پس از رحلت رسول مکرم اسلامی(صلی الله علیه و آله و سلم) و به وجود آمدن انحرافات و بدعت های گوناگون در جامعه نوپای اسلامی، یکی از حوادث اسف انگیز و جبران ناپذیر، جلوگیری از نقل و نوشتن حدیث بود که آثار شوم و زیان بار آن هیچ گاه دامن جهان اسلام را رها نکرد و ننگ آن تا همیشه بر عاملان آن باقی ماند.
سخن و سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از قرآن کریم، بزرگ ترین و با اعتبارترین منبع سرشار و غنی اسلامی به شمار می رود و می بایست همچون قرآن به آن اهتمام می شد و در اختیار عموم قرار می گرفت و کارها در همه عرصه ها براساس آن شکل می گرفت و پیش می رفت. اما عده ای به انگیزه های پست مادی و سیاسی و به بهانه کافی بودن قرآن و جلوگیری از اختلاف، با شدت تمام به هدم و نابودی میراث نبوی کم بسته، بر نشر و بازگویی و روایت آن مجازات های سنگین مقرر نمودند و مردم مسلمان را از سرچشمه های زلال علم و حکمت و اخلاق و اصول تعالی و ترقی اجتماع، محروم گذاشتند.
با وجود منع ها و سخت گیری ها در زمینه نقل و نگارش حدیث می بینیم که از همان آغاز حرکتی آرام اما مستمر در میان شیعه در باب تدوین حدیث به وجود آمد و در رأس این جریان، امیرمؤمنان علی(علیه السلام) بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) سخنانی را بر او املا می کرد و وی آنها را می نوشت و در آخر، آن نوشته ها به صورت کتابی شامل احادیث نبوی، تدوین گردید و دست به دست از امیرمؤمنان(علیه السلام) به امام باقر(علیه السلام) و از ایشان به ائمه بعدی منتقل شد[ ر.ک: امالی الطوسی، ص 441.].
امام باقر(علیه السلام) برای تحریض و تشویق به نقل و نگارش حدیث و شکستن جوّ سنگین منع، تلاش های متعدد به کار می بست و فراخور اوضاع جامعه و فهم و ظرفیت افراد، از راه های مختلف وارد می شد. گاه اهمیت موقعیت اهل بیت(علیهم السلام) از لحاظ دینی و مرجعیت علمی را به مردم گوشزد می نمود و می فرمود:
«آلُ مُحَمّدٍ اَبوابُ اللِه وَ سَبیلُهُ وَالدَّعاةُ اِلَی الجَنَّةِ وَالقادَةُ اِلَیهَا»[ وسایل الشیعه، ج 18، ص 9.]؛ «خاندان محمد، درهای علوم الهی و راه های وصول به حق و دعوت گران به بهشت و سوق دهندگان مردم به آن هستند».
و می فرمود:
«کُلُّ ما لَم یَخرُج مِن هَذَا البَیتِ فَهُوَ باطِلٌ»[ همان، ج 27، ص 75.]؛ «هر چیزی (هر علمی و عملی) که از این خانه بیرون نیاید، با پیامدهای باطل توأم خواهد بود».
و گاه در مسئله ای اختلافی، شخص را به کتاب حدیثی امیرمؤمنان(علیه السلام) و روایت مربوط به آن مسئله توجه می داد. روزی «حکم بن عتیبه» که با امام باقر(علیه السلام) در حکم قضیه ای دچار اختلاف شده بود، بر آن حضرت وارد شد و نوشته ای را نزد ایشان دید. امام(علیه السلام) حکم آن مسئله را در آن نوشته به او نشان داد و فرمود: «این، خط علی(علیه السلام) و املای رسول خدا است»[ بصائر الدرجات، ج 1، ص 144.].
در زمان امام باقر(علیه السلام) و با تمهیدات و تأکیدات ایشان، جریان نقل و نوشتن حدیث به اوج خود رسید و جامعه تشیع با پیش گامی در ضبط احادیث اسلامی، از جامعه تسنن که بر اثر بدعتِ نهی از حدیث نگاری تا صد سال یا بیشتر در این راه عقب مانده بود، پیش افتاد به گونه ای که وقتی در سال 100هـ. به فرمان عمر بن عبدالعزیز آن منع ناموجه و پر ستم برچیده شد، هر کدام از یاران و شاگردان برجسته امام باقر(علیه السلام) هزاران حدیث در حفظ داشتند و ضبط کرده بودند. برای نمونه، محمدبن مسلم از شخصیت های بارز و راویان بلندپایه و شاگردان درجه یک امامین صادقین، می گوید: «در مدت چهارسال اقامت خود در مدینه به خدمت امام باقر و امام صادق می رسیدم و درباره هر چیز، از آنان سؤال می کردم و جواب می شنیدم تا آنجا که سی هزار حدیث از امام باقر(علیه السلام) و شانزده هزار از امام صادق(علیه السلام) فراگرفتم»[ الاختصاص، ص 201.].
عصر امام باقر(علیه السلام) عصر آغاز نقل و کتابت حدیث بود و بیم آن می رفت که احادیث از تحریف تحریف گران و وابستگان به دستگاه حکومت مصون نماند و در اثر برخورد فرهنگ و معارف اسلامی با اندیشه های وارداتی از یونان و روم شبهات و مشکلات فراوان در عرصه تفکر اسلامی رخ نماید. از این رو باید گفت که تأکید امام(علیه السلام) به شیوه های مختلف بر کتابت حدیث و ترغیب شاگردان به فراگیری و ضبط روایات، بهترین عاملی بود که می شد با آن راه را بر انواع تحریفات موجود یا احتمالی سد کرد و تفکر ناب اسلامی را از دستبرد رهزنی های منحرفان و تحریف کنندگان در حفظ و سلامت نگاه داشت و بقای زنده و زیبنده آن را تضمین نمود.
سخن و سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از قرآن کریم، بزرگ ترین و با اعتبارترین منبع سرشار و غنی اسلامی به شمار می رود و می بایست همچون قرآن به آن اهتمام می شد و در اختیار عموم قرار می گرفت و کارها در همه عرصه ها براساس آن شکل می گرفت و پیش می رفت. اما عده ای به انگیزه های پست مادی و سیاسی و به بهانه کافی بودن قرآن و جلوگیری از اختلاف، با شدت تمام به هدم و نابودی میراث نبوی کم بسته، بر نشر و بازگویی و روایت آن مجازات های سنگین مقرر نمودند و مردم مسلمان را از سرچشمه های زلال علم و حکمت و اخلاق و اصول تعالی و ترقی اجتماع، محروم گذاشتند.
با وجود منع ها و سخت گیری ها در زمینه نقل و نگارش حدیث می بینیم که از همان آغاز حرکتی آرام اما مستمر در میان شیعه در باب تدوین حدیث به وجود آمد و در رأس این جریان، امیرمؤمنان علی(علیه السلام) بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) سخنانی را بر او املا می کرد و وی آنها را می نوشت و در آخر، آن نوشته ها به صورت کتابی شامل احادیث نبوی، تدوین گردید و دست به دست از امیرمؤمنان(علیه السلام) به امام باقر(علیه السلام) و از ایشان به ائمه بعدی منتقل شد[ ر.ک: امالی الطوسی، ص 441.].
امام باقر(علیه السلام) برای تحریض و تشویق به نقل و نگارش حدیث و شکستن جوّ سنگین منع، تلاش های متعدد به کار می بست و فراخور اوضاع جامعه و فهم و ظرفیت افراد، از راه های مختلف وارد می شد. گاه اهمیت موقعیت اهل بیت(علیهم السلام) از لحاظ دینی و مرجعیت علمی را به مردم گوشزد می نمود و می فرمود:
«آلُ مُحَمّدٍ اَبوابُ اللِه وَ سَبیلُهُ وَالدَّعاةُ اِلَی الجَنَّةِ وَالقادَةُ اِلَیهَا»[ وسایل الشیعه، ج 18، ص 9.]؛ «خاندان محمد، درهای علوم الهی و راه های وصول به حق و دعوت گران به بهشت و سوق دهندگان مردم به آن هستند».
و می فرمود:
«کُلُّ ما لَم یَخرُج مِن هَذَا البَیتِ فَهُوَ باطِلٌ»[ همان، ج 27، ص 75.]؛ «هر چیزی (هر علمی و عملی) که از این خانه بیرون نیاید، با پیامدهای باطل توأم خواهد بود».
و گاه در مسئله ای اختلافی، شخص را به کتاب حدیثی امیرمؤمنان(علیه السلام) و روایت مربوط به آن مسئله توجه می داد. روزی «حکم بن عتیبه» که با امام باقر(علیه السلام) در حکم قضیه ای دچار اختلاف شده بود، بر آن حضرت وارد شد و نوشته ای را نزد ایشان دید. امام(علیه السلام) حکم آن مسئله را در آن نوشته به او نشان داد و فرمود: «این، خط علی(علیه السلام) و املای رسول خدا است»[ بصائر الدرجات، ج 1، ص 144.].
در زمان امام باقر(علیه السلام) و با تمهیدات و تأکیدات ایشان، جریان نقل و نوشتن حدیث به اوج خود رسید و جامعه تشیع با پیش گامی در ضبط احادیث اسلامی، از جامعه تسنن که بر اثر بدعتِ نهی از حدیث نگاری تا صد سال یا بیشتر در این راه عقب مانده بود، پیش افتاد به گونه ای که وقتی در سال 100هـ. به فرمان عمر بن عبدالعزیز آن منع ناموجه و پر ستم برچیده شد، هر کدام از یاران و شاگردان برجسته امام باقر(علیه السلام) هزاران حدیث در حفظ داشتند و ضبط کرده بودند. برای نمونه، محمدبن مسلم از شخصیت های بارز و راویان بلندپایه و شاگردان درجه یک امامین صادقین، می گوید: «در مدت چهارسال اقامت خود در مدینه به خدمت امام باقر و امام صادق می رسیدم و درباره هر چیز، از آنان سؤال می کردم و جواب می شنیدم تا آنجا که سی هزار حدیث از امام باقر(علیه السلام) و شانزده هزار از امام صادق(علیه السلام) فراگرفتم»[ الاختصاص، ص 201.].
عصر امام باقر(علیه السلام) عصر آغاز نقل و کتابت حدیث بود و بیم آن می رفت که احادیث از تحریف تحریف گران و وابستگان به دستگاه حکومت مصون نماند و در اثر برخورد فرهنگ و معارف اسلامی با اندیشه های وارداتی از یونان و روم شبهات و مشکلات فراوان در عرصه تفکر اسلامی رخ نماید. از این رو باید گفت که تأکید امام(علیه السلام) به شیوه های مختلف بر کتابت حدیث و ترغیب شاگردان به فراگیری و ضبط روایات، بهترین عاملی بود که می شد با آن راه را بر انواع تحریفات موجود یا احتمالی سد کرد و تفکر ناب اسلامی را از دستبرد رهزنی های منحرفان و تحریف کنندگان در حفظ و سلامت نگاه داشت و بقای زنده و زیبنده آن را تضمین نمود.