کسى که منتظر و چشم به راه ظهور و قیام جهانى نجات دهنده بزرگ و موعود امت ها است، بایسته است از نظر عملى، فکرى و اعتقادى نیز انتظار و آمادگى خود را نشان دهد. تنها با لقلقه زبان و ادعاى چشم به راه بودن، نمى توان خود را منتظر واقعى دانست!! البته مرحله نخست «انتظار سازنده»، باور به وجود منجى و اعتقاد به ظهور او و برپاداشت انقلاب جهانى به دست او است. سپس نوبت به اصلاح و همسوسازى رفتارها، گفتارها و پندارها با این اعتقاد و باور است. وقتى انسان حقیقتاً منتظر کسى باشد، تمام رفتارها و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد، حتماً خانه را تمیز و مرتب مى کند، وسایل پذیرایى را آماده مى کند و با لباس مرتّب و چهره اى شاداب، در انتظار مى ماند. چنین کسى مى تواند ادعا کند که منتظر میهمان است. اما کسى که نه خانه را مرتّب کرده و نه وسایل پذیرایى را آماده نموده است و نه لباس مرتّب و تمیزى پوشیده و نه اصلاً به فکر میهمان بوده است ؛ اگر ادعا کند که در انتظار میهمان است. همه او را ریشخند کرده، بر گزافه گویى او خواهند خندید!! لاف عشق و گله از یار زهى لاف دروغسنخیت با امام
منتظران واقعى، وضعیت فکرى، روحى و عملى خود را به گونه اى سامان مى بخشند که سنخیت کاملى با امام زمان عجل الله فرجه داشته باشد. به طور کلى هر انسانى داراى سه مرتبه وجودى (افکار، صفات و اعمال) است و هیچ انسانى از این قاعده مستثنا نیست. اگر کسى بخواهد به انسان دیگرى نزدیک شود، چاره اى ندارد جز اینکه بکوشد نوع اعتقاد، باورها، صفات و رفتار خود را به ایشان نزدیک سازد تا از این طریق شیعه و پیرو واقعى او باشند.
امام باقرعلیه السلام در تفسیر آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» ؛ آل عمران (3)، آیه 200. فرمود: «اصبروا»، یعنى صبر کنید بر اداى واجبات و «صابروا»، یعنى شکیبا باشید بر اذیّت دشمنان و «رابطوا»، یعنى رابطه ناگسستنى با امام خود، مهدى منتظرعجل الله فرجه داشته باشید»
منتخب الاثر، ص 515، ج 8 ؛ الغیبة النعمانى، ص 199 ؛ تفسیر برهان، ج 1، ص 234..
منتظر حقیقى، کسى است که از یاد و نام محبوب خود غافل نمى شود و پیوسته در فکر و اندیشه او است. شخص مؤمن، در هیچ حالى از حالات و هیچ وقتى از اوقات و هیچ مکانى از مکان ها، از یاد امامش و انتظار قدوم مبارک او، خالى و فارغ نیست.
ملاکهایی در تشخیص حق و باطل :
1. علم و آگاهی ؛
2. معیار قرار دادن حق و سنجش افراد بر اساس آن ؛
3. آگاهی وشناخت نسبت به زمان و مقتضیات و شرایط زمانه ؛
شناخت حق و باطل از ضروریات زندگی ایمانی و بصیرت مومن است، زیرا در غیر این صورت انسان دچار فتنه ها و گمراهی خواهد شد. راه شناخت حق و باطل، حکمت آمیخته و مطابق با وحی است, منتهی به دلیل لغزنده بودن راه برای انسان های عادی, حتما باید به اهل ولایت و تبیین کسانی که از بصیرت دینی بهره دارند، رجوع شود.
4. رعایت تقوا,
قواعد منطق ، به صورت تکوینی در سرشت همه ی انسانهای عاقل وجود دارد ؛ لکن این قواعد به صورت بالقوّه و استعداد هستند ، لذا باید به مرور زمان شکوفا شوند. و راه شکوفا نمودن آنها ، تفکّر و تعقّل مداوم و مستمرّ است. از اینروست که دین اسلام ، تعقّل و تفکّر را افضل عبادات دانسته و افراد رویگردان از تعقّل را بدترین موجودات شمرده است. « إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ .یعنی ؛ بدترین جنبندگان نزد خدا ، افراد کر و لالى هستند که تعقّل نمى کنند.»(الأنفال:22) پس باید تعقّل و تفکّر مستمرّ داشت تا قوای عقلانی انسان رشد نمایند. نهج البلاغه تراوشات منطقی ترین ذهن عالم بوده و برای اهل دقّت ، سرشار از فرمولهای کشف حقیقت است.
منتظران واقعى، وضعیت فکرى، روحى و عملى خود را به گونه اى سامان مى بخشند که سنخیت کاملى با امام زمان عجل الله فرجه داشته باشد. به طور کلى هر انسانى داراى سه مرتبه وجودى (افکار، صفات و اعمال) است و هیچ انسانى از این قاعده مستثنا نیست. اگر کسى بخواهد به انسان دیگرى نزدیک شود، چاره اى ندارد جز اینکه بکوشد نوع اعتقاد، باورها، صفات و رفتار خود را به ایشان نزدیک سازد تا از این طریق شیعه و پیرو واقعى او باشند.
امام باقرعلیه السلام در تفسیر آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» ؛ آل عمران (3)، آیه 200. فرمود: «اصبروا»، یعنى صبر کنید بر اداى واجبات و «صابروا»، یعنى شکیبا باشید بر اذیّت دشمنان و «رابطوا»، یعنى رابطه ناگسستنى با امام خود، مهدى منتظرعجل الله فرجه داشته باشید»
منتخب الاثر، ص 515، ج 8 ؛ الغیبة النعمانى، ص 199 ؛ تفسیر برهان، ج 1، ص 234..
منتظر حقیقى، کسى است که از یاد و نام محبوب خود غافل نمى شود و پیوسته در فکر و اندیشه او است. شخص مؤمن، در هیچ حالى از حالات و هیچ وقتى از اوقات و هیچ مکانى از مکان ها، از یاد امامش و انتظار قدوم مبارک او، خالى و فارغ نیست.
ملاکهایی در تشخیص حق و باطل :
1. علم و آگاهی ؛
2. معیار قرار دادن حق و سنجش افراد بر اساس آن ؛
3. آگاهی وشناخت نسبت به زمان و مقتضیات و شرایط زمانه ؛
شناخت حق و باطل از ضروریات زندگی ایمانی و بصیرت مومن است، زیرا در غیر این صورت انسان دچار فتنه ها و گمراهی خواهد شد. راه شناخت حق و باطل، حکمت آمیخته و مطابق با وحی است, منتهی به دلیل لغزنده بودن راه برای انسان های عادی, حتما باید به اهل ولایت و تبیین کسانی که از بصیرت دینی بهره دارند، رجوع شود.
4. رعایت تقوا,
قواعد منطق ، به صورت تکوینی در سرشت همه ی انسانهای عاقل وجود دارد ؛ لکن این قواعد به صورت بالقوّه و استعداد هستند ، لذا باید به مرور زمان شکوفا شوند. و راه شکوفا نمودن آنها ، تفکّر و تعقّل مداوم و مستمرّ است. از اینروست که دین اسلام ، تعقّل و تفکّر را افضل عبادات دانسته و افراد رویگردان از تعقّل را بدترین موجودات شمرده است. « إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ .یعنی ؛ بدترین جنبندگان نزد خدا ، افراد کر و لالى هستند که تعقّل نمى کنند.»(الأنفال:22) پس باید تعقّل و تفکّر مستمرّ داشت تا قوای عقلانی انسان رشد نمایند. نهج البلاغه تراوشات منطقی ترین ذهن عالم بوده و برای اهل دقّت ، سرشار از فرمولهای کشف حقیقت است.