خانه » همه » مذهبی » تمجید دیگران

تمجید دیگران


تمجید دیگران

۱۳۹۳/۰۵/۲۶


۶۳ بازدید

چکار کنیم که درمواقعی که دیگران جلوی خودمان به تمجید و تحسینمان می پردازند احساس غرور نکنیم و اینکه در این مواقع چگونه جواب ان را بدهیم که خداوند هم راضی باشد لطفا به طور کامل شرح دهید ؟

با سلام و ادب و سپاس از ارتباط شما با این مرکز
الف. راه جلوگیری از غرور و درمان ان
ریشه غرور و خودبینی، عدم شناخت صحیح و کافی از خداوند و نیز عدم شناخت انسان از خودش است؛ زیرا اگر به این نکته توجه شود که انسان یک موجود ممکن و ضعیفی است که از خودش چیزی ندارد و آن قدر ضعیف است که در قرآن هیچ موجودی با صفت ضعف یاد نشده مگر انسان: خُلِقَ اَلْإِنْسانُ ضَعِیفاً (نساء، آیه 28). از طرف دیگر اگر عظمت پروردگار عالم و این که هر چه هست از اوست روشن شود دیگر جایی برای غرور و عجب باقی نمی ماند؛ چون می فهمد که اگر علمی و دانشی دارد از اوست و ابزار درک و فهم آن علم را خدا داده است و اگر قدرتی دارد از اوست و اگر عبادت و نیایشی می کند آن هم به توفیق اوست و… و نیز اگر بداند که خداوند با اندک، اشاره ای می تواند همه این سرمایه ها و قدرت ها را از انسان سلب کند و بگیرد همیشه خودش را بدهکار او می بیند و عجب و غرور را از وجود خویش دور می کند. البته رسیدن به این مرحله از معرفت، کار ساده ای نیست و مجاهده با نفس لازم دارد. دقت در آیات قرآن، سرنوشت انسان های مغرور، (چون شیطان، قارون، فرعون ها و…) و نیز دقت در روایات و تاریخ اسلام، کمک خوبی برای شناخت راه درست و مبارزه با این صفت رذیله است.
اول کسی که با غرور و خود بینی ، سقوط کرد شیطان بود.
غرور شیطان مانع اطاعت او از فرمان خدا شد و همین باعث رانده شدنش از درگاه الاهی شد. اگر این خودبینی در شیطان نبود در همان جایگاه ملکوتی باقی می‌ماند و البته باز هم پیشرفت می‌کرد.
در حدیثی از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) می خوانیم: «سکر الغفلة و الغرور ابعد افاقة من سکر الخمور!; مستی غفلت و غرور از مستی شراب طولانی تر است» .غررالحکم ص 266
همین مستی غرور باعث می‌شود که فرد مغرور اصلا متوجه سقوط خود و دور شدنش از کمالات نباشد. وقتی در نشانه‌های خودبینی و علائم آن توجه می‌شود، میبینیم همه آنها فرد خودبین را در معرض سقوط قرار داده است، سقوطی که ممکن است هرگز بازگشتی نداشته باشد.
بی اعتنایی به مردم، بی توجهی به حلال و حرام الهی، رعایت نکردن ادب با بزرگان و ترک محبت با دوستان و بستگان، بی رحمی نسبت به زیردستان، ذکر سخنان ناموزون و دور از ادب، سر دادن خنده و قهقهه بلند، دویدن در حرف دیگران، نگاه های تحقیرآمیز به صالحان و پاکان و عالمان و همچنین راه رفتن به صورت غیر متعارف، پا را به زمین کوبیدن، شانه هها را تکان دادن، نگاه های غیر متعارف به زمین و آسمان نمودن و حتی گاهی کارهای دیوانگان را انجام دادن اینها همه از نشانه های غرور است.
البته علائم غرور منحصر در این موارد نیست و ممکن است در اشکال دیگری بروز کند. اما برای مبارزه و درمان آن به این مطالب توجه کنید:
از آنجا که غرور غالبا ناشی از جهل و عدم شناخت خویشتن و قدر و منزلت انسان در پیشگاه خداست نخستین گام درمان این بیماری اخلاقی شناخت خویشتن و معرفت پروردگار و نیز شناخت لیاقت ها و شایستگی ها در انسانهای دیگر است.
اگر انسان به گذشته خویش برگردد که طفلی بود از هر نظر عاجز و ناتوان و به آینده خویش بنگرد که پیر و ناتوان و از کار افتاده می شود و اگر چند روزی قدرت، مال، ثروت، جوانی و زیبایی دارد، همه آنها در معرض انواع آفات است و طبق ضرب المثل معروف «به مالت نناز که به شبی از بین می رود و به جمالت نناز که به تبی از بین می رود!» همه اینها آسیب پذیر است.
و نیز اگر به تاریخ پیشینیان بنگرد و سرعت زوال قدرت ها و از میان رفتن اموال و نابودی امکانات با خبر شود هرگز مست غرور نخواهد شد.
چگونه انسان به عملش مغرور شود و حال آنکه ممکن است با ضربه ای که به مغز او تصادفا وارد شود نه تنها همه علومش را فراموش کند حتی نام خود را نیز فراموش کند؟!
چگونه به اموالش مغرور گردد در حالی که با یک نوسان بازار و پیش آمدن یک حادثه مهم اجتماعی، سیاسی و یا نظامی نه تنها همه ثروت خود را از دست دهد بلکه بدهی زیادی به بار آورد؟!
چگونه به قدرتش بنازد در حالی که ممکن است فردا آن را از دست دهد و پشت میله های زندان باشد!
به هر حال آنچه انسان را از مرکب غرور پایین می کشد و به مستی غرور پایان می دهد شناخت خویشتن و اوضاع جهان و بی اعتباری و شدت دگرگونی احوال آن است.
قرآن مجید به مغروران خطاب می کند و با این سخن بیدارگر به آنها هشدار می دهد، می فرماید: «اولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم کانوا اشد منهم قوة و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها و جائتهم رسلهم بالبینات فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون; آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنها بودند چگونه بود؟ آنها نیرومندتر از اینان بودند و زمین را(برای زراعت و آبادی) بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند عمران نمودند و پیامبرانشان با دلایل روشن به سراغشان آمدند(اما آنها انکار کردند و کیفر خود را دیدند) خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، آنها به خودشان ستم می کردند».( روم،9)
شبیه همین معنی در سوره غافر آیه 21 و 82 نیز آمده است.
اگر انسان درست به جسم و روح و امکانات خود توجه کند که چقدر آسیب پذیرند و چگونه حوادث کوچک می توانند زندگی او را بر هم زنند، هرگز مست و مغرور نمی شود، امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «مسکین بن آدم مکتوم الاجل، مکنون العلل، محفوظ العمل، تؤلمه البقة و تقتله الشرقة و تنتنه العرقة; بیچاره آدمیزاد! سرآمد زندگیش نامعلوم، علل بیماریش ناپیدا و اعمالش ثبت و ضبط می شود، پشه ای او را می آزارد و گلوگیر شدن آب یا غذایی او را می کشد و عرق مختصری او را متعفن و بدبو می سازد»! (کلمات قصار، حکمت 419.)
در حالات «ایاز» وزیر معروف مقتدر سلطان محمود غزنوی نقل کرده اند که همه روز در اطاق مخصوصی می رفت و در را می بست و بعد از لحظاتی بیرون می آمد، بینندگان تعجب کردند که در این اطاق چه سری نهفته است که همه روز «ایاز» به آن سرکشی می کند، بعد از تحقیق معلوم شد لباس دوران چوپانیش را در آنجا گذارده و همه روز به آنجا می رود و به آن نگاه می کند و می گوید: ایاز تو چوپان بودی! اکنون که خداوند تو را به مقام وزارت رسانده مغرور مباش، از این بترس که فردا مقامت را از دست بدهی و از گذشته نیز ناتوان تر شوی »!
اگر انسان متوجه باشد که هر چه دارد از خدا است و از خود چیزی ندارد و همیشه شاکر نعمت‌های خدا باشد، دیگر خودش را نخواهد دید و خودش را صاحب نعمت نمی‌بیند بلکه امانت داری برای نعمت است که هر لحظه به وسیله‌ی آنها امتحان می‌شود.
ب. هنگامی که مورد مدح واقع می شویم چه بگوییم؟
برای محفوظ ماندن از آثار بد تعریف و تمجید دیگران گفتن جمله ای که امیر مومنان ع در این موارد گفته اند مفید و موثر است .
امیر مومنان ع هنگامی که عده ای او را در مقابل مردم مدح و ثنا گفتند برای بر طرف نمودن اثار منفی و سوء این تعریف و تحسین و مصمون بودن از غرورچنین فرمود :
اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا یَعْلَمُونَ .
خدایا تو از من از خودم آگاهتری و من از خودم آگاهتر از این گروه ثنا گویم . خدایا ما را برتر از آنچه این مردم می پندارند قرار ده و آنچه را که انان نمی دانند بر ما ببخش .
بحارالأنوار 41 59 باب 105

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد