رسم قربانی از کهن ترین ازمنه تاریخ، در میان اقوام باستان با فرهنگ ها و تمدن های دیرینه همواره رواج داشته است. این سنت، گاه به صورت اهدای قربانی های دسته جمعی انسانی و حیوانی و زمانی، به صورت هدایای نباتی و جمادی مرسوم بوده است. قدر مسلم آن که هر چه به عقب تر گام نهیم و با اقوام غیر متمدن تر روبرو شویم، قربانی شکلی غیر عقلانی تر به خود می گیرد،تا آن جا که اقوام ابتدایی از قربانی های انسانی نیز برای جلب رضایت خاطر خدایان و یا دفع آفات و بلایا دریغ نداشتند.
تعریف «قربانی »
برخی «قربانی » را به عنوان آیینی تعریف نموده اند که طی آن، چیزی به هدر رفته و یا به هلاکت می رسد و با این کار، رابطه ای میان منشا ماورای طبیعی با انسان ها ایجاد می شود. حال این رابطه می تواند برای کسب قدرت معنوی و شرکت با الوهیت در یک وعده غذای مشترک میان خدایان و انسان ها باشد و یا در جهت رفع نقایص و ضعف های انسان ها . در صورت دوم، قربانی پیشکش را نباید خورد. (1)
برخی دیگر «قربانی » را در اصطلاح کلی، در علم ادیان چنین تعریف کرده اند: «گرفتن زندگانی موجود زنده ای (اعم از انسان، حیوان یا نبات) از راه کشتن یا سوزاندن یا دفن کردن و یا خوردن، به منظور تقرب به خدایان و جلب نظر آنان .» (2)
لفظ «قربان » در عربی، ماخوذ از «قرب » به معنای نزدیکی است . این لفظ می رساند که در همه «قربانی » ها، نزدیکی جستن به خدا یا خدایان یا قوای فوق طبیعی منظور بوده است، در حالی که واژه (Sacrifice) مشتمل بر دو جزء مقدس (Sacer) و ساختن (Facere) است . (3)
نظایر این واژه در سایر زبان های اروپایی، که تقریبا معادل «قربانی » است، می رساند که شی ء قربانی شده برای خدایان به وسیله قربانی شدن، جنبه تقدس و خدایی به خود گرفته است . (4)
نظریه های مردم شناسان سده های نوزدهم و بیستم درباره قربانی
مردم شناسان قرون 19 و 20 میلادی طی تحقیقاتی درباره موضوع قربانی، به ارائه نظریه هایی چند پرداختند . در میان آن ها، می توان از ادوارد بارنت تایلور (E.B. Tylor) ، هربرت اسپنسر (H. spencer) ، رابرتسون اسمیت . (R. Smith) ، اف، بی . جیونز (F.B. Jevons) ، ال ماریلیر (L. Marillir) ، ئی . وستر مارک (E. wester mark) نام برد . در این نوشتار، علاوه بر بیان مختصری از نظریه های محققان مزبور، به بیان تفصیلی تر نظریه رابرتسون اسمیت به عنوان نمونه ای از تحقیقات محققان اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم پرداخته می شود:
1 . ادوارد بارنت تایلور (1917- 1832) : از مردم شناسان قرن نوزدهم و بیستم میلادی بود که درباره اساطیر و ادیان جوامع ابتدایی به تحقیقات علمی پرداخت . (5)
وی اولین کسی است که در زمینه قربانی به طور جدی به بحث و تفحص پرداخته است . اساس کار او، چنان که از آثارش برمی آید، مردم شناسی اجتماعی به شیوه علمی، آماری و تطبیقی است . آنچه او و محققان را در تحقیقات علمی شان در خصوص قربانی یاری رساند، توجه به این خواسته طبیعی بود که بشر همواره در پی ایجاد پیوند میان خود و آن چیزی است که مقدس می پندارد و به تقدیم قربانی و هدایا می پردازد . از نظر او، قربانی هدیه ای است به موجودات ماورای طبیعی تا علاقه آن ها نسبت به قربانی کنندگان جلب شود، یا دشمنی آن ها کاهش یابد . (6)
نظریه تایلور با گذشت زمان، مورد تحلیل و نقد صاحب نظران واقع گردید . (7)
2 . هربرت اسپنسر: وی نیز کمابیش با تایلور درباره اساس اهدای پیش کش ها هم عقیده بود . به عقیده اسپنسر، منشا قربانی را باید در رسوم برخی از ملت های کهن دانست که هدایای خوراکی و نوشیدنی را همراه مرده دفن می کردند . به اعتقاد وی، با گذشت زمان، ارواح نیاکان مورد احترام بیش تری واقع شدند تا آن جا که حتی به مقام الوهیت نیز ارتقا یافتند و به دنبال آن، خوراکی ها و سایر وسایل اهدایی به مردگان نیز بالطبع به عنوان هدیه و پیش کشی برای خدایان مبدل گردیدند . (8)
اما این که طی چه مراحلی ارواح نیاکان به مقام الوهیت رسیدند، از اسپنسر در این باره توضیحی در دست نداریم، هرچند برخی از محققان هم عقیده با اسپنسر، برآنند که «ترس از اموات » موجب گردیده تا زندگان توانایی فوق طبیعت بشری برای مردگان قایل شده، تصور کنند که آن ها می توانند مانع و مزاحم یا یاور و مساعد زندگان شوند . به اعتقاد این دسته از محققان، مشاهده اموات، به ویژه رئیس قبیله و بزرگ خاندان در عالم رؤیا و خواب، بر این هراس می افزوده است . همین اندیشه بود که به تدریج، انسان ها را به پرستش ارواح مردگان همچون موجودات قدسی نزدیک ساخت و به دنبال آن کالاهای اهدایی به مردگان به پیش کش ها و قربانی ها برای آنان که اینک موجودات مقدسی گشته اند، تبدیل گردید . (9)
3 . رابرتسون اسمیت (1896- 1846) : پس از چندین سال سیر و سیاحت در جهان عرب، به سال 1889 م، حاصل تحقیقات خویش را درباره قربانی، توتم شناسی و تحقیق در ادیان سامی در کتابی به نام ادیان سامی ها (10) به رشته تحریر درآورد و سپس چاپ کرد . وی اساس کار خویش را بر مبنای تحقیقات علمی بر روی ملل سامی نژاد نهاد . اساس کار رابرتسون اسمیت در باب قربانی، بر مبنای تحقیقی در توتمیسم است . به دیگر سخن، او برای آیین قربانی، اساس توتمی قایل شد . به اعتقاد وی، نزد سامی ها، خدا، قربانی و گروه توتمی خویشاوند هم تلقی شده، این پیوند خویشاوندی طی مراسمی دسته جمعی، با خوردن توتم یا حیوان قربانی توسط افراد قبیله تحکیم می یافت . (11)
نظریه رابرتسون نظرات بسیاری از محققین مردم شناس بعدی را بر له یا علیه خویش برانگیخت و بسیاری از آنان نظرات خود را درباره قربانی بر مبنای مخالفت یا موافقت با وی نهادند . اساس نظرات وی بدین شرح است:
1 . در نزد اقوام باستانی، خدا ذات قادر مطلق حاضر و ناظر در همه جا نبود، اما به واسطه یک رشته شباهت هایی که نه فقط با آدمی زاد، بلکه با جانوران، درختان و اشیای غیر ذی روح داشت، با جهان مادی مرتبط می گردید . (12)
2 . رابرتسون نشان داد که قربانی دادن در مذبح، قسمت اصلی مناسک مقدس مذاهب باستانی را تشکیل می دهد و کمابیش در مراسم تمامی ملل و مذاهب، نقش عمده ای ایفا می کند، به طوری که طبق بیان او، این عمل در میان تمام ملل یکسان و مشترک است . (13)
3 . از نظر رابرتسون، قربانی دادن در آغاز ظهور، معنایی بکلی متفاوت با آنچه در مراحل بعدی پیدا کرد، داشت . به بیان وی، مفهوم ابتدایی «قربانی » عبارت از هدیه ای بود که به خدایان تقدیم می شد تا موجبی برای آشتی خدایان با قربانی دهندگان یا جلب عنایت و محبت خدایان نسبت به آنان گردد . اما مفهوم ثانوی قربانی، که استعمال غیردینی داشت، عبارت بود از: وارستگی و اخلاص . آنچه وی اساس نظریه خویش را بر آن نهاد، مفهوم ابتدایی قربانی بود . (14)
4 . رابرتسون انواع قربانی را برشمرد و معتقد بود که انسان تنها چیزهای قابل خوردن و آشامیدن را به خدایان هدیه می کند تا خود و خدایان از آن تغدیه کنند . از جمله این هدایا، می توان از گوشت، غلات، میوه ها، شراب ها و روغن نام برد . وی سپس بیان می کند که از این میان، تنها چیزی که مشمول احکام و تحدیداتی می شود، گوشت قربانی است که هم خدا و هم پیروانش می توانند از آن تغذیه کنند و قدیمی ترین شکل قربانی نیز محسوب می شود . به اعتقاد وی، نبات ها از جمله پیش کش هایی بودند که متاخر از قربانی حیوانات است و خاص خدایان محسوب می شدند و آنچه وی در «مراسم غذای دسته جمعی کلان » مدنظر دارد، همانا خوردن گوشت حیوانات قربانی است که بر دیگر هدایا مقدم می باشد . (15)
5 . تفکیکی که رابرتسون در مفهوم متاخر و متقدم قربانی قایل شده، در واقع برای رفع اشکال مقدر است . اشکال بیان شده درباره هدایایی است که به طور کامل به خداوند اختصاص می یابند و در هیچ غذای مقدسی صرف نمی شوند; مثل قربانی هایی که به طور دسته جمعی کشته یا سوزانده می شوند و یا وقتی پیشکش، جزئی غیرقابل تناول از قربانی است; مثلا قربانی کنندگان، ناخن، خون و یا موی حیوان را اهدا می کنند . نمونه ای از این نوع هدایا را می توان در میان سامی ها، به ویژه قوم یهود، یافت .
به اعتقاد رابرتسون این نوع هدایا در مراسم ابتدایی قربانی نقشی نداشته اند، بلکه در مراسم ابتدایی، تنها هدایایی اهدا می شد که قربانی دهندگان آن را با خدایان قسمت کرده و در یک وعده غذای دسته جمعی تناول می کردند و بعدها این نوع هدایا مرسوم گردیدند . (16)
و بدین سان رابرتسون اسمیت تلاش کرد تا تکلیف پیش کش های متاخر را از هدایای ابتدایی مجزا کند و از مشکلات بنیان افکن نظریه اش جلوگیری کند .
6 . در این مراسم، همه اعضای کلان شرکت می کردند و جشن و سرور به راه می انداختند . این جشن به افراد کلان فرصتی می داد تا طی آن، از یک سو، پیوند میان خویش را تحکیم بخشند و از سوی دیگر، با خداوند ایجاد پیوند و الفت نمایند .
7 . خوردن حیوان قربانی توسط اعضای کلان، هم نشانه تقویت روابط اجتماعی بود و هم مبین هم غذایی خدایان و پیروان آن ها، که طی مراسمی مذهبی صورت می پذیرفت . این هم سنگی شامل تمام روابط دیگری می گشت که میان خداوند و پرستندگان وی وجود داشت . نمونه ای از این مراسم را می توان میان اعراب بادیه نشین، در زمان کنونی مشاهده نمود . بدین سان، در میان آن ها رسم بر آن است که هر کس لقمه ای غذا با آن ها بخورد و یا جرعه ای شیر بنوشد، دیگر نباید از خصومت آن ها هراسی به خود راه دهد . اصطلاح نان و نمک خوردن در فرهنگ برخی ملل مبین همین معناست . این هم لقمگی هر از چند گاهی باید تکرار گردد تا روابط و پیوند آن ها همچنان استوار باقی بماند . (17)
8 . به اعتقاد رابرتسون، جواز کشتن و خوردن توتم یا حیوان قربانی، طی مراسمی خاص و حرمت آن در مواقع دیگر، دلالت بر می کرد که با توتم (19) بستگی داشت . به عبارت دیگر، این قبیل حیوانات چون در ردیف نیاکان یا بستگان و در نهایت، اعضای قبیله محسوب می شدند، خوردنی نبودند، مگر در مواقعی خاص . (20)
از سوی دیگر، به اعتقاد رابرتسون، حیوانات قربانی در گذشته های دور، مشابه خود خدایان بودند و پیروان با تقدیم قربانی، به نحوی نشان می دادند که میان آن ها و خدایان حیوان قرابت خونی وجود دارد . (21)
از این رو، در برخی از مناطق، ذبح حیوان مقدس، از چنان حرمتی برخوردار بود که حتی مشارکت و خواست همه اعضای کلان در ذبح او نیز از قبح آن نمی کاست، تا آن جا که در مناطقی از جهان، قربانی کننده به محض قربانی کردن حیوان، پا به فرار می گذاشت; چنان که گویی از مجازات یا مکافاتی می گریخت . در مراسم «باپونیا» در شهر آتن، پس از قربانی کردن گاو نر، محاکمه ای تشریفاتی برای قاتلش برگزار می گردید و طی آن، همه اعضای این دادگاه جعلی به اتفاق رای می دادند که تقصیر با چاقو بوده و آن وقت چاقو را به دریا پرتاپ می کردند . (22)
محاکمه صوری قاتل، در واقع، نوعی عذرخواهی از روح گاو نر بود، شبیه همین مراسم را می توان در تشریفات دینی «زئوس سوسیپولس ماگزیا» (Zeus sosipolis of magaesia) مشاهده کرد . (23)
طی این مراسم، روح زئوس، که بدون شک خدای حاصل خیزی در ماگزیا بود، موقتا در گاو نر حلول می کرد و بدین سان با خوردن گوشت قربانی، اعضای کلان در واقع با زئوس یکی می شدند .
رابرتسون در توضیح مطلب مزبور، می افزاید: این حیوانات قربانی از راه قربانی و (خورده شدن) دگردیسی شده، به صورت خدایانی از برای کلان درمی آمدند . (24)
به عبارت دیگر، بنا بر نظریه وی «در گذشته های دور، حیوانات قربانی، مشابه خود خدایان بودند» و اکنون اعضای قبیله با خوردن آن در واقع، درصددند تا پیوند خویش را با او تجدید کنند . (25)
رابرتسون برای اثبات مدعای خویش، «توداهای » هندوستان را مثال آورد که گله خویش را می پرستیدند، اما هرگز به گوشت آن ها لب نمی زدند، مگر سالی یک بار که گوساله نری را ذبح می کردند و گوشتش را طی مراسمی خاص می خوردند . (26)
رابرتسون در تاکید سخن خود، برای خویشاوندی قبیلگی، در میان اعراب، شواهد دیگری نیز ذکر می کند . از جمله شواهدی که رابرتسون بر آن تاکید می ورزد، سخنی از اعراب است که هنگام کشته شدن عضوی از اعضای کلان بیان می کنند . در این هنگام، اعراب به جای گفتن «خون فلان کس ریخته شد» می گویند: «خون ما ریخته شد .»
9 . کشتن و خوردن این حیوانات، می بایست به صورت دسته جمعی صورت پذیرد . به اعتقاد اعراب، همان گونه که ریختن خون یکایک اعضای قبیله بدون مشارکت همه اعضای قبیله مجاز نبود، در باب ذبح حیوان قربانی نیز می بایست همه اعضای قبیله شرکت جویند تا کشتن حیوان، اعضای کلان را دچار عواقب بدی نکند . (27)
سن نیلوس از مراسم قربانی در میان اعراب بادیه نشین در حدود قرن چهارم میلادی در صحرای سینا سخن می گوید . در این مراسم، قربانی عبارت بود از شتری که دست و پا بسته روی مذبحی از سنگ های ریز و درشت دراز کرده بودند، رئیس قبیله به حاضران دستور می داد که سه بار آوازخوانان دور مذبح طواف کنند و پس از آن، نخستین ضربه را به حیوان وارد می آوردند و با ولع، خونی را که از محل زخم فوران می زد، می نوشیدند . سپس همه اعضای قبیله روی حیوان می افتادند و هرکدام با شمشیر خود، تکه ای از گوشت آن را، که هنوز تکان می خورد، می کند و آن را می بلعید . (28)
10 . سؤالی که در این مرحله مطرح می شود آن است که انگیزه انسان ابتدایی از خوردن گوشت حیوان و ایجاد پیوند میان خویش و حیوان قربانی چه بود؟ رابرتسون در پاسخ می گوید: چه بسا هدف انسان ابتدایی از خوردن گوشت حیوان و اتحاد با وی، به دلیل ترس از حیوانات بود که بعدها این اتحاد شکلی کامل تر به خویش گرفت و به شکل نظام توتمیسم (29) مطرح گردید .
خلاصه آن که، به اعتقاد رابرتسون اسمیت، هر قبیله ای با خوردن حیوان قربانی با توتم خویش در مواقعی خاص، آن هم به صورت دسته جمعی و در مراسمی ویژه، درصدد برمی آید تا پیوندی میان خود و توتم خویش ایجاد نماید . نظریات رابرتسون مخالفان و موافقانی را برانگیخت . از جمله مردم شناسانی که موافق نظریه رابرتسون بودند و حتی در پردازش نظریه های خود از وی تاثیر گرفتند، می توان از اف . بی جیونز (F.B. Jevons) نام برد . وی در مقدمه اش بر کتاب تاریخ دین (30) ، مستقیما به این موضوع اشاره کرده است . اما از جمله مردم شناسان مخالف نظریه های اسمیت می توان از ماریلیر (MARILLER) ، هوبرت ( HUBERT) ، مس (MAUSS) و ای وستر مارک) . (WESTERMARCKE نام برد . در ذیل، به تبیین نظرات اینان پرداخته می شود:
4 . اف بی جیونز: تحقیقات جیونز براساس این فرضیه است که نظام توتمی اولین شکل اجتماع بوده است . به اعتقاد او، توتم از یک پیمان و اتحاد میان جامعه انسانی و گونه ای از حیوانات ناشی شده که در زمینه خویشاوندی میان آن ها قرار دارد . جیونز نیز همچون رابرتسون اسمیت اعتقاد دارد که این اتحاد برای رفع خصومتی است که میان انسان و آن گونه از حیوانات ایجاد شده . اما این که چرا این پیوند به عنوان قرابت خونی تلقی گردیده، نکته ای است که جیونز آشکارا به توضیح آن نمی پردازد . برخی از مفسران نظریه های جیونز برآنند که جیونز ریشه این پیوند خونی را در مراسم تدهین جوانان به هنگام بلوغ می یابد که طی آن، جوانان با خون، تدهین می شوند . (31)
از نظر جیونز، مراسم قربانی و شرکت در این مراسم، برخاسته از این اصل است که «خون حیات است .» در واقع، به اعتقاد او، توتم زمانی قادر است موجب اتحاد مقدس گردد که خونش ریخته شود و طی مراسمی شرکت کنندگان به خوردن گوشت او بپردازند تا خصوصیات ماورای طبیعی حیوان را جذب نموده، ویژگی های منفی او را دفع نمایند . (32)
5 . ال . ماریلیر: برخی از مردم شناسان نظریه قربانی توتمی را به عنوان آیین ابتدایی نپذیرفتند . از جمله آن ها می توان از ماریلیر نام برد . به اعتقاد وی، پیوند ریشه ای اتحاد میان خدا و خویشانش، نیاز به مراسم و تشریفات قربانی را منتفی می کند . به عبارت دیگر، رسم و رسومات مربوطه، قادر به ایجاد پیوندی خونی میان انسان و حیوان نیست . از سوی دیگر، به اعتقاد ماریلیر، اگر غذای همگانی تنها پیوند میان خدا و خویشانش باشد، به نظر نمی رسد که خدا یک توتم باشد . (33)
6 . «اچ . هوبرت » و «ام . مس » : هوبرت و مس از جمله مردم شناسانی هستند که به تجزیه و تحلیل مراسم قربانی عبری و هندو پرداخته اند . به اعتقاد این دو مردم شناس، شواهد انواع قربانی های سامی در نظریه رابرتسون اسمیت، ممکن است تنها جزیی ناقص باشد و دلیلی وجود ندارد که آن ها را ابتدایی بدانیم . هوبرت و مس در تعریف «قربانی » متفق القولند که قربانی عملی دینی است که به وسیله تقدیس یک حیوان (پیش کش) مجری مراسم، به مراتب بالاتر اخلاقی رسیده و بدین وسیله، به اهداف و مقاصد مطلوب خویش دست می یازد . این دو مردم شناس نیز مانند رابرتسون اسمیت تصور می کردند قربانی اتحادی بین انسان و خدا به وجود می آورد که این هدف با کشتن حیوان قربانی و خوردنش توسط پرستش کنندگان و روحانیان عملی می گردد . اما باید در نظر داشت که مراسم و تشریفاتی که به وسیله هوبرت و مس برای تجزیه و تحلیل انتخاب شده اند، به هیچ وجه مربوط به مراسم ابتدایی نبوده اند . بنابراین، نمی توان گفت که ماهیت اولیه قربانی را در آیین های دینی ابتدایی ملل توسعه نیافته ارائه می دهند . (34)
7 . ای . وستر مارک، وستر مارک; فیلسوف و مردم شناس فنلاندی، اظهار داشت: از آن جا که موجودات ماورای طبیعی دارای امیال و خواسته های انسانی هستند، همین امر انسان ها را بر آن داشت تا هدایایی به آن ها اهدا نمایند . به اعتقاد وسترمارک، رفع شرارت ها، عادی ترین محرک در ادیان ابتدایی برای قربانی هستند . (35)
برخلاف رابرتسون اسمیت – که اعتقاد نداشت قربانی حیوانات بعدها جایگزین قربانی انسانی شده، بلکه ممکن است این دو را به جای یکدیگر به کار برد، زیرا هر دو اعضای کلانی بودند که توتم واحدی داشتند – (36) وسترمارک اعتقاد داشت، سنت قربانی انسانی بر اساس عقیده با نظریه جانشینی یک قربانی به جای افراد دیگری است که زندگیشان در معرض خطر باشد، که این امر طی مرور زمان، به پیشکش حیوانات به جای انسان ها مبدل گردیده است . (37)
فاجعه قربانی کردن انسان ها
از زمان خلقت حضرت آدم علیه السلام موضوع قربانی کردن وجود داشته است و به خلاف مطالب یهودیان، اختلاف هابیل و قابیل فقط بر سر قربانی کردن رخ داد; قربانی هابیل را خداوند قبول کرد و قربانی قابیل مورد قبول خدا واقع نشد . در آن زمان، اگر قربانی مورد قبول واقع می شد نشانه ویژه ای به همراه داشت . همین موضوع موجب حسد قابیل به هابیل شد که در نهایت، به کشته شدن هابیل منجر گشت . بعدها مراسم قربانی کردن در طول حیات بشری انحرافات زیادی پیدا کرد; به گونه ای که حتی به قربانی کردن انسان ها نیز تسری یافت که برخی از آن ها به افسانه بیش تر شبیه است . تنها برای روشن شدن گوشه کوچکی از این انحراف بزرگ، به چند مورد اشاره می شود:
«در بین سامی های آسیای غربی، پادشاه در مواقعی که مملکت در معرض خطری بود، پسر خود را فدای قوم خویش می کرد . وقتی پادشاه «موآب » (Moab) (38) مورد هجوم اسرائیلیان قرار گرفت و حلقه محاصره تنگ شد، پسر ارشدش را، که قرار بود جانشین وی شود، ماخوذ کرد و دستور داد در قربانگاه شهر – به عنوان فدیه ای به حضور خدایان – پیکر او را بسوزانند .» (39)
در حالی که قربانی های پیشین فقط شامل پسران ارشد می شد، به تدریج نوبت به کودکان رسید; برای تسکین دل خدایان و شیاطین، آن ها را می کشتند و می سوزاندند . در چنین شرایطی است که رب النوع جنگ به عنوان حریص ترین خدایی که بیش از همه قربانی می طلبد، وارد صحنه می شود . در حالی که مثال مزبور قربانی انفرادی بود، قربانی گروهی نیز رسم رایجی بود:
(Agathocles) (41) قرار گرفتند و شکست خوردند، مصایب خود را به خشم و قهر منتسب کردند; زیرا در ایام پیشین، راه و رسم ایشان چنین بود که اولاد خود را قربانی او کنند، ولی بعدا تغییر روش دادند و عادتشان بر این جاری شد که اولاد دیگران را خریداری کنند و آن ها را برای قربانی شدن پرورش دهند . چنین بود که برای تسکین قهر خدایی، که بر ایشان غضب کرده بود، دویست طفل از زبده ترین خانواده های مملکت را برای قربانی گرد آوردند و سیصد طفل دیگر نیز، که خودشان داوطلب مرگ شدند، بر غلظت ماجرا افزودند و آن ها یکایک بر دست های لغزنده پیکره برنجین بت قرار گرفتند و از آن جا یکسره به گودالی از آتش سرنگون شدند و بدین سان، قربانی راه وطن گردیدند . (42)
رسم قربانی انسانی اندکی پیش از آن که به زوال گراید، به اوج شدت خود رسید . حتی اطفال مؤنث به گودال آتشین افکنده می شدند . در قاره امریکا نیز قربانی های بی رحمانه ای در اقوام گوناگون صورت می گرفت . این موضوع حتی در اقوام پیشرفته ای (44) (Inca) کشور پرو مشهود بود . «کیش و آیین قربانی کردن بچه ها در پرو – مکزیکوی قدیم – رواج عظیمی داشته است . قبایل کیتو در دوران ماقبل اینکا هر بچه ای را که اول به دنیا می آمد، قربانی می کردند . در پرو ادعا شده است که با تشکیل حکومت و روی کارآمدن هر اینکای جدید، تا هزار طفل قربانی می شدند . (45)
هومر و اسمیت در همین باره می نویسند: اعتقاد بر این است که قربانی کردن انسان ها با آزتک ها به کامل ترین مرحله تکامل خود رسید . کورتز (Cortez) از وجود پنج هزار جمجمه در معبد بزرگ خبر داده و پرسکوت (Prescott) تخمین زده که رقم سالانه قربانیان در سراسر این امپراتوری از بیست هزار تجاوز می کرده است . (46)
وی ای . تامس فقط چند سال بعد، جریان یک قربانی دسته جمعی را به شرح ذیل روایت کرده است:
«هنگامی که معبد بزرگ (Huitzilopochtli) در 1486 وقف قربانی شد، صف طویل قربانیان بالغ بر پنج کیلومتر می شد، در این کشتار وحشتناک بالغ بر هفتاد هزار موجود بشری قربانی خدایان شد!» (47)
با گذشت زمان و متمدن تر و با فرهنگ تر شدن مردم، این قبیل کشتارها و قربانی های وحشتناک پایان یافت، به گونه ای که امروزه این گونه مراسم فاجعه بار را تنها باید در کتب تاریخی جست وجو کرد .
آیین قربانی در ادیان الهی
دین یهودیت
دین یهود را به حق می توان سرامد شرایع الهی در اجرای آداب و رسوم دینی، به خصوص سنت قربانی، دانست . این سنت نزد قوم عبری یکی از عبادات مهم به شمار می رفت . آداب و رسوم قربانی در کتب مذهبی یهود، در فصل قداشیم (مقدسات) مطرح است; زیرا قربانی برای یهود در شمار مقدس ترین خدمات به شمار می رفته، پیروان یهود طی مناسکی ویژه، برای توبه و اعتراف و تقدیس و کفاره و شکر، به انجام قربانی های خونی و غیرخونی، در مذبح های خصوصی یا در معبدهای کوچک بالای تپه ها مبادرت می ورزیدند . (48)
انواع قربانی در دین یهود: در آیین یهود، قربانی را به اعتبارات گوناگون تقسیم کرده اند . جیمز هاکس، مؤلف و مترجم امریکایی قاموس کتاب مقدس، قربانی های دین یهود را عبارت دانسته است از: قربانی های سوزاندنی ها، پیش کش ها، جنباندنی ها، افراشتنی ها، قربانی های سلامتی و قربانی های خطا و گناه .
1 . قربانی های سوزاندنی برای کفاره گناهان بود که می بایست نرینه بی عیب گاو و یا گوسفندان را در نهایت رغبت و میل قربانی کنند . (49)
یهودیان به این نوع قربانی «اولاه » به معنای آنچه بالا می رود گویند; زیرا با سوختن آن، دودش به مشام یهوه می رسد . آن ها به دود قربانی «رئاح نیخوآخ » یا «رایحه آرامش بخش » می گویند . (50)
2 . پیش کشی ها که شامل آرد و روغن و زیتون و کندر بود که قدری از آرد و روغن و تمام کندر را بر قربان گاه گذارده، می افروختند .
3 . جنباندنی ها نوبر محصولات زمینی بود که در عید «فصح » تقدیم یهوه می شد .
4 . هدیه افراشتن که از محصولات بعد از درو بود .
5 . قربانی سلامتی برای تقدیس خداوند بود که می بایست از حیوانات و محصولات کشاورزی تقدیم می شد .
6 . قربانی های خطا و گناه، که برای کفاره به عمل می آمد و به جا آوردن آن برای زدودن گناه شخصی یا غیرعمدی، به عهده کاهن بود; شخص خطاکاری دست خود را بر سر بزی می گذارد، به گناه خود اعتراف می نمود، آن گاه حیوان را به دست کسی داده، آن را در دشت برده، قربانی می کرد .
از دیگر تقسیم بندی هایی که برخی از محققان، از قربانی یهودی نموده اند، تقسیم قربانی ها به قربانی خونی و غیرخونی است (51) که اصطلاحا بدان «مینهاه » (Minhah) می گفتند . این اصطلاح از زمان حزقیل -(HEZKIEL) یعنی قرن ششم ق . م – صرفا به هدایای حبوبات اطلاق گردید . (52) طبق این تقسیم بندی، قربانی خونی شامل حیوانات اهلی مانند گاو و گوسفند و کبوتر می شد و قربانی غیرخونی از نوبر میوه های فصل و شراب و زیتون و آرد تشکیل می گردید . (53) نزد کنعانیان نیز قربانی انواع گوناگونی داشت . از آن جا که برخی از اسباط یهود، که به زندگانی کشاورزی و فلاحتی پرداخته بودند، متاثر از قربانی های کنعانی گشتند، از این رو، ذکر آن موارد در این جابی مناسبت ندارد . نزد کنعانیان، دو نوع قربانی متداول بود: یکی عبارت بود از اهدای هدایا مانند نوبر گله ها (54) و نوبر میوه ها; و دیگری مراسم «عشاء ربانی » (55) (COMMUNION) (56)
همان گونه که از تقسیم بندی پیشین برمی آید، می توان دریافت که قوم یهود نیز همچون بسیاری از اقوام و ادیان دیگر به پیش کش های گیاهی، جانوری و انسانی به درگاه یهوه عقیده داشتند . اینک تفصیل برخی از آن:
الف . قربانی گاو سرخ: از دیگر قربانی های مهم نزد یهود، قربانی گاو به درگاه یهوه بود . در سفر «اعداد» ، مشخصاتی برای گاو موردنظر ذکر گشته; در آن جا آمده است: «به بنی اسرائیل بگو که گاو سرخ پاک، که در آن عیب نباشد و یوغ بر گردنش نیامده باشد، نزد تو بیاورند .» (57) مراسم قربانی این حیوان از این قرار است که پس از ذبح گاو در محلی بیرون از معبد، کاهن انگشت خود را در خون قربانی فرو می کرد و آن را هفت مرتبه به سوی پیشگاه خیمه اجتماع می پاشید . پس از این مرحله، پوست و گوشت و و با آب مخلوط می گردد (60) و در جای پاک نگه داری می شد تا جماعت بنی اسرائیل از آن به عنوان آب تنزیه برای تطهیر استفاده کنند . این نوع قربانی زمانی صورت می پذیرفت که کسی در خیمه گاه یا بیرون از آن می مرد . در این مواقع، هر که مرده آدمی را لمس کرده بود، به مدت هفت روز نجس می شد و برای تطهیر، لازم بود خود را با آب تنزیه بشوید . (61)
ب . قربانی های انسانی: در تاریخ قوم بنی اسرائیل، علاوه بر قربانی های حیوانی و محصولات زمینی، از قربانی انسانی نیز نشان هایی در دست است . در این باره، برخی از محققان یهودشناس برآن شدند تا با توجیهاتی، اصل مساله قربانی انسانی در دین یهود را منتفی بدانند . پروفسور مارتین بوبر (MARTINBUBER ; 1878 – 19678 ، یکی از یهودیان سرشناس در این باره، معتقد است: «مقصود از هدیه فرزند اول، نذر کردن برای خدمت به یهوه بوده است، نه قربانی آن .» ایسفلدت ( و دینگ گرین (Ding Greene) از دیگر یهودشناسانی هستند که برخلاف نظریه بوبر، معتقدند که قربانی نخست از فرزندان، خود از شعایر دین یهود بوده است . ایسفلدت توضیح دیگری را نیز بر مطلب مزبور می افزاید . او می گوید: «قربانی نخست زاده وظیفه یهوه پرستان پیش از تبعید به بابل بوده است و پس از تبعید، در دین یهود، این شعایر ممنوع گردیده است .» (62)
علاوه بر قربانی نخست زادگان، ایسفلدت روایات دیگری را نیز یادآور می شود که بیانگر رواج قربانی انسانی در میان قوم بنی اسرائیل است . روایت حضرت ابراهیم علیه السلام و فرمان قربانی اسحق، آن دسته از محققان را که به رواج رسم قربانی انسانی میان قوم بنی اسرائیل قایلند، یاری می رساند تا بر ادعای خویش شاهدی آورده باشند . داستان ذبح اسحق از آیین یهود، داستانی آشناست . داستان از این قرار است که خداوند حضرت ابراهیم علیه السلام را فرمان داد تا فرزندش اسحق (63) را قربانی کند . حضرت ابراهیم نیز علی رغم علاقه وافر به پسر، به فرمان خداوند سرتسلیم فرود آورد و آماده قربانی شد . در آخرین لحظات و به هنگام شروغ ذبح، گوسفندی نزد ابراهیم حاضر شد تا جانشین قربانی اسحق گردد . (64)
با توجه به روایت مزبور، برخی بر آن شدند که رسم قربانی انسانی میان اجداد بنی اسرائیل، رسمی شایع و متداول بوده و بعید نیست که این رسم در نسل های بعد نیز از جمله نزد قوم یهود، هم چنان متداول و رایج باشد .
روایت دیگری هست که مؤید رواج رسم قربانی در میان قوم یهود به حساب می آید . روایت از این قرار است که یفتاح از قضات بنی اسرائیل و رئیس قوم یهود بود . وی در جنگی که میان اسرائیلیان با طایفه بنی عمون رخ داد، برای پیروزی بر دشمن، نذری کرد که اگر بر دشمن فایق آیند، هنگام بازگشت، اولین کسی را که از خانه به استقبال او آید، قربانی یهوه سازد و در آتش بسوزاند . پس از پیروزی بر دشمن و بازگشت به خانه، نخستین مستقبل وی، یگانه دخترش بود که با دف و رقص بیرون آمد . یفتاح پس از آن که به دخترش دو ماه فرصت داد تا به بیرون شهر رفته و با حزن و اندوه به اتفاق دوستانش به سر برد، به وفای نذر خویش پرداخت . از آن به بعد، دختران اسرائیل سالی چهار روز از برای یفتاح ماتم می گیرند . (65)
درباره روایت یفتاح، مفسران عهد عتیق تفاسیر متعدد ذکر کرده اند; از آن جمله است که برخی گفته اند: مقصود یفتاح از جمله «هرچه به استقبال من از در خانه ام بیرون آید، از آن خداوند خواهد بود و آن را برای قربانی سوختنی خواهم گذرانید» آن است که «هر که از برای ملاقات وی بیرون آید، وقف خدمت خداوند خواهد بود و اگر از حیوانات باشد، آن را قربانی سوختنی خواهد نمود . » ایرادی که محققان بر توجیه مزبور گرفته اند آن است: در تمامی نسخه ها، حرف عطف «واو» آمده و در هیچ یک از آن ها، حرف «با» نیامده است و این بدین معناست که هرچه و هر که اول بار به استقبال من آید، آن را قربانی سوختنی خواهم کرد . عده ای برآنند که قربانی سوختنی را باید به معنای روحانی تفسیر کرد . در پاسخ، این گونه تفاسیر را مخالف تفسیر لغوی آن دانسته اند . (66)
عده ای دیگر برآنند که یفتاح نذر نمود دخترش همواره بکر بماند . مفسران یهودی این تفسیر را نیز ناپسند می دانند; زیرا به قول آن ها، اولا، نذر عدم تزویج از جمله عادات عبرانیان نبوده و این امر در نظر ایشان فخر نبوده است . علاوه بر این، عدم تزویج در عهد عتیق، همچون مصیبتی برای دوشیزگان تلقی شده است . (67) ثانیا، یفتاح در زمان خود، شخصی نبود که مقتدای قوم واقع گردد . ثالثا، اندوه یفتاح دلالت بر صحت تفسیر و صحت مطلب می نماید . رابعا، دختر یفتاح پیش از نذر، دوشیزه بود، اگر فرض مزبور را بپذیریم، حزن دوماهه او را کفایت نمی کرد، بلکه گفته می شد که تمام عمر از برای بدبختی مغموم بود . خامسا واضح است که پس از آن دو ماه، دیگر ذکری از دختر یفتاح شنیده نشده و دختران اسرائیل از آن به بعد، سالی چهار روز از برای وی می گریند . (68)
جای گزین های قربانی در میان یهودیان: پس از خرابی معبد اورشلیم، تغییر شگرفی در زندگی مذهبی یهودیان به وجود آمد . در این زمان، یهودیان که دیگر قادر نبودند در معبد و قربان گاه به عبادت و اهدای پیش کش هایشان بپردازند، تلاش کردند تا به شیوه های دیرین، سنن و آداب دیرین خویش، به خصوص رسم قربانی را حفظ کنند . اولین گام آنان در این راه، پرداختن به نمازهای مضاعف و دیگری رسم قربانی در تورات با صدای بلند بود . در این هنگام، یهودیان داستان اسحق را و فرمان ذبحش از جانب خداوند و جایگزینی گوسفندی را در آخرین لحظات به جای وی، بیش از هر چیز تلاوت می کردند . تلاوت این داستان، به ویژه در روز دوم از سال جدید، بیش از هر چیز متداول بود . این داستان با افسانه هایی از خاخام ها مزین شده است . خاخام ها سخنی از حضرت ابراهیم نقل می کنند که پس از پذیرش قربانی حیوان، گفت: اگر مردم دیگر نتوانند چنان قربانی هایی بیاورند، چه خواهد شد؟ و در جواب، خداوند گفت: «بگذار تا آنان، آن را در برابر من بخوانند، آن گاه قربانی بر عهده من خواهد بود .» در تلمود، این گونه اظهارات، که بیانگر جای گزینی دعا، به ویژه دعاهای مربوط به قربانی، به جای خود قربانی هستند، مکرر تکرار شده است . (69)
«صدقه دادن » از دیگر جای گزین های قربانی میان یهودیان به شمار می رفت; تا آن جا که در فصولی از کتاب ار . الیزر (R. ELIZER) در این باره گفته شده: خدمت به همنوع نزد من، محبوب تر از قربانی دادن است . (70)
«روزه گرفتن » نیز از دیگر عباداتی است که یهودیان آن را در عوض قربانی انجام می دادند . آن ها با روزه گرفتن در واقع، به قربانی جسم خود می پرداختند تا با ریاضت و ابراز فروتنی در برابر خداوند، از او بخواهند این کار را به عنوان کفاره ای در برابر گناهان بپذیرد و یا آن که شیطان را از آنان دور سازد .
در تلمود، موارد متعددی را می توان یافت که طی آن، فرد چند روزی از سال و گاه تمام سال را روزه می گرفت تا بدین وسیله، از خدا طلب حاجت نماید . رابی شادول (RABBI SADOL) به مدت چند سال روزه گرفت تا سرنوشت اورشلیم تغییر یابد . رابی هانینا (RABBI HANINA) برای دفع بدبختی شخصی، مبادرت به روزه گرفتن کرد . یهودیان همچنین از روزه صد و سی ساله حضرت آدم علیه السلام به عنوان کفاره ای در مقابل گناه او یاد می کنند . به اعتقاد یهودیان، با روزه گرفتن و فدیه خویش، می توان لطف و رحمت خداوندی را به دست آورد . (71)
«مرگ رئیس کهنه » از موارد دیگری است که به عنوان جای گزین و کفاره گناه محسوب می شود . کسی که مرتکب قتل غیرعمد شده باشد، باید در شهر بماند و تا هنگام مرگ رئیس کهنه در آن جا به سر برد و پس از آن آزاد است بی آن که کسی معترض وی شود، به خانه خود بازگردد . ارتباط بین مرگ کاهن بزرگ و آزادی متهم به قتل را در صورتی می توان توجیه کرد که مرگ رئیس کاهنان را کفاره همه گناهان و گناه کاران زمان وی بدانیم، به نظر می رسد عبارت: «مرگ روحانی بزرگ کفاره است » که در تلمود آمده، مرتبط با همین موضوع باشد . (72)
اعیاد و مراسم قربانی در دین یهود: یکی از اعیادی که یهودیان همه ساله آن را پاس می داشتند، عید «فصح » (پسح) بود . در این عید، که یادگار واقعه خروج یهودیان از مصر و رهایی از قید رقیت مصریان است، یهودیان از سحرگاه پیش از طلوع فجر، گوسفند یا بره ای را تقدیس کرده، (73) آن گاه رئیس معبد آن را ذبح نموده، پس از آن خون ذبیحه را بر روی دروازه خانه های خود می پاشیدند تا یادآور خاطره خروج آن ها از مصر باشد . پس از ذبح حیوان، می بایست تمام ذبیحه به آتش نیاز سرخ می شد و از جوشاندن ذبیحه خودداری می گردند . (74) گوشت حیوان قربانی در این مراسم، یا تماما خورده می شد یا به آتش نیاز افکنده می شد; چندان که چیزی از آن باقی نماند . (75) یکی دیگر از اعیاد یهودیان، که طی آن مراسم، قربانی به درگاه خدا اهدا می شد، عید «گیپور» یا «روز کفاره » بود . در این روز، یهودیان به قربانی بز یا پرنده ای همچون فاخته یا کبوتر می پرداختند تا کفاره گناهان خویش را پرداخته باشند . (76) مراسم از این قرار است: در روز بزرگ کفاره، آن ها دو بز یا دو پرنده به محراب مقدس می آوردند; یکی از آن ها را می کشتند و دیگری را پس از اعتراف به گناه و مالیدن خون ذبیحه بر سرش (77) و مالیدن خون بر گوش کسی که تطهیر می شود (78) ، در بیابان رها می ساختند .
مذابح یهود: یهودیان در مذبح های خصوصی یا در معبدهای کوچک بالای تپه ها، قربانی های خود را به یهوه تقدیم می کردند . (79) مذابح یهود دارای تشکیلات متنوع داخلی و خارجی بود . از میان آن ها، معبد سلیمان، دارای دو صحن بود: صحن بیرونی و صحن درونی . در صحن داخلی، کاهن قربانی را انجام می داد . در این حیاط مذبحی برای قربانی وجود داشت . (80) علاوه بر این، تشتی برنجی یا حوض هایی مخصوص شستن تکه های قربانی و سایر لوازم در آن جا وجود داشت . اما نمای خارجی معبدهای یهود، غالبا عبارت بود از کومه چهارگوشی از سنگ یا تلی از خاک . اگر یهودیان می خواستند مذبح را از سنگ درست کنند، می بایست آن را از سنگ های نتراشیده بنا کنند; زیرا حجاری و نقاشی در معابد یهود جایز نبود تا مبادا به منزله صور و تماثیل پرستیده شوند . همچنین مذبح می بایست پله نداشته باشد .
مذابح قوم یهود در عبادت خانه هایشان بر دو نوع بود:
1 . مذبح قربانی های سوختنی که مذبح برنجین خوانده می شد;
2 . مذبح بخور که آن را «مذبح طلایی » نیز می گفتند . (81)
در تاریخ قوم یهود، انبیایی بر ضد انجام این گونه قربانی ها، قیام نمودند و راه اتحاد قوم را به روشنی غیر از آنچه گفته شد، نمودند . در این زمینه، اشعیای نبی علیه السلام در کتاب خود، بنی اسرائیل را ملامت کرده، چنین می گوید: «خداوند می فرماید: این همه قربانی برای چیست؟ من از خون گاو، میش، بره و بز لذت نمی برم و استغاثه های شما را گوش نمی دهم; زیرا دست های شما پرخون است . خود را بشویید و از بدی دست بکشید و پی حق بروید .» (82)
ب . مسیحیت
شیوه نگرش قوم عیسوی به اجرای آداب و رسوم دینی شیوه ای مغایر با یهودیت است . در دین مسیحیت، سنت های دینی به شکلی عرفانی تفسیر و توجیه می گردند . آیین قربانی نیز از جمله سنن رایج در دین یهود است که در مسیحیت، شکلی نمادین و رمزی به خود گرفت . در میان مسیحیان، مظهر قربانی شخصی عیسی علیه السلام است . مسیح با قربانی کردن ارادی خویش، در واقع، گناهان انسان را باز خرید و همین کار موجب رهایی ملت اسرائیل از چنگ اسارت رومیان گردید . این عقیده ای است که در میان مسیحیانی که از نسل یهود بودند، سخت رواج داشت . اما مسیحیان غیریهودی برآنند که این قربانی نوعی «باز خرید عرفانی » است .
مارسیون (Marsion) در تایید این دیدگاه می گوید: «عیسی، خدای نیکوکار، با قربانی خود، کفاره گناهان بشر را می دهد و انسان را از اسارت نجات می دهد» (83) در تاریخ دین مسیح، در باب بازخرید گناهان و قربانی مسیح تفاسیر گوناگونی وجود دارد که در این نوشتار بدان ها پرداخته نمی شود .
ج . اسلام
در شریعت اسلام، قربانی رسمی متداول است . انگیزه شارع اسلام از انجام مراسم قربانی، با انگیزه بسیاری از ادیان و اقوام دیگر متفاوت است . برخلاف بسیاری از ادیان و اقوام، به ویژه دین یهود، که غرض از ذبح و سوزاندن را تقدیس خون قربانی و رسیدن بوی حاصل از آن به مشام خدا می داند، اسلام به هیچ روی، این عقیده را نمی پسندد . قربانی کردن در اسلام قبل از هر چیز به خاطر یاد خدا مورد توجه است . با ذکر نام خدا که هدف نهایی قربانی و قرب و نزدیکی به اوست، مرز ایمان و شرک مشخص می گردد . در آیه 28 سوره حج از قربانی با کنایه اسم خداوند یاد شده است (و یذکروا اسم الله فی ایام معلومات علی ما رزقهم من بهیمة الانعام فکلوا منها واطعموا البائس الفقیر) ; «و نام خدا را در ایامی معین یاد کنند که ما آن ها را از حیوانات بهائم – شتر و گوسفند و غیره – روزی داده ایم تا از آن تناول کرده و فقیران بیچاره را نیز اطعام دهند .»
فخر رازی می گوید: ذکر نام خداوند متعال در این جا کنایه از ذبح و نحر است; زیرا که مسلمانان هنگام نحر و ذبح نام خدا را ذکر می کنند و در این مطلب تنبه است بر این که غرض اصلی در آن چه که به وسیله آن تقرب به خداوند حاصل می شود ذکر نام خداست و این که با مشرکانی که برای بت ها ذبح می کردند مخالفت شود . (84)
(و لکل امة جعلنا منسکا لیذکروا اسم الله علی ما رزقهم من بهیمة الانعم فالهکم اله واحد فله اسلموا و بشر المخبتین » ; (حج: 34) «و ما برای هر امتی شریعت و مراسمی مقرر فرمودیم تا به ذکر نام خدا پردازند که آن ها از حیوانات بهائم – یعنی گاو و گوسفند و شتر – روزی داد پس – بدانید که – خدای شما خدایی است یکتا، همه تسلیم فرمان او باشید و ای رسول ما! تو متواضعان و خاشعان را بشارت ده .» کلمه منسک از ظاهر جمله «لیذکرواا اسم الله; تا نام خدا ببرند» برمی آید که مصدر میمی و به معنای عبادت باشد; عبادتی که مشتمل بر قربانی و ذبح هم هست و معنایش این است که ما در امت های گذشته، آن هایی که ایمان داشتند، عبادتی و پیشکش قربانی قرار داده بودیم، تا آنان نیز نام خدا بر بهیمه انعام که خدایشان روزی کرده بود ببرند، و خلاصه شما پیروان ابراهیم، اولین امت نیستید که بر آن هاقربانی مقررشده، بلکه برای قبل ازشماهم مقررشده بود . (85)
صاحب مجمع البیان نیز این را دلیلی بر عدم اختصاص قربانی بر امت اسلام می داند و معتقد است ذکر تسمیه (بسم الله) در هنگام ذبح قبلا تشریع شده است . (86)
البته معنای منسک وسیع تر از قربانی است و دیگر عبادات، مخصوصا مناسک حج را در برمی گیرد، اما در این آیه به قرینه «لیذکروا اسم الله » معلوم می شود که منظور همان قربانی است . فخر رازی ذیل این آیه می گوید: «معنای آیه این است که برای هر امتی از امت های گذشته، از زمان ابراهیم به بعد، نوعی از قربانی قرار دادیم و سبب آن است که نام خدا را در مناسک ذکر کنند، آن چه که عرب برای بت ذبح می کردند، ذبح و ذبیحه نامیده می شد . (87) در سوره «حج » می خوانیم: «هرگز نرسد خدا را گوشت های آن و نه خون های آن، اما می رسد او را تقوای شما .» (حج: 37)
اصولا خدا نیازی به گوشت قربانی ندارد . او نه جسم است و نه نیازمند; او وجودی است کامل و بی انتها از هر جهت . به تعبیر دیگر، هدف آن است که شما با پیمودن مدارج تقوا در مسیر یک انسان کامل قرار گیرید و روز به روز به خدا نزدیک تر شوید، قربانی، ایثار و فداکاری و گذشت و آمادگی برای شهادت در راه خدا و کمک به نیازمندان و مستمندان را به شما می آموزد . (88)
در جاهلیت بعد از قربانی، خون آن را به دیوار کعبه می مالیدند و با این کار می پنداشتند که قربانی شان بهتر مورد قبول قرار می گیرد . خداوند از این گونه اعمال خرافی جلوگیری کرد و علامه طباطبایی در تفسیر آیه 37 سوره حج آورده است: «ممکن ست ساده لوحی توهم کند که خدا از این قربانی استفاده می کند و بهره ای از گوشت یا خون آن عایدش می شود، لذا جواب داد که نه، چیزی از این قربانی ها و گوشت و خون آن ها عاید خدا نمی شود; چون خدا منزه است از هر حاجتی، تنها تقوای شما به او می رسد، آن هم به این معنا که دارندگان تقوا به او تقریب می جویند . . . قربانی ها اثرمعنوی برای آورنده اش دارد و آن صفات و آثار معنوی است که جا دارد که به خدا برسد; به معنای این که جا دارد که به سوی خدای تعالی صعود کند و صاحبش را به خدا نزدیک کند، آن قدر نزدیک کند که دیگر حجابی بین او و خدا نماند .» (89)
آنچه جاودانه برای فرد باقی ماند تقواست و این توشه جلب رضایت خدا را به همراه دارد . اگر عمل همراه با تقوا و به خاطر خدا نباشد هرگز مورد قبول واقع نمی شود و فرد را به خدا نزدیک نمی سازد، همان طور که قربانی قابیل مورد پذیرش قرار نگرفت . . . . اگر نظر زایران تنها کشتن گوسفند باشد و اسرار و حکمت های آن را نادیده بگیرند هدف والایی که متوقع است حاصل نمی شود و لذا باید گوسفند را به عنوان فدیه عزیزترین چیزها نظیر فرزند تلقی کرد .
اگر امت اسلامی در هنگام ذبح چنین معنایی را مدنظر داشته باشند و واقعا به آن ایمان بیابند، یعنی در صحنه های زندگی اجتماعی برای اطاعت دستورات الهی حاضر شوند که از دنیا بگذرند، چنین امتی رهرو راه ابراهیم حنیف هستند .
همچنین شریعت اسلام از پذیرش این نکته که گوشت و خون قربانی غذایی برای خداوند محسوب گردد، ابا داشته، بر آن است که گوشت قربانی غذایی است که در آن مستمندان و فقیران سهیم هستند . (90) در سوره حج، آیه 36، پس از برشمردن قربانی شتر به عنوان یکی از شعایر الهی چنین آمده است: «و بخورانید قانع و معتر را . این چنین رام کردیم آن را برای شما; شاید شکر گزارید .»
نویسنده بخش «قربانی » ، در دائرة المعارف دین و اخلاق، در این باره می نویسد: «این عقیده که در میان عبریان و دیگر اقوام کهن رایج است و براساس آن سهم پروردگار را خون و دود و یا بو می دانند، مغایر عقیده مسلمانان است; همان گونه که مغایر عقل سلیم است .» (91) نویسنده در ادامه مقاله خود، به «کفاره گناهان » در اسلام اشاره می کند و از نظر اسلام، قربانی را برای آن منتفی دانسته، بلکه صرف اطعام و پوشاندن ده فقیر مسکین یا آزاد کردن یک برده مسلمان و یا سه روز روزه برای کفاره گناهان را کافی می داند . به بیان وی، در سوره 96 چنین آمده است: «مجازات کشتن حیوان در هنگام مناسک حج، کشتن جانور اهلی است که دارای ارزش معادلی باشد; مثلا، گوسفند برای بزکوهی و کبوتر برای کبک . اما در این جا، هدف این نیست که قربانی عوض گناه داده شود، بلکه این است که گناه کار را از تخلف از فرمان بازدارد . کفاره گناه در اسلام تماما بر مبنای پشیمانی گناه کار و بخشش و رحمت خداوندی است که شفاعت حضرت محمد صلی الله علیه و آله را نیز باید بدان افزود .» (92)
به بیان همین نویسنده، همین که در اسلام از معبد و قربان گاه و کاهن مجری مراسم قربانی خبری نیست، خود دلیل متقنی ست بر تاکید اسلام بر قربانی، برای اطعام فقرا و پشیمانی از گناه و نه انگاره ای دیگر، (همچون تغذیه خدا) .
داستان قربانی حضرت ابراهیم علیه السلام در روایات اسلامی چنین آمده است: حضرت ابراهیم علیه السلام در عالم رؤیا مامور شد فرزندش، اسماعیل، را در راه خدا قربانی کند، اما بر این پسر، که فرمان پدر را در اجرای امر حق گردن نهاده بود، تیغ کارگر نیامد و عاقبت بافداشدن گوسفندی به جای او، از تیغ پدر رهایی یافت .
ماجرای قربانی عبدالمطلب نیز در منابع اسلامی آمده است: عبدالمطلب، رئیس قبیله قریش و پرده دار بزرگ خانه کعبه، بنا به نذری که با خدای خود کرده بود، می خواست یکی از فرزندانش را قربانی کند . در آن زمان، چاه زمزم خشک شده بود . «. . . پس چون آب برآمد، عبدالمطلب فرزندان را گرد آورد و گفتا: چه گویید اندر نذر من؟ گفتند: ای پدر، نذر خویش وفا کن و هر که را خواهی، قربانی کن . عبدالمطلب گفتا: قرعه زنم، هر که را قرعه بر او آید به میان شما، او را قربان کنم . پس قرعه زد میان ده فرزند، قرعه بر عبدالله آمد . بر پدر سخت گران می آمد که او را قربانی کند . سرانجام، با قرعه زدن های پیاپی، صد شتر فدای او کرد .» (93)
اقسام قربانی در اسلام: در تقسیم بندی قربانی، برخی آن را بر چهار نوع دانسته اند:
1 . قربانی «هدی » که در حج تمتع واجب است;
2 . قربانی «اضحیه » که در روز عید اضحی (10 ذی الحجه) صورت می پذیرد;
3 . قربانی برای کفاره ارتکاب کاری که حین احرام، ممنوع است;
4 . قربانی وفای به نذر . (94)
در حج تمتع، «هدی » در منی واجب است . قربانی شتر، سپس گاو و پس از آن، گوسفند بهتر است . (95)
«اضحیه » قربانی است که در روز دهم ذی الحجه انجام می گیرد و آن مستحب است . اما اگر کسی در منی هدی واجب داشته باشد، آن هدی از اضحیه کفایت می کند، اگرچه جمع بین هدی و اضحیه را مستحب دانسته اند . (96)
انگیزه این نوع قربانی، انگیزه ای تاریخی و یادآور سنت قربانی حضرت ابراهیم علیه السلام است . (97) قربانی روز اضحی تا به کنون نیز میان مسلمانان متداول بوده است، تا آن جا که مسلمانان آن روز را «روز قربانی » می نامند .
کفاره صید در حال احرام و امور ممنوع دیگر نیز قربانی حیوانات است و تفصیل آن در کتب حج مذکور گشته است . بعضی گفته اند که قربانی کننده برای کفاره، نباید از گوشت آن بخورد، بلکه باید تمام آن را صدقه دهد .
قربانی برای نذر شامل نذر برای شکرگزاری یا دفع بلیه یا زجر است . اگر کسی نذر کرد و نذرش برآورده شد، باید آنچه را در نظر گرفته است، قربانی کند . شکرگزاری برای نعمتی است که خداوند عطا می کند; از قبیل مال و فرزند . (98)
در میان مسلمانان، قربانی «عقیقه » به عنوان عملی مستحب و به بیان برخی واجب، برای سلامتی نوزاد، در هفته اول تولد صورت می پذیرد . (99) اما نذر «زجر» آن است که کسی نذر کند، اگر فلان کار ناپسند را انجام دهد، فلان قربانی یا صدقه یا غیر آن را بپردازد . (100)
پی نوشت ها:
1. Encyclopaedia of Religion and Ethics, Vsssarifice, 1974, p.1.
2- دکتر غلامحسین مصاحب، فرهنگ مصاحب، ذیل واژه «قربانی »
3. Encyclopaedia of Religion and Ethics,p. 1.
4- فرهنگ مصاحب، ذیل واژه «قربانی »
5- محمود روح الامین، انسان شناسی، چ دوم، تهران، چاپ زمان، 1364، ص 283
6. Encyclopaedia of Religion and Ethics,p. 1.
7. Ibid. p.1
8. Ibid. p.1
9- جان ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، چ سوم، تهران، پیروز، 1354، ص 8
10. The Religions of the Semites
11- زیگموند فروید، توتم و تابو، ترجمه باقر ایرج پور، آسیا، 1362، ص 226; همچنین ر . ک . به:
Encyclopaedia of Religion and Ethics, & 3. p.2
12- ر . ه . هیس، تاریخ مردم شناسی، ابن سینا، 1340، ص 187
13و14و15- زیگموندفروید، پیشین، ص 219/ص 220/ص 220
16. Ibid. p.2
17- زیگموند فروید، پیشین، ص 222
18- تابو (Tabo) اصطلاحی است که از قبایل «پلی نزی » گرفته شده و به معنای «ممنوع » است و در ادبیات مردم شناسی، معمولا مفهوم اعتقادی «حرام » و «لازم الاجتناب » از آن استنباط می شود . محمود روح الامین، پیشین، ص 296
19- «توتم » کلمه ای است که از زبان قبایل «الگن کین » و سرخ پوستان امریکای شمالی آمده و به معنای حیوان یا گیاه و یا شیئی است که مورد احترام و تقدس و موجب ارتباط افراد و تمایزقبایل گوناگون می باشد . محمود روح الامین، پیشین، ص 296
20- ر . ه . هیس، پیشین، ص 187 به بعد
21- زیگموند فروید، پیشین، ص 225 و 224
22- همان، ص 226 و 225، همچنین ر . ک . به:
Encyclopaedia of Religion and Ethics, p.p.15-16
23. Ibid
24- ر . ه . هیس، پیشین، ص 187
25- زیگموند فروید، پیشین، ص 226
26- ر . ه . هیس، پیشین، ص 188
27و28- زیگموند فروید، پیشین، ص 224/ص 228- 227
29- ر . ه . هیس، پیشین، ص 187 به بعد
30. Introduction tothe History of Religion.
31- برای اطلاع بیش تر ر . ک: توتم و تابو، ذیل مراسم «اینتی چیوما» ، ص 229 به بعد
32. Encyclopaedia of Religion and Ethics, p.p2-3
33. Ibid, p.2
34. Ibid
35. Ibid
36- ر . ه . هیس، پیشین، ص 189
37. Ibid. p.2
38- یک سلطنت باستانی در شرق بحر المیت و در محل سوریه کنونی .
39- ئولین رید، انسان در عصر توحش، ترجمه محمود عنایت، هاشمی، 1363، ص 604
40- «کارتاژ» از حکومت های کهن، که در شهری به همین نام در شمال افریقا و در محل تونس کنونی ایجاد شده بود، در سال 146 قبل از میلاد به دست رومی ها
و در 698 پس از میلاد به دست اعراب ویران شد .
41- «آگاتوکلز» نام جباری که بر «سیراکوز» (ناحیه ای در جنوب شرقی سیسیل) حکومت می کرد .
42- «پلوتارک » زندگی نامه نویس و مورخ یونانی
43- – Aztec قومی با تمدن پیشرفته که در مکزیکو می زیست .
44- – Inca سرخ پوستانی که تا زمان هجوم اسپانیا بر پرو مسلط بودند و تمدن شاخصی داشتند .
45- ئولین رید، پیشین، ص 606، به نقل از لیپرت، تکامل فرهنگ، ص 449
46. Smith, W . Robertson . The Religion of the semites: The Fundamentol Instition ( New york: meridian, 1959 – 1889) p. 133
47- ئولین رید، پیشین، ص 607 به نقل از: رفتار بدوی، ص 304
48و49- حسین لسان، «قربانی از روزگار کهن، تا امروز» ، مجله هنر و مردم، تهران، سال 14، ش 167- 169، ص 15- 14، به نقل از: جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 691
50- علی اصغر مصطفوی، اسطوره قربانی، تهران، بامداد، 1369، ص 115; همچنین ر . ک . به: عهد عتیق، سفر خروج، ب 29، فقره 8
51- حسین لسان، پیشین، ص 15- 14
52. Encyclopaedia of Religion and Ethics, Ibid, p.2
53- حسین لسان، پیشین، ص 15- 14
54- «عبرانیان » چنانچه در فقراتی از کتاب عهد عتیق بدان اشاره شده، نخستین فرزند مواشی و بعضا انسانی خود را تقدیم یهوه می کردند . در سفر خروج، باب 13، فقره دوم چنین آمده است: «هر نخست زاده که رحم را بگشاید، در میان بنی اسرائیل، خواه از انسان، خواه از بهایم تقدیس نما، او از آن من است .»
55- «عشاء ربانی » مراسمی است که ریشه در قوم عبرانی دارد . طی این مراسم، عابد و معبود – یعنی خدای بعل با پرستندگان خود – پس از انجام مراسم قربانی متحد و متفق می شوند .(جان ناس، پیشین، ص 329- 328) این مراسم در مسیحیت، نمایش گر عمل مسیح در آخرین شام وی با شاگردانش می باشد که طی آن، مسیح نان را پاره پاره کرد، به حواریون داد و گفت: این است بدن من و شراب را در پیاله ریخته به ایشان داد و گفت: این است خون من .(متی: 26)، فرهنگ مصاحب، ذیل واژه «قربانی » ، ص 2534
56- جان ناس، پیشین، ص 239
57 الی 61- تورات، سفر «اعداد» ، باب 19، فقرات 2و3/فقرات 5- 3/فقره 9/فقره 17/فقره 12
62- علی اصغر مصطفوی، پیشین، ص 121 به نقل از: جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 958
63- در روایات اسلامی، حضرت ابراهیم علیه السلام به قربانی نمودن اسماعیل علیه السلام فرمان یافت .
64- برای اطلاع بیش تر ر . ک . به: تورات، سفر تکوین، باب 22
65- همان، سفر داوران، باب 11، فقرات 29 به بعد
66- همان، باب 11، فقرات 40- 29; همچنین ر . ک: قاموس کتاب مقدس، ص 958
67- مزامیر، 63- 78
68- جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، 958
69. Encyclopaedia of Religion and Ethics, Ibid. p.28
70. Ibid, & 5,p.26
71. Ibid, p. 27
72. Ibid, p. 27
73- جان ناس، پیشین، ص 335
74. Ibid, p.35
75- جان ناس، پیشین، ص 335
76- تورات، سفر «لاویان » ، باب 14، فقره 22
77. Ibid, p.35
78- سفر لاویان، باب 14، فقره 25
79- جیمز هاکس، پیشین، ص 788
80- محمدجواد مشکور، خلاصه ادیان در تاریخ دین های بزرگ، چ 2، ص 128
81- جیمز هاکس، پیشین، ص 778
82- محمدجواد مشکور، پیشین، ص 130
83- فلیسین شاله، تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ترجمه منوچهر خدایار محبی، چاپ دوم، تهران، طهوری، 1355، ص 439- 438
84. Ibid. p.29
85- التفسیر الکبیر، ج 23، ص 29
86- تفسیر المیزان، ج 24، ص 556
87- مجمع البیان، ج 4، ص 84
88- التفسیر الکبیر، ج 23، ص 34
89- برگزیده تفسیرنمونه، ص 217
90- تفسیر المیزان، ج 14، ص 558
91. Ibid. p.30
92. Ibid. p.29
93. Ibid. p.29
94- تاریخ بلعمی، چ 1341، ص 100- 101 و 230- 236
95- دائرة المعارف مصاحب، ذیل واژه قربانی، ص 2534
96- محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج 2، ترجمه حسین دیوجم، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1352، ص 300
97و98- دائرة المعارف مصاحب، ذیل واژه قربانی
99- محمد غزالی، کیمیای سعادت، چ 1345، باب «معاملات » ص 339
100- دائرة المعارف مصاحب، ذیل واژه قربانی
تعریف «قربانی »
برخی «قربانی » را به عنوان آیینی تعریف نموده اند که طی آن، چیزی به هدر رفته و یا به هلاکت می رسد و با این کار، رابطه ای میان منشا ماورای طبیعی با انسان ها ایجاد می شود. حال این رابطه می تواند برای کسب قدرت معنوی و شرکت با الوهیت در یک وعده غذای مشترک میان خدایان و انسان ها باشد و یا در جهت رفع نقایص و ضعف های انسان ها . در صورت دوم، قربانی پیشکش را نباید خورد. (1)
برخی دیگر «قربانی » را در اصطلاح کلی، در علم ادیان چنین تعریف کرده اند: «گرفتن زندگانی موجود زنده ای (اعم از انسان، حیوان یا نبات) از راه کشتن یا سوزاندن یا دفن کردن و یا خوردن، به منظور تقرب به خدایان و جلب نظر آنان .» (2)
لفظ «قربان » در عربی، ماخوذ از «قرب » به معنای نزدیکی است . این لفظ می رساند که در همه «قربانی » ها، نزدیکی جستن به خدا یا خدایان یا قوای فوق طبیعی منظور بوده است، در حالی که واژه (Sacrifice) مشتمل بر دو جزء مقدس (Sacer) و ساختن (Facere) است . (3)
نظایر این واژه در سایر زبان های اروپایی، که تقریبا معادل «قربانی » است، می رساند که شی ء قربانی شده برای خدایان به وسیله قربانی شدن، جنبه تقدس و خدایی به خود گرفته است . (4)
نظریه های مردم شناسان سده های نوزدهم و بیستم درباره قربانی
مردم شناسان قرون 19 و 20 میلادی طی تحقیقاتی درباره موضوع قربانی، به ارائه نظریه هایی چند پرداختند . در میان آن ها، می توان از ادوارد بارنت تایلور (E.B. Tylor) ، هربرت اسپنسر (H. spencer) ، رابرتسون اسمیت . (R. Smith) ، اف، بی . جیونز (F.B. Jevons) ، ال ماریلیر (L. Marillir) ، ئی . وستر مارک (E. wester mark) نام برد . در این نوشتار، علاوه بر بیان مختصری از نظریه های محققان مزبور، به بیان تفصیلی تر نظریه رابرتسون اسمیت به عنوان نمونه ای از تحقیقات محققان اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم پرداخته می شود:
1 . ادوارد بارنت تایلور (1917- 1832) : از مردم شناسان قرن نوزدهم و بیستم میلادی بود که درباره اساطیر و ادیان جوامع ابتدایی به تحقیقات علمی پرداخت . (5)
وی اولین کسی است که در زمینه قربانی به طور جدی به بحث و تفحص پرداخته است . اساس کار او، چنان که از آثارش برمی آید، مردم شناسی اجتماعی به شیوه علمی، آماری و تطبیقی است . آنچه او و محققان را در تحقیقات علمی شان در خصوص قربانی یاری رساند، توجه به این خواسته طبیعی بود که بشر همواره در پی ایجاد پیوند میان خود و آن چیزی است که مقدس می پندارد و به تقدیم قربانی و هدایا می پردازد . از نظر او، قربانی هدیه ای است به موجودات ماورای طبیعی تا علاقه آن ها نسبت به قربانی کنندگان جلب شود، یا دشمنی آن ها کاهش یابد . (6)
نظریه تایلور با گذشت زمان، مورد تحلیل و نقد صاحب نظران واقع گردید . (7)
2 . هربرت اسپنسر: وی نیز کمابیش با تایلور درباره اساس اهدای پیش کش ها هم عقیده بود . به عقیده اسپنسر، منشا قربانی را باید در رسوم برخی از ملت های کهن دانست که هدایای خوراکی و نوشیدنی را همراه مرده دفن می کردند . به اعتقاد وی، با گذشت زمان، ارواح نیاکان مورد احترام بیش تری واقع شدند تا آن جا که حتی به مقام الوهیت نیز ارتقا یافتند و به دنبال آن، خوراکی ها و سایر وسایل اهدایی به مردگان نیز بالطبع به عنوان هدیه و پیش کشی برای خدایان مبدل گردیدند . (8)
اما این که طی چه مراحلی ارواح نیاکان به مقام الوهیت رسیدند، از اسپنسر در این باره توضیحی در دست نداریم، هرچند برخی از محققان هم عقیده با اسپنسر، برآنند که «ترس از اموات » موجب گردیده تا زندگان توانایی فوق طبیعت بشری برای مردگان قایل شده، تصور کنند که آن ها می توانند مانع و مزاحم یا یاور و مساعد زندگان شوند . به اعتقاد این دسته از محققان، مشاهده اموات، به ویژه رئیس قبیله و بزرگ خاندان در عالم رؤیا و خواب، بر این هراس می افزوده است . همین اندیشه بود که به تدریج، انسان ها را به پرستش ارواح مردگان همچون موجودات قدسی نزدیک ساخت و به دنبال آن کالاهای اهدایی به مردگان به پیش کش ها و قربانی ها برای آنان که اینک موجودات مقدسی گشته اند، تبدیل گردید . (9)
3 . رابرتسون اسمیت (1896- 1846) : پس از چندین سال سیر و سیاحت در جهان عرب، به سال 1889 م، حاصل تحقیقات خویش را درباره قربانی، توتم شناسی و تحقیق در ادیان سامی در کتابی به نام ادیان سامی ها (10) به رشته تحریر درآورد و سپس چاپ کرد . وی اساس کار خویش را بر مبنای تحقیقات علمی بر روی ملل سامی نژاد نهاد . اساس کار رابرتسون اسمیت در باب قربانی، بر مبنای تحقیقی در توتمیسم است . به دیگر سخن، او برای آیین قربانی، اساس توتمی قایل شد . به اعتقاد وی، نزد سامی ها، خدا، قربانی و گروه توتمی خویشاوند هم تلقی شده، این پیوند خویشاوندی طی مراسمی دسته جمعی، با خوردن توتم یا حیوان قربانی توسط افراد قبیله تحکیم می یافت . (11)
نظریه رابرتسون نظرات بسیاری از محققین مردم شناس بعدی را بر له یا علیه خویش برانگیخت و بسیاری از آنان نظرات خود را درباره قربانی بر مبنای مخالفت یا موافقت با وی نهادند . اساس نظرات وی بدین شرح است:
1 . در نزد اقوام باستانی، خدا ذات قادر مطلق حاضر و ناظر در همه جا نبود، اما به واسطه یک رشته شباهت هایی که نه فقط با آدمی زاد، بلکه با جانوران، درختان و اشیای غیر ذی روح داشت، با جهان مادی مرتبط می گردید . (12)
2 . رابرتسون نشان داد که قربانی دادن در مذبح، قسمت اصلی مناسک مقدس مذاهب باستانی را تشکیل می دهد و کمابیش در مراسم تمامی ملل و مذاهب، نقش عمده ای ایفا می کند، به طوری که طبق بیان او، این عمل در میان تمام ملل یکسان و مشترک است . (13)
3 . از نظر رابرتسون، قربانی دادن در آغاز ظهور، معنایی بکلی متفاوت با آنچه در مراحل بعدی پیدا کرد، داشت . به بیان وی، مفهوم ابتدایی «قربانی » عبارت از هدیه ای بود که به خدایان تقدیم می شد تا موجبی برای آشتی خدایان با قربانی دهندگان یا جلب عنایت و محبت خدایان نسبت به آنان گردد . اما مفهوم ثانوی قربانی، که استعمال غیردینی داشت، عبارت بود از: وارستگی و اخلاص . آنچه وی اساس نظریه خویش را بر آن نهاد، مفهوم ابتدایی قربانی بود . (14)
4 . رابرتسون انواع قربانی را برشمرد و معتقد بود که انسان تنها چیزهای قابل خوردن و آشامیدن را به خدایان هدیه می کند تا خود و خدایان از آن تغدیه کنند . از جمله این هدایا، می توان از گوشت، غلات، میوه ها، شراب ها و روغن نام برد . وی سپس بیان می کند که از این میان، تنها چیزی که مشمول احکام و تحدیداتی می شود، گوشت قربانی است که هم خدا و هم پیروانش می توانند از آن تغذیه کنند و قدیمی ترین شکل قربانی نیز محسوب می شود . به اعتقاد وی، نبات ها از جمله پیش کش هایی بودند که متاخر از قربانی حیوانات است و خاص خدایان محسوب می شدند و آنچه وی در «مراسم غذای دسته جمعی کلان » مدنظر دارد، همانا خوردن گوشت حیوانات قربانی است که بر دیگر هدایا مقدم می باشد . (15)
5 . تفکیکی که رابرتسون در مفهوم متاخر و متقدم قربانی قایل شده، در واقع برای رفع اشکال مقدر است . اشکال بیان شده درباره هدایایی است که به طور کامل به خداوند اختصاص می یابند و در هیچ غذای مقدسی صرف نمی شوند; مثل قربانی هایی که به طور دسته جمعی کشته یا سوزانده می شوند و یا وقتی پیشکش، جزئی غیرقابل تناول از قربانی است; مثلا قربانی کنندگان، ناخن، خون و یا موی حیوان را اهدا می کنند . نمونه ای از این نوع هدایا را می توان در میان سامی ها، به ویژه قوم یهود، یافت .
به اعتقاد رابرتسون این نوع هدایا در مراسم ابتدایی قربانی نقشی نداشته اند، بلکه در مراسم ابتدایی، تنها هدایایی اهدا می شد که قربانی دهندگان آن را با خدایان قسمت کرده و در یک وعده غذای دسته جمعی تناول می کردند و بعدها این نوع هدایا مرسوم گردیدند . (16)
و بدین سان رابرتسون اسمیت تلاش کرد تا تکلیف پیش کش های متاخر را از هدایای ابتدایی مجزا کند و از مشکلات بنیان افکن نظریه اش جلوگیری کند .
6 . در این مراسم، همه اعضای کلان شرکت می کردند و جشن و سرور به راه می انداختند . این جشن به افراد کلان فرصتی می داد تا طی آن، از یک سو، پیوند میان خویش را تحکیم بخشند و از سوی دیگر، با خداوند ایجاد پیوند و الفت نمایند .
7 . خوردن حیوان قربانی توسط اعضای کلان، هم نشانه تقویت روابط اجتماعی بود و هم مبین هم غذایی خدایان و پیروان آن ها، که طی مراسمی مذهبی صورت می پذیرفت . این هم سنگی شامل تمام روابط دیگری می گشت که میان خداوند و پرستندگان وی وجود داشت . نمونه ای از این مراسم را می توان میان اعراب بادیه نشین، در زمان کنونی مشاهده نمود . بدین سان، در میان آن ها رسم بر آن است که هر کس لقمه ای غذا با آن ها بخورد و یا جرعه ای شیر بنوشد، دیگر نباید از خصومت آن ها هراسی به خود راه دهد . اصطلاح نان و نمک خوردن در فرهنگ برخی ملل مبین همین معناست . این هم لقمگی هر از چند گاهی باید تکرار گردد تا روابط و پیوند آن ها همچنان استوار باقی بماند . (17)
8 . به اعتقاد رابرتسون، جواز کشتن و خوردن توتم یا حیوان قربانی، طی مراسمی خاص و حرمت آن در مواقع دیگر، دلالت بر می کرد که با توتم (19) بستگی داشت . به عبارت دیگر، این قبیل حیوانات چون در ردیف نیاکان یا بستگان و در نهایت، اعضای قبیله محسوب می شدند، خوردنی نبودند، مگر در مواقعی خاص . (20)
از سوی دیگر، به اعتقاد رابرتسون، حیوانات قربانی در گذشته های دور، مشابه خود خدایان بودند و پیروان با تقدیم قربانی، به نحوی نشان می دادند که میان آن ها و خدایان حیوان قرابت خونی وجود دارد . (21)
از این رو، در برخی از مناطق، ذبح حیوان مقدس، از چنان حرمتی برخوردار بود که حتی مشارکت و خواست همه اعضای کلان در ذبح او نیز از قبح آن نمی کاست، تا آن جا که در مناطقی از جهان، قربانی کننده به محض قربانی کردن حیوان، پا به فرار می گذاشت; چنان که گویی از مجازات یا مکافاتی می گریخت . در مراسم «باپونیا» در شهر آتن، پس از قربانی کردن گاو نر، محاکمه ای تشریفاتی برای قاتلش برگزار می گردید و طی آن، همه اعضای این دادگاه جعلی به اتفاق رای می دادند که تقصیر با چاقو بوده و آن وقت چاقو را به دریا پرتاپ می کردند . (22)
محاکمه صوری قاتل، در واقع، نوعی عذرخواهی از روح گاو نر بود، شبیه همین مراسم را می توان در تشریفات دینی «زئوس سوسیپولس ماگزیا» (Zeus sosipolis of magaesia) مشاهده کرد . (23)
طی این مراسم، روح زئوس، که بدون شک خدای حاصل خیزی در ماگزیا بود، موقتا در گاو نر حلول می کرد و بدین سان با خوردن گوشت قربانی، اعضای کلان در واقع با زئوس یکی می شدند .
رابرتسون در توضیح مطلب مزبور، می افزاید: این حیوانات قربانی از راه قربانی و (خورده شدن) دگردیسی شده، به صورت خدایانی از برای کلان درمی آمدند . (24)
به عبارت دیگر، بنا بر نظریه وی «در گذشته های دور، حیوانات قربانی، مشابه خود خدایان بودند» و اکنون اعضای قبیله با خوردن آن در واقع، درصددند تا پیوند خویش را با او تجدید کنند . (25)
رابرتسون برای اثبات مدعای خویش، «توداهای » هندوستان را مثال آورد که گله خویش را می پرستیدند، اما هرگز به گوشت آن ها لب نمی زدند، مگر سالی یک بار که گوساله نری را ذبح می کردند و گوشتش را طی مراسمی خاص می خوردند . (26)
رابرتسون در تاکید سخن خود، برای خویشاوندی قبیلگی، در میان اعراب، شواهد دیگری نیز ذکر می کند . از جمله شواهدی که رابرتسون بر آن تاکید می ورزد، سخنی از اعراب است که هنگام کشته شدن عضوی از اعضای کلان بیان می کنند . در این هنگام، اعراب به جای گفتن «خون فلان کس ریخته شد» می گویند: «خون ما ریخته شد .»
9 . کشتن و خوردن این حیوانات، می بایست به صورت دسته جمعی صورت پذیرد . به اعتقاد اعراب، همان گونه که ریختن خون یکایک اعضای قبیله بدون مشارکت همه اعضای قبیله مجاز نبود، در باب ذبح حیوان قربانی نیز می بایست همه اعضای قبیله شرکت جویند تا کشتن حیوان، اعضای کلان را دچار عواقب بدی نکند . (27)
سن نیلوس از مراسم قربانی در میان اعراب بادیه نشین در حدود قرن چهارم میلادی در صحرای سینا سخن می گوید . در این مراسم، قربانی عبارت بود از شتری که دست و پا بسته روی مذبحی از سنگ های ریز و درشت دراز کرده بودند، رئیس قبیله به حاضران دستور می داد که سه بار آوازخوانان دور مذبح طواف کنند و پس از آن، نخستین ضربه را به حیوان وارد می آوردند و با ولع، خونی را که از محل زخم فوران می زد، می نوشیدند . سپس همه اعضای قبیله روی حیوان می افتادند و هرکدام با شمشیر خود، تکه ای از گوشت آن را، که هنوز تکان می خورد، می کند و آن را می بلعید . (28)
10 . سؤالی که در این مرحله مطرح می شود آن است که انگیزه انسان ابتدایی از خوردن گوشت حیوان و ایجاد پیوند میان خویش و حیوان قربانی چه بود؟ رابرتسون در پاسخ می گوید: چه بسا هدف انسان ابتدایی از خوردن گوشت حیوان و اتحاد با وی، به دلیل ترس از حیوانات بود که بعدها این اتحاد شکلی کامل تر به خویش گرفت و به شکل نظام توتمیسم (29) مطرح گردید .
خلاصه آن که، به اعتقاد رابرتسون اسمیت، هر قبیله ای با خوردن حیوان قربانی با توتم خویش در مواقعی خاص، آن هم به صورت دسته جمعی و در مراسمی ویژه، درصدد برمی آید تا پیوندی میان خود و توتم خویش ایجاد نماید . نظریات رابرتسون مخالفان و موافقانی را برانگیخت . از جمله مردم شناسانی که موافق نظریه رابرتسون بودند و حتی در پردازش نظریه های خود از وی تاثیر گرفتند، می توان از اف . بی جیونز (F.B. Jevons) نام برد . وی در مقدمه اش بر کتاب تاریخ دین (30) ، مستقیما به این موضوع اشاره کرده است . اما از جمله مردم شناسان مخالف نظریه های اسمیت می توان از ماریلیر (MARILLER) ، هوبرت ( HUBERT) ، مس (MAUSS) و ای وستر مارک) . (WESTERMARCKE نام برد . در ذیل، به تبیین نظرات اینان پرداخته می شود:
4 . اف بی جیونز: تحقیقات جیونز براساس این فرضیه است که نظام توتمی اولین شکل اجتماع بوده است . به اعتقاد او، توتم از یک پیمان و اتحاد میان جامعه انسانی و گونه ای از حیوانات ناشی شده که در زمینه خویشاوندی میان آن ها قرار دارد . جیونز نیز همچون رابرتسون اسمیت اعتقاد دارد که این اتحاد برای رفع خصومتی است که میان انسان و آن گونه از حیوانات ایجاد شده . اما این که چرا این پیوند به عنوان قرابت خونی تلقی گردیده، نکته ای است که جیونز آشکارا به توضیح آن نمی پردازد . برخی از مفسران نظریه های جیونز برآنند که جیونز ریشه این پیوند خونی را در مراسم تدهین جوانان به هنگام بلوغ می یابد که طی آن، جوانان با خون، تدهین می شوند . (31)
از نظر جیونز، مراسم قربانی و شرکت در این مراسم، برخاسته از این اصل است که «خون حیات است .» در واقع، به اعتقاد او، توتم زمانی قادر است موجب اتحاد مقدس گردد که خونش ریخته شود و طی مراسمی شرکت کنندگان به خوردن گوشت او بپردازند تا خصوصیات ماورای طبیعی حیوان را جذب نموده، ویژگی های منفی او را دفع نمایند . (32)
5 . ال . ماریلیر: برخی از مردم شناسان نظریه قربانی توتمی را به عنوان آیین ابتدایی نپذیرفتند . از جمله آن ها می توان از ماریلیر نام برد . به اعتقاد وی، پیوند ریشه ای اتحاد میان خدا و خویشانش، نیاز به مراسم و تشریفات قربانی را منتفی می کند . به عبارت دیگر، رسم و رسومات مربوطه، قادر به ایجاد پیوندی خونی میان انسان و حیوان نیست . از سوی دیگر، به اعتقاد ماریلیر، اگر غذای همگانی تنها پیوند میان خدا و خویشانش باشد، به نظر نمی رسد که خدا یک توتم باشد . (33)
6 . «اچ . هوبرت » و «ام . مس » : هوبرت و مس از جمله مردم شناسانی هستند که به تجزیه و تحلیل مراسم قربانی عبری و هندو پرداخته اند . به اعتقاد این دو مردم شناس، شواهد انواع قربانی های سامی در نظریه رابرتسون اسمیت، ممکن است تنها جزیی ناقص باشد و دلیلی وجود ندارد که آن ها را ابتدایی بدانیم . هوبرت و مس در تعریف «قربانی » متفق القولند که قربانی عملی دینی است که به وسیله تقدیس یک حیوان (پیش کش) مجری مراسم، به مراتب بالاتر اخلاقی رسیده و بدین وسیله، به اهداف و مقاصد مطلوب خویش دست می یازد . این دو مردم شناس نیز مانند رابرتسون اسمیت تصور می کردند قربانی اتحادی بین انسان و خدا به وجود می آورد که این هدف با کشتن حیوان قربانی و خوردنش توسط پرستش کنندگان و روحانیان عملی می گردد . اما باید در نظر داشت که مراسم و تشریفاتی که به وسیله هوبرت و مس برای تجزیه و تحلیل انتخاب شده اند، به هیچ وجه مربوط به مراسم ابتدایی نبوده اند . بنابراین، نمی توان گفت که ماهیت اولیه قربانی را در آیین های دینی ابتدایی ملل توسعه نیافته ارائه می دهند . (34)
7 . ای . وستر مارک، وستر مارک; فیلسوف و مردم شناس فنلاندی، اظهار داشت: از آن جا که موجودات ماورای طبیعی دارای امیال و خواسته های انسانی هستند، همین امر انسان ها را بر آن داشت تا هدایایی به آن ها اهدا نمایند . به اعتقاد وسترمارک، رفع شرارت ها، عادی ترین محرک در ادیان ابتدایی برای قربانی هستند . (35)
برخلاف رابرتسون اسمیت – که اعتقاد نداشت قربانی حیوانات بعدها جایگزین قربانی انسانی شده، بلکه ممکن است این دو را به جای یکدیگر به کار برد، زیرا هر دو اعضای کلانی بودند که توتم واحدی داشتند – (36) وسترمارک اعتقاد داشت، سنت قربانی انسانی بر اساس عقیده با نظریه جانشینی یک قربانی به جای افراد دیگری است که زندگیشان در معرض خطر باشد، که این امر طی مرور زمان، به پیشکش حیوانات به جای انسان ها مبدل گردیده است . (37)
فاجعه قربانی کردن انسان ها
از زمان خلقت حضرت آدم علیه السلام موضوع قربانی کردن وجود داشته است و به خلاف مطالب یهودیان، اختلاف هابیل و قابیل فقط بر سر قربانی کردن رخ داد; قربانی هابیل را خداوند قبول کرد و قربانی قابیل مورد قبول خدا واقع نشد . در آن زمان، اگر قربانی مورد قبول واقع می شد نشانه ویژه ای به همراه داشت . همین موضوع موجب حسد قابیل به هابیل شد که در نهایت، به کشته شدن هابیل منجر گشت . بعدها مراسم قربانی کردن در طول حیات بشری انحرافات زیادی پیدا کرد; به گونه ای که حتی به قربانی کردن انسان ها نیز تسری یافت که برخی از آن ها به افسانه بیش تر شبیه است . تنها برای روشن شدن گوشه کوچکی از این انحراف بزرگ، به چند مورد اشاره می شود:
«در بین سامی های آسیای غربی، پادشاه در مواقعی که مملکت در معرض خطری بود، پسر خود را فدای قوم خویش می کرد . وقتی پادشاه «موآب » (Moab) (38) مورد هجوم اسرائیلیان قرار گرفت و حلقه محاصره تنگ شد، پسر ارشدش را، که قرار بود جانشین وی شود، ماخوذ کرد و دستور داد در قربانگاه شهر – به عنوان فدیه ای به حضور خدایان – پیکر او را بسوزانند .» (39)
در حالی که قربانی های پیشین فقط شامل پسران ارشد می شد، به تدریج نوبت به کودکان رسید; برای تسکین دل خدایان و شیاطین، آن ها را می کشتند و می سوزاندند . در چنین شرایطی است که رب النوع جنگ به عنوان حریص ترین خدایی که بیش از همه قربانی می طلبد، وارد صحنه می شود . در حالی که مثال مزبور قربانی انفرادی بود، قربانی گروهی نیز رسم رایجی بود:
(Agathocles) (41) قرار گرفتند و شکست خوردند، مصایب خود را به خشم و قهر منتسب کردند; زیرا در ایام پیشین، راه و رسم ایشان چنین بود که اولاد خود را قربانی او کنند، ولی بعدا تغییر روش دادند و عادتشان بر این جاری شد که اولاد دیگران را خریداری کنند و آن ها را برای قربانی شدن پرورش دهند . چنین بود که برای تسکین قهر خدایی، که بر ایشان غضب کرده بود، دویست طفل از زبده ترین خانواده های مملکت را برای قربانی گرد آوردند و سیصد طفل دیگر نیز، که خودشان داوطلب مرگ شدند، بر غلظت ماجرا افزودند و آن ها یکایک بر دست های لغزنده پیکره برنجین بت قرار گرفتند و از آن جا یکسره به گودالی از آتش سرنگون شدند و بدین سان، قربانی راه وطن گردیدند . (42)
رسم قربانی انسانی اندکی پیش از آن که به زوال گراید، به اوج شدت خود رسید . حتی اطفال مؤنث به گودال آتشین افکنده می شدند . در قاره امریکا نیز قربانی های بی رحمانه ای در اقوام گوناگون صورت می گرفت . این موضوع حتی در اقوام پیشرفته ای (44) (Inca) کشور پرو مشهود بود . «کیش و آیین قربانی کردن بچه ها در پرو – مکزیکوی قدیم – رواج عظیمی داشته است . قبایل کیتو در دوران ماقبل اینکا هر بچه ای را که اول به دنیا می آمد، قربانی می کردند . در پرو ادعا شده است که با تشکیل حکومت و روی کارآمدن هر اینکای جدید، تا هزار طفل قربانی می شدند . (45)
هومر و اسمیت در همین باره می نویسند: اعتقاد بر این است که قربانی کردن انسان ها با آزتک ها به کامل ترین مرحله تکامل خود رسید . کورتز (Cortez) از وجود پنج هزار جمجمه در معبد بزرگ خبر داده و پرسکوت (Prescott) تخمین زده که رقم سالانه قربانیان در سراسر این امپراتوری از بیست هزار تجاوز می کرده است . (46)
وی ای . تامس فقط چند سال بعد، جریان یک قربانی دسته جمعی را به شرح ذیل روایت کرده است:
«هنگامی که معبد بزرگ (Huitzilopochtli) در 1486 وقف قربانی شد، صف طویل قربانیان بالغ بر پنج کیلومتر می شد، در این کشتار وحشتناک بالغ بر هفتاد هزار موجود بشری قربانی خدایان شد!» (47)
با گذشت زمان و متمدن تر و با فرهنگ تر شدن مردم، این قبیل کشتارها و قربانی های وحشتناک پایان یافت، به گونه ای که امروزه این گونه مراسم فاجعه بار را تنها باید در کتب تاریخی جست وجو کرد .
آیین قربانی در ادیان الهی
دین یهودیت
دین یهود را به حق می توان سرامد شرایع الهی در اجرای آداب و رسوم دینی، به خصوص سنت قربانی، دانست . این سنت نزد قوم عبری یکی از عبادات مهم به شمار می رفت . آداب و رسوم قربانی در کتب مذهبی یهود، در فصل قداشیم (مقدسات) مطرح است; زیرا قربانی برای یهود در شمار مقدس ترین خدمات به شمار می رفته، پیروان یهود طی مناسکی ویژه، برای توبه و اعتراف و تقدیس و کفاره و شکر، به انجام قربانی های خونی و غیرخونی، در مذبح های خصوصی یا در معبدهای کوچک بالای تپه ها مبادرت می ورزیدند . (48)
انواع قربانی در دین یهود: در آیین یهود، قربانی را به اعتبارات گوناگون تقسیم کرده اند . جیمز هاکس، مؤلف و مترجم امریکایی قاموس کتاب مقدس، قربانی های دین یهود را عبارت دانسته است از: قربانی های سوزاندنی ها، پیش کش ها، جنباندنی ها، افراشتنی ها، قربانی های سلامتی و قربانی های خطا و گناه .
1 . قربانی های سوزاندنی برای کفاره گناهان بود که می بایست نرینه بی عیب گاو و یا گوسفندان را در نهایت رغبت و میل قربانی کنند . (49)
یهودیان به این نوع قربانی «اولاه » به معنای آنچه بالا می رود گویند; زیرا با سوختن آن، دودش به مشام یهوه می رسد . آن ها به دود قربانی «رئاح نیخوآخ » یا «رایحه آرامش بخش » می گویند . (50)
2 . پیش کشی ها که شامل آرد و روغن و زیتون و کندر بود که قدری از آرد و روغن و تمام کندر را بر قربان گاه گذارده، می افروختند .
3 . جنباندنی ها نوبر محصولات زمینی بود که در عید «فصح » تقدیم یهوه می شد .
4 . هدیه افراشتن که از محصولات بعد از درو بود .
5 . قربانی سلامتی برای تقدیس خداوند بود که می بایست از حیوانات و محصولات کشاورزی تقدیم می شد .
6 . قربانی های خطا و گناه، که برای کفاره به عمل می آمد و به جا آوردن آن برای زدودن گناه شخصی یا غیرعمدی، به عهده کاهن بود; شخص خطاکاری دست خود را بر سر بزی می گذارد، به گناه خود اعتراف می نمود، آن گاه حیوان را به دست کسی داده، آن را در دشت برده، قربانی می کرد .
از دیگر تقسیم بندی هایی که برخی از محققان، از قربانی یهودی نموده اند، تقسیم قربانی ها به قربانی خونی و غیرخونی است (51) که اصطلاحا بدان «مینهاه » (Minhah) می گفتند . این اصطلاح از زمان حزقیل -(HEZKIEL) یعنی قرن ششم ق . م – صرفا به هدایای حبوبات اطلاق گردید . (52) طبق این تقسیم بندی، قربانی خونی شامل حیوانات اهلی مانند گاو و گوسفند و کبوتر می شد و قربانی غیرخونی از نوبر میوه های فصل و شراب و زیتون و آرد تشکیل می گردید . (53) نزد کنعانیان نیز قربانی انواع گوناگونی داشت . از آن جا که برخی از اسباط یهود، که به زندگانی کشاورزی و فلاحتی پرداخته بودند، متاثر از قربانی های کنعانی گشتند، از این رو، ذکر آن موارد در این جابی مناسبت ندارد . نزد کنعانیان، دو نوع قربانی متداول بود: یکی عبارت بود از اهدای هدایا مانند نوبر گله ها (54) و نوبر میوه ها; و دیگری مراسم «عشاء ربانی » (55) (COMMUNION) (56)
همان گونه که از تقسیم بندی پیشین برمی آید، می توان دریافت که قوم یهود نیز همچون بسیاری از اقوام و ادیان دیگر به پیش کش های گیاهی، جانوری و انسانی به درگاه یهوه عقیده داشتند . اینک تفصیل برخی از آن:
الف . قربانی گاو سرخ: از دیگر قربانی های مهم نزد یهود، قربانی گاو به درگاه یهوه بود . در سفر «اعداد» ، مشخصاتی برای گاو موردنظر ذکر گشته; در آن جا آمده است: «به بنی اسرائیل بگو که گاو سرخ پاک، که در آن عیب نباشد و یوغ بر گردنش نیامده باشد، نزد تو بیاورند .» (57) مراسم قربانی این حیوان از این قرار است که پس از ذبح گاو در محلی بیرون از معبد، کاهن انگشت خود را در خون قربانی فرو می کرد و آن را هفت مرتبه به سوی پیشگاه خیمه اجتماع می پاشید . پس از این مرحله، پوست و گوشت و و با آب مخلوط می گردد (60) و در جای پاک نگه داری می شد تا جماعت بنی اسرائیل از آن به عنوان آب تنزیه برای تطهیر استفاده کنند . این نوع قربانی زمانی صورت می پذیرفت که کسی در خیمه گاه یا بیرون از آن می مرد . در این مواقع، هر که مرده آدمی را لمس کرده بود، به مدت هفت روز نجس می شد و برای تطهیر، لازم بود خود را با آب تنزیه بشوید . (61)
ب . قربانی های انسانی: در تاریخ قوم بنی اسرائیل، علاوه بر قربانی های حیوانی و محصولات زمینی، از قربانی انسانی نیز نشان هایی در دست است . در این باره، برخی از محققان یهودشناس برآن شدند تا با توجیهاتی، اصل مساله قربانی انسانی در دین یهود را منتفی بدانند . پروفسور مارتین بوبر (MARTINBUBER ; 1878 – 19678 ، یکی از یهودیان سرشناس در این باره، معتقد است: «مقصود از هدیه فرزند اول، نذر کردن برای خدمت به یهوه بوده است، نه قربانی آن .» ایسفلدت ( و دینگ گرین (Ding Greene) از دیگر یهودشناسانی هستند که برخلاف نظریه بوبر، معتقدند که قربانی نخست از فرزندان، خود از شعایر دین یهود بوده است . ایسفلدت توضیح دیگری را نیز بر مطلب مزبور می افزاید . او می گوید: «قربانی نخست زاده وظیفه یهوه پرستان پیش از تبعید به بابل بوده است و پس از تبعید، در دین یهود، این شعایر ممنوع گردیده است .» (62)
علاوه بر قربانی نخست زادگان، ایسفلدت روایات دیگری را نیز یادآور می شود که بیانگر رواج قربانی انسانی در میان قوم بنی اسرائیل است . روایت حضرت ابراهیم علیه السلام و فرمان قربانی اسحق، آن دسته از محققان را که به رواج رسم قربانی انسانی میان قوم بنی اسرائیل قایلند، یاری می رساند تا بر ادعای خویش شاهدی آورده باشند . داستان ذبح اسحق از آیین یهود، داستانی آشناست . داستان از این قرار است که خداوند حضرت ابراهیم علیه السلام را فرمان داد تا فرزندش اسحق (63) را قربانی کند . حضرت ابراهیم نیز علی رغم علاقه وافر به پسر، به فرمان خداوند سرتسلیم فرود آورد و آماده قربانی شد . در آخرین لحظات و به هنگام شروغ ذبح، گوسفندی نزد ابراهیم حاضر شد تا جانشین قربانی اسحق گردد . (64)
با توجه به روایت مزبور، برخی بر آن شدند که رسم قربانی انسانی میان اجداد بنی اسرائیل، رسمی شایع و متداول بوده و بعید نیست که این رسم در نسل های بعد نیز از جمله نزد قوم یهود، هم چنان متداول و رایج باشد .
روایت دیگری هست که مؤید رواج رسم قربانی در میان قوم یهود به حساب می آید . روایت از این قرار است که یفتاح از قضات بنی اسرائیل و رئیس قوم یهود بود . وی در جنگی که میان اسرائیلیان با طایفه بنی عمون رخ داد، برای پیروزی بر دشمن، نذری کرد که اگر بر دشمن فایق آیند، هنگام بازگشت، اولین کسی را که از خانه به استقبال او آید، قربانی یهوه سازد و در آتش بسوزاند . پس از پیروزی بر دشمن و بازگشت به خانه، نخستین مستقبل وی، یگانه دخترش بود که با دف و رقص بیرون آمد . یفتاح پس از آن که به دخترش دو ماه فرصت داد تا به بیرون شهر رفته و با حزن و اندوه به اتفاق دوستانش به سر برد، به وفای نذر خویش پرداخت . از آن به بعد، دختران اسرائیل سالی چهار روز از برای یفتاح ماتم می گیرند . (65)
درباره روایت یفتاح، مفسران عهد عتیق تفاسیر متعدد ذکر کرده اند; از آن جمله است که برخی گفته اند: مقصود یفتاح از جمله «هرچه به استقبال من از در خانه ام بیرون آید، از آن خداوند خواهد بود و آن را برای قربانی سوختنی خواهم گذرانید» آن است که «هر که از برای ملاقات وی بیرون آید، وقف خدمت خداوند خواهد بود و اگر از حیوانات باشد، آن را قربانی سوختنی خواهد نمود . » ایرادی که محققان بر توجیه مزبور گرفته اند آن است: در تمامی نسخه ها، حرف عطف «واو» آمده و در هیچ یک از آن ها، حرف «با» نیامده است و این بدین معناست که هرچه و هر که اول بار به استقبال من آید، آن را قربانی سوختنی خواهم کرد . عده ای برآنند که قربانی سوختنی را باید به معنای روحانی تفسیر کرد . در پاسخ، این گونه تفاسیر را مخالف تفسیر لغوی آن دانسته اند . (66)
عده ای دیگر برآنند که یفتاح نذر نمود دخترش همواره بکر بماند . مفسران یهودی این تفسیر را نیز ناپسند می دانند; زیرا به قول آن ها، اولا، نذر عدم تزویج از جمله عادات عبرانیان نبوده و این امر در نظر ایشان فخر نبوده است . علاوه بر این، عدم تزویج در عهد عتیق، همچون مصیبتی برای دوشیزگان تلقی شده است . (67) ثانیا، یفتاح در زمان خود، شخصی نبود که مقتدای قوم واقع گردد . ثالثا، اندوه یفتاح دلالت بر صحت تفسیر و صحت مطلب می نماید . رابعا، دختر یفتاح پیش از نذر، دوشیزه بود، اگر فرض مزبور را بپذیریم، حزن دوماهه او را کفایت نمی کرد، بلکه گفته می شد که تمام عمر از برای بدبختی مغموم بود . خامسا واضح است که پس از آن دو ماه، دیگر ذکری از دختر یفتاح شنیده نشده و دختران اسرائیل از آن به بعد، سالی چهار روز از برای وی می گریند . (68)
جای گزین های قربانی در میان یهودیان: پس از خرابی معبد اورشلیم، تغییر شگرفی در زندگی مذهبی یهودیان به وجود آمد . در این زمان، یهودیان که دیگر قادر نبودند در معبد و قربان گاه به عبادت و اهدای پیش کش هایشان بپردازند، تلاش کردند تا به شیوه های دیرین، سنن و آداب دیرین خویش، به خصوص رسم قربانی را حفظ کنند . اولین گام آنان در این راه، پرداختن به نمازهای مضاعف و دیگری رسم قربانی در تورات با صدای بلند بود . در این هنگام، یهودیان داستان اسحق را و فرمان ذبحش از جانب خداوند و جایگزینی گوسفندی را در آخرین لحظات به جای وی، بیش از هر چیز تلاوت می کردند . تلاوت این داستان، به ویژه در روز دوم از سال جدید، بیش از هر چیز متداول بود . این داستان با افسانه هایی از خاخام ها مزین شده است . خاخام ها سخنی از حضرت ابراهیم نقل می کنند که پس از پذیرش قربانی حیوان، گفت: اگر مردم دیگر نتوانند چنان قربانی هایی بیاورند، چه خواهد شد؟ و در جواب، خداوند گفت: «بگذار تا آنان، آن را در برابر من بخوانند، آن گاه قربانی بر عهده من خواهد بود .» در تلمود، این گونه اظهارات، که بیانگر جای گزینی دعا، به ویژه دعاهای مربوط به قربانی، به جای خود قربانی هستند، مکرر تکرار شده است . (69)
«صدقه دادن » از دیگر جای گزین های قربانی میان یهودیان به شمار می رفت; تا آن جا که در فصولی از کتاب ار . الیزر (R. ELIZER) در این باره گفته شده: خدمت به همنوع نزد من، محبوب تر از قربانی دادن است . (70)
«روزه گرفتن » نیز از دیگر عباداتی است که یهودیان آن را در عوض قربانی انجام می دادند . آن ها با روزه گرفتن در واقع، به قربانی جسم خود می پرداختند تا با ریاضت و ابراز فروتنی در برابر خداوند، از او بخواهند این کار را به عنوان کفاره ای در برابر گناهان بپذیرد و یا آن که شیطان را از آنان دور سازد .
در تلمود، موارد متعددی را می توان یافت که طی آن، فرد چند روزی از سال و گاه تمام سال را روزه می گرفت تا بدین وسیله، از خدا طلب حاجت نماید . رابی شادول (RABBI SADOL) به مدت چند سال روزه گرفت تا سرنوشت اورشلیم تغییر یابد . رابی هانینا (RABBI HANINA) برای دفع بدبختی شخصی، مبادرت به روزه گرفتن کرد . یهودیان همچنین از روزه صد و سی ساله حضرت آدم علیه السلام به عنوان کفاره ای در مقابل گناه او یاد می کنند . به اعتقاد یهودیان، با روزه گرفتن و فدیه خویش، می توان لطف و رحمت خداوندی را به دست آورد . (71)
«مرگ رئیس کهنه » از موارد دیگری است که به عنوان جای گزین و کفاره گناه محسوب می شود . کسی که مرتکب قتل غیرعمد شده باشد، باید در شهر بماند و تا هنگام مرگ رئیس کهنه در آن جا به سر برد و پس از آن آزاد است بی آن که کسی معترض وی شود، به خانه خود بازگردد . ارتباط بین مرگ کاهن بزرگ و آزادی متهم به قتل را در صورتی می توان توجیه کرد که مرگ رئیس کاهنان را کفاره همه گناهان و گناه کاران زمان وی بدانیم، به نظر می رسد عبارت: «مرگ روحانی بزرگ کفاره است » که در تلمود آمده، مرتبط با همین موضوع باشد . (72)
اعیاد و مراسم قربانی در دین یهود: یکی از اعیادی که یهودیان همه ساله آن را پاس می داشتند، عید «فصح » (پسح) بود . در این عید، که یادگار واقعه خروج یهودیان از مصر و رهایی از قید رقیت مصریان است، یهودیان از سحرگاه پیش از طلوع فجر، گوسفند یا بره ای را تقدیس کرده، (73) آن گاه رئیس معبد آن را ذبح نموده، پس از آن خون ذبیحه را بر روی دروازه خانه های خود می پاشیدند تا یادآور خاطره خروج آن ها از مصر باشد . پس از ذبح حیوان، می بایست تمام ذبیحه به آتش نیاز سرخ می شد و از جوشاندن ذبیحه خودداری می گردند . (74) گوشت حیوان قربانی در این مراسم، یا تماما خورده می شد یا به آتش نیاز افکنده می شد; چندان که چیزی از آن باقی نماند . (75) یکی دیگر از اعیاد یهودیان، که طی آن مراسم، قربانی به درگاه خدا اهدا می شد، عید «گیپور» یا «روز کفاره » بود . در این روز، یهودیان به قربانی بز یا پرنده ای همچون فاخته یا کبوتر می پرداختند تا کفاره گناهان خویش را پرداخته باشند . (76) مراسم از این قرار است: در روز بزرگ کفاره، آن ها دو بز یا دو پرنده به محراب مقدس می آوردند; یکی از آن ها را می کشتند و دیگری را پس از اعتراف به گناه و مالیدن خون ذبیحه بر سرش (77) و مالیدن خون بر گوش کسی که تطهیر می شود (78) ، در بیابان رها می ساختند .
مذابح یهود: یهودیان در مذبح های خصوصی یا در معبدهای کوچک بالای تپه ها، قربانی های خود را به یهوه تقدیم می کردند . (79) مذابح یهود دارای تشکیلات متنوع داخلی و خارجی بود . از میان آن ها، معبد سلیمان، دارای دو صحن بود: صحن بیرونی و صحن درونی . در صحن داخلی، کاهن قربانی را انجام می داد . در این حیاط مذبحی برای قربانی وجود داشت . (80) علاوه بر این، تشتی برنجی یا حوض هایی مخصوص شستن تکه های قربانی و سایر لوازم در آن جا وجود داشت . اما نمای خارجی معبدهای یهود، غالبا عبارت بود از کومه چهارگوشی از سنگ یا تلی از خاک . اگر یهودیان می خواستند مذبح را از سنگ درست کنند، می بایست آن را از سنگ های نتراشیده بنا کنند; زیرا حجاری و نقاشی در معابد یهود جایز نبود تا مبادا به منزله صور و تماثیل پرستیده شوند . همچنین مذبح می بایست پله نداشته باشد .
مذابح قوم یهود در عبادت خانه هایشان بر دو نوع بود:
1 . مذبح قربانی های سوختنی که مذبح برنجین خوانده می شد;
2 . مذبح بخور که آن را «مذبح طلایی » نیز می گفتند . (81)
در تاریخ قوم یهود، انبیایی بر ضد انجام این گونه قربانی ها، قیام نمودند و راه اتحاد قوم را به روشنی غیر از آنچه گفته شد، نمودند . در این زمینه، اشعیای نبی علیه السلام در کتاب خود، بنی اسرائیل را ملامت کرده، چنین می گوید: «خداوند می فرماید: این همه قربانی برای چیست؟ من از خون گاو، میش، بره و بز لذت نمی برم و استغاثه های شما را گوش نمی دهم; زیرا دست های شما پرخون است . خود را بشویید و از بدی دست بکشید و پی حق بروید .» (82)
ب . مسیحیت
شیوه نگرش قوم عیسوی به اجرای آداب و رسوم دینی شیوه ای مغایر با یهودیت است . در دین مسیحیت، سنت های دینی به شکلی عرفانی تفسیر و توجیه می گردند . آیین قربانی نیز از جمله سنن رایج در دین یهود است که در مسیحیت، شکلی نمادین و رمزی به خود گرفت . در میان مسیحیان، مظهر قربانی شخصی عیسی علیه السلام است . مسیح با قربانی کردن ارادی خویش، در واقع، گناهان انسان را باز خرید و همین کار موجب رهایی ملت اسرائیل از چنگ اسارت رومیان گردید . این عقیده ای است که در میان مسیحیانی که از نسل یهود بودند، سخت رواج داشت . اما مسیحیان غیریهودی برآنند که این قربانی نوعی «باز خرید عرفانی » است .
مارسیون (Marsion) در تایید این دیدگاه می گوید: «عیسی، خدای نیکوکار، با قربانی خود، کفاره گناهان بشر را می دهد و انسان را از اسارت نجات می دهد» (83) در تاریخ دین مسیح، در باب بازخرید گناهان و قربانی مسیح تفاسیر گوناگونی وجود دارد که در این نوشتار بدان ها پرداخته نمی شود .
ج . اسلام
در شریعت اسلام، قربانی رسمی متداول است . انگیزه شارع اسلام از انجام مراسم قربانی، با انگیزه بسیاری از ادیان و اقوام دیگر متفاوت است . برخلاف بسیاری از ادیان و اقوام، به ویژه دین یهود، که غرض از ذبح و سوزاندن را تقدیس خون قربانی و رسیدن بوی حاصل از آن به مشام خدا می داند، اسلام به هیچ روی، این عقیده را نمی پسندد . قربانی کردن در اسلام قبل از هر چیز به خاطر یاد خدا مورد توجه است . با ذکر نام خدا که هدف نهایی قربانی و قرب و نزدیکی به اوست، مرز ایمان و شرک مشخص می گردد . در آیه 28 سوره حج از قربانی با کنایه اسم خداوند یاد شده است (و یذکروا اسم الله فی ایام معلومات علی ما رزقهم من بهیمة الانعام فکلوا منها واطعموا البائس الفقیر) ; «و نام خدا را در ایامی معین یاد کنند که ما آن ها را از حیوانات بهائم – شتر و گوسفند و غیره – روزی داده ایم تا از آن تناول کرده و فقیران بیچاره را نیز اطعام دهند .»
فخر رازی می گوید: ذکر نام خداوند متعال در این جا کنایه از ذبح و نحر است; زیرا که مسلمانان هنگام نحر و ذبح نام خدا را ذکر می کنند و در این مطلب تنبه است بر این که غرض اصلی در آن چه که به وسیله آن تقرب به خداوند حاصل می شود ذکر نام خداست و این که با مشرکانی که برای بت ها ذبح می کردند مخالفت شود . (84)
(و لکل امة جعلنا منسکا لیذکروا اسم الله علی ما رزقهم من بهیمة الانعم فالهکم اله واحد فله اسلموا و بشر المخبتین » ; (حج: 34) «و ما برای هر امتی شریعت و مراسمی مقرر فرمودیم تا به ذکر نام خدا پردازند که آن ها از حیوانات بهائم – یعنی گاو و گوسفند و شتر – روزی داد پس – بدانید که – خدای شما خدایی است یکتا، همه تسلیم فرمان او باشید و ای رسول ما! تو متواضعان و خاشعان را بشارت ده .» کلمه منسک از ظاهر جمله «لیذکرواا اسم الله; تا نام خدا ببرند» برمی آید که مصدر میمی و به معنای عبادت باشد; عبادتی که مشتمل بر قربانی و ذبح هم هست و معنایش این است که ما در امت های گذشته، آن هایی که ایمان داشتند، عبادتی و پیشکش قربانی قرار داده بودیم، تا آنان نیز نام خدا بر بهیمه انعام که خدایشان روزی کرده بود ببرند، و خلاصه شما پیروان ابراهیم، اولین امت نیستید که بر آن هاقربانی مقررشده، بلکه برای قبل ازشماهم مقررشده بود . (85)
صاحب مجمع البیان نیز این را دلیلی بر عدم اختصاص قربانی بر امت اسلام می داند و معتقد است ذکر تسمیه (بسم الله) در هنگام ذبح قبلا تشریع شده است . (86)
البته معنای منسک وسیع تر از قربانی است و دیگر عبادات، مخصوصا مناسک حج را در برمی گیرد، اما در این آیه به قرینه «لیذکروا اسم الله » معلوم می شود که منظور همان قربانی است . فخر رازی ذیل این آیه می گوید: «معنای آیه این است که برای هر امتی از امت های گذشته، از زمان ابراهیم به بعد، نوعی از قربانی قرار دادیم و سبب آن است که نام خدا را در مناسک ذکر کنند، آن چه که عرب برای بت ذبح می کردند، ذبح و ذبیحه نامیده می شد . (87) در سوره «حج » می خوانیم: «هرگز نرسد خدا را گوشت های آن و نه خون های آن، اما می رسد او را تقوای شما .» (حج: 37)
اصولا خدا نیازی به گوشت قربانی ندارد . او نه جسم است و نه نیازمند; او وجودی است کامل و بی انتها از هر جهت . به تعبیر دیگر، هدف آن است که شما با پیمودن مدارج تقوا در مسیر یک انسان کامل قرار گیرید و روز به روز به خدا نزدیک تر شوید، قربانی، ایثار و فداکاری و گذشت و آمادگی برای شهادت در راه خدا و کمک به نیازمندان و مستمندان را به شما می آموزد . (88)
در جاهلیت بعد از قربانی، خون آن را به دیوار کعبه می مالیدند و با این کار می پنداشتند که قربانی شان بهتر مورد قبول قرار می گیرد . خداوند از این گونه اعمال خرافی جلوگیری کرد و علامه طباطبایی در تفسیر آیه 37 سوره حج آورده است: «ممکن ست ساده لوحی توهم کند که خدا از این قربانی استفاده می کند و بهره ای از گوشت یا خون آن عایدش می شود، لذا جواب داد که نه، چیزی از این قربانی ها و گوشت و خون آن ها عاید خدا نمی شود; چون خدا منزه است از هر حاجتی، تنها تقوای شما به او می رسد، آن هم به این معنا که دارندگان تقوا به او تقریب می جویند . . . قربانی ها اثرمعنوی برای آورنده اش دارد و آن صفات و آثار معنوی است که جا دارد که به خدا برسد; به معنای این که جا دارد که به سوی خدای تعالی صعود کند و صاحبش را به خدا نزدیک کند، آن قدر نزدیک کند که دیگر حجابی بین او و خدا نماند .» (89)
آنچه جاودانه برای فرد باقی ماند تقواست و این توشه جلب رضایت خدا را به همراه دارد . اگر عمل همراه با تقوا و به خاطر خدا نباشد هرگز مورد قبول واقع نمی شود و فرد را به خدا نزدیک نمی سازد، همان طور که قربانی قابیل مورد پذیرش قرار نگرفت . . . . اگر نظر زایران تنها کشتن گوسفند باشد و اسرار و حکمت های آن را نادیده بگیرند هدف والایی که متوقع است حاصل نمی شود و لذا باید گوسفند را به عنوان فدیه عزیزترین چیزها نظیر فرزند تلقی کرد .
اگر امت اسلامی در هنگام ذبح چنین معنایی را مدنظر داشته باشند و واقعا به آن ایمان بیابند، یعنی در صحنه های زندگی اجتماعی برای اطاعت دستورات الهی حاضر شوند که از دنیا بگذرند، چنین امتی رهرو راه ابراهیم حنیف هستند .
همچنین شریعت اسلام از پذیرش این نکته که گوشت و خون قربانی غذایی برای خداوند محسوب گردد، ابا داشته، بر آن است که گوشت قربانی غذایی است که در آن مستمندان و فقیران سهیم هستند . (90) در سوره حج، آیه 36، پس از برشمردن قربانی شتر به عنوان یکی از شعایر الهی چنین آمده است: «و بخورانید قانع و معتر را . این چنین رام کردیم آن را برای شما; شاید شکر گزارید .»
نویسنده بخش «قربانی » ، در دائرة المعارف دین و اخلاق، در این باره می نویسد: «این عقیده که در میان عبریان و دیگر اقوام کهن رایج است و براساس آن سهم پروردگار را خون و دود و یا بو می دانند، مغایر عقیده مسلمانان است; همان گونه که مغایر عقل سلیم است .» (91) نویسنده در ادامه مقاله خود، به «کفاره گناهان » در اسلام اشاره می کند و از نظر اسلام، قربانی را برای آن منتفی دانسته، بلکه صرف اطعام و پوشاندن ده فقیر مسکین یا آزاد کردن یک برده مسلمان و یا سه روز روزه برای کفاره گناهان را کافی می داند . به بیان وی، در سوره 96 چنین آمده است: «مجازات کشتن حیوان در هنگام مناسک حج، کشتن جانور اهلی است که دارای ارزش معادلی باشد; مثلا، گوسفند برای بزکوهی و کبوتر برای کبک . اما در این جا، هدف این نیست که قربانی عوض گناه داده شود، بلکه این است که گناه کار را از تخلف از فرمان بازدارد . کفاره گناه در اسلام تماما بر مبنای پشیمانی گناه کار و بخشش و رحمت خداوندی است که شفاعت حضرت محمد صلی الله علیه و آله را نیز باید بدان افزود .» (92)
به بیان همین نویسنده، همین که در اسلام از معبد و قربان گاه و کاهن مجری مراسم قربانی خبری نیست، خود دلیل متقنی ست بر تاکید اسلام بر قربانی، برای اطعام فقرا و پشیمانی از گناه و نه انگاره ای دیگر، (همچون تغذیه خدا) .
داستان قربانی حضرت ابراهیم علیه السلام در روایات اسلامی چنین آمده است: حضرت ابراهیم علیه السلام در عالم رؤیا مامور شد فرزندش، اسماعیل، را در راه خدا قربانی کند، اما بر این پسر، که فرمان پدر را در اجرای امر حق گردن نهاده بود، تیغ کارگر نیامد و عاقبت بافداشدن گوسفندی به جای او، از تیغ پدر رهایی یافت .
ماجرای قربانی عبدالمطلب نیز در منابع اسلامی آمده است: عبدالمطلب، رئیس قبیله قریش و پرده دار بزرگ خانه کعبه، بنا به نذری که با خدای خود کرده بود، می خواست یکی از فرزندانش را قربانی کند . در آن زمان، چاه زمزم خشک شده بود . «. . . پس چون آب برآمد، عبدالمطلب فرزندان را گرد آورد و گفتا: چه گویید اندر نذر من؟ گفتند: ای پدر، نذر خویش وفا کن و هر که را خواهی، قربانی کن . عبدالمطلب گفتا: قرعه زنم، هر که را قرعه بر او آید به میان شما، او را قربان کنم . پس قرعه زد میان ده فرزند، قرعه بر عبدالله آمد . بر پدر سخت گران می آمد که او را قربانی کند . سرانجام، با قرعه زدن های پیاپی، صد شتر فدای او کرد .» (93)
اقسام قربانی در اسلام: در تقسیم بندی قربانی، برخی آن را بر چهار نوع دانسته اند:
1 . قربانی «هدی » که در حج تمتع واجب است;
2 . قربانی «اضحیه » که در روز عید اضحی (10 ذی الحجه) صورت می پذیرد;
3 . قربانی برای کفاره ارتکاب کاری که حین احرام، ممنوع است;
4 . قربانی وفای به نذر . (94)
در حج تمتع، «هدی » در منی واجب است . قربانی شتر، سپس گاو و پس از آن، گوسفند بهتر است . (95)
«اضحیه » قربانی است که در روز دهم ذی الحجه انجام می گیرد و آن مستحب است . اما اگر کسی در منی هدی واجب داشته باشد، آن هدی از اضحیه کفایت می کند، اگرچه جمع بین هدی و اضحیه را مستحب دانسته اند . (96)
انگیزه این نوع قربانی، انگیزه ای تاریخی و یادآور سنت قربانی حضرت ابراهیم علیه السلام است . (97) قربانی روز اضحی تا به کنون نیز میان مسلمانان متداول بوده است، تا آن جا که مسلمانان آن روز را «روز قربانی » می نامند .
کفاره صید در حال احرام و امور ممنوع دیگر نیز قربانی حیوانات است و تفصیل آن در کتب حج مذکور گشته است . بعضی گفته اند که قربانی کننده برای کفاره، نباید از گوشت آن بخورد، بلکه باید تمام آن را صدقه دهد .
قربانی برای نذر شامل نذر برای شکرگزاری یا دفع بلیه یا زجر است . اگر کسی نذر کرد و نذرش برآورده شد، باید آنچه را در نظر گرفته است، قربانی کند . شکرگزاری برای نعمتی است که خداوند عطا می کند; از قبیل مال و فرزند . (98)
در میان مسلمانان، قربانی «عقیقه » به عنوان عملی مستحب و به بیان برخی واجب، برای سلامتی نوزاد، در هفته اول تولد صورت می پذیرد . (99) اما نذر «زجر» آن است که کسی نذر کند، اگر فلان کار ناپسند را انجام دهد، فلان قربانی یا صدقه یا غیر آن را بپردازد . (100)
پی نوشت ها:
1. Encyclopaedia of Religion and Ethics, Vsssarifice, 1974, p.1.
2- دکتر غلامحسین مصاحب، فرهنگ مصاحب، ذیل واژه «قربانی »
3. Encyclopaedia of Religion and Ethics,p. 1.
4- فرهنگ مصاحب، ذیل واژه «قربانی »
5- محمود روح الامین، انسان شناسی، چ دوم، تهران، چاپ زمان، 1364، ص 283
6. Encyclopaedia of Religion and Ethics,p. 1.
7. Ibid. p.1
8. Ibid. p.1
9- جان ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، چ سوم، تهران، پیروز، 1354، ص 8
10. The Religions of the Semites
11- زیگموند فروید، توتم و تابو، ترجمه باقر ایرج پور، آسیا، 1362، ص 226; همچنین ر . ک . به:
Encyclopaedia of Religion and Ethics, & 3. p.2
12- ر . ه . هیس، تاریخ مردم شناسی، ابن سینا، 1340، ص 187
13و14و15- زیگموندفروید، پیشین، ص 219/ص 220/ص 220
16. Ibid. p.2
17- زیگموند فروید، پیشین، ص 222
18- تابو (Tabo) اصطلاحی است که از قبایل «پلی نزی » گرفته شده و به معنای «ممنوع » است و در ادبیات مردم شناسی، معمولا مفهوم اعتقادی «حرام » و «لازم الاجتناب » از آن استنباط می شود . محمود روح الامین، پیشین، ص 296
19- «توتم » کلمه ای است که از زبان قبایل «الگن کین » و سرخ پوستان امریکای شمالی آمده و به معنای حیوان یا گیاه و یا شیئی است که مورد احترام و تقدس و موجب ارتباط افراد و تمایزقبایل گوناگون می باشد . محمود روح الامین، پیشین، ص 296
20- ر . ه . هیس، پیشین، ص 187 به بعد
21- زیگموند فروید، پیشین، ص 225 و 224
22- همان، ص 226 و 225، همچنین ر . ک . به:
Encyclopaedia of Religion and Ethics, p.p.15-16
23. Ibid
24- ر . ه . هیس، پیشین، ص 187
25- زیگموند فروید، پیشین، ص 226
26- ر . ه . هیس، پیشین، ص 188
27و28- زیگموند فروید، پیشین، ص 224/ص 228- 227
29- ر . ه . هیس، پیشین، ص 187 به بعد
30. Introduction tothe History of Religion.
31- برای اطلاع بیش تر ر . ک: توتم و تابو، ذیل مراسم «اینتی چیوما» ، ص 229 به بعد
32. Encyclopaedia of Religion and Ethics, p.p2-3
33. Ibid, p.2
34. Ibid
35. Ibid
36- ر . ه . هیس، پیشین، ص 189
37. Ibid. p.2
38- یک سلطنت باستانی در شرق بحر المیت و در محل سوریه کنونی .
39- ئولین رید، انسان در عصر توحش، ترجمه محمود عنایت، هاشمی، 1363، ص 604
40- «کارتاژ» از حکومت های کهن، که در شهری به همین نام در شمال افریقا و در محل تونس کنونی ایجاد شده بود، در سال 146 قبل از میلاد به دست رومی ها
و در 698 پس از میلاد به دست اعراب ویران شد .
41- «آگاتوکلز» نام جباری که بر «سیراکوز» (ناحیه ای در جنوب شرقی سیسیل) حکومت می کرد .
42- «پلوتارک » زندگی نامه نویس و مورخ یونانی
43- – Aztec قومی با تمدن پیشرفته که در مکزیکو می زیست .
44- – Inca سرخ پوستانی که تا زمان هجوم اسپانیا بر پرو مسلط بودند و تمدن شاخصی داشتند .
45- ئولین رید، پیشین، ص 606، به نقل از لیپرت، تکامل فرهنگ، ص 449
46. Smith, W . Robertson . The Religion of the semites: The Fundamentol Instition ( New york: meridian, 1959 – 1889) p. 133
47- ئولین رید، پیشین، ص 607 به نقل از: رفتار بدوی، ص 304
48و49- حسین لسان، «قربانی از روزگار کهن، تا امروز» ، مجله هنر و مردم، تهران، سال 14، ش 167- 169، ص 15- 14، به نقل از: جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 691
50- علی اصغر مصطفوی، اسطوره قربانی، تهران، بامداد، 1369، ص 115; همچنین ر . ک . به: عهد عتیق، سفر خروج، ب 29، فقره 8
51- حسین لسان، پیشین، ص 15- 14
52. Encyclopaedia of Religion and Ethics, Ibid, p.2
53- حسین لسان، پیشین، ص 15- 14
54- «عبرانیان » چنانچه در فقراتی از کتاب عهد عتیق بدان اشاره شده، نخستین فرزند مواشی و بعضا انسانی خود را تقدیم یهوه می کردند . در سفر خروج، باب 13، فقره دوم چنین آمده است: «هر نخست زاده که رحم را بگشاید، در میان بنی اسرائیل، خواه از انسان، خواه از بهایم تقدیس نما، او از آن من است .»
55- «عشاء ربانی » مراسمی است که ریشه در قوم عبرانی دارد . طی این مراسم، عابد و معبود – یعنی خدای بعل با پرستندگان خود – پس از انجام مراسم قربانی متحد و متفق می شوند .(جان ناس، پیشین، ص 329- 328) این مراسم در مسیحیت، نمایش گر عمل مسیح در آخرین شام وی با شاگردانش می باشد که طی آن، مسیح نان را پاره پاره کرد، به حواریون داد و گفت: این است بدن من و شراب را در پیاله ریخته به ایشان داد و گفت: این است خون من .(متی: 26)، فرهنگ مصاحب، ذیل واژه «قربانی » ، ص 2534
56- جان ناس، پیشین، ص 239
57 الی 61- تورات، سفر «اعداد» ، باب 19، فقرات 2و3/فقرات 5- 3/فقره 9/فقره 17/فقره 12
62- علی اصغر مصطفوی، پیشین، ص 121 به نقل از: جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 958
63- در روایات اسلامی، حضرت ابراهیم علیه السلام به قربانی نمودن اسماعیل علیه السلام فرمان یافت .
64- برای اطلاع بیش تر ر . ک . به: تورات، سفر تکوین، باب 22
65- همان، سفر داوران، باب 11، فقرات 29 به بعد
66- همان، باب 11، فقرات 40- 29; همچنین ر . ک: قاموس کتاب مقدس، ص 958
67- مزامیر، 63- 78
68- جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، 958
69. Encyclopaedia of Religion and Ethics, Ibid. p.28
70. Ibid, & 5,p.26
71. Ibid, p. 27
72. Ibid, p. 27
73- جان ناس، پیشین، ص 335
74. Ibid, p.35
75- جان ناس، پیشین، ص 335
76- تورات، سفر «لاویان » ، باب 14، فقره 22
77. Ibid, p.35
78- سفر لاویان، باب 14، فقره 25
79- جیمز هاکس، پیشین، ص 788
80- محمدجواد مشکور، خلاصه ادیان در تاریخ دین های بزرگ، چ 2، ص 128
81- جیمز هاکس، پیشین، ص 778
82- محمدجواد مشکور، پیشین، ص 130
83- فلیسین شاله، تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ترجمه منوچهر خدایار محبی، چاپ دوم، تهران، طهوری، 1355، ص 439- 438
84. Ibid. p.29
85- التفسیر الکبیر، ج 23، ص 29
86- تفسیر المیزان، ج 24، ص 556
87- مجمع البیان، ج 4، ص 84
88- التفسیر الکبیر، ج 23، ص 34
89- برگزیده تفسیرنمونه، ص 217
90- تفسیر المیزان، ج 14، ص 558
91. Ibid. p.30
92. Ibid. p.29
93. Ibid. p.29
94- تاریخ بلعمی، چ 1341، ص 100- 101 و 230- 236
95- دائرة المعارف مصاحب، ذیل واژه قربانی، ص 2534
96- محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج 2، ترجمه حسین دیوجم، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1352، ص 300
97و98- دائرة المعارف مصاحب، ذیل واژه قربانی
99- محمد غزالی، کیمیای سعادت، چ 1345، باب «معاملات » ص 339
100- دائرة المعارف مصاحب، ذیل واژه قربانی