خانه » همه » مذهبی » خیلی فکرم مشغوله چرا خدای دانای نهانی ها بنده ای که گمراه میشه و تا ابد در دوزخ عذاب میکشه را آفریده؟ این ظلم نیست؟ ساده و گویا با فهم بنده پاسخ بدید.

خیلی فکرم مشغوله چرا خدای دانای نهانی ها بنده ای که گمراه میشه و تا ابد در دوزخ عذاب میکشه را آفریده؟ این ظلم نیست؟ ساده و گویا با فهم بنده پاسخ بدید.

خدا انسان را به جهنّم نمیبرد. در علم خدا این است که « فلانی مختار است تا به جهنّم رود یا به بهشت یا به فوق بهشت لذا اینکه کسی قید اختیار را بردارد و بگوید « خدا می داند که فلانی به جهنّم خواهد رفت» مغالطه است. انسان مختار است؛ و اگر خواست می تواند به بهشت برود. خدای منان کسی را مجبور ننموده به جهنّم رود. (1)؛ امیر مومنان علیه السلام فرمودند: « فِی الْعَرْشِ تِمْثَالُ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَالَ وَ هَذَا تَأْوِیلُ قَوْلِهِ وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُه ـــــ در عرش تمثال هر آنچه خدا خلق نموده ـ از خشکی و دریا ـ موجود می باشد ؛ و این است تأویل قول خداوند که فرمود: « و هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزائن آن نزد ماست و ما آن را نازل نمی کنیم مگر به اندازه معلوم و معیّن. »» (2 )؛ پس چنان نیست که ما نبودیم و ناگهان پیدا شدیم. بلی در این دنیا نبودیم و به این دنیا نازل گشتیم.(3)؛ رابطه خدا و خلق را به صورت مخترع و روبات فرض نکنیم. خلق ، نه عین خدا هستند و نه جزء خدا و نه داخل خدا ، چرا که خدا نه جزء دارد و نه داخل. ولی مخلوقات جدا از خدا و خارج از او هم نیستند ؛ چون خدا وجود نامحدود است و برای وجود نامحدود، خارج معنی ندارد، چون خارج ندارد. خلق او نیز نمی توانند بیرون از او و جدا از او باشند. همچنین خدا داخل در اشیاء است ولی نه جزء آنهاست و نه عین آنها و نه محدود به حدّشان، کما اینکه خارج از آنهاست امّا از آنها جدا نیست و از خودشان به خودشان نزدیکتر است. از حضرت امیرمومنان علیه السلام پرسیده شد: پروردگارت را به چه چیزی شناختی؟ فرمودند: به آنچه که خودش ، خودش را به من شناساند. گفته شد: چگونه خودش را به تو شناساند: فرمود: صورتی شبیه او نیست و با حواسّ ادراک نمی شود و با مردم مقایسه نمی گردد. نزدیک است در عین دوری و دور است در عین نزدیکی. فراتر از هر چیزی است ولی گفته نمی شود چیزی است فوق آن. پیشاپیش هر چیزی است ولی به او پیش گفته نمی شود. داخل در اشیاء است ولی مانند داخل بودن چیزی در چیزی و خارج از اشیاء است امّا نه مانند خارج بودن چیزی از چیزی. منزّه است آن کسی چنین است غیر او چنین نیست و برای هر چیزی آغازی است. » (4 )؛ ( 5 )؛ خدای اکثر ما انسانها ، انسان واره ای مثل خودمان در ابعادی کیهانی است. ـ هیچ موجودی طالب عدم نیست. سلامتی امر وجودی است و بیماری نبود سلامتی است. شادی امر وجودی است، و غم نبود شادی است. اگر عدم خوب است، پس برای چه از این نبودها ناله داریم؟ چشم داشتن امر وجودی است و کوری عدم چشم است. اگر عدم خوب است، پس چشم خود را درآوریم. عذاب همان نبود راحتی است. همگان از عدم می گریزند و تمام ناله ها از عدم است. فقر ، جهل ، نقص عضو ، غم و غصّه ، کینه ، حسد ، درد و رنج و … ، همگی یا امر عدمی هستند یا از امری عدمی حکایت می کنند. اگر ما انسانها از این امور گرایزانیم ، در حقیقت از عدم می گریزیم و اگر طالب علم و دارایی و سلامتی و شادی و نشاط و راحتی و امثال این اموریم ، در حقیقت وجود را طلب می کنیم. سوال نمودن یعنی فرار از ندانستن و طلب دانستن. ممکن است برخی افراد ، عدمی بودن برخی از این امور را نپذیرفته مدّعی وجودی بودن آنها شوند. به این گونه افراد باید گفت: چشمها را باید شست جور دیگر باید دید. بشر خیلی چیزها را وجود می پندارد ، در حالی که عدم هستند. آنگاه خیال می کنیم که تمام درد سرها از صدقه سر وجود است ؛ در حالی که وجود عین خیریّت است. جهّنم و شیطان و گناه از آن جهت که نصیبی از وجود دارند خیر بوده مخلوق خدا و آیه او هستند ولی از جنبه عدمیشان شرّ بوده ، فاقد علّت می باشند.
دنیا محلّ مسابقه است ، و همگان ، خواسته یا ناخواسته برای رسیدن به کمالات وجودی بالاتر می دوند ، لکن برخی افراد ، از روی ناآگاهی مسیر را در جهت عکس می دوند. البته اینها هم چه بخواهند و چه نخواهند به مقصد خواهند رسید ؛ چون خداوند متعال اراده نموده که همگان به خطّ پایان برسند « لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ــــ برای اوست مالکیّت آسمانها و زمین ؛ و همه ی امور به سوى او باز گردانده می شوند.» (6)؛ امّا متأسفانه آنانکه پشت به حضرت وجود نموده ، عدمها را وجود پنداشته و دنبال سراب می دوند ، موقعی که به محضر وجود محض می رسند پشت به وجودند ، چون تمام راه را عقب عقب طی نموده اند ؛ « إِنَّ الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ ــــــ کسانى که بعد از روشن شدن هدایت براى آنها، به پشت خود برگشتند ، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است. »(7)؛ یعنی آنان که پشت به وجود می کنند ، با شیطان روبرو می شوند که به قول عرفا ، در پایین ترین حدّ وجود و در مرز عدم ایستاده است.
برخی آیات قرآن مجید بیانگر عذاب ابدی:

. کافران، اعم از منکران خدا یا عالم آخرت یا مشرکان و تکذیب کنندگان آیات الهى یا دشمنان خدا و پیامبرصلی الله علیه و آله یا افراد مرتد؛ (8)؛
. قاتلان و جانیان (مرتکبان قتل عمد)(9)؛
. رباخواران.(10)؛
قرینه هاى فراوانى در خود آیات مذکور و نیز سایر آیات قرآن وجود دارد که نشان مى دهد آیات یاد شده، ناظر به کسانى است که گناه شان منتهى به کفر و انکار مبدأ یا معاد یا نبوت یا ضروریات دین مى شود، از جمله اینکه: (کأنما اغشیت وجوههم قطعا من اللیل مظلما)؛ «گویى صورت هاى آنها با پاره اى شب تاریک پوشانده شد»(11)؛

ـــــ
(1). چنین گمانی ممکن است بر گرفته از این اندیشه باشد که ما ابتدا عدم بودیم و سپس موجود گشتیم. حال آنکه این تصوّری نادرست است. سر از تناقض در می آورد. عدم محض ، نه قابل تصوّر است و نه حکم بر می دارد.
(2). بحار الأنوار ، ج 55 ،ص34.
(3). حقیقت وجودی ما ــ نه بدن مادّی ما یا روح ما ــ قبل از تنزّل به عالم مادّه ، در عالم مثال (ملکوت) حضور داشت ؛ و قبل از آن در عالم عقول (جبروت ) حاضر بود ؛ و قبل از آن در مشیّت الهی (وجود منبسط) ، موجود و ساری در کلّ هستی بودیم ؛ و سابق بر آن در عرش بودیم که مرتبه ی علم الهی است امام رضا (ع) فرمودند:« … الْعَرْشُ اسْمُ عِلْمٍ وَ قُدْرَةٍ وَ عَرْشٍ فِیهِ کُلُّ شَیْ ء ــــ عرش اسم علم و قدرتی است و عرشی است که هر چیزی در آن است.» (بحار الأنوار ، ج 55 ،ص14 ) .
(4) و (5). التوحید للصدوق ،ص 285. إرشاد القلوب إلى الصواب ، ج 2 ،ص 375.
(6). سوره مبارکه الحدید/ آیه شریفه 5.
(7). سوره مبارکه محمد / آیه شریفه25.
(8). سوره مبارکه آل عمران، 116؛ سوره مبارکه اعراف 36؛ سوره مبارکه بینه، 6؛ سوره مبارکه توبه، 17؛ سوره مبارکه بقره، 217؛ سوره مبارکه آل عمران/آیه شریفه 88؛ سوره مبارکه فصلت/آیه شریفه 28.2؛ سوره مبارکه نسا/ آیه شریفه 140؛ سوره مبارکه مجادله/ آیه شریفه 17؛
(9). سوره مبارکه نساء/ آیه شریفه 8.
(10). سوره مبارکه بقره/ آیه شریفه 275.
(11). سوره مبارکه یونس/ آیه شریفه 27.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد