خانه » همه » مذهبی » با سلام رهبر انقلاب فرموده اند « امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است؛ یک عده در دنیا سلطه‌گرند، یک عده در دنیا سلطه‌پذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به ان نقطه‌ی موعود برسید، ان وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینه‌ی ظهور ولی‌امر و ولی‌عصر (ارواحنا له الفدا) اماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحله‌ی جدیدی خواهد شد. منظور از نقطه موعود چیست؟؟ (اگر ممکن است پاسخ کامل دهید من تحقیقاتی در زمینه ظهور انجام می‌دادم برای همین برایم خیلی مهم است) ممنون بابت زحماتی که می‌کشید ?

با سلام رهبر انقلاب فرموده اند « امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است؛ یک عده در دنیا سلطه‌گرند، یک عده در دنیا سلطه‌پذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به ان نقطه‌ی موعود برسید، ان وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینه‌ی ظهور ولی‌امر و ولی‌عصر (ارواحنا له الفدا) اماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحله‌ی جدیدی خواهد شد. منظور از نقطه موعود چیست؟؟ (اگر ممکن است پاسخ کامل دهید من تحقیقاتی در زمینه ظهور انجام می‌دادم برای همین برایم خیلی مهم است) ممنون بابت زحماتی که می‌کشید ?

منظور ایشان از نقطه موعود،گذر از پیچ تاریخی و شکسته شدن هیمنه نظام سلطه جهانی و ظهور قدرت اسلام و ارزش های الهی با سقوط تمدن مادی غرب و تغییر مسیر تاریخ از ظلم و سلطه جویی به آغاز دوران تحقق عدالت است که زمینه ساز ظهور خواهد بود و این با ایستادگی و مقاومت انقلاب اسلامی به دست خواهد آمد.
انقلاب حضرت مهدى عجل الله فرجه الشریف همچون دیگر انقلاب ها، بدون زمینه سازى، به وجود نمى آید، بلکه در آستانه ظهور، حرکت هایى پا مى گیرد و زمینه را براى ظهور آن حضرت فراهم مى آورد. این سلسله قیام ها و انقلاب ها که ازسوى حق پویان صورت مى گیرد، براساس آنچه در برخى روایات آمده، زمینه را براى حرکت جهانى حضرت آماده مى کند به عنوان نمونه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند:« یَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوطِئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَهُ؛ گروهى از ناحیه مشرق، قد برمى افرازند و زمینه حکومت مهدى عجل الله فرجه الشریف را فراهم مى سازند.»(مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق، ج51، ص 87)
امام باقر علیه السلام فرمودند: «کانّى بقوم قد خرجوا بالمشرق، یطلبون الحق فلا یعطونه، ثم یطلبونه فلا یعطونه، فاذا راوا ذلک، وضعوا سیوفهم على عواتقهم فیعطون ماسالوا فلا یقبلونه حتى یقوموا، و لایدفعوا الا الى صاحبکم قتلاهم شهداء، اما انى لو ادرکت ذلک لابقیت نفسى لصاحب الامر.؛گویى قومى را مى بینیم که از مشرق در طلب حق قیام کرده اند، ولى بدانان نمى دهند و باز مطالبه مى کنند، ولى بدان ها نمى دهند، پس چون چنین مى بینند، شمشیرهاى خویش را بر دوش مى گیرند (آماده نبرد مى شوند) پس در آن هنگام، آنچه را مى خواهند به آنان مى دهند، ولى نمى پذیرند تا اینکه پیروز مى شوند و آن را جز به حضرت صاحب الامر(ع) تسلیم نمى کنند. کشتگان آنان شهیدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را براى صاحب الامر مى گذارم.»(بحار الانوار، ج52، ص 243)
هر چند به طور قطعی نمی توان در تطبیق این روایات به انقلاب اسلامی نظر داد. اما ناگفته نماند، هیچ یک از حرکت ها و تحولاتی که تا به امروز به وقوع پیوسته به اندازه انقلاب اسلامى، زمینه ساز انقلاب حضرت مهدى عجل الله فرجه الشریف نبوده اند.از این رو احتمال اینکه مراد از «دولت زمینه ساز» انقلاب اسلامى ایران باشد، بسیار است و با توجه به برپایی حکومت دینی و استقامت و پایداری در این مسیر و امتحاناتی که مردم با سربلندی از آن بیرون آمده اند، ان شاء الله مشمول این روایات و این توفیق بزرگ الهی قرار بگیریم.
تأثیر گذاری و نقش انقلاب اسلامی چنان است که آنتونی گیدنز جامعه شناس مشهور می گوید: « در گذشته سه غول فکری جامعه شناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس وبر با کم و بیش اختلافاتی فرآیند عمومی جهانی را به سمت سکولاریزیسون و به حاشیه رفتن دین می دیدند، ولی از آغاز دهه هشتاد و با انقلاب اسلامی ایران شاهد تحقق عکس این قضیه هستیم، یعنی فرآیند عمومی جهان، روند معکوسی را آغاز و به سمت دینی شدن پیش می رود.»(گیدنز ، آنتونی، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری ، تهران: نشر نی، 1376، ص75)
ریچارد مورفی، معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا می گوید:« پدیده انقلاب اسلامی ایران دیگر تنها یک مسأله استراتژیک متعارف نیست, مسأله امواجی است که این انقلاب پدید آورده و بنیادهای تمدن معاصر کاپیتالیستی و سوسیالیستی غرب را به لرزه انداخته است.»(واعظی، حسن، ایران و آمریکا، تهران: سروش،1379 ، ص 314)
پیتر ال برگر نیز در مورد ابعاد فکری و بنیادی انقلاب اسلامی چنین می گوید: «اکنون با رویدادهای 20 سال اخیر در جهان و با توجه به رشد فزاینده نقش دین در سیاست، می توان با واقع بینی بیشتر، طیفی از الگوهای تعاملی میان این جنبه حساس وسرنوشت ساز هستی آدمی مشاهده کرد.چنین به نظر می رسد که تأثیری که دین در آستانه قرن بیست ویکم بر مسائل جهانی بر جای نهاده، نمایاننده پدیده ای است که می توان آن را «غیر سکولار بودن مدرنیته» نام نهاد و به این ترتیب به نظر می رسد که یکی از سازواره های مهم تشکیل دهنده مدرنیته ، یعنی سکولاریسم از شالودگی آن ، شانه خالی می کند.» (ال.برگر، پیتر ، افول سکولاریزم ، دین خیزش گر و سیاست جهانی ، ترجمه افشار امیری، تهران: پنگان، 1380، ص9-10)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد