خانه » همه » مذهبی » جایگاه قدس در یهود، مسیحیت و اسلام چیست؟

جایگاه قدس در یهود، مسیحیت و اسلام چیست؟

قدس یا بیت المقدس شهری است در فلسطین که پیش از اسلام به نام‌هایی؛ چون اورشلیم و ایلیا نیز خوانده می شد، از جمله شهرهایی است که هر یک از ادیان اسلام، مسیحیت و یهود، تقدس خاص و ویژه ای برای آن قائل اند. در این شهر تپه ای وجود دارد که به تپۀ موریا شهرت دارد و در بالای آن، مکانی است که به مجموع محدودۀ آن، حرم شریف گفته می شود. این مکان، جایگاه های زیارتی بسیاری دارد که تعدادی از آنها از اهمیت بیشتری برخوردارند. این مکان، مقدس ترین بخش شهر برای مسلمانان است. در قسمت جنوب غربی حرم نیز دیواری وجود دارد که از سنگ های بزرگی ساخته شده است که برای یهودیان تقدس بسیار دارد؛ آنان معتقدند که این دیوار تنها قسمت بازمانده از هیکل سلیمان است؛ لذا این مکان به صورت تمام وقت به روی بازدید کنندگان باز بوده و یهودیان در کنار آن به دعا و ندبه می پردازند؛ و به همین دلیل به آن دیوار ندبه و در عربی حائط المبکی و در زبان انگلیسی به آن Western Wall ، گفته می شود. در میان مسلمانان نیز معروف است که پیامبر در شب معراج، براق خود را بر این دیوار بست. البته ما دلیلی بر این مطلب نیافتیم. در مورد بستن براق در تاریخ تنها این گونه آمده:«پیامبر براق خود را به حلقه ای بست که انبیاء گذشته چهارپایان خود را بدان می بستند».[1]در هر صورت این دیوار بیشتر برای یهودیان معتبر است و آنان این مکان را بسیار مقدس و با ارزش می دانند.اما مسیحیان، مکانی در شهر بیت المقدس که آن را کلیسای قیامت می نامند، مقدس ترین مکان شهر می دانند و آن همان مکانی است که به اعتقاد مسیحیان، عیسی در آن جا به صلیب کشیده شده و از آن جا به آسمان رفت. این مکان نیز همیشه توسط مسیحیان مقدس بوده است.
حال برای روشن شدن مناطق زیارتی مسلمانان در تپۀ موریا، قسمت های مختلف آن را به صورت جداگانه بررسی می کنیم:
حرم شریف
در محدوده بالای تپه موریا حصاری کشیده شده است که مسلمانان تمام آن را «حرم شریف» می نامند. این حرم، بخش های زیارتی بسیاری دارد. به حسب ادله ای که خواهد آمد، این حرم شریف همان مسجد الاقصی ای است که در قرآن از آن یاد شده است. البته در این محوطه مسجدی وجود دارد که به آن نیز مسجد الاقصی گفته می شود، اما با توجه به دلایل و شواهد، مسجد الاقصی ای که در قرآن آمده و قبلۀ اول مسلمانان بود که خداوند درباره آن فرمود: «بَارَکْنَا حَوْلَه»،[2] همین محوطۀ حرم شریف است.[3] البته سخنان دیگری نیز وجود دارد که مسجد موجود در آن حرم را مسجد الاقصای حقیقی می دانند.[4] اما به نظر ما ادله ای وجود دارد که قول اوّل را تأیید می کنند:
1. مکانی که امروزه مسجد الاقصی نامیده می شود، بعد از اسلام ساخته شده و پیش از اسلام بنایی به این نام وجود نداشت، بلکه عبدالملک مروان خلیفۀ مروانی آن را بنا کرده است.[5] پس نمی توان منظور از مسجد الاقصی در قرآن را این بنایی دانست که در زمان نزول قرآن، هیچ وجود خارجی نداشت.
2. مفسران در تشریح کلمه مسجد الاقصی که در قرآن آمده، آورده اند که منظور از آن بیت المقدس است.[6] بیت المقدس در ادبیات قبل از اسلام، اشاره به مکانی دارد که جایگاه هیکل سلیمان بوده و در بالای کوه موریا قرار داشت و امروزه نیز در بخش غربی حرم دیواری وجود دارد که آن را دیوار ندبه می نامند و یهودیان معتقدند، این دیوار باقی مانده از هیکل سلیمان است. پس بیت المقدس محوطه ای بزرگ تر از محوطه ای است که امروزه مسجد الاقصی نام دارد؛ لذا نمی توان مقصود از بیت المقدس را آن مکانی دانست که مسجد الاقصی نامیده می شود، بلکه منظور از مسجد الاقصای مذکور در قرآن، همان بیت المقدس است که امروزه بدان حرم شریف می گویند.
حرم شریف محوطه حصار کشیده ای است که در عکس زیر نمایان است:
مسجد الاقصی
مسجدالاقصی (به عربی: المسجد الأقصی به‌معنی دورترین مسجد[7]) از مهم‌ترین مسجدهای اسلامی و سومین مکان مقدس برای مسلمانان است. مسجدالاقصی در بخش جنوب شرقی بخش قدیمی اورشلیم واقع شده‌است. مسلمانان به مکانی که مسجد اموی، مسجد جامع قبلی و قبةالصخره در آن واقع شده‌اند، «حرم‌الشریف» و مسجد الاقصی می‌گویند.
در قسمت جنوبی حرم شریف، مکانی وجود دارد که آن را مسجد الاقصی می نامند. این مسجد با گنبدی تقریباً سبز رنگ مزین شده و از نظر معماری بنایی جالب توجه است. بنای این مسجد توسط عبدالملک مروان نهاده شد. این بنا به مرور زمان آسیب های جدی به خود دید که در دوره های مختلف نیز مورد بازسازی قرار گرفت، امّا همان گونه که بیان شد، این مکان با این که اسم مسجد الاقصی را به همراه دارد، اما به هیچ عنوان تمام مسجد الاقصی نیست، بلکه بخشی از مسجد الاقصی است که در اسلام، مقدس شمرده شده است.
پی نوشت:
[1]. ابن الأثیر، عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 52، بیروت، دار صادر، دار بیروت، 1385/1965.
[2]. اسراء، 1، «سُبْحَانَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلىَ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنرُیَهُ مِنْ ءَایَاتِنَا …».
[3]. محمد محمد حسن شراب، المعالم الأثیرة، ترجمه بی نام، ص 84، مشعر، تهران، 1383ش.
[4]. قبادیانى مروزى، ناصر خسرو، سفر نامه ناصر خسرو، ص 43، انتشارات زوار، تهران، چاپ هفتم، 1381ش.
[5]. ابن کثیر دمشقى، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 280، بیروت، دار الفکر، 1407/ 1986.
[6]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 13، ص 7، انتشارات جامعه ى مدرسین، قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
[7] دانشنامه جهان اسلام

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد