آنچه از علوم امام باقر(علیه السلام) در بخش های مختلف دین شناسی بر جای مانده بسیار پرمایه و متنوع و در نهایت درجه اتقان و صحت و جامعیت علمی و دینی است. امام(علیه السلام) با نقل روایات اجداد خود و نیز اظهار نظرهای شخصی، هم در تقویت معارف و علوم اسلامی مجدّانه کوشیده و هم دیدگاه های خالص و مستقیم شیعه را تبیین نموده است. علوم قرآنی، فقه، اخلاق و سیره نبوی و علوی از زمینه های جدّی ای بود که امام باقر(علیه السلام) ضمن ابراز عقیده درباره آنها، به تربیت شاگدانی خاص در هر یک از آن رشته های علمی پرداخت و بر دامنه تأثیرگذاری شیعه در معارف اسلامی، به مراتب افزود. این معارف، البته به طور کامل و دست کم در آن زمان به طور منظم و کتابی مطرح نگردید، اما به سرعت توسط شاگردان بی واسطه و مع الواسطه امام(علیه السلام) تدوین شد و آنچه را امروزه به نام «معارف شیعی» می شناسند، سر و سامان بخشید[ حیات فکری – سیاسی امامان شیعه، ص 362.].
ذکر نمونه هایی از میراث علمی امام باقر(علیه السلام) در عرصه های مختلف معارف، ما را بیش از پیش با غنای فرهنگی و معرفتی این میراث آشنا می کند و به اهمیت و عظمت کار امام(علیه السلام) در احیای اندیشه پربرگ و بار اهل بیت(علیهم السلام) متوجه می گرداند:
الف. میراث تفسیری
قرآن کریم به عنوان اولین منبع تشریع و فرهنگ اسلامی که به امت و رسالت دینی هویت خاص می بخشید و راه کمال انسانی را به روی معتقدان هموار می ساخت، نزد امام باقر(علیه السلام) دغدغه انگیزترین مسئله بود و ایشان در برنامه روزانه خود اوقاتی را به تعلیم قرآن و تلاوت و حفظ آن اختصاص می داد و بسیاری از عالمان و فرهیختگان حتی از گرایش ها و مکاتب مخالف پای درس ایشان حاضر می شدند و قرآن می آموختند. شیوه و سبک علمی امام باقر(علیه السلام) در تفسیر قرآن، کاملاً با اهداف و اصول رسالت سازگار بود و در تقابل و مخالف با روش اهل رأی و استحسان و تأویل های بی اساس و ظنی به شمار می آمد و آنها را نفی و طرد می کرد.
امام باقر(علیه السلام) معرفت و شناخت قرآن را منحصر در اهل بیت(علیهم السلام) می دانست و نااهلان را از پرداختن به تفسیر قرآن براساس برداشت های شخصی یا گفته ها و بافته های دیگران منع می کرد و به قتاده که کرسی تدریس قرآن برپا کرده بوده فرمود: «ای قتاده، اگر قرآن را از پیش خود تفسیر می کنی، بدان که هلاک شدی و دیگران را به هلاکت افکنده ای و اگر براساس کلمات و یافته های عقلی دیگران آیات را شرح می دهی، نیز نتیجه این کار تباهی و هلاکت است. بدان تنها کسانی قرآن را می شناسند که از جانب خداوند مخاطب قرآن قرار گرفته اند یعنی اهل بیت»[ البیان فی تفسیر القرآن، ص 267.].
به گفته ابن ندیم در «الفهرست» کتابی در تفسیر قرآن از محمدبن علی بن الحسین(علیه السلام) باقی مانده که ابوالجارود زیاد بن منذر رئیس فرقه جارودیه، آن را از ایشان روایت کرده است. علی بن ابراهیم قمی نیز در تفسیر خود، این کتاب تفسیری را از ابوبصیر نقل نموده است[ تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص 337.].
ب. میراث حدیثی
ضایعه منع کتابت بلکه گفتن احادیث نبوی که حاکمان ناحق جامعه اسلامی در پی تحقق سیاست های ضددینی خود دنبال می کردند، اصلی ترین عامل در تحریف و انحراف و جعل در مسئله سیره و سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود. و این، اهل بیت(علیهم السلام) را بر آن می داشت که در نشر سنت راستین رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و بازگویی احادیث آن حضرت، همت مضاعفی را به کار برند. امام باقر(علیه السلام) هم درس جلساتی را خاص بیان روایات اهل بیت(علیهم السلام) برای شاگردانش تدارک می دید، و هم به آنان می آموخت که چگونه احادیث را بفهمند و به معنا و محتوای آن پی ببرند. کسانی چون جابر بن یزید جعفی هفتاد هزار حدیث نبوی از آن حضرت نقل کرده اند و ابان بن تغلب و دیگر شاگردان ممتاز مکتب امام باقر(علیه السلام) مجموعه بسیار بزرگی از این میراث عظیم را از خود به یادگار نهادند.
ج. میراث کلامی
امام باقر(علیه السلام) در ضمن بحث های خود، مسائل اعتقادی و کلامی مطرح می کرد و به بغرنج ترین و دقیق ترین مباحث و سؤالات کلامی به درست ترین و قانع کننده ترین شکل پاسخ می گفت. به دنبال فتوحات بزرگ اسلامی در عصر امام باقر(علیه السلام)، دشمنان کینه توز اسلام، نوک حمله خود را متوجه اعتقادات دینی کردند و با هجمه های گسترده تبلیغاتی، به رواج شبهه ها و ابهامات در بین فرزندان مسلمان و تضعیف پایه های فکری و عقیدتی آنان دست زدند. در این بحبوحه، تنها امام باقر(علیه السلام) بود که تمام قد در برابر این جریانات و انحرافات القایی سینه سپر نمود و به دفاع از بنیان های دینی در عرصه های مختلف عقاید، با آوردن دلایل متقن و براهین قوی و تشریح آیات مربوط به حقایق توحیدی و ولایت اهل بیت(علیهم السلام)، به رد و ابطال شکوک و شبهات را وجهه همت خویش قرار داد و بی اساس بودن آنان را بر ملا ساخت.
د. میراث تاریخی
در میان روایات بر جای مانده از امام باقر(علیه السلام)، وجود روایاتی با موضوع حکمت ها و سنن انبیاء گذشته همچون آدم و سلیمان و موسی و نوح واسماعیل قابل توجه است. همچنین قضایای مربوط به سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز سیره امیرمؤمنان(علیه السلام)، بخش بزرگی از روایات آن حضرت را تشکیل می دهد و در منابع سیره نبوی متعلق به قرن دوم جایگاه شناخته شده ای دارد. جدای از منابع شیعه مانند تفسیر قمی که حاوی روایات سیره ای فراوانی از امام باقر(علیه السلام) است، مصادر کهن سنّی نیز روایاتی از آن حضرت در باب سیره نبوی نقل کرده اند. جالب اینکه، اکثر بلکه غالب این روایات به خود امام(علیه السلام) ختم شده و چنان نیست که وی آنها را از دیگران نقل کرده باشد[ حیات فکری – سیاسی امامان شیعه، ص 364.]. برای نمونه، این نقل تاریخی امام باقر(علیه السلام) از سیره امیرمؤمنان(علیه السلام) را که زرارة بن اعین، از پدرش و او از آن حضرت روایت کرده، از نظر می گذرانیم:
حضرت علی(علیه السلام) این گونه بود که پس از نماز صبح تا بر آمدن خورشید به تعقیبات می پرداخت و چون خورشید طلوع می کرد، فقرا و مساکین و دیگران پیرامون وی حلقه می زدند و آن حضرت به آنها فقه و قرآن می آموخت و ساعتی بعد برمی خاست و می رفت. روزی پس از یکی از این جلسات، مردی به آن امام(علیه السلام) بدزبانی کرد و سخن زشتی گفت. امیرمؤمنان(علیه السلام) به مسجد برگشت و دستور داد مردم به مسجد آیند. مردم که جمع شدند، امام(علیه السلام) پس از حمد و ثنای خداوند و درود بر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«ای مردم! نزد خدای تعالی چیزی محبوب تر و برای بندگان سودمندتر از بردباری و فقه و دانش رهبر و پیشوا نیست و خداوند چیزی را دشمن تر از این نمی داند که امام جامعه، جاهل و تندخو باشد. هر کس در درون خود واعظی نداشته باشد که او را در مواقع لزوم پند واندرز دهد، در واقع از جانب خداوند محافظ و نگاهبانی ندارد. بدانید هر کس در زندگی، عدل و انصاف را بر خود حاکم گرداند، خدایش عزت و شکوه افزاید. بدانید ذلت و خواری در راه اطاعت خداوند، انسان را به خدا نزدیک می کند و این، از عزتی که در معصیت خداوندبه دست آید، بهتر است».
