طلسمات

خانه » همه » مذهبی » نظرات حضرت امام خمینی ره در مورد انتظار و آینده نگری در کتابی مورد پژوهش قرار گرفته؟

نظرات حضرت امام خمینی ره در مورد انتظار و آینده نگری در کتابی مورد پژوهش قرار گرفته؟

عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصیت حضرت صاحب الامر عجل الله فرجه الشریف باعث شده هر گروه از مردم بسته به گرایش هاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى خود، از دیدگاهى خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند. گروهى با در نظر گرفتن همه ابعاد به طرح معناى درستی از انتظار پرداخته و درصدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت برآمدند. امام خمینى قدس سره درخشان ترین چهره در طرح اندیشه تشکیل حکومت اسلامى عصر غیبت و تعریفى نو از رسالت و تکلیف شیعیان در برابر حجت خدا ارائه داد. برخى از مهم ترین شاخصه هاى این دیدگاه:الف) ارائه برداشتى متفاوت از مفهوم حجت:
ایشان با ارائه مفهومى عمیق و بدیع از «حجت بودنِ امام معصوم» اعلام مى دارند که چون خداوند در روز قیامت به سبب وجود امام زمان و پدران بزرگوارش علیهم السلام بر بندگان احتجاج و نسبت به عمل براساس سیره، رفتار و گفتار این بزرگواران از مردم بازخواست مى کند، بر آنان لازم است که همه تلاش خود را براى تحقق سیرت امامان معصوم علیهم السلام درجامعه به کار بندند و در این زمینه هیچ عذر و بهانه اى از آنها پذیرفته نمى شود.
حضرت امام در کتاب البیع خود به هنگام بررسى ادله ولایت فقیه، ضمن برشمردن توقیع شریف حضرت صاحب الامر عجل الله فرجه الشریف که در آن آمده است: «… و أمَّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فاَرجِعُوا فِیها إلى رُواهِ حَدِیثِنا فَإِنَّهُم حُجَّتی عَلَیکُم وَ أنَا حُجَّهُ اللَّهِ عَلَیهِم.(1)؛
… و اما در رویدادهایى که براى شما پیش مى آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ چرا که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان هستم.»
مى فرماید:
مقصود از حجت خدا بودنِ امام معصوم این نیست که فقط بیان‌کننده احکام است؛ زیرا گفته بزرگانى چون زراره و محمد بن مسلم نیز حجت است و هیچ کس حق مردود دانستن و عمل نکردن به روایات ایشان را ندارد و این امر بر همگان آشکار است. بلکه منظور از حجت بودن امام زمان و پدران بزرگوارش، صلوات اللَّه علیهم اجمعین، این است که خداوند تعالى به سبب وجود ایشان و سیره و رفتار و گفتار آنان در تمام شئون زندگى شان، بر بندگان احتجاج مى کند. از جمله شئون امامان، عدالت آنان در همه زمینه هاى حکومت است. به عنوان مثال، وجود امیرالمؤمنین علیه السلام براى تمام فرمانداران و حاکمان ستم پیشه حجت است؛ زیرا خداوند به واسطه سیرت آن بزرگوار، باب عذر و بهانه را بر همه آنان در تعدى از حدود الهى و تجاوز به اموال مسلمانان و سرپیچى از قوانین اسلامى بسته است. همین گونه اند سایرحجت هاى خداوند، به ویژه حضرت ولى عصرعجل الله فرجه الشریف که عدل را در میان مردم مى گستراند و زمین را از قسط پر مى کند و بر اساس نظامى عادلانه بر مردم حکم مى راند.(2)؛
براساس همین نگاه به حجت خدا بود که ایشان خطاب به مسئولان جمهورى اسلامى ایران مى فرمودند:
ما باید خودمان را مهیا کنیم از براى اینکه اگر چنانچه موفق شدیم ان شاءاللَّه به زیارت ایشان، طورى باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاه هایى که الان به کار گرفته شده اند در کشور ما باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند براى ملاقات حضرت مهدى، سلام اللَّه علیه.(3)؛
ب) دگرگون ساختن مفهوم انتظار:
امام خمینى مفهومى را که در طول قرون و اعصار از «انتظار» در اذهان بسیارى از شیعیان نقش بسته بود دگرگون ساخت و با همه دیدگاه هایى که انتظار را برابر با سکون، رکود و تن دادن به وضع موجود معرفى مى کردند به مقابله جدى پرداخت:
«بعضى ها انتظار فرج را به این مى دانند که در مسجد، در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان عجل الله فرجه الشریف را از خدا بخواهند […] یک دسته دیگرى بودند که انتظار فرج را مى گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه مى گذرد، بر ملت ها چه مى گذرد، بر ملت ما چه مى گذرد، به این چیزها کار نداشته باشیم، ما تکلیف هاى خودمان را عمل مى کنیم، براى جلوگیرى از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاءاللَّه درست مى کنند‍ […] یک دسته اى مى گفتند که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید ما باید نهى از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کارى مى خواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود […] یک دسته اى از این بالاتر بودند و مى گفتند باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از ظلم و جور شود و حضرت، علیه السلام تشریف بیاورند […] یک دسته دیگر بودند که مى گفتند هر حکومتى اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است.(4)؛
ایشان ضمن ردّ همه دیدگاه هاى یادشده دیدگاه خود در باب انتظار فرج را این گونه بیان مى کند:
همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان شاءاللَّه تهیه شود.(5)؛
همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمى شود، بلکه با وضعى که بسیارى دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلى شرعى – الهى خودمان را بکنیم و باکى از هیچ امرى از امور نداشته باشیم.(6)؛
ج) تلاش براى تحقق عدالت در عصر غیبت:
حضرت امام، تلاش براى تحقق عدالت و جلوگیرى از ظلم در عصر غیبت را یک تکلیف الهى دانسته و همه مسلمانان را دعوت مى کردند که تا سر حد توان خود این تکلیف الهى را به انجام رسانند:
«ما اگر دستمان مى رسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم ها و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعى ماست منتها ما نمى توانیم، اینکه هست این است که حضرت عالم را پر مى کنند از عدالت، نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.»(7)؛
«البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمى توانیم بکنیم. اگر مى توانستیم مى کردیم اما چون نمى توانیم بکنیم ایشان باید بیابند.»(8)؛
د) زمینه سازى براى ظهور منجى موعود:
رهبر فقید انقلاب اسلامى معتقد بود که باید با گسترش اسلام راستین در جهان و مبارزه با سلطه جهانخواران، راه را براى ظهور منجى موعود هموار ساخت:
«ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهاى اسلامى مى شکنیم و با صدور انقلابمان، که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدى است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مى دهیم و به یارى خدا راه را براى ظهور منجى و مصلح کل و امامت مطلقه حق امام زمان، ارواحنا فداه، هموار مى کنیم.»(9)؛
هـ) حرکت در جهت تحقق حکومت جهانى اسلام:
امام راحل به جدّ بر این باور بود که انقلاب اسلامى ایران، نقطه شروع انقلاب جهانى حضرت مهدى عجل الله فرجه الشریف است و از این رو پیوسته به مسئولان نظام توصیه مى کردند که هرگز از آرمان عظیم انقلاب اسلامى که تشکیل حکومت جهانى اسلام است غافل نشوند:
«مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت – ارواحنا فداه – است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظه اى مسئولین را از وظیفه اى که برعهده دارند منصرف کند، خطرى بزرگ و خیانتى سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمام سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، و این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است منصرف کند.»(10)؛
ـــــــــــــــــ
پى نوشت ها:
(1). صدوق، محمدبن على بن حسین، کمال الدین و تمام النعمه، قم، مؤسسه النشر الإسلامى، بى تا، ج2، ص483، ح4.
(2) .امام خمینى، کتاب البیع، نجف، مطبعه الآداب، 1349ق. ج2، ص475-474؛ همو، شئون و اختیارات ولى فقیه (ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع)، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، 1365، ص46.
(3) .صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى)، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1369، ج12، ص208-209.
(4). همان، ج19، ص196-197.
(5). همان، ج7، ص255.
(6). همان، ج19، ص154.
(7). همان، ص198.
(8). همان، ج20، ص197.
(9). همان.
(10). همان، ج21، ص108.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد