۱۳۹۳/۰۵/۲۵
–
۱۰۸۹ بازدید
در جهت فهم و استنباط فلسفه احکام توجه به نکات ذیل ضروری است:
یک- محدودیت فهم وعقل بشری
یک- محدودیت فهم وعقل بشری
نخست باید دانست برای فهم تمام حقایق لازم است به تمام منابع دسترسی داشته باشیم و توانمندی فهم از منابع را نیز داشته باشیم در حالی که در هر دو جنبه برای انسان محدودیت هست، لذا اگر به فلسفه حکمی از طریق برخی آیات و روایات راه پیدا کردیم، نباید تصور نمود آن چه به دست آمده، تمام حکمت است. هم چنان که با عقل و فکر محدود انسانی نیز نمی توان به عمق احکامی که از علم بی انتهای خدا سرچشمه گرفته، پی برد. دانش بشر به هر اندازه که با گذشت زمان پیش برود باز هم محدود است. ما همه چیز را نمی دانیم، اگر می دانستیم لازم بود قافله علم و دانش بشر متوقف گردد؛ زیرا به پایان راه رسیده بود و این نادانی های ماست که دانشمندان بشر را به تلاش و کوشش دائمی برای یافتن نایافته ها و کشف مجهولات وامی دارد بـلـکـه آن چـه می دانیم در برابر آنچه نمی دانیم، قطره ای در برابر دریا و یا سطری ازکتابی بسیار عظیم و بزرگ است. همان طورکه بسیاری از مسائل علمی امروز برای انسان های هزار سال پیش چه بسا قابل درک نبوده است. ایـن را نـیز می دانیم که احکام و دستورات آسمانی از علم بی پایان خداوند سرچشمه می گیرد، از مـبـدئی کـه همـه حـقـایق هستی پیش او روشن است و گذشته و آینده و غیب و شهود برای او نمایان است و از همه چیز به طور همه جانبه آگاه است. آیـا با توجه به این حقایق می توانیم انتظار داشته باشیم که فلسفه همه احکام را درک کنیم؟ اگر چـنین بود چه نیازی به پیامبران برای تشریع احکام داشتیم؟ خودمان می نشستیم و آن چه صلاح و مصلحت بود تصویب می کردیم و این همه در سنگلاخ های زندگی سرگردان نمی شدیم وانگهی مـگر ما همه اسرار آفرینش و تمامی موجودات جهان و قوانینی که بر آن ها حکومت می کند و فلسفه وجودی هر یک را می دانیم؟ احکام تشریعی هم جدا از حقایق آفرینش و تکوین نیست اطلاعات ما در هر دو قسمت محدود است.
دو- توجه به کتاب و سنت
شناخت فلسفه احکام باید از روش مطمئن انجام گیرد و نمی توان در بررسی اسرار احکام به حدسیات و پندارها اکتفا نمود و آسمان و ریسمان را به هم ببافیم. مثلا نماز را یک نوع ورزش سوئدی و اذان را وسیله ای برای تـقویت تارهای صوتی و روزه را منحصرا رژیمی برای لاغر شدن و حج را وسیله ای برای کمک مالی بـه بـادیـه نـشـیـنان عرب و رکوع و سجود را دستوری برای بهداشت ستون فقرات و پیشگیری از بـیـمـاری سیاتیک بدانیم! این فلسفه بافی های مضحک نه تنها کـسـی را بـه دسـتـورات عـلاقـه مـنـد نـمی سازد، بلکه وسیله خوبی برای از بین بردن ارزش و بی اعتبار جلوه دادن آن ها خواهد بود لذا لازم است از قرآن و حدیث، دلیل محکمی بر فلسفه حکمی داشته باشیم و اگر گوشه ای از اسرار حکم خدا را شناختیم، نباید گمان کنیم که بر همه اسرار واقف گشتیم.
سه- فلسفه احکام و تعبد
عمل کردن به احکام و دستورات الهی هیچ گاه متوقف بردانستن فلسفه احکام نیست «بحث از فلسفه و اسرار احکام و حق ورود در این بحث مطلبی است و اطاعت از خدا و دستورات الهی مطلبی دیگر و هیچ گاه دومی مشروط به اولی نبوده و نیست. ما در باره فلسفه احکام الهی بحث می کنیم تا به ارزش و اهمیت و آثار مختلف آن ها آشناتر شویم، نه بـرای ایـن که ببینیم آیا باید به آن ها عمل کرد یا نه؟ این مسأله درست به این می ماند که از پزشک متخصص خود توضیحاتی درباره فواید داروهایی که برای ما تجویز کرده و چگونگی تأثیر آن ها بخواهیم تا آگاهی و علاقه بیشتری به آن پیدا کنیم، نه این که به کار بستن دستورات وی مشروط به توضیحات قانع کننده او باشد، زیرا در این صورت باید خود ما هم طبیب باشیم».
بنابراین، ما تنها به اندازه اطلاعات و به میزان معلومات بـشری با توجه به منابع احکام در هر عصر و زمان می توانیم فلسفه و اسرار و احکام الهی را دریابیم نه همه آن ها را و اصولا با عمق و وسعت آن دستورات و محدودیت علم ما، نباید غیر از این انتظار داشته باشیم. مفـهـوم ایـن سخن این است که هرگز نمی توانیم اطاعت از این دستورات و احکام را مشروط به درک و فهم فلسفه آنها کنیم، زیرا در این صورت ادعای علم نامحدود برای خود کرده ایم و دانش خود را در سطح دانش پروردگار آورده ایم و این با هیچ منطقی سازگار نیست.