چیستی قرب و نزدیکی به خدا
منظور از قرب، نزدیکی به خداوند بر پایه کمالات وجودى است، بدین معنا که انسان واقعاً به کانون هستى و کمال که خداوند متعال است، نزدیک و شبیه شود. این نزدیک شدن، حقیقی و از نوع نزدیک شدن شاگرد به کمالات معلم است و نه اعتباری و مجازى مانند نزدیکی معاون نسبت به رئیس اداره!
انسان زمانى به کمال مطلق نزدیک مى شود که از کمالات وجودى خداوند بهره ببرد و مظهر صفات و کمالات الهی گردد؛ علم از کمالات الهی است؛ پس اگر بر علم و بصیرت و ایمان انسان افزوده شود، به خدا قرب حقیقى پیدا کرده است، یا خداوند قدرت و حیات مطلق است، اگر قدرت و حیات انسان نیز در پرتو بندگی خدا فزونی گیرد؛ به خداوند نزدیک شده است.
ازآن رو به هر اندازه انسان در صفات و افعال خود، به خدا شبیه تر باشد، قرب او به پروردگار بیشتر و به لحاظ وجودی کاملتر خواهد بود.
قربى که انسان کمال یافته به آن مى رسد، در اثر درک عمیق ارتباط خود باخداست و این درک زمانى پدید مى آید که انسان وابسته بودن و فقر و فنای ذاتى خویش نسبت به پروردگار را شهود نماید.
نزدیکی انسان به خدا، یک واقعیت معنوی عمیق است که با تعالی و تکامل روح انسان تحقق مییابد، فهم و درک این واقعیت معنوی، نیازمند شناخت و معرفت ویژه است.
انسانى که به این جایگاه برجسته دست مى یابد، چشم و گوش و اراده او خدایى می شود؛ ازاینرو هر اندازه انسان خود را مستقل و جداى از پروردگار بداند و در تدبیر امور به اسباب وسایل بیشتر تکیه نماید و براى آنها استقلال و تأثیرگذارى بیشترى قائل باشد، نادان تر و ناقص تر و از خدا دورتر خواهد بود.
همچنین هر چه میزان معرفت انسان نسبت به جنبههای ضعف و قوت خویش و جمال و جلال خداوند فزونی یابد و هر اندازه توانسته باشد از گناهان بدنی و قلبی و فکری دور شود و جسم و دل و اندیشه خویش را متوجه خداوند سازد، به همان اندازه میتواند این واقعیت معنوی را بیشتر درک کند و مفهوم قرب و نزدیکی به خدا را لمس نماید.
پس مراد از قرب به خدا این است که انسان در اثر سلوک اختیاری و انتخابی با اعمال و کردار نیکو دوری از هر زشتی و پلیدی، مظهر صفات و کمالات الهی (علم، قدرت، اراده، رحمت، ربوبیت، کرامت و… .) شود و از طریق قرب صفاتی و مسانخت با کمالات الهی، به مقامی برسد که همانند خدای متعال دارای اثرگذاری ولایی گردد؛ یکی از این تأثیرات، اجابت دعا است، یعنی به جایی برسد که خدای متعال بگوید: ان دعانی اجبته و ان سالنی اعطیته؛ اگر مرا بخواند، اجابت میکنم او را و اگر از من چیزی بخواهد به او عطا میکنم.
بیشک بندهای که ازنظر صفات و کمالات با صفات و کمالات الهی سنخیت پیدا میکند، مورد عنایت خداوند خواهد بود و در نتیجه آن، به اذن الهی قدرت تصرف تکوینی مییابد و به کمال نهایی خود که مقام ولایت و خلافت الهی است، نزدیک میشود.
در عرف جامعه نیز همین سنخیت و قرب شخصیتی و صفاتی، ملاک و معیار نزدیکی افراد به هم است، وقتی گفته میشود یک دانشجوی کوشا به استاد نزدیکتر است تا دانشآموز دوّم ابتدایی، هرگز نزدیکی زمانی و مکانی و قراردادی مراد نیست؛ بلکه مراد این است که ازنظر علمی و کمالات وجودی، میان این دانشجو و آن استاد، فاصله کمتری وجود دارد و اگر بنا باشد کار آن استاد به کسی واگذار و جانشین یا نمایندهای برای او تعیین شود، شایستگی و توانایی دانشجو بسیار بیش از دانشآموز دوم ابتدایی است؛ یعنی برخورداریها و داراییهای آن استاد، بیشتر در این دانشجو دیده میشود تا آن دانشآموز؛ بنابراین، استاد و دانشجو از این جنبه به هم نزدیک و شبیهاند.
روایتی از امام صادق (ع) در کتاب معروف مصباح الشریعه نقل شده است که آن حضرت به فضیل بن عیاض فرمود: آیا میدانی عبودیت چیست؟ آیا میدانی عبودیت چه گوهری است؟ العبودیة جوهرة کنهه الربوبیة؛ عبودیت گوهری است که ظاهرش عبودیت است و کنه و باطنش، ربوبیت و تصرف در امور است. خاصیت عبودیت و بندگی خدا این است که هر چه انسان به خدا بیشتر نزدیک میشود، به اذن خدا قدرت ولایت و ربوبیت پیدا میکند و اثرگذار میشود.
در ادامه میفرماید: فما فقد من العبودیه وجد فی الربوبیه و ماخفی من الربوبیه اصیب فی العبودیه؛ پس آنچه در بندگی پنهان است، در مقام ربوبیت یافت میشود و هر آنچه در مقام ربوبیت پنهان باشد، با بندگی حاصل میشود.
اگر کسی در مرحله اول، بندگی خدا را پذیرفت و خود را در معرض ربوبیت الهی قرار داد، آنقدر رشد میکند و به خدای متعال نزدیک میشود که خاصیت خدایی در او ظهور میکند و صبغه الله میشود، قرآن کریم میفرماید: صِبْغَةَ اللَّهِ، وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً؛ رنگ خدا و چه نیکو است رنگی که از خدا باشد و بعد در اثر چنین قربی، خودش جانشین خدا میشود و قدرت ربوبیت ولایت پیدا میکند.
مفاهیم و عباراتی نظیر نزدیک شدن به خدا، به خدا رسیدن، به کمال رسیدن، شبیه خدا شدن، رنگ خدایی گرفتن و مانند آن، عبارات مختلفی هستند که حقیقتشان یکی است و مفهوم قرب به خدا، شامل تمامی این مفاهیم میشود. قرب ذاتی و صفاتی
در مورد خداوند این سؤال مطرح است که آیا نزدیک شدن به ذات الهی ممکن است؟
در پاسخ به این سؤال میتوان گفت: بله اما نه از طریق تشبه به ذات؛ چراکه ذات وجود بینهایت، برای بشر و مخلوق دست نایافتنی است. ذات الهی، وجود مطلقی است که همهجا هست و همه عوالم خلقی ظهور و تجلی او است، خالق عالم و آدم است و انسان مخلوق و ظهور او است و بر اساس اصول فلسفه الهی، محال است مخلوق و ظهور، تبدیل به ذات وجود و خالق شود؛ بنابراین تصور تشبه به ذات و ذات شدن، اصولاً مطرح نیست و محال است و ما هرگز نمیتوانیم با ذات الهی به وحدت برسیم، نزدیک شدن انسان به خداوند، تنها از طریق صفات و کمالات الهی ممکن خواهد بود. انسان میتواند از طریق تشبه صفاتی به خداوند، مظهریت استعدادی خود را فعلیت بخشد و به خدا نزدیک و شبیه شود.
البته هر فرد انسانی ممکن است علاوه بر صفات عمومی، از طریق صفت خاصی نیز به خداوند نزدیک شود، اهل انفاق و بخشندگی، از طریق صفت جود و بخشش و از راه رسیدگی به فقرا و انفاق مال و جان به خدا میرسند.
عالمان از طریق صفت «علم» به خدا نزدیک میشوند و مظهر صفت «یا عالم» میگردند، پزشکان و طبیبان از راه درمان و ایجاد صفت «سلامت» به خدا نزدیک میشوند و مظهر صفت «یا سالم» خواهند بود.
کسی ممکن است مظهر «یا نظیف» باشد و از طریق انجام کارهایی که با نظافت و بهداشت مرتبط است به خدا قرب پیدا کند. مربی و معلمان با تربیت انسان، مظهر ربوبیت خداوند میشوند و از طریق صفت «رب» به خدا نزدیک میگردند.
بنابراین تمام کسانی که در مسیر قرب الهی حرکت میکنند، علاوه بر تخلق به عموم صفات و کمالات الهی، میتوانند برای خود راهی اختصاصی نیز برای نزدیک شدن به خداوند برگزینند؛ ازآن رو گفتهاند: الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق؛ راههای به خدا رسیدن به عدد خلایق و مردمان گسترده و متنوع است. هرچند ممکن است برخی از مردم نیز از طریق صفات منفی و شیطانی به عذاب خدا نزدیک میشوند که سرانجام آنان دوزخ خواهد بود. چگونگی قرب به ذات و صفات
اکنون این سؤال مطرح میشود که نیت قرب در مناسک عبادی مانند نماز، روزه، ذکر و دعا، ناظر به چگونه قربی خواهد بود؟ آیا معنای دیگری از قرب مدنظر است؟
در پاسخ گفتنی است، قربی که از طریق عبادات حاصل میشود، از قبیل تشبه به ذات نخواهد بود، بلکه آدمی با ارتباط با خداوند و عبادت و بندگی آگاهانه و عاشقانه با او، در صدد کسب رضایت و محبت خدا و در نهایت تقویت حیات و روح خود است.
کشف و شهود عرفانی و انجام اعمال و رفتار خارق العاده که از برخی عرفا بروز می کند، ناشی از قوت روحی خاصی است که از طریق بندگی و عبادت تحصیل می شود و فلسفه اصلی حوزه عبادت و بندگی که تحت عنوان سلوک معنوی مطرح می شود، قدرت یابی روح است، اما حضور و مشارکت اجتماعی، موجب شکوفایی استعدادهای انسان و کسب قدرت مدیریت و هدایت و تأثیرگذاری در عرصه جامعه خواهد شد و از این طریق قدرت های ظاهری انسان به منصه ظهور می رسد.
البته عبادت دلیل دیگری نیز دارد و آن اینکه سالک راه خدا با حمد و ستایش پروردگار و اظهار بندگی و خضوع و خشوع در برابر خالق و راز و نیاز با او در قالب نماز و روزه و حج و دعا و ذکر و مناجات، سعی دارد خداوند را از خویش راضی و خشنود نماید و محبت الهی را به سوی خود جلب کند و ضمن انس و الفت با ذات الهی، از او برای موفقیت هرچه بیشتر خود در میدان عمل و تخلق به صفات و کمالات الهی مدد جوید. آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» در سوره حمد که روزانه چندین بار در نماز تکرار می شود اشاره به این بعد از نقش عبادت دارد.
منظور از قرب، نزدیکی به خداوند بر پایه کمالات وجودى است، بدین معنا که انسان واقعاً به کانون هستى و کمال که خداوند متعال است، نزدیک و شبیه شود. این نزدیک شدن، حقیقی و از نوع نزدیک شدن شاگرد به کمالات معلم است و نه اعتباری و مجازى مانند نزدیکی معاون نسبت به رئیس اداره!
انسان زمانى به کمال مطلق نزدیک مى شود که از کمالات وجودى خداوند بهره ببرد و مظهر صفات و کمالات الهی گردد؛ علم از کمالات الهی است؛ پس اگر بر علم و بصیرت و ایمان انسان افزوده شود، به خدا قرب حقیقى پیدا کرده است، یا خداوند قدرت و حیات مطلق است، اگر قدرت و حیات انسان نیز در پرتو بندگی خدا فزونی گیرد؛ به خداوند نزدیک شده است.
ازآن رو به هر اندازه انسان در صفات و افعال خود، به خدا شبیه تر باشد، قرب او به پروردگار بیشتر و به لحاظ وجودی کاملتر خواهد بود.
قربى که انسان کمال یافته به آن مى رسد، در اثر درک عمیق ارتباط خود باخداست و این درک زمانى پدید مى آید که انسان وابسته بودن و فقر و فنای ذاتى خویش نسبت به پروردگار را شهود نماید.
نزدیکی انسان به خدا، یک واقعیت معنوی عمیق است که با تعالی و تکامل روح انسان تحقق مییابد، فهم و درک این واقعیت معنوی، نیازمند شناخت و معرفت ویژه است.
انسانى که به این جایگاه برجسته دست مى یابد، چشم و گوش و اراده او خدایى می شود؛ ازاینرو هر اندازه انسان خود را مستقل و جداى از پروردگار بداند و در تدبیر امور به اسباب وسایل بیشتر تکیه نماید و براى آنها استقلال و تأثیرگذارى بیشترى قائل باشد، نادان تر و ناقص تر و از خدا دورتر خواهد بود.
همچنین هر چه میزان معرفت انسان نسبت به جنبههای ضعف و قوت خویش و جمال و جلال خداوند فزونی یابد و هر اندازه توانسته باشد از گناهان بدنی و قلبی و فکری دور شود و جسم و دل و اندیشه خویش را متوجه خداوند سازد، به همان اندازه میتواند این واقعیت معنوی را بیشتر درک کند و مفهوم قرب و نزدیکی به خدا را لمس نماید.
پس مراد از قرب به خدا این است که انسان در اثر سلوک اختیاری و انتخابی با اعمال و کردار نیکو دوری از هر زشتی و پلیدی، مظهر صفات و کمالات الهی (علم، قدرت، اراده، رحمت، ربوبیت، کرامت و… .) شود و از طریق قرب صفاتی و مسانخت با کمالات الهی، به مقامی برسد که همانند خدای متعال دارای اثرگذاری ولایی گردد؛ یکی از این تأثیرات، اجابت دعا است، یعنی به جایی برسد که خدای متعال بگوید: ان دعانی اجبته و ان سالنی اعطیته؛ اگر مرا بخواند، اجابت میکنم او را و اگر از من چیزی بخواهد به او عطا میکنم.
بیشک بندهای که ازنظر صفات و کمالات با صفات و کمالات الهی سنخیت پیدا میکند، مورد عنایت خداوند خواهد بود و در نتیجه آن، به اذن الهی قدرت تصرف تکوینی مییابد و به کمال نهایی خود که مقام ولایت و خلافت الهی است، نزدیک میشود.
در عرف جامعه نیز همین سنخیت و قرب شخصیتی و صفاتی، ملاک و معیار نزدیکی افراد به هم است، وقتی گفته میشود یک دانشجوی کوشا به استاد نزدیکتر است تا دانشآموز دوّم ابتدایی، هرگز نزدیکی زمانی و مکانی و قراردادی مراد نیست؛ بلکه مراد این است که ازنظر علمی و کمالات وجودی، میان این دانشجو و آن استاد، فاصله کمتری وجود دارد و اگر بنا باشد کار آن استاد به کسی واگذار و جانشین یا نمایندهای برای او تعیین شود، شایستگی و توانایی دانشجو بسیار بیش از دانشآموز دوم ابتدایی است؛ یعنی برخورداریها و داراییهای آن استاد، بیشتر در این دانشجو دیده میشود تا آن دانشآموز؛ بنابراین، استاد و دانشجو از این جنبه به هم نزدیک و شبیهاند.
روایتی از امام صادق (ع) در کتاب معروف مصباح الشریعه نقل شده است که آن حضرت به فضیل بن عیاض فرمود: آیا میدانی عبودیت چیست؟ آیا میدانی عبودیت چه گوهری است؟ العبودیة جوهرة کنهه الربوبیة؛ عبودیت گوهری است که ظاهرش عبودیت است و کنه و باطنش، ربوبیت و تصرف در امور است. خاصیت عبودیت و بندگی خدا این است که هر چه انسان به خدا بیشتر نزدیک میشود، به اذن خدا قدرت ولایت و ربوبیت پیدا میکند و اثرگذار میشود.
در ادامه میفرماید: فما فقد من العبودیه وجد فی الربوبیه و ماخفی من الربوبیه اصیب فی العبودیه؛ پس آنچه در بندگی پنهان است، در مقام ربوبیت یافت میشود و هر آنچه در مقام ربوبیت پنهان باشد، با بندگی حاصل میشود.
اگر کسی در مرحله اول، بندگی خدا را پذیرفت و خود را در معرض ربوبیت الهی قرار داد، آنقدر رشد میکند و به خدای متعال نزدیک میشود که خاصیت خدایی در او ظهور میکند و صبغه الله میشود، قرآن کریم میفرماید: صِبْغَةَ اللَّهِ، وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً؛ رنگ خدا و چه نیکو است رنگی که از خدا باشد و بعد در اثر چنین قربی، خودش جانشین خدا میشود و قدرت ربوبیت ولایت پیدا میکند.
مفاهیم و عباراتی نظیر نزدیک شدن به خدا، به خدا رسیدن، به کمال رسیدن، شبیه خدا شدن، رنگ خدایی گرفتن و مانند آن، عبارات مختلفی هستند که حقیقتشان یکی است و مفهوم قرب به خدا، شامل تمامی این مفاهیم میشود. قرب ذاتی و صفاتی
در مورد خداوند این سؤال مطرح است که آیا نزدیک شدن به ذات الهی ممکن است؟
در پاسخ به این سؤال میتوان گفت: بله اما نه از طریق تشبه به ذات؛ چراکه ذات وجود بینهایت، برای بشر و مخلوق دست نایافتنی است. ذات الهی، وجود مطلقی است که همهجا هست و همه عوالم خلقی ظهور و تجلی او است، خالق عالم و آدم است و انسان مخلوق و ظهور او است و بر اساس اصول فلسفه الهی، محال است مخلوق و ظهور، تبدیل به ذات وجود و خالق شود؛ بنابراین تصور تشبه به ذات و ذات شدن، اصولاً مطرح نیست و محال است و ما هرگز نمیتوانیم با ذات الهی به وحدت برسیم، نزدیک شدن انسان به خداوند، تنها از طریق صفات و کمالات الهی ممکن خواهد بود. انسان میتواند از طریق تشبه صفاتی به خداوند، مظهریت استعدادی خود را فعلیت بخشد و به خدا نزدیک و شبیه شود.
البته هر فرد انسانی ممکن است علاوه بر صفات عمومی، از طریق صفت خاصی نیز به خداوند نزدیک شود، اهل انفاق و بخشندگی، از طریق صفت جود و بخشش و از راه رسیدگی به فقرا و انفاق مال و جان به خدا میرسند.
عالمان از طریق صفت «علم» به خدا نزدیک میشوند و مظهر صفت «یا عالم» میگردند، پزشکان و طبیبان از راه درمان و ایجاد صفت «سلامت» به خدا نزدیک میشوند و مظهر صفت «یا سالم» خواهند بود.
کسی ممکن است مظهر «یا نظیف» باشد و از طریق انجام کارهایی که با نظافت و بهداشت مرتبط است به خدا قرب پیدا کند. مربی و معلمان با تربیت انسان، مظهر ربوبیت خداوند میشوند و از طریق صفت «رب» به خدا نزدیک میگردند.
بنابراین تمام کسانی که در مسیر قرب الهی حرکت میکنند، علاوه بر تخلق به عموم صفات و کمالات الهی، میتوانند برای خود راهی اختصاصی نیز برای نزدیک شدن به خداوند برگزینند؛ ازآن رو گفتهاند: الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق؛ راههای به خدا رسیدن به عدد خلایق و مردمان گسترده و متنوع است. هرچند ممکن است برخی از مردم نیز از طریق صفات منفی و شیطانی به عذاب خدا نزدیک میشوند که سرانجام آنان دوزخ خواهد بود. چگونگی قرب به ذات و صفات
اکنون این سؤال مطرح میشود که نیت قرب در مناسک عبادی مانند نماز، روزه، ذکر و دعا، ناظر به چگونه قربی خواهد بود؟ آیا معنای دیگری از قرب مدنظر است؟
در پاسخ گفتنی است، قربی که از طریق عبادات حاصل میشود، از قبیل تشبه به ذات نخواهد بود، بلکه آدمی با ارتباط با خداوند و عبادت و بندگی آگاهانه و عاشقانه با او، در صدد کسب رضایت و محبت خدا و در نهایت تقویت حیات و روح خود است.
کشف و شهود عرفانی و انجام اعمال و رفتار خارق العاده که از برخی عرفا بروز می کند، ناشی از قوت روحی خاصی است که از طریق بندگی و عبادت تحصیل می شود و فلسفه اصلی حوزه عبادت و بندگی که تحت عنوان سلوک معنوی مطرح می شود، قدرت یابی روح است، اما حضور و مشارکت اجتماعی، موجب شکوفایی استعدادهای انسان و کسب قدرت مدیریت و هدایت و تأثیرگذاری در عرصه جامعه خواهد شد و از این طریق قدرت های ظاهری انسان به منصه ظهور می رسد.
البته عبادت دلیل دیگری نیز دارد و آن اینکه سالک راه خدا با حمد و ستایش پروردگار و اظهار بندگی و خضوع و خشوع در برابر خالق و راز و نیاز با او در قالب نماز و روزه و حج و دعا و ذکر و مناجات، سعی دارد خداوند را از خویش راضی و خشنود نماید و محبت الهی را به سوی خود جلب کند و ضمن انس و الفت با ذات الهی، از او برای موفقیت هرچه بیشتر خود در میدان عمل و تخلق به صفات و کمالات الهی مدد جوید. آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» در سوره حمد که روزانه چندین بار در نماز تکرار می شود اشاره به این بعد از نقش عبادت دارد.
معناي قرب و نزديكي به خدا