لزوم شناخت اهل بیت (علیهم السلام) و پیروى از آنان ـ که پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) بر اساس آیه مودّت تا لحظات پایان عمر امت را به شناخت آنان و اطاعت از فرمان هایشان سفارش فرمود ـ و ضرورت معرفت موقعیّت و جایگاهشان در کتاب خدا و روایات صحیح و متین ، حقیقتى است که توجه به آن سبب فراهم آمدن سعادت دنیا و آخرت و غفلت از آن موجب شقاوت و هلاکت ابدى و بر باد رفتن اعمال و زحمات انسان است .امام صادق (علیه السلام) به معلّى بن خنیس فرمود : یا مُعَلّى ! لَو أنَّ عَبْداً عَبَدَ اللّهَ مِائَةَ عَام بَینَ الرُّکنِ وَالمَقامِ ، یَصُومُ النَّهارَ وَیَقُومُ الَّلیلَ حَتَّى یَسْقُطَ حَاجِبَاهُ على عَینَیهِ ، وتَلْتَقى تَراقِیِه هَرَماً ، جَاهِلا لِحَقِّنَا ، لَم یَکُن لَه ثَوابٌ .اى معلّى ! اگر بنده اى صد سال میان رکن و مقام خدا را بندگى کند ، روزها را روزه بگیرد و شب ها را به تهجّد و راز و نیاز بگذراند تا جایى که از شدّت پیرى ابروانش روى چشمانش را بگیرد و استخوان هاى گردنش در سینه اش فرو رود ولى نسبت به حق ما جاهل باشد و جایگاه ما را نشناسد ، هرگز براى او پاداشى نخواهد بود .با شناخت اهل بیت (علیهم السلام) ـ شناختى که متکى بر آیات قرآن و مستند به روایات معتبر باشد ـ پرده ها و حجاب هاى باطلى که عامل دور ماندن از اهل بیت (علیهم السلام)است ، از میان مى رود و آثار وجودى و تأثیر روش و منش و فرهنگ آن بزرگواران بر صفحه حیات انسان نقش مى بندد. شناختى صحیح و واقعى است که بتواند همگان را در فهم موقعیّت آنان در عرصه هستى و نیز در خیمه حیات انسان و وجوب پیروى از آن بزرگواران در همه شؤون زندگى ، رهنمون شود .ما وقتى به حقیقت بدانیم و بشناسیم که مصداق واقعى و اَتمّ و اَکمل عناوینى که در قرآن مجید و روایات و معارف استوار اسلامى آمده ، چون اهل الذکر ، صادقین ، محسنین ، متّقین ، مجاهدین ، مؤمنان ، صابرین ، اولو الالباب ، صراط ، سبیل ، ثار اللّه ، وجه اللّه ، عین اللّه ، جنب اللّه ، اذن اللّه ، لسان اللّه ، ولى اللّه ، اهل بیت (علیهم السلام)هستند ، راه چگونگى برخورد با آنان و بهره گرفتن از فرهنگ سعادت بخششان را به روى ما باز مى کند به گونه اى که جز آنان را به عنوان چراغ زندگى و کشتى نجات و پیشواى واقعى انتخاب نمى کنیم و در مشکلات دنیا و آخرتمان و هنگام هجوم وسوسه ها و اغواگرى ها و شبهات دینى جز به آنان که راسخون در علم اندمراجعه نمى نماییم و عقل و روح و قلب را از شراب طهور معارفشان سیراب خواهیم ساخت و از باب 🙁 قُلْ إِن کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِى یُحْبِبْکُمُ اللّهُ . . . ) .بگو : اگر خدا را دوست دارید پس مرا پیروى کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد . . .با همه وجود به پیروى از آنان برخواهیم خاست تا محبوب خدا شویم و خدا به سبب خشنودى اهل بیت (علیهم السلام) از ما خشنود شود .شناخت اهل بیت (علیهم السلام) که سبب شناخت خدا و قرآن و هستى است و موجب نورانیت قلب براى مکاشفه و شهود حقایق است و عامل تزکیه نفس و تربیت درون و آراسته شدن برون و متخلق شدن به اخلاق مى باشد ، بى تردید انسان را از آتش دوزخ مى رهاند و عشقورزى به آنان جواز عبور از صراط را به دست انسان مى دهد و ولایت و پذیرفتن امامتشان ایمنى از عذاب مى آورد .پیامبر عزیز اسلام (صلى الله علیه وآله) در روایتى بسیار مهم ـ که شیخ سلیمان قُنْدُوزى حنفى با سندى ارزشمند نقل کرده ـ مى فرماید : مَعرِفَةُ آلِ مُحَمَّد بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ ، وَحُبُّ آلِ مُحَمَّد جَوَازٌ عَلَى الصِّراطِ ، وَالْوَلایَةُ لآلِ مُحَمَّد أمانٌ مِنَ العَذَابِ.شناخت آل محمّد سبب رهایى از آتش و محبت و دوستى نسبت به آل محمّد جواز عبور بر صراط و ولایت آل محمّد ایمنى از عذاب است .آرى ، هنگامى که اهل بیت (علیهم السلام) را از زبان قرآن و سنت صحیح نبوى بشناسیم ، راه سعادت دنیا و آخرت را به روى خود باز مى کنیم و طریق شقاوت و بدبختى ابدى را به روى خود مى بندیم .شیخ سلیمان قُنْدُوزى و ابراهیم بن محمد جوینى که هر دو از علماى برجسته اهل سنت و از گروه منصفانند این روایت را از زبان رسول خدا (صلى الله علیه وآله) درباره شناخت امیرمؤمنان (علیه السلام) و امامان پس از او نقل مى کنند : یَا عَلىُّ ! أنا مَدینَةُ العِلمِ وَأنتَ بَابُها ، وَلَن تُؤتى المَدینَةُ إلاّ مِن قِبلِ البَابِ ، وَکذَبَ مَنْ زَعَمَ أنَّه یُحِبُّنِى وَیُبْغِضُکَ ; لأنَّکَ مِنّى وَأنَا مِنکَ ; لَحمُکَ مِن لَحمِی ، وَدَمُک مِن دَمِى ، وَرُوحُکَ مِن رُوحِی ، وَسَریرَتُکَ مِن سَریرَتِی ، وَعَلانِیتُک مِن عَلانِیَتِی ، وَأنتَ إمَامُ أُمّتِى وَخَلِیفَتى عَلَیهَا بَعدِی . سَعِدَ مَن أطاعَکَ وَشَقِیَ مَن عَصَاکَ ، وَرَبِحَ مَن تَوَلاَّک وَخَسِرَ مَن عَادَاکَ ، وَفَازَ مَن لَزِمَکَ وَهَلَکَ مَن فَارَقَکَ . مَثَلُکَ وَمَثَلُ الأئِمَّةِ مِن وُلِدِکَ بَعدِی مَثَلُ سَفینَةِ نُوح ، مَن رَکِبَهَا نَجا وَمَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ ; وَمثَلُکُم کَمَثَلِ النُّجومِ ، کُلَّما غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجمٌ إلى یَومِ القِیَامَةِ.یا على ! من شهر دانشم و تو درِ آن هستى و به شهر جز از راه درش درنمى آیند ; آنکه گمان مى کند مرا دوست دارد و دشمن توست ، در دوستى من دروغ مى گوید زیرا تو از منى و من از تو ، گوشت تو از گوشت من و خون تو از خون من و روح تو از روح من و نهان تو از نهان من و آشکار تو از آشکار من است و تو پیشواى امتم هستى و خلیفه من پس از من بر آنانى . کسى که از تو پیروى کرد خوشبخت شد و آنکه از تو نافرمانى کرد بدبخت شد و آنکه ترا دوست داشت سود برد و آنکه تو را دشمن داشت زیان دید و کسى که ملازم تو شد به رستگارى رسید و هر که از تو جدا شد به هلاکت رسید . مثال تو و امامان از نسل تو پس از من مثال کشتى نوح است ، هرکه بر آن درآمد رهایى یافت و هرکه از آن تخلف کرد غرق شد ، و مثل شما اهل بیت مثل ستارگان است ، هرگاه ستاره اى غایب شود ستاره اى دیگر طلوع مى کند تا روز قیامت .حضرت حق بندگان را به چنگ زدن و متمسک شدن به ریسمان الهى که لازمه آن معرفت و شناخت حبل الله است ، امر مى فرماید که :
( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا . . . ).و همگى به ریسمان خدا ( قرآن و اهل بیت ) چنگ زنید و پراکنده و گروه گروه نشوید . . .از حضرت امام باقر (علیه السلام) درباره مصداق حبل اللّه روایت شده است : آلُ مُحَمَّد صَلواتُ اللّهِ علیهِم ، هُم حَبلُ اللّهِ المَتینِ الّذِی أُمِرَ بِالاِعتِصَامِ بِه فَقَالَ : ( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا . . . ) .اهل بیت محمّد (صلى الله علیه وآله) ریسمان استوار خدا هستند که خدا چنگ زدن به آن را فرمان داده ، فرموده : همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده و گروه گروه نشوید . . .آرى ، آن بزرگواران که دریاى بى کران معرفت و علم و عمل اند و صاحب همه فضایل و کمالات اند و نظیرى براى آنان در همه هستى یافت نمى شود ، به فرمان حضرت حق با دارا بودن مقام امامت ; در میان خلق درآمدند تا گروهى را از دوزخ قیامت بترسانند و دسته اى را به شرط ایمان و عمل به بهشت دنیاى دیگر دل خوش کنند و جمعى را به بهشت مثالى و فرقه اى را به جنّت عقلانى و شمارى را به آسمان قداست و معنویت و شایستگانى را به مقام یقین برسانند .شناخت واقعى خدا و قیامت ، درک مفاهیم معنوى ، دسترسى به معانى حقیقى قرآن ، پى بردن به سنت نبوى ، تحصیل کمالات و فضایل ، به دست آوردن خوشبختى دنیا و آخرت ، سالم ماندن از شقاوت و بدبختى ، آراسته شدن به حسنات ، در امان ماندن از سیّئات ، رسیدن به مقام لقا و قرب حق ، لیاقت یافتن براى ورود به بهشت ، در امان قرار گرفتن از دوزخ ، قدرت یافتن براى مقابله با وسوسه ها و اغواگرى هاى شیطان ، چشیدن لذّت عبادت و دورى از معصیت ، لمس حقیقت تقوا ، مزیّن شدن به زینت ورع و پاکدامنى و درستى و پارسایى و صدق و صفا ، همه و همه از طریق شناخت اهل بیت (علیهم السلام) و پیروى از فرمان ها و احکامشان میسّر است .آرى ، اهل بیت (علیهم السلام) ـ چنان که از آیات کتاب خدا و روایات معتبره و اخبار صحیح استفاده مى شود ـ منشأ همه برکات مادى و معنوى هستند و انسان بدون شناخت آنان و تمسّک به وجودشان و اطاعت از خواسته هایشان نه اینکه به هیچ برکتى نمى رسد بلکه از همه برکات محروم مى شود .شیخ سلیمان قُنْدُوزى حنفى و ابراهیم بن محمد جوینى به نقل از حضرت على (علیه السلام) از پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) روایت مى کنند که : پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود :یا على ! آنچه به تو املا مى کنم بنویس ، گفتم : اى پیامبر خدا ! بر من از فراموشى مى ترسى ؟ فرمود : نه ، من از خدا خواسته ام که تو را حافظ همه حقایق قرار دهد ، ولى به خاطر شریکانت بنویس ، گفتم : اى پیامبر خدا ! شریکانم کیانند ؟ فرمود : امامان از ذریه ات که به خاطر آنان براى امت باران مى بارد و دعایشان مستجاب مى گردد و خدا بلا را به واسطه ایشان از امت برمى گرداند و به سبب وجودشان رحمت از آسمان نازل مى شود و این اول آنان است ـ و اشاره به حسن فرمود ـ سپس گفت : این دوّمى از آنان است ـ و آنگاه اشاره به حسین نمود ـ سپس گفت : و امامان پس از حسین.
مصداق و معناى اهل بیت
گروهى از عالمانى که دست پروردگان حکومت هاى جائر و سلاطین ظالم و پادشاهان ستمکار بودند و از موقعیّت علمى و اجتماعى خویش براى توجیه مشروعیّت حکومت آن بیدادگران سوء استفاده مى کردند تا به نان و نوایى برسند و به درهم و دینارى چند از کیسه شیاطین دست یابند ، همراه با عنادى خاص و تعصّبى برخاسته از حسد و براى دل خوشى سلطه جویان و ایجاد انحراف و کژى در مسیر مسلمانان ، حقایق دینى و کلمات معنوى را تحریف کردند و براى آن حقایق ، معانى و ترجمه هایى ذکر کردند که هیچ گونه سند قرآنى و روایى نداشته بلکه در قرآن و روایات در مورد آن حقایق ، معانى و مصادیقى ذکر شده که خلاف گفتار و نوشتار آنان است .از جمله آن حقایق و کلمات ، کلمه « اهل بیت » است که در آیه شریفه تطهیر مورد خطاب حضرت حق قرار گرفته است .
اهل بیت در آیه تطهیر
در آیه شریفه تطهیر مى خوانیم 🙁 . . . إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ) .. . . خدا فقط مى خواهد هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت بِزداید و شما را چنان که شایسته است از همه گناهان و معاصى پاک و پاکیزه گرداند .این جاهلان و متعصبان کوردل براى انحراف افکار و عقاید مسلمانان بدون توجه به قواعد ادبى ، تفسیرى بى پایه و اساس براى آن ذکر کرده اند . چرا که ضمایر در این آیه شریفه به صورت مذکّر ذکر شده ، ولى آنان اهل بیت را به زنان و همسران پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) معنا کرده و مصداق اهل بیت را فقط همسران آن حضرت گرفته اند !زید بن على بن الحسین فرموده : گروهى از نادانان که گمان کرده اند خدا از این آیه همسران پیامبر را اراده کرده است ; بى تردید دروغ گفته اند و مرتکب گناه سنگینى شده اند . به خدا سوگند اگر خدا از این آیه همسران پیامبر را اراده داشت بى تردید ترکیب ادبى آیه را به این صورت ذکر مى کرد : ( إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُنَّ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُنَّ تَطْهِیراً ) ، چنانچه در آیات قبل و بعد از این آیه که خطاب به همسران پیامبر است همه ضمایر آیه مؤنث است ، مانند : « منکن ، اذکرن ، بیوتکن ، تبرجن ، لستن ، قرن ، اقمن ، آتین ، اطعن ».
روایت زیر هم که در یکى از مهم ترین کتاب هاى حدیث اهل سنت یعنى صحیح مسلم نقل شده پاسخ علما و دانشمندان بى تقوایى است که به خاطر حاکمان بنى امیه و بنى عباس به تحریف معناى آیه تطهیر دست زدند و اهل بیت را بر خلاف قرآن و روایات زیادى که در کتاب هاى حدیث اهل سنت آمده به معناى همسران پیامبر گرفته اند !! یَزیدُ بنُ حَیّان ، عَن زَیدِ بن أرقَم ( بَعدَ ذِکرِ حَدیثِ الثَّقَلَینِ : إنّی تَارِکٌ فِیکُم الثَّقَلَینِ کِتَابَ اللّهِ . . . وَأهلَ بَیتِى ) فَقُلنَا : مَن أهلُ بَیتِه ؟ نِسَاؤُءه ؟ قَالَ : لا وَأیمُ اللّه ، إنّ المَرأَةَ تَکونُ مَعَ الرَّجُلِ العَصْرَ مِنَ الدَّهرِ ثُم یُطَلِّقُها فَتَرجِعُ اِلىَ أبیِها وَقومِها . أهلُ بَیتِه أصلُه وَعُصْبَتُهُ الذینَ حُرِّمُوا الصَّدَقَةَ بَعدَه .آنان با اینکه مى دانستند خود همسران پیامبر از جمله عایشه و گروهى از اصحاب و دانشمندان خودشان معنا و مصداق اهل بیت را حضرت على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) و امامان معصوم از نسل امام حسین (علیه السلام) به شمار آورده اند ولى تاریکى باطن و عنادشان با شیعه ، آنان را منحرف و وادار کرده تا در جهت بندگى هواى نفس و پرستش حاکمان اموى و عباسى به تحریف حقایق برخیزند !
معناى اهل بیت در روایات
راویان متعددى در روایات زیادى از قول پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) مصداق اهل بیت را امام على و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین و امامان معصوم از نسل حضرت امام حسین (علیهم السلام) ذکر کرده اند این راویان عبارتند از :ام سلمه ، عایشه ، ابوسعید خدرى ، ابوبرزه اسلمى ، ابوالحمراء هلال بن حارث ، ابولیلى انصارى ، انس بن مالک ، براء بن عازب ، ثوبان بن بجدد ، جابر بن عبداللّه انصارى ، زید بن ارقم ، زینب دختر ابوسلمه مخزومى ، سعد بن ابى وقاص ، صبیح ، عبداللّه بن عباس ، عمر بن ابى سلمه ، عمر بن خطاب ، واثلة بن اسقع .کتاب هاى معتبر اهل سنت مصداق واقعى اهل بیت را از این راویان روایت کرده اند و شیعه با تکیه بر قرآن و روایت این راویان و کتاب هاى با ارزش خود با همه وجود ، دل به اهل بیت (علیهم السلام) بسته و آنان را پیشوا و رهبر و جانشینان به حق پیامبر مى داند و اطاعت از آنان را واجب و اقتدا به ایشان را سبب سعادت دنیا و آخرت و نجات ابدى مى شمارد .شایسته است براى تیمّن و تبرک و اطمینان قلب عاشقان و محبان اهل بیت (علیهم السلام) به نقل چند روایت اکتفا شود ; چرا که تفصیل در این باب در این مختصر نمى گنجد .
روایت اول :
العَّوامُ بنِ حُوشَب عَن التَمیِمِی قَالَ : دَخلتُ عَلى عَائِشَةَ فَحَدَّثَتنَا : إنَّها رَأَت رَسُولَ اللّهِ دَعا عَلیاً وَفَاطِمَةَ وَالحَسَنَ وَالحُسَیَنَ فَقَالَ: أللَّهُمَّ ، هَؤُلاءِ أهلُ بَیتِی فَأذْهِب عَنْهُمُ الرّجسَ وَطَهِّرهُمْ تَطْهِیراً .عوام بن حوشب از تمیمى روایت مى کند که تمیمى گفت : بر عایشه وارد شدم و او به ما گفت : رسول خدا را دیده که على ، فاطمه ، حسن و حسین را طلبیده ، فرموده است : خدایا ! اینان اهل بیت من هستند ، پس هرگونه پلیدى را از آنان دور کن و ایشان را به پاکى کامل و همه جانبه برسان .
روایت دوم :
جمیع بن عمیر مى گوید : با مادرم به حضور عایشه رفتیم ; مادرم از او پرسیده ، گفت : به من بگو : عشق و علاقه پیامبر به على چگونه بود ؟ عایشه به او گفت : او در میان مردان ، محبوب ترین شخص نزد پیامبر بود ، من خود دیدم که او را به همراه فاطمه ، حسن و حسین زیر جامه خود گرفت و سپس گفت : خدایا ! اینان اهل بیت من هستند ، خدایا ! هر گونه پلیدى را از آنان دور کن و ایشان را به پاکى کامل و همه جانبه برسان . من نیز پیش رفتم تا سرم را زیر جامه کنم اما پیامبر مرا عقب راند ! گفتم : آیا من از اهل بیت تو نیستم ؟ پاسخ داد : تو بر خیر هستى ، تو بر خیر هستى.
روایت سوم :
عیسىَ بنُ عَبدِاللّهِ بنِ مَالِک ، عَن عُمَرِ بنِ الخَطّاب : سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ (صلى الله علیه وآله) عیسى بن عبداللّه بن مالک از عمر بن خطاب روایت مى کند که از پیامبر خدا شنیدم که مى فرمود : اى مردم ! من جلودار شما هستم و شما کنار حوض بر من وارد خواهید شد ، حوضى که گستردگى اش از صنعا تا بُصرى است و به عدد ستارگان ، جام زرین در آن است ; هنگامى که بر من وارد مى شوید من درباره ثقلین از شما سؤال خواهم کرد پس با تأمل و دقت بنگرید که در این دو چگونه جانشینم خواهید بود ، ریسمان بزرگ تر کتاب خداست که یک سویش به دست خدا و سوى دیگرش به دست شماست ، پس به آن چنگ زنید و دگرگون نگردید و ریسمان کوچکتر عترتم اهل بیتم . هر آینه و خداى لطیف آگاه به من خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نشوند تا کنار حوض بر من وارد شوند . عمر بن خطاب مى گوید : به پیامبر گفتم : یا رسول اللّه ! عترت تو چه کسانى هستند ؟ فرمود : اهل بیتم از فرزندان على و فاطمه و حسن و حسین نُه تن از صلب حسین که امامانى نیکوکارند و اینان عترت من از گوشت و خون من هستند .
روایت چهارم :
مُوسى بنُ عَبدِ ربه : سَمِعتُ الْحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ یَقُولُ فِی مَسجِدِ النَّبِىِّ ـ وَذلِکَ فِى حَیاةِ أبیهِ عَلیّ (علیه السلام)لزوم شناخت اهل بیت (علیهم السلام) در روایات
در علم منطق در بحث معرِّف ، همه اهل منطق به اتفاق آراء مى گویند : معرِّف که اقدام به شناساندن حقیقتى مى کند باید اجلى از معرِّف باشد تا بتواند حقیقت را آن گونه که هست بنمایاند . پس از اثبات امامت اهل بیت (علیهم السلام) و اینکه آنان وارث علم پیامبران هستند و خداوند به آنان الهام مى کند ، باید گفت : در این جهان هستى پس از خداى سبحان چه معرّفى براى شناساندن اهل بیت (علیهم السلام) ، اجلى از خود اهل بیت (علیهم السلام)وجود دارد ؟ ما براى شناخت شخصیت وجودى و معرفتى اهل بیت (علیهم السلام) چاره اى جز مراجعه به خود اهل بیت (علیهم السلام) نداریم زیرا هیچ کس به آنان آگاهى جامع و کامل ندارد و آنچه دیگران درباره آنان بگوید تعریفى ناقص یا به قول اهل منطق جامع افراد و مانع اغیار نیست یعنى نمى تواند اهل بیت (علیهم السلام) را آن گونه که هستند به ما بشناساند .با توجه به مطالب قبل مشخص شد که شناخت اهل بیت (علیهم السلام) و معرفت به حقیقت و شخصیت آنان امرى لازم و سبب رستگارى و موجب قرب به خداوند سبحان و دریافت اسلام صحیح و واقعى و در حقیقت شناخت صراط مستقیم الهى است . به خاطر عظمت و حساسیت مطلب و تأکید بر آن و دقت توجه هر چه بیشتر ، به چند روایت دیگر اشاره مى شود .امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :أَسْعَدُ النّاسِ مَنْ عَرَفَ فَضْلَنَا ، وَتَقرّبَ إلى اللّهِ بِنَا ، وَأخلَصَ حُبَّنا ، وَعَمِل بِما إلیهِ نَدَبْنا ، وَانتَهى عَمّا عَنهُ نَهینَا ، فَذَاکَ مِنّا وَهُوَ فِی دَارِ المُقَامَةِ مَعَنَا.خوشبخت ترین مردم کسى است که مزیت و برترى ما را ( بر دیگر مخلوقات ) شناخت و به وسیله ما به خدا تقرب جست و محبت ما را خالص نمود و به امورى که ما بر آن مى خوانیم عمل کرد و از آنچه که ما باز مى داریم دست برداشت . چنین کسى از ماست و در بهشت ابدى با ما خواهد بود . زرعه مى گوید : به حضرت امام صادق (علیه السلام) گفتم:
أیُّ الأعمالِ هُوَ أفضَلُ بَعدَ الْمَعرِفَةِ ؟ قَالَ : مَا مِن شَیء بَعدَ الْمَعْرِفَةِ یَعدِلُ هَذِه الصَلاةَ ، وَلا بَعدَ الْمَعْرِفَةِ وَالصَّلاةِ شَیءٌ یَعدِلُ الزَکاةَ ، وَلا بَعدَ ذَلِکَ شیءٌ یَعدِلُ الصَّوْمَ ، وَلا بَعدَ ذلکَ شَیءٌ یَعدِلُ الْحَجَّ ; وَفَاتِحَةُ ذَلِکُ کُلِّه مَعرِفَتُنَا وَخَاتِمَتُهُ مَعْرِفَتُنا .پس از شناخت و معرفت خدا کدام عمل برتر است ؟ حضرت فرمود : پس از شناخت ، هیچ چیز برابر این نماز نیست و پس از شناخت نماز هیچ چیز با زکات برابر نیست و پس از اینها چیزى با روزه برابر نیست و پس از اینها چیزى با حج مساوى نیست و آغاز و پایان همه آنها شناخت ماست .آرى ، کیفیت نماز و زکات و روزه و حج و راه صحیح انجام دادن این عبادات را باید از اهل بیت (علیهم السلام) که قرآن در خانه آنان نازل شده و وارثان دانش پیامبرند آموخت ; این آموختن جز با شناخت آنان و فرهنگ و فرمان ها و احکامشان میسّر نخواهد شد .از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) روایت شده :مَن مَنّ اللّهُ عَلَیهِ بِمَعرِفَةِ أهلِ بَیتِی وَوَلایَتِهِم ، فَقَد جَمَعَ اللّهُ لَهُ الْخَیر کُلَّهُ .کسى که خدا به شناخت اهل بیت من و ولایتشان بر او منت نهاده بى تردید همه خیر را براى او گرد آورده است .ابوبصیر از حضرت امام صادق (علیه السلام) در تأویل آیه شریفه 🙁 . . . وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً . . . ) . . . . حکمت را به هر کس بخواهد مى دهد و آنکه به او حکمت داده شود ،بى تردید او را خیر فراوانى داده اند . . .روایت مى کند که آن حضرت فرمود :طَاعَةُ اللّهِ وَمَعرِفَةُ الإمَامِ.کسى که حکمت به او داده اند ، بى تردید خیر کثیر به او عنایت شده و خیر کثیر [ طاعت خدا و شناخت امام است .
برگرفته از کتاب اهل بیت (ع) تالیف استاد حسین انصاریان
( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا . . . ).و همگى به ریسمان خدا ( قرآن و اهل بیت ) چنگ زنید و پراکنده و گروه گروه نشوید . . .از حضرت امام باقر (علیه السلام) درباره مصداق حبل اللّه روایت شده است : آلُ مُحَمَّد صَلواتُ اللّهِ علیهِم ، هُم حَبلُ اللّهِ المَتینِ الّذِی أُمِرَ بِالاِعتِصَامِ بِه فَقَالَ : ( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا . . . ) .اهل بیت محمّد (صلى الله علیه وآله) ریسمان استوار خدا هستند که خدا چنگ زدن به آن را فرمان داده ، فرموده : همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده و گروه گروه نشوید . . .آرى ، آن بزرگواران که دریاى بى کران معرفت و علم و عمل اند و صاحب همه فضایل و کمالات اند و نظیرى براى آنان در همه هستى یافت نمى شود ، به فرمان حضرت حق با دارا بودن مقام امامت ; در میان خلق درآمدند تا گروهى را از دوزخ قیامت بترسانند و دسته اى را به شرط ایمان و عمل به بهشت دنیاى دیگر دل خوش کنند و جمعى را به بهشت مثالى و فرقه اى را به جنّت عقلانى و شمارى را به آسمان قداست و معنویت و شایستگانى را به مقام یقین برسانند .شناخت واقعى خدا و قیامت ، درک مفاهیم معنوى ، دسترسى به معانى حقیقى قرآن ، پى بردن به سنت نبوى ، تحصیل کمالات و فضایل ، به دست آوردن خوشبختى دنیا و آخرت ، سالم ماندن از شقاوت و بدبختى ، آراسته شدن به حسنات ، در امان ماندن از سیّئات ، رسیدن به مقام لقا و قرب حق ، لیاقت یافتن براى ورود به بهشت ، در امان قرار گرفتن از دوزخ ، قدرت یافتن براى مقابله با وسوسه ها و اغواگرى هاى شیطان ، چشیدن لذّت عبادت و دورى از معصیت ، لمس حقیقت تقوا ، مزیّن شدن به زینت ورع و پاکدامنى و درستى و پارسایى و صدق و صفا ، همه و همه از طریق شناخت اهل بیت (علیهم السلام) و پیروى از فرمان ها و احکامشان میسّر است .آرى ، اهل بیت (علیهم السلام) ـ چنان که از آیات کتاب خدا و روایات معتبره و اخبار صحیح استفاده مى شود ـ منشأ همه برکات مادى و معنوى هستند و انسان بدون شناخت آنان و تمسّک به وجودشان و اطاعت از خواسته هایشان نه اینکه به هیچ برکتى نمى رسد بلکه از همه برکات محروم مى شود .شیخ سلیمان قُنْدُوزى حنفى و ابراهیم بن محمد جوینى به نقل از حضرت على (علیه السلام) از پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) روایت مى کنند که : پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود :یا على ! آنچه به تو املا مى کنم بنویس ، گفتم : اى پیامبر خدا ! بر من از فراموشى مى ترسى ؟ فرمود : نه ، من از خدا خواسته ام که تو را حافظ همه حقایق قرار دهد ، ولى به خاطر شریکانت بنویس ، گفتم : اى پیامبر خدا ! شریکانم کیانند ؟ فرمود : امامان از ذریه ات که به خاطر آنان براى امت باران مى بارد و دعایشان مستجاب مى گردد و خدا بلا را به واسطه ایشان از امت برمى گرداند و به سبب وجودشان رحمت از آسمان نازل مى شود و این اول آنان است ـ و اشاره به حسن فرمود ـ سپس گفت : این دوّمى از آنان است ـ و آنگاه اشاره به حسین نمود ـ سپس گفت : و امامان پس از حسین.
مصداق و معناى اهل بیت
گروهى از عالمانى که دست پروردگان حکومت هاى جائر و سلاطین ظالم و پادشاهان ستمکار بودند و از موقعیّت علمى و اجتماعى خویش براى توجیه مشروعیّت حکومت آن بیدادگران سوء استفاده مى کردند تا به نان و نوایى برسند و به درهم و دینارى چند از کیسه شیاطین دست یابند ، همراه با عنادى خاص و تعصّبى برخاسته از حسد و براى دل خوشى سلطه جویان و ایجاد انحراف و کژى در مسیر مسلمانان ، حقایق دینى و کلمات معنوى را تحریف کردند و براى آن حقایق ، معانى و ترجمه هایى ذکر کردند که هیچ گونه سند قرآنى و روایى نداشته بلکه در قرآن و روایات در مورد آن حقایق ، معانى و مصادیقى ذکر شده که خلاف گفتار و نوشتار آنان است .از جمله آن حقایق و کلمات ، کلمه « اهل بیت » است که در آیه شریفه تطهیر مورد خطاب حضرت حق قرار گرفته است .
اهل بیت در آیه تطهیر
در آیه شریفه تطهیر مى خوانیم 🙁 . . . إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ) .. . . خدا فقط مى خواهد هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت بِزداید و شما را چنان که شایسته است از همه گناهان و معاصى پاک و پاکیزه گرداند .این جاهلان و متعصبان کوردل براى انحراف افکار و عقاید مسلمانان بدون توجه به قواعد ادبى ، تفسیرى بى پایه و اساس براى آن ذکر کرده اند . چرا که ضمایر در این آیه شریفه به صورت مذکّر ذکر شده ، ولى آنان اهل بیت را به زنان و همسران پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) معنا کرده و مصداق اهل بیت را فقط همسران آن حضرت گرفته اند !زید بن على بن الحسین فرموده : گروهى از نادانان که گمان کرده اند خدا از این آیه همسران پیامبر را اراده کرده است ; بى تردید دروغ گفته اند و مرتکب گناه سنگینى شده اند . به خدا سوگند اگر خدا از این آیه همسران پیامبر را اراده داشت بى تردید ترکیب ادبى آیه را به این صورت ذکر مى کرد : ( إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُنَّ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُنَّ تَطْهِیراً ) ، چنانچه در آیات قبل و بعد از این آیه که خطاب به همسران پیامبر است همه ضمایر آیه مؤنث است ، مانند : « منکن ، اذکرن ، بیوتکن ، تبرجن ، لستن ، قرن ، اقمن ، آتین ، اطعن ».
روایت زیر هم که در یکى از مهم ترین کتاب هاى حدیث اهل سنت یعنى صحیح مسلم نقل شده پاسخ علما و دانشمندان بى تقوایى است که به خاطر حاکمان بنى امیه و بنى عباس به تحریف معناى آیه تطهیر دست زدند و اهل بیت را بر خلاف قرآن و روایات زیادى که در کتاب هاى حدیث اهل سنت آمده به معناى همسران پیامبر گرفته اند !! یَزیدُ بنُ حَیّان ، عَن زَیدِ بن أرقَم ( بَعدَ ذِکرِ حَدیثِ الثَّقَلَینِ : إنّی تَارِکٌ فِیکُم الثَّقَلَینِ کِتَابَ اللّهِ . . . وَأهلَ بَیتِى ) فَقُلنَا : مَن أهلُ بَیتِه ؟ نِسَاؤُءه ؟ قَالَ : لا وَأیمُ اللّه ، إنّ المَرأَةَ تَکونُ مَعَ الرَّجُلِ العَصْرَ مِنَ الدَّهرِ ثُم یُطَلِّقُها فَتَرجِعُ اِلىَ أبیِها وَقومِها . أهلُ بَیتِه أصلُه وَعُصْبَتُهُ الذینَ حُرِّمُوا الصَّدَقَةَ بَعدَه .آنان با اینکه مى دانستند خود همسران پیامبر از جمله عایشه و گروهى از اصحاب و دانشمندان خودشان معنا و مصداق اهل بیت را حضرت على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) و امامان معصوم از نسل امام حسین (علیه السلام) به شمار آورده اند ولى تاریکى باطن و عنادشان با شیعه ، آنان را منحرف و وادار کرده تا در جهت بندگى هواى نفس و پرستش حاکمان اموى و عباسى به تحریف حقایق برخیزند !
معناى اهل بیت در روایات
راویان متعددى در روایات زیادى از قول پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) مصداق اهل بیت را امام على و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین و امامان معصوم از نسل حضرت امام حسین (علیهم السلام) ذکر کرده اند این راویان عبارتند از :ام سلمه ، عایشه ، ابوسعید خدرى ، ابوبرزه اسلمى ، ابوالحمراء هلال بن حارث ، ابولیلى انصارى ، انس بن مالک ، براء بن عازب ، ثوبان بن بجدد ، جابر بن عبداللّه انصارى ، زید بن ارقم ، زینب دختر ابوسلمه مخزومى ، سعد بن ابى وقاص ، صبیح ، عبداللّه بن عباس ، عمر بن ابى سلمه ، عمر بن خطاب ، واثلة بن اسقع .کتاب هاى معتبر اهل سنت مصداق واقعى اهل بیت را از این راویان روایت کرده اند و شیعه با تکیه بر قرآن و روایت این راویان و کتاب هاى با ارزش خود با همه وجود ، دل به اهل بیت (علیهم السلام) بسته و آنان را پیشوا و رهبر و جانشینان به حق پیامبر مى داند و اطاعت از آنان را واجب و اقتدا به ایشان را سبب سعادت دنیا و آخرت و نجات ابدى مى شمارد .شایسته است براى تیمّن و تبرک و اطمینان قلب عاشقان و محبان اهل بیت (علیهم السلام) به نقل چند روایت اکتفا شود ; چرا که تفصیل در این باب در این مختصر نمى گنجد .
روایت اول :
العَّوامُ بنِ حُوشَب عَن التَمیِمِی قَالَ : دَخلتُ عَلى عَائِشَةَ فَحَدَّثَتنَا : إنَّها رَأَت رَسُولَ اللّهِ دَعا عَلیاً وَفَاطِمَةَ وَالحَسَنَ وَالحُسَیَنَ فَقَالَ: أللَّهُمَّ ، هَؤُلاءِ أهلُ بَیتِی فَأذْهِب عَنْهُمُ الرّجسَ وَطَهِّرهُمْ تَطْهِیراً .عوام بن حوشب از تمیمى روایت مى کند که تمیمى گفت : بر عایشه وارد شدم و او به ما گفت : رسول خدا را دیده که على ، فاطمه ، حسن و حسین را طلبیده ، فرموده است : خدایا ! اینان اهل بیت من هستند ، پس هرگونه پلیدى را از آنان دور کن و ایشان را به پاکى کامل و همه جانبه برسان .
روایت دوم :
جمیع بن عمیر مى گوید : با مادرم به حضور عایشه رفتیم ; مادرم از او پرسیده ، گفت : به من بگو : عشق و علاقه پیامبر به على چگونه بود ؟ عایشه به او گفت : او در میان مردان ، محبوب ترین شخص نزد پیامبر بود ، من خود دیدم که او را به همراه فاطمه ، حسن و حسین زیر جامه خود گرفت و سپس گفت : خدایا ! اینان اهل بیت من هستند ، خدایا ! هر گونه پلیدى را از آنان دور کن و ایشان را به پاکى کامل و همه جانبه برسان . من نیز پیش رفتم تا سرم را زیر جامه کنم اما پیامبر مرا عقب راند ! گفتم : آیا من از اهل بیت تو نیستم ؟ پاسخ داد : تو بر خیر هستى ، تو بر خیر هستى.
روایت سوم :
عیسىَ بنُ عَبدِاللّهِ بنِ مَالِک ، عَن عُمَرِ بنِ الخَطّاب : سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ (صلى الله علیه وآله) عیسى بن عبداللّه بن مالک از عمر بن خطاب روایت مى کند که از پیامبر خدا شنیدم که مى فرمود : اى مردم ! من جلودار شما هستم و شما کنار حوض بر من وارد خواهید شد ، حوضى که گستردگى اش از صنعا تا بُصرى است و به عدد ستارگان ، جام زرین در آن است ; هنگامى که بر من وارد مى شوید من درباره ثقلین از شما سؤال خواهم کرد پس با تأمل و دقت بنگرید که در این دو چگونه جانشینم خواهید بود ، ریسمان بزرگ تر کتاب خداست که یک سویش به دست خدا و سوى دیگرش به دست شماست ، پس به آن چنگ زنید و دگرگون نگردید و ریسمان کوچکتر عترتم اهل بیتم . هر آینه و خداى لطیف آگاه به من خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نشوند تا کنار حوض بر من وارد شوند . عمر بن خطاب مى گوید : به پیامبر گفتم : یا رسول اللّه ! عترت تو چه کسانى هستند ؟ فرمود : اهل بیتم از فرزندان على و فاطمه و حسن و حسین نُه تن از صلب حسین که امامانى نیکوکارند و اینان عترت من از گوشت و خون من هستند .
روایت چهارم :
مُوسى بنُ عَبدِ ربه : سَمِعتُ الْحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ یَقُولُ فِی مَسجِدِ النَّبِىِّ ـ وَذلِکَ فِى حَیاةِ أبیهِ عَلیّ (علیه السلام)لزوم شناخت اهل بیت (علیهم السلام) در روایات
در علم منطق در بحث معرِّف ، همه اهل منطق به اتفاق آراء مى گویند : معرِّف که اقدام به شناساندن حقیقتى مى کند باید اجلى از معرِّف باشد تا بتواند حقیقت را آن گونه که هست بنمایاند . پس از اثبات امامت اهل بیت (علیهم السلام) و اینکه آنان وارث علم پیامبران هستند و خداوند به آنان الهام مى کند ، باید گفت : در این جهان هستى پس از خداى سبحان چه معرّفى براى شناساندن اهل بیت (علیهم السلام) ، اجلى از خود اهل بیت (علیهم السلام)وجود دارد ؟ ما براى شناخت شخصیت وجودى و معرفتى اهل بیت (علیهم السلام) چاره اى جز مراجعه به خود اهل بیت (علیهم السلام) نداریم زیرا هیچ کس به آنان آگاهى جامع و کامل ندارد و آنچه دیگران درباره آنان بگوید تعریفى ناقص یا به قول اهل منطق جامع افراد و مانع اغیار نیست یعنى نمى تواند اهل بیت (علیهم السلام) را آن گونه که هستند به ما بشناساند .با توجه به مطالب قبل مشخص شد که شناخت اهل بیت (علیهم السلام) و معرفت به حقیقت و شخصیت آنان امرى لازم و سبب رستگارى و موجب قرب به خداوند سبحان و دریافت اسلام صحیح و واقعى و در حقیقت شناخت صراط مستقیم الهى است . به خاطر عظمت و حساسیت مطلب و تأکید بر آن و دقت توجه هر چه بیشتر ، به چند روایت دیگر اشاره مى شود .امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :أَسْعَدُ النّاسِ مَنْ عَرَفَ فَضْلَنَا ، وَتَقرّبَ إلى اللّهِ بِنَا ، وَأخلَصَ حُبَّنا ، وَعَمِل بِما إلیهِ نَدَبْنا ، وَانتَهى عَمّا عَنهُ نَهینَا ، فَذَاکَ مِنّا وَهُوَ فِی دَارِ المُقَامَةِ مَعَنَا.خوشبخت ترین مردم کسى است که مزیت و برترى ما را ( بر دیگر مخلوقات ) شناخت و به وسیله ما به خدا تقرب جست و محبت ما را خالص نمود و به امورى که ما بر آن مى خوانیم عمل کرد و از آنچه که ما باز مى داریم دست برداشت . چنین کسى از ماست و در بهشت ابدى با ما خواهد بود . زرعه مى گوید : به حضرت امام صادق (علیه السلام) گفتم:
أیُّ الأعمالِ هُوَ أفضَلُ بَعدَ الْمَعرِفَةِ ؟ قَالَ : مَا مِن شَیء بَعدَ الْمَعْرِفَةِ یَعدِلُ هَذِه الصَلاةَ ، وَلا بَعدَ الْمَعْرِفَةِ وَالصَّلاةِ شَیءٌ یَعدِلُ الزَکاةَ ، وَلا بَعدَ ذَلِکَ شیءٌ یَعدِلُ الصَّوْمَ ، وَلا بَعدَ ذلکَ شَیءٌ یَعدِلُ الْحَجَّ ; وَفَاتِحَةُ ذَلِکُ کُلِّه مَعرِفَتُنَا وَخَاتِمَتُهُ مَعْرِفَتُنا .پس از شناخت و معرفت خدا کدام عمل برتر است ؟ حضرت فرمود : پس از شناخت ، هیچ چیز برابر این نماز نیست و پس از شناخت نماز هیچ چیز با زکات برابر نیست و پس از اینها چیزى با روزه برابر نیست و پس از اینها چیزى با حج مساوى نیست و آغاز و پایان همه آنها شناخت ماست .آرى ، کیفیت نماز و زکات و روزه و حج و راه صحیح انجام دادن این عبادات را باید از اهل بیت (علیهم السلام) که قرآن در خانه آنان نازل شده و وارثان دانش پیامبرند آموخت ; این آموختن جز با شناخت آنان و فرهنگ و فرمان ها و احکامشان میسّر نخواهد شد .از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) روایت شده :مَن مَنّ اللّهُ عَلَیهِ بِمَعرِفَةِ أهلِ بَیتِی وَوَلایَتِهِم ، فَقَد جَمَعَ اللّهُ لَهُ الْخَیر کُلَّهُ .کسى که خدا به شناخت اهل بیت من و ولایتشان بر او منت نهاده بى تردید همه خیر را براى او گرد آورده است .ابوبصیر از حضرت امام صادق (علیه السلام) در تأویل آیه شریفه 🙁 . . . وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً . . . ) . . . . حکمت را به هر کس بخواهد مى دهد و آنکه به او حکمت داده شود ،بى تردید او را خیر فراوانى داده اند . . .روایت مى کند که آن حضرت فرمود :طَاعَةُ اللّهِ وَمَعرِفَةُ الإمَامِ.کسى که حکمت به او داده اند ، بى تردید خیر کثیر به او عنایت شده و خیر کثیر [ طاعت خدا و شناخت امام است .
برگرفته از کتاب اهل بیت (ع) تالیف استاد حسین انصاریان