خانه » همه » مذهبی » تقوا در قرآن

تقوا در قرآن


تقوا در قرآن

۱۳۹۳/۰۵/۲۳


۱۸۳ بازدید

قرآن ‌صریحاً می ‌فرماید: «ان‌َّ أکرَمَکُم‌ عِندَالله‌ِ أَتقیکُم‌« خداوند خطاب‌ به‌ همه ‌انسانها می ‌فرماید: هر کسی‌ باتقوی ‌تر باشد، در درگاه‌ ما مقرّب ‌تر است‌.

قرآن ‌صریحاً می ‌فرماید: «ان‌َّ أکرَمَکُم‌ عِندَالله‌ِ أَتقیکُم‌« خداوند خطاب‌ به‌ همه ‌انسانها می ‌فرماید: هر کسی‌ باتقوی ‌تر باشد، در درگاه‌ ما مقرّب ‌تر است‌. ملاک تقرب به خدا و پیامبرش تنها تقوی ذکر شده است. لذا برای بررسی تقوی درقرآن ،لازم است که ابتدا راجع به کلمه «تقوی» مختصری توضیح بدهیم ، منظوراز«تقوی» که از ماده «وقایه» به معنی نگهداری است، این است که انسان خود را از زشتیها ، آلودگیها وگناهان نگهدارد وبرکنار کند. پس مهمترین نکته در رعایت تقوی ترک امور مشتبه و مشکوک است!

به آیه دیگری ازقرآن توجه کنیم ؛ (اعراف/26)«یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ» اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مى پوشاند و مایه زینت شماست اما لباس پرهیزگارى بهتراست! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکّر (نعمتهاى او) شوند.

این آیه بیانگر آن است که تقوی برای انسان «لباس »است ولباسی بهتر از لباس ظاهر است ، زیرا لباس ظاهر عیوب ظاهری را می پوشاند اما لباس تقوا عیوب باطنی و رذایل اخلاقی را می پوشاند.

پس«تقوی» نیز «لباس» است منتهی لباس باطن،و لباس بودنش زمانی مشخص خواهد شد که پرده ها کنار روند و باطنها به ظهور برسند. و این در نشئه دیگر و در قیامت برای همگان رخ می دهد. تقوی ملکه ایی است در وجود انسان و چیز جدای از او نیست .

توضیح بیشتر اینکه :

لباس اخروی همان ظهور تقوای شخص است وهرکس اهل تقوی باشد درمحشر بی لباس محشور نمی شود. یعنی تقوای او بصورت لباس ظهور کرده و او را ازگزند حوادث وخطرات قیامت که انها نیز از اعمال خود اوست، حفظ می کند پس تقوا لباس باطنی است وچون اخرت محل ظهور باطن هاست وگناهان نیز باطن انسان را عوض کرده و کریه می کنند پس لباس باطنی تقوا، پوششی است بر باطن انسان، به این گونه که اولا گناه انجام ندهد تا لازم باشد پوشش انرا بپوشاند و ثانیا اگرگناهی انجام داده با توبه انرا بپوشاند .

با توضیحات داده شده نتیجه می گیریم در قیامت و در صحنه محشر، کسانی که اهل تقوا وعمل صالح بودند لباس و پوشش مناسب دارند و آن ظهور تقوایی است که در دنیا داشتند و کسانی که اهل تقوا نبودند لباس ندارند و عریان بوده و تمام عیوبشان در منظر و مرئای اهل محشر قرار می گیرد.

هنگامی که انسان خلقتش تکمیل شد خداوند «بایدها ونبایدها» را به او تعلیم کرد، انسانی که از نظرآفرینش مجموعه ای از «گِل بدبو» و«روح الهی» است واز نظر تعلیمات ، وجودی است که میتواند درقوس صعودی برتر از فرشتگان وملائکه گردد وآنچه در وهم نیاید، آن شود وبه قول سعدی :

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند// بنگر که تا چه حد است طیران آدمیت

رسیدن به این مقام در گرو رام کردن شیطان نفس وبرداشتن وپاره کردن بندهای شهوت است که جز در سایه تقوا میسر نیست – طیران مرغ دیدی تو؛ زپایبند شهوت بدرآی ، تا ببینی طیران آدمیت – واز طرفی در قوس نزولی از حیوانات درنده نیز پست تر گردد وبه مرحله «بل هم اضل» برسد واین منوط به آن است که با اراده و انتخابگری خویش کدام مسیر را برگزیند. در سوره بلد آیه 10 آمده است «وهدیناه النجدین»:«ما انسان را به خیر و شر هدایت کردیم» به تعبیر دیگر قدرت تشخیص وعقل ووجدان بیدار به او داده که فجور وتقوی را از طریق عقل وفطرت دریابد.

اکنون در ادامه بحث به ترجمه خطبه متقین (خطبه 193 نهج البلاغه ) توجه کنیم ؛ این ترجمه را عینا از مترجم توانمند آن ، مرحوم دشتی برای شما نقل می کنیم شاید با بکار بستن آن، به تقوی نزدیک شویم.

(گفته شد یکى از یاران پرهیزکار امام علیه السّلام به نام همّام، گفت: اى امیر مؤمنان پرهیزکاران (متقین) را براى من آنچنان وصف کن که گویا آنان را با چشم مى نگرم. امام علیه السّلام در پاسخ او درنگى کرد و فرمود «اى همّام از خدا بترس و نیکوکار باش که خداوند با پرهیزکاران و نیکوکاران است» امّا همّام دست بردار نبود و اصرار ورزید، تا آن که امام علیه السّلام تصمیم گرفت صفات پرهیزکاران را بیان فرماید. پس خدا را سپاس و ثنا گفت، و بر پیامبرش درود فرستاد، و فرمود: )

1- سیماى پرهیزکاران

پس از ستایش پروردگار همانا خداوند سبحان پدیده ها را در حالى آفرید که از اطاعتشان بى نیاز، و از نافرمانى آنان در امان بود، زیرا نه معصیت گناهکاران به خدا زیانى مى رساند و نه اطاعت مؤمنان براى او سودى دارد، روزى بندگان را تقسیم، و هر کدام را در جایگاه خویش قرار داد.

امّا پرهیزکاران در دنیا داراى فضیلت هاى برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان میانه روى، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام کرده مى پوشانند، و گوش هاى خود را وقف دانش سودمند کرده اند، و در روزگار سختى و گشایش، حالشان یکسان است.

و اگر نبود مرگى که خدا بر آنان مقدّر فرموده، روح آنان حتى به اندازه بر هم زدن چشم، در بدن ها قرار نمى گرفت، از شوق دیدار بهشت، و از ترس عذاب جهنّم.

خدا در جانشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند، بهشت براى آنان چنان است که گویى آن را دیده و در نعمت هاى آن به سر مى برند، و جهنّم را چنان باور دارند که گویى آن را دیده و در عذابش گرفتارند.

دل هاى پرهیزکاران اندوهگین، و مردم از آزارشان در أمان، تن هایشان لاغر، و خواست هایشان اندک، و نفسشان عفیف و دامنشان پاک است.

در روزگار کوتاه دنیا صبر کرده تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند: تجارتى پر سود که پروردگارشان فراهم فرموده، دنیا مى خواست آنها را بفریبد امّا عزم دنیا نکردند، مى خواست آنها را اسیر خود گرداند که با فدا کردن جان، خود را آزاد ساختند.

2- شب پرهیزکاران

پرهیزکاران در شب بر پا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکّر و اندیشه مى خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروى درد خود را مى یابند.

وقتى به آیه اى برسند که تشویقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند، و با جان پر شوق در آن خیره شوند، و گمان مى برند که نعمت هاى بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد،و هر گاه به آیه اى مى رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مى سپارند، و گویا صداى بر هم خوردن شعله هاى آتش، در گوششان طنین افکن است، پس قامت به شکل رکوع خم کرده، پیشانى و دست و پا بر خاک مالیده، و از خدا آزادى خود را از آتش جهنّم مى طلبند.

3- روز پرهیزکاران

پرهیزکاران در روز، دانشمندانى بردبار، و نیکوکارانى با تقوا هستند که ترس الهى آنان را چونان تیر تراشیده لاغر کرده است، کسى که به آنها مى نگرد مى پندارد که بیمارند امّا آنان را بیمارى نیست، و مى گوید، مردم در اشتباهند در صورتى که آشفتگى ظاهرشان، نشان از امرى بزرگ است.

از اعمال اندک خود خشنود نیستند، و اعمال زیاد خود را بسیار نمى شمارند. نفس خود را متّهم مى کنند، و از کردار خود ترسناکند.

هرگاه یکى از آنان را بستایند، از آنچه در تعریف او گفته شد در هراس افتاده مى گوید: «من خود را از دیگران بهتر مى شناسم و خداى من، مرا بهتر از من مى شناسد، بار خدایا، مرا بر آنچه مى گویند محاکمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده که مى گویند، و گناهانى که نمى دانند بیامرز»

4- نشانه هاى پرهیزکاران

و از نشانه هاى یکى از پرهیزکاران این است که او را اینگونه مى بینى: در دیندارى نیرومند، نرمخو و دور اندیش است، داراى ایمانى پراز یقین، حریص در کسب دانش، با داشتن علم بردبار،

در توانگرى میانه رو، در عبادت فروتن، در تهیدستى آراسته، در سختى ها بردبار، در جستجوى کسب حلال، در راه هدایت شادمان و پرهیز کننده از طمع ورزى، مى باشد.

اعمال نیکو انجام مى دهد و ترسان است، روز را به شب مى رساند با سپاسگزارى، و شب را به روز مى آورد با یاد خدا، شب مى خوابد اما ترسان، و بر مى خیزد شادمان، ترس براى اینکه دچار غفلت نشود، و شادمانى براى فضل و رحمتى که به او رسیده است.

اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش مى کند. روشنى چشم پرهیزکار در چیزى قرار دارد که جاودانه است، و آن را ترک مى کند که پایدار نیست، بردبارى را با علم، و سخن را با عمل، در مى آمیزد.

پرهیزکار را مى بینى که: آرزویش نزدیک، لغزش هایش اندک، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراکش کم، کارش آسان، دینش حفظ شده، شهوتش در حرام مرده و خشمش فرو خورده است. مردم به خیرش امیدوار، و از آزارش در امانند.

اگر در جمع بى خبران باشد نامش در گروه یاد آوران خدا ثبت مى گردد، و اگر در یاد آوران باشد نامش در گروه بى خبران نوشته نمى شود. ستمکار خود را عفو مى کند، به آن که محرومش ساخته مى بخشد،

به آن کس که با او بریده مى پیوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم، بدى هاى او پنهان، و کار نیکش آشکار است. نیکى هاى او به همه رسیده، آزار او به کسى نمى رسد. در سختى ها آرام، و در ناگواریها بردبار و در خوشى ها سپاسگزار است. به آن که دشمن دارد ستم نکند، و نسبت به آن که دوست دارد به گناه آلوده نشود. پیش از آن که بر ضد او گواهى دهند به حق اعتراف مى کند، و آنچه را به او سپرده اند ضایع نمى سازد، و آنچه را به او تذکّر دادند فراموش نمى کند. مردم را با لقب هاى زشت نمى خواند، همسایگان را آزار نمى رساند، در مصیبت هاى دیگران شاد نمى شود .

و در کار ناروا دخالت نمى کند، و از محدوده حق خارج نمى شود. اگر خاموش است سکوت او اندوهگینش نمى کند، و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمى شود، و اگر به او ستمى روا دارند صبر مى کند تا خدا انتقام او را بگیرد. نفس او از دستش در زحمت، ولى مردم در آسایشند. براى قیامت خود را به زحمت مى افکند، ولى مردم را به رفاه و آسایش مى رساند.

دورى او از برخى مردم، از روى زهد و پارسایى، و نزدیک شدنش با بعضى دیگر از روى مهربانى و نرمى است. دورى او از تکبّر و خود پسندى، و نزدیکى او از روى حیله و نیرنگ نیست.

(سخن امام که به اینجا رسید، ناگهان همّام ناله اى زد و جان داد. امام علیه السّلام فرمود) سوگند به خدا من از این پیش آمد بر همّام مى ترسیدم. سپس گفت: آیا پندهاى رسا با آنان که پذیرنده آنند چنین مى کند شخصى رسید و گفت: چرا با تو چنین نکرد ، امام علیه السّلام پاسخ داد: واى بر تو، هر أجلى وقت معیّنى دارد که از آن پیش نیفتد و سبب مشخّصى دارد که از آن تجاوز نکند. آرام باش و دیگر چنین سخنانى مگو، که شیطان آن را بر زبانت رانده است.

یکی ازمهمترین نتایج سخنان بالا این است که برای رسیدن به تقوی بایستی واجبات را انجام ومحرمات را ترک کرد!

اما راههای انجام واجب وترک محرم وموانع آن:

در مقدمه عرض می کنیم که هدف زندگی چیزی جز قرب به خداوند نیست. قرآن کریم می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء (سوره بینه، آیه 5 ). مردم هیچ ماموریتى ندارند جز این که خداوند را مخلصانه عبادت کنند، یعنى فهمشان و عملشان براى خدا باشد و محصول اخلاص نیز لقاى الهی است. خلاصه پیام این آیه شریفه آن است که ما جز عبادت خدای متعال و قرب به او کاری در این دنیا نداریم. چه قدر این آیه زیبا است و چه مقدار تکلیف انسان را روشن می کند. دلیل آن هم این است که ما مخلوق مظهر خداوند هستیم و مظهر خدا کاری جز شناخت خدا و کسب رضایت خدا و ارتباط با خدا و قرب به خداوند ندارد.

اما برای انجام واجبات وترک محرمات می بایستی با برنامه ریزی جلوبروید والا توفیقی دراین راه به دست نخواهید آورد ؛ برای برنامه ریزی صحیح در نظر داشتن امورزیرضروری است!

1. واقع گرایى: بر رهرو راه خدا، لازم است که توان واقعى خود را خوب بسنجد و حال و روز خود را نیک بنگرد، آنگاه بر اساس واقعیت های موجود زندگی خود، دستورالعمل اخلاقی و برنامه خودسازى تنظیم کند. انسان ها داراى تفاوت هاى فردی، روحى و جسمى و شرایط مختلفی هستند و بر اساس آن باید براى خود برنامه اى برگزینند که سنگین و طاقت فرسا و دور از دست رس نباشد؛ زیرا یکی از نیازهای انسان در این مسیر سخت، حفظ نشاط روحی و بدنی است و اجبار و اکراه خود بر اساس اهداف خیالی و دور از دست رس، اراده انسان را سست و مانع رسیدن به اهداف واقعی خودسازی می شود.

2. جذابیت: انسان از انس و دوست داشتن ساخته شده است و حاضر نیست برای چیزی که دوست نمی دارد، سرمایه گذاری و تحمل سختی کند بنابراین حتی خودسازی و برنامه های آن باید دوست داشتنی و جذاب باشد. به همین دلیل لازم است در برنامه ریزى به کیفیت، بیش از کمیت اهتمام ورزید؛ به عنوان مثال به جاى اینکه شخص تصمیم بگیرد هر صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، مى تواند آن را حتّى به یک صفحه تقلیل دهد. مشروط بر اینکه تلاوتش در جاى خلوت، با حال و توجّه کامل و تدبّر و ژرف اندیشى در معانى باشد. همچنین بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجّه بخواند.

3. تدریج: اصل تدریجی بودن، یکی از سنت های عمومی حاکم بر هستی است و تنها خاص زندگی انسان نیست. تمامی پدیده های جهان به تدریج به وجود می آیند و تربیت می شوند و رشد می کنند. انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حرکت تدریجی یکی از عوامل مهم موفقیت در مسیر خودسازی است.

برای این منظور بر سالک راه خدا است که از حداقل شروع کند؛ ولى در اندیشه افزون سازى تدریجى باشد، براى مثال اگر کسی بخواهد غذای خود را تقلیل دهد، این کار باید به تدریج انجام شود، در غیر این صورت اگر بخواهد ناگهان غذای خود را مثلا به نصف کاهش دهد، علاوه بر اینکه به لحاظ بدنی دچار آسیب می شود، درصد موفقیت او نیز کاهش می یابد.

4. رعایت مراتب حال: رهرو این راه باید توجه داشته باشد که در روند خودسازى، مراحلی وجود دارد که باید به ترتیب طی شود وگرنه درصد موفقیت کاهش می یابد. یکی از مصادیق بارز رعایت این اصل در مورد تقدم واجبات بر مستحبات است. قرب نوافل و انجام مستحبات هنگامی در انسان موثر واقع می شود و به تعبیری، مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد که قبل از آن سالک از مرحله انجام وظایف واجب عبودیت و بندگی اطمینان حاصل نموده باشد.

بنابراین لازم است انسان ابتدا از عمل به واجبات و رعایت شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آنها به ترک محرمات بپردازد و همواره بر نیفتادن در دام هاى شیطان و هواى نفس، جدیت کند. پس از مدتى که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان در روح و جسم او نفوذ کرد، به انجام دادن مستحبات و ترک مکروهات بپردازد. از این مرحله به بعد، عنایات ربوبى، او را راهنمایى خواهد کرد: و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و ان اللَّه لمع المحسنین1 «و آنان که در راه ما به جان و مال جهد و کوشش کردند، به تحقیق آنان را به راه خویش هدایت مى کنیم و همیشه خدا، یار نکوکاران است».

5. عزم و استوارى: برای کسی که در این مسیر به تصمیم قاطع برای گذشتن از دنیا و رسیدن به خداوند نرسیده، امیدی برای موفقیت وجود ندارد. نیت و عزم استوار، تحمل و بردباری، صبر و مقاومت در مقابل شداید و سختی ها یکی از اصول مسلم خودسازی و موفقیت در این مسیر است. قرآن کریم می فرماید:«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون. کسانی که گفتند پروردگار ما خدای یکتا است و در این راه استقامت کردند، ملائکه نازل شوند و مژده دهند که نترسید و محزون مباشید و بر شما باد بشارت به بهشتی که به شما وعده داده شده است. 2

بنابراین پس از تنظیم برنامه، بر سالک راه خدا لازم است با اراده قاطع، بر انجام دادن آن ایستادگى کند و نفس خود را از طفره رفتن و کسالت ورزیدن، با جدیت تمام باز دارد تا شاهد موفقیت باشد.

6. استعانت و توسّل: خداوند منبع اصلی قدرت حاکم بر هستی و مربی جهان است، بنابراین تمام استعداد و نیروی انسان نیز از خدای متعال است، پس بدون استعانت و طلب توفیق از او موفقیت انسان برای انجام هر کار در هاله ای از ابهام قرار دارد. حتی اگر تمامی شرایط برای انجام کاری فراهم باشد، ولی اراده خداوند بر انجام آن تعلق نگیرد، آن کارشدنی نمی شود. بنابراین براى موفقیت در جهاد اکبر و خودسازی نیز باید از خداوند بزرگ، استمداد جست و به ائمه اطهارعلیهم السلام متوسل شد.

حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون. برای رسیدن به خداوند وسیله بجویید. دلیل نیاز به توسل مقام وساطت ایشان میان خداوند و سایر بندگان است. 3

7. اسوه گزینى: برای رفع نیازهای معرفتی انسان در این مسیر مفهوم و کلام و کتاب لازم است، ولی کافی نیست. نیاز به الگوی انسانی کاملی که مجسمه ارزش های اخلاقی و کمال باشد از نیازهای واقعی انسان در این مسیر است. الگویی که به دلیل داشتن شخصیت با فضیلت، جذاب و دوست داشتنی، انگیزه عمل را در انسان تقویت می کند و به طالب کمال نیروی حرکت و تحمل سختی می بخشد.

این موضوع برای موفقیت در مسیر خودسازی و کمال از اهمیت فراوانی برخوردار است، بنابراین افزایش معرفت و پیروى از الگوهاى راستین، مانند ائمه اطهارعلیهم السلام و بزرگان اخلاق، همواره باید مدّ نظر باشد.

8- رفق و مدارا با نفس: رعایت ظرفیت و کشش نفس و بدن یکی از اصول موفقیت در خودسازی است. بدن و روان انسان توان و ظرفیت خاصی دارد که اگر رعایت نشود، باعث تولید خستگی و دلزدگی خواهد شد و این حالت مطلوب انسان و اخلاق اسلامی نیست، از آن رو رفق و مدارا و میانه روی همواره مورد تاکید اساتید اخلاقی بوده است.

در کتاب های روایی بابی هست به نام اقتصاد در عبادت، بدین معنا که حتی عبادت را نباید به خود تحمیل نمود، عبادت تحمیلی باعث زدگی انسان می شود و حال بندگی را زایل و خود عمل را بی ثمر می نماید. یکی از شرایط موفقیت در خودسازی و عبادت ، اقتصاد در آن و رفق و مدارا با خود است.

على علیه السلام در ضمن نامه اى به حارث همدانى مرقوم فرمودند: و خادع نفسک فى العبادة و ارفق بها ولا تقهرها، وخذ عفوها و نشاطها، الا ماکان مکتوبا علیک من الفریضة و انه لابد من قضایها و تعاهدها عند محلها، نفست را در هنگام عبادت گول بزن و با آن مدارا کن و بر آن فشار و زور نیاور، در هنگامی که حالت گذشت و شادابى در نفس پدید آمده، از آن بهره گیر، مگر آنچه به عنوان واجب بر تو نوشته شده است، در واجبات ناگزیر از اداى آن هستى و در وقت و شرایطى که براى آن مقرر شده است، باید انجام بدهى .4

البته مؤ من حقیقی به مرتبه ای می رسد که تحت تاثیر فشارهای جسمانى و روانی افسردگى خاطر پیدا نمى کند. نقل است که یکى از انبیا به جایى مى رفت . در راه کسى را دید که دست و پایش فلج، چشمانش کور و بر لب ذکر الحمدالله داشت و یکى یکى نعمت هایی که خدا به او داده بود، مى شمرد و از خداوند خوشنود بود. این شادابى روح به واسطه اتصال به مبداء وجود است .

9- رعایت اقبال و ادبار قلب: در روایات اسلامی، تاکید فراوان شده است که در عبادت، میانه رو باشید و اقبال و ادبار قلب خویش را در نظر بگیرید. در حالتی که میل و اقبال دارید ، بیشتر عبادت کنید و در حالت بی حالی و ادبار، تنها به انجام واجبات اکتفا نمایید .امیر مومنان حضرت علی(ع) فرمود: ان للقلوب اقبالا و ادبارا، فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل، و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرایض. بدرستی که قلب انسان را اقبال و ادباری است. پس چون در حال پذیرش بود، آنرا به انجام مستحبات و نوافل بدارید و هنگامی که در حالت روی گردانی بود، به انجام واجبات اکتفا نمایید. 5

البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن و اهل بیت (ع ) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در می آید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمی تواند او را از محبوب حقیقی باز دارد. این همان حالتی است که ازآن تعبیر به ((نماز دائم)) شده است :

خوشا آنان که الله یارشان بی // به حمد و قل هوالله کارشان بی

خوشا آنان که دایم در نمازند// بهشت جاودان ماوای شان بی

.10- سخت کوشی و تحمل سختی ها: رسیدن به آرمان بلند و گران سنگ لقای الهی درگرو تلاش و جهادى پر دامنه و دراز آهنگ است. بدون شک مبارزه جدى و بى امان با هواها و خواهش هاى نفسانى، بیرون راندن حب دنیا و تعلقات دنیوى از دل، عبودیت مطلقه پروردگار، پالودن نفس از رذایل و آراستن آن به فضایل، تهجد و شب زنده دارى و توسل و استشفاع به اولیاى گرام الهى و. همه ره توشه هاى این سیر خدایى است. این که: گویند به هرکس ندهند دلیلش بسیار واضح و روشن است. زیرا کسى که جهاد با نفس نکرد و دل به مادیات سپرد و در ظلمات نفس و نفسانیات خود را محبوس ساخت کى تواند که به سوى نورحق پر کشد و به لایتناهى عروج کند؟ ناز پرورده تنعم نبردراه به دوست //عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد

اگر طالب موفقیت هستیم باید بپذیریم که همه چیز با کار و کوشش سخت ، برد باری و مقاومت در مقابل دشواری ها بدست می آید. کسی با خوش گذرانی و راحت طلبی به جایی نرسیده که ما دومین آن باشیم .

امام رضا (ع) مى فرمایند: و من سأل الله التوفیق و لم یجتهد فقد استهزاء بنفسه، هر کس از خدا توفیق را مسئلت کند در حالى که کوشا و تلاش گر نیست خود را به استهزاء و شوخى گرفته است. 6

در بحث دین داری و عبودیت حق تعالی نیز کوشش و صبر در مقابل نا همواری ها و ناملایمات زندگی، چه زندگی مادی و چه معنوی، از شرایط اصلی موفقیت محسوب می شود. قرآن کریم در مورد سختی نماز می فرماید: و انها لکبیره الا علی الخاشعین، نماز خواندن ، جز برای خاشعین ، کار ساده و آسانی نیست. 7 و در قیامت نیز به کسانی که صبورند، وعده بهشت بی حساب می دهد و می فرماید: ان الله یوفی الصابرین اجرهم بغیر حساب، به درستی که خداوند اجر صابران با بدون حساب خواهد داد. 8

در مورد روزه، حج، جهاد ، خمس، ذکوه، امر به معروف و سایر وظایف شرعی و عبادی نیز وضعیت به همین منوال است . انجام تمامی اینگونه تکالیف نیاز به صبر و مقاومت فراوان دارد. نابرده رنج گنج میسر نمی شود.

دست از طلب ندارم تا کام من برآید// یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید

11- برنامه ، نظم ، تداوم: هدف خویش را در زندگی و رسیدن به قرب الهی مشخص نمایید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید و بر آن برنامه پای بفشارید. هر عمل و عبادتی را پیوسته انجام دهید و تداوم داشته باشید. آنقدر ادامه دهید تا اثر آن ظاهر شود و شیرینی و نورانیت آن را در دل احساس کنید. نظم و برنامه ریزی از لوازم ضروری موفقیت در دین داری و یا هر کار دیگر است . امکان ندارد یک آدم بی انضباط و ولنگار در رسیدن به اهداف زندگی خود موفق باشد.

اگر روزی در برنامه های عبودی خود کوتاهى کردید بدانید، که به همان اندازه از توفیقات شما کاسته مى گردد، کوشایى و استقامت شرط توفیق است. على (ع) در روایتی فرموده است: