پرسش:
چرا پيامبر ابتدا در شبه جزيره عربستان به پيامبري مبعوث شد و دعوت به دين اسلام از آنجا آغاز شد؟ چرا در ايران يا اروپا مبعوث نشد و دين اسلام از آنجا آغاز نشد؟
پاسخ:
در ابتدا بايد گفت اگر پيامبر(ص) در هر جاي ديگري از جهان خاکي نيز ظهور ميکرد، همين پرسش مطرح بود! اما شايد بتوان دلايلي را براي اين امر محتمل دانست.
1.از آنجا که هدف اصلي پيامبر اسلام تثبيت و گسترش دين اسلام و در نهايت تشکيل يک حکومت اسلامي بود، چنين به نظر ميرسيد که اين امر در منطقهاي که دور از سيطره قدرتهاي مطرح جهان آن روز باشد، امري ميسرتر است.
ضرورت تشکيل يک حکومت اسلامي به مانند آن نمونه کوچکي که در شهر مدينه توسط خود پيامبر اکرم(ص) به وجود آمد و همچنين برقراري عدالت اجتماعي و اجراي دستوارت الهي در سطح اجتماعي، در درون امپراتوريهاي بزرگي چون پارس، روم و چين، امري مشکل و پر هزينه بود.
چنانچه بتوان گفت که سرزمين حجاز يک موقعيت تمدني منحصر به فرد داشت، چون که در مرکز دايرهاي قرار داشت که از هر سو تمدنهاي گذشتهي بشري آن را احاطه کرده بودند. در جنوب آن تمدن يمن، در شمال تمدن روم و فنيقيه، در شرق و شمال شرقي تمدن ايران و آشور و در غرب تمدن مصر باستان وجود داشتند. طبيعي است که چنين موقعيتي بستر خوبي براي رشد و گسترش اسلام گردد و خداوند حکيم پيامبر اسلام را در مرکز اين دايره مبعوث کند، تا راه هدايت بشري سهل گردد.
و از طرفي حمايتهاي قبيلهاي و بحث شرافت انساب در بين مردمان آنجا، راه را براي پيامبر اکرم باز مينمود و در برخي برههها نيز راه گشا بود.
2.از سوي ديگر عمق شرک، بت پرستي و روحيه لجاجت در مردمان آن سرزمين به قدري بود که اگر دين به زبان ديگر فرود ميآمد، پذيرا نميشدند. زيرا از سنتهاي الهي چنين است که خداوند ميفرمايد: «ما هيچ پيامبري را، جز به زبان قومش، نفرستاديم تا [حقايق را] براي آنها آشکار سازد»[1]. از اين رو اگر دين در سرزميني ديگر فرود ميآمد، و به زباني غير از عربي بر آنها نازل ميشد، باز هم اشکال ميکردند که چرا عربي نيست: «و اگر [اين کتاب را] قرآني غير عربي گردانيده بوديم، قطعاً ميگفتند: «چرا آيههاي آن روشن بيان نشده؟ کتابي غير عربي و [مخاطبِ آن] عرب زبان؟»[2]. و از پذيرش ايمان سر باز ميزدند: «و اگر آن را بر برخي از غير عربزبانان نازل ميکرديم، و [پيامبر] آن را بر ايشان ميخواند به آن ايمان نميآوردند»[3].
البته نبود چنين روحيهاي در بين ديگر اقوام به شکل فضيلت شمرده شده است؛ امام صادق(ع) فرمودهاند: «اگر اين قرآن را بر عجم نازل ميگشت، عرب بدان ايمان نميآورد و حال آنکه آن را بر عرب نازل شد و عجم بدان ايمان آورد و اين فضيلت عجم است»[4].
[1]. ابراهيم، 4. [2]. فصلت، 44. [3]. شعرا، 198و 199. [4]. قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، تصحيح موسوي جزائري، ج2، ص124، دار الکتاب، قم، 1404ق.