سپس فرمود: «آن که با من به زشتی سخن گفت، کجاست؟»
مرد بدزبان نتوانست کرده خود را انکار نماید و لب به اعتراف گشود که: «من بودم». آن گاه حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «بدان که اگر می خواستم، به بدی پاسخت می گفتم». مرد گفت: «اما اگر عفو کنی و درگذری، کاری شایسته خویش کرده ای». فرمود: «من تو را بخشیدم و درگذشتم»[ شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 109.].
هـ. میراث حِکَمی
ادبیات حکمی، سخنان حکیمانه ای است که نمونه های آن در ادبیات بر جای مانده از امام علی(علیه السلام) با عنوان کلمات قصار دیده می شود. این ادب، نفوذ چشم گیری در فرهنگ عربی و دیگر فرهنگ ها داشته و دارد. نویسندگان و شعرای عرب، از مضامین حِکَمی در قالب شعر و ضرب المثل و کلمات کوتاه استقبال زیادی کرده و سخت از آن متأثر هستند. آنچه به عنوان حکمت و کلمات قصار از امام باقر(علیه السلام) نقل شده، بخش عمده آن در کتب حدیثی شیعی است و برخی از آنها را در آثار ادبی رایج در جهان اسلام همچون کتاب «البیان والتبیین» جاحظ و «التذکرة الحمدونیه» محمد بن حسن بن حمدون می توان یافت. برای نمونه جاحظ از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده که ایشان در سخن حکیمانه ای فرمود:
«اَلَّلهُمَّ اَعِنِّی عَلَی الدُّنیَا بِالغَنی وَ عَلَی الآخِرَةِ بِالتَّقوَی»[ البیان و التبیین، ج 1، ص 88.]؛ «خدایا در کار دنیا مرا با بی نیازی و در کار آخرت با تقوا یاری فرما».
و فرمود:
«صَلَاحُ شَأنِ جَمِیعِ التَّعَایُشِ وَالتَّعَاشُرِ مِلءُ کَیلٍ ثُلثَاهُ فِطنَةٌ وَ ثُلثُهُ تَغَافُلٌ»[ همان، ص 110.]؛ «مصلحت تمام زندگی و تعامل با دیگران، همچون پیمانه پری است که دو سوم آن را زیرکی و یک سومش را تغافل و خود را به ندانی زدن تشکیل داده است».
و. میراث فقهی
گذری کوتاه بر مجموعه و مسانید فقهی شیعه این نتیجه را به دست می دهد که بخش فراوانی از روایات فقهی از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است. کتاب های چهارگانه حدیثی یعنی «کافی، من لایحضر، تهذیب و استبصار» و نیز مجموعه آثار شیخ صدوق و شماری دیگر از آثار کهن حدیثی حاوی روایات بسیاری در تبیین مسائل فقهی و فروع دینی است به روایت از آن حضرت. امام باقر(علیه السلام) را باید به نوعی مؤسس مکتب فقهی شیعه دانست که در عصر امام صادق(علیه السلام) توسعه یافت و به اوج خود رسید. کم نیستند قواعد اصول فقه که از درون کلمات و تعبیرات امام باقر(علیه السلام) کشف و استخراج شده است. از جمله «اصل استصحاب» برگرفته از سخن امام باقر(علیه السلام): «لاَتَنقُضِ الیَقِینَ بِالشَّکِّ»[ وسایل اشیعه، ج 2، ص 356.]؛ «یقین سابق را به شک لاحق نقض نکن». و نیز قاعده نفی ضرر، که فرمود: «فَاِنَّهُ لاَضَرَرَ وَلاَضِرَارَ»[ الکافی، ج 5، ص 293.]؛ «بی تردید هیچ حکم و کار ضرری و زیان زننده در اسلام نیست».
کمتر بابی از ابواب فقهی را می توان سراغ گرفت که در فروع و شاخه های مختلف آن، سخنی از شکافنده علوم امام باقر(علیه السلام) وارد نشده باشد. فقه شیعه، موجودیت پربار و به روز و پاسخ گویی خود به پرسش های متنوع زندگی بشر را در وهله نخست به مجاهدت علمی امام باقر(علیه السلام) و گنجینه تمام نشدنی روایات احکامی و عملی آن حضرت مدیون است و به پشتوانه آنهاست که هنوز به حیات و حرکت خود ادامه می دهد و روز به روز پویاتر و بالنده تر، به پیش می رود.