پرسش:
با توجه به آیات قرآن، آیا میشود برای غیرمسلمان دعا و طلب مغفرت داشت؟ اگر بله این با تولی و تبری چگونه سازگار است؟ و اگر خیر، چرا و به چه دلیل؟ مگر آنها مخلوق خدا نیستند و خدا آنها را برای هدایت نیافریده؟
پاسخ:
مقدمه:
خداوند متعال خالق هستی است و رحمت عامهاش شامل همه مخلوقاتش میشود. انسان مؤمن نیز به حسب ظرفیت وجودیاش، اگرمیخواهد مظهراسماء وصفات الهی باشد بایستی نسبت به سایر مخلوقات الهی خیرخواه و مهربان باشد. ازاینرو مؤلفه ایمان صحیح، یکی از مؤلفههای مهم و بسیار پررنگ در نظام دینی است و لذا ممکن است سؤال ایجاد شود که آیا این خیرخواهی و مهربانی انسان بایستی همه مخلوقات الهی اعم از مؤمن و کافر را در بربگیرد و یا محدود به دایره ایمان و مؤمنان باشد؟ در ادامه به این موضوع پرداخته میشود.
قرآن و نهی از استغفار برای کافر:
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «ما کان لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبى»؛ براى پیامبر و کسانى که ایمان آوردهاند، شایسته نیست که براى مشرکان طلب آمرزش کنند و گرچه از نزدیکان (شان) باشند (1)، اما در ادامه همین آیه آمده است: «مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِیم»؛ بعد ازآن که برایشان روشن گردید که آنان اهل دوزخاند.
بنابراین شایسته نبودن استغفارِ برای کفّار بعد از آنی است که برای مسلمانان روشن میشود که آنها اهل دوزخاند. مفهوم این عبارت این است که قبل از تبیّن، استغفار کردن برای کفّار جایز است.
مؤید این سخن، سیره حضرت ابراهیم (علیهالسلام) است. حضرت ابراهیم (علیهالسلام) تا مدّتی برای عموی کافرش آرزوی سلامتی و از خداوند متعال برای او طلب آمرزش میکرد و این در حالی بود که در این مدّت، عمویش بدترین برخوردها را با وی داشت: «قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِی یا إِبْراهِیمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ وَ اهْجُرْنِی مَلِیًّا * قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کانَ بِی حَفِیًّا»؛ (آزر) گفت: آیا تو ازمعبودهاى من روى برمیتابی؟! اى ابراهیم، اگر (به این کار) پایان ندهى، حتماً تو را سنگسار میکنم و براى مدّتى طولانى ازمن دور شو! (ابراهیم) گفت: سلام بر تو باد، به زودی از پروردگارم براى تو طلب آمرزش میکنم چرا که او نسبت به من نیکوکارى مهرورز است؛ (2) اما بعد از آن که روشن شد هیچ امیدی به هدایت عمویش نیست دیگر برای او استغفار نکرد؛ خداوند متعال دراینباره میفرماید: «وَما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَهٍ وَعَدَها إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیم»؛ و طلب آمرزش ابراهیم براى عمویش نبود، جز به خاطر وعدهای که آن را به او وعده داده بود و[لى] هنگامی که براى او روشن شد که وى دشمن خداست، نسبت به او، وعده (اش) را کنار گذاشت؛ قطعاً ابراهیم بسیار غمخوار (و) بردبار بود. (3)
در «تفسیر نمونه» آمده: «… طبق این معنا مسلمانان میتوانند برای دوستان و بستگان مشرکشان مادام که در قید حیاتاند و امید هدایت آنها میرود استغفار و دعا کنند، ولی پس ازآن که دانسته شد که امیدی به هدایت آنها نیست و در حال کفر و شرک از دنیا رفتند، دیگر نباید برای آنها دعا و استغفار کرد». (4)
آن چه از آیات بالا در جریان حضرت ابراهیم (علیهالسلام) و پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و مؤمنین، به دست میآید این است که جایز نبودن استغفار، برای کفّاری است که دشمن خدا بودن و جهنّمی بودنشان روشن شده، نه همه کفار؛ همچنین میتوان گفت، از بین مصادیق دعا، طلب استغفار برای آنان ممنوع شده، نه این که همه موارد و مصادیق دعا برای آنها ممنوع باشد.
در مورد دعا کردن با مصادیق دیگر برای کفّار، سفارش خاصی نداریم جز این که در ماه مبارک رمضان دعایی بعد ازهرنماز وارد شده است که اکثر عبارات آن عامّ است و شامل مسلمان و کافر میشود؛ این دعا چنین است: «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَرِیبٍ اللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ … اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ …»؛ خدایا شادی را بر اهل قبور داخل کن، خدایا هر فقیری را غنی کن، خدایا هر گرسنهای را سیر کن، خدایا هر برهنهای را بپوشان، خدایا دِین هر صاحب دِینی را ادا کن، خدایا هر غمگینی را دلشاد کن، خدایا هر غریبی را به وطن بازگردان، خدایا هر اسیری را آزاد کن، خدایا هر مریضی را شفا بده. (5)
هرچند ممکن است قراینی بر حمل اختصاصی این «کُلّ» بر مسلمانان، اقامه شود، ولی به نظر میرسد آن قرائن به گونهای نیستند که بتوانند عمومیت را از حدیث سلب کنند. البته این دعا مخصوص ماه مبارک رمضان است و چه بسا این موقعیت زمانی دارای ویژگیهایی بوده که بر اساس آن، خداوند متعال به مسلمانان اجازه داده است تا برای همه انسانها اعم از موحِّد و کافر دعا کنند.
نکات قابل توجه:
1. کافران متفاوت هستند، برخی میتوانند مستضعف باشند یعنی حرف حق به آنها نرسیده و حقانیت اسلام و دین الهی برایشان ثابت نشده و به عبارتی حجت بر آنها تمام نشده است؛ برخی نیز معاند هستند یعنی با اینکه حقانیت اسلام و دین الهی برایشان ثابت شده و حجت بر ایشان تمام است، با این حال، بر کفر خود پافشاری و اصرار دارند. آن دعای خیری که نهی و ممنوع شده است، برای کافر معاند است.
2. اگرچه در دعا کردن محدویت چندانی نیست، اما استجابت دعا دارای شرایطی است که ازجمله آن قابلیت فردی است که برای او میخواهیم دعا کنیم. هرچند میتوان برای کافر در زمان حیات وزندگی او دعا کرد، ولی درصورتی که در حال کفرازدنیا بروند، خود زمینه استجابت دعا را از بین بردهاند و دعای ما در حق آنان مستجاب نمیشود. ازاین جهت دعا کردن درحق آنان معنا ندارد و اسلام آن را اجازه نداده است.
3. دعای خیر واستغفار کردن برای کفار و مشرکین تا زمانی که امید هدایت در مورد آنها برود اشکال ندارد، اما پس ازآن که یقین حاصل شد که افراد مذکور، عامداً با حق مخالفت میکنند و پس از اتمام حجت، ایمان نمیآورند، در این صورت نباید برای آنان دعا و استغفار کرد.
در روایتی امام کاظم (علیهالسلام) میفرمایند: «مانعی ندارد که برای طبیبی نصرانی دعا کنید؛ دعای شما برای او نفعی ندارد و خداوند آن را مستجاب نمیکند». (6)
این روایت ناظر به همان قاعده کلی است که تا زمانی که امید هدایت در او باشد، دعا کردن برای او اشکالی ندارد، ولی اگر اوعامداً و آگاهانه با حق وحقیقت مخالفت میکند، دیگر دعا برای او فایده ندارد و مستجاب نمیشود.
با توجه به همین که کافران و فاسقان، قابلیت هدایت را در خود از بین برده و با علم و آگاهی، بر کفر و فسق شان اصرار دارند، خداوند متعال به پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) می فرماید: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّهً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقین»؛ چه براى آنها استغفارکنی و چه نکنى، (حتّى) اگر هفتاد بار براى آنها استغفارکنی، هرگز خدا آنها را نمیآمرزد! چراکه خدا و پیامبرش را انکار کردند؛ و خداوند جمعیت فاسقان را هدایت نمیکند. (7)
4. ممکن است تصور شود که چگونه جایز است من برای کافر دعا کنم، درصورتی که با دعای من او قدرت پیدا میکند و بر مسلمان مسلط میشود و ظلم میکند؟ در این جا باید گفت درجایی که دعا جایز دانسته شده، دعا برای کافر بودن او و یا تقویت کفرش نیست، بلکه فقط برای این است که او زمینه هدایتش فراهم شود و هر مسلمانی هم برای غیرمسلمان، مثل یهودی و مسیحی و… دعا میکند (خصوصاً در مناطقی که باهم زندگی میکنند و همسایه هستند و…) قطعاً منظور تقویت کفرش نیست، بلکه حیث انسانی و فرصت هدایتش منظور است.
نتیجه:
استغفار برای کفّار تا زمانی جایز است که امیدی به هدایت آنها وجود داشته باشد، اما اگر همه وجود آنها را تاریکی و ضلالت فرا گرفته باشد و در مسیر گمراهی پا فشاری کنند و یا در حال کفر بمیرند، در این صورت دیگر مجوّزی برای طلب آمرزش آنها وجود ندارد و اگر هم دعا شود، اثر و فایدهای ندارد.
کلمات کلیدی:
دعا برای کفّار، دعا برای کافر، طلب استغفار برای غیرمسلمان، استغفار ابراهیم برای عمویش، استغفار، تبری.
پینوشتها:
1. سوره توبه، آیه 113.
2. سوره مریم، آیه 46-47.
3. سوره توبه، آیه 114.
4. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371 ش، ج 8، ص 160.
5. مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 ق، ج 95، ص 120.
6. کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407 ق، ج 2، ص 650، ح 7 و 8.
7. سوره توبه، آیه 80.