بهنظر میرسد «هرمان گورینگ»، فرمانده کل وقت نیروی هوایی آلمان دستیابی به بمبافکنی با قابلیت پرتاب ۴.۵ تن بمب روی نیویورک را در سر داشت. بهعقیده او، با چنین اقدامی میتوانستند جایی برای هیچگونه زورگویی باقی نگذارند. البته تا سال ۱۹۴۲ نازی ها به فناوری ساخت چنین بمبافکنی دست پیدا نکرده بودند و در راستای اجرای بلندپروازیهای خود، به وزارت هوانوردی آلمان دستور کار روی برنامه «Amerika Bomber» برای نیروی هوایی لوفتوافه را دادند.
حالا دقیقاً آلمانی ها میخواستند به چه چیزی برسند؟ آنها بهدنبال توسعه یک «فضاپیمای زیرمداری مبتنی بر راکت» بودند که بتواند از اقیانوس اطلس بگذرد و هر قسمتی از خاک ایالات متحده آمریکا را بمباران کند. در نهایت، صحیح و سالم به پلتفرم خود برگردد تا دوباره برای ماجراجوییهای شرورانه بعدی بهکار گرفته شود! اینجا بود که «اوگن سانگر»، مهندس حوزه هوانوردی اتریشی و «ایرین بردت»، ریاضیدان طرح خود را برای پرنده نقره ای، فضاپیمای عجیب نازی ها ارائه کردند.
مشخصات فضاپیمای بلندپروازانه نیروی هوایی آلمان
این دو متخصص این ایده را مطرح کردند که اگر هواپیمای آنها بتواند به فضای زیرمداری برسد، میتواند با پرواز آرامآرام به سمت پایین، در زاویه مناسب وارد اتمسفر زمین شود. سپس روی سطح با پرشهای کوتاه حرکت کند تا به مقصد یعنی نیویورک برسد و بمباران نیویورک را بهعنوان ماموریت خود بالاخره عملی کند. اگر این پرشهای کوتاه کمی گُنگ بهنظر میرسند، بهزبان ساده باید گفت که چیزی شبیه به پرشهای یک تکهسنگ روی سطح آب را تداعی میکنند.
این فضاپیمای عجیب نازی ها ابتدا از یک ریل ۳ کیلومتری با پشتیبانی یک موتور راکت با سرعت ۱۹۳۰ کیلومتر بر ساعت راهی آسمان میشد. پس از به پرواز در آمدن، با استفاده از موتورهای راکت خود، تا ارتفاع بیش از ۱۳۵ کیلومتری با سرعت بیش از ۲۱ هزار کیلومتر بر ساعت حرکت میکرد. نهایتاً با ارابه فرود و چرخهایی که برای آن تدارک دیده شده بود، میتوانست در چین تحت کنترل ژاپن فرود بیاید و از آنجا به آلمان بازگردد تا برای دفعات دیگر استفاده شود!
Silbervogel قرار بود تقریباً ۱۰۰ تن وزن داشته باشد و بخش عمده این وزن یعنی ۹۰ تن آن را سوخت در بر میگرفت. از آن مقدار باقیمانده، ۵ تن به مراقبتهای پزشکی و ۴ تن به محموله بمب اختصاص داده میشد. در قسمت جلو بهدلیل گرما و فشار شدید طی چندین بار ورود مجدد، بهجای پنجره سیستم تلویزیون پریسکوپی برای خلبان قرار گرفته بود تا بر اساس آن این هواپیما را هدایت کند. در کابین که تحت فشار قرار گرفته بود (فرایند پرشرایز)، یک خلبان جا میگرفت و فضای کافی برای آب و غذا در نظر گرفته شده بود. ضمناً در کابین لولههای خنککننده برای کنترل گرما حین پرشهای کوتاه پیدا میشد.
۵۸۵۸