می باشد.
در این چارچوب است که اندیشه گران جدید حوزه مطالعات امنیتی به تفکیک دو رویکرد دولت محور و غیر دولت محور از یکدیگر پرداخته و به این ترتیب به تعریف و شناساندن بازیگران تازه ای در معادلات امنیت ملی می پردازند، که تا پیش از آن برای تحلیل گران چندان مهم نبودند. همزمان با توسعه مطالعات امنیت ملی، مقوله «تهدیدات» نیز متحول گردیده و شاهد عطف توجه به کانون های تهدیدزای تازه ای می باشیم که عمدتاً غیر دولتی بوده و برخلاف دوران جنگ سرد، در دو فضای «مادون» و «مافوق» دولت ملی قرار دارند.
ضمن آنکه ملاحظات امنیت ملی ایران دارای تحولات گوناگونی بوده است که در این تحولات شاهد توجه بیشتری به لزوم توازن میان مقدورات و محدودیت ها در ملاحظات امنیت سایبری و ملی هستیم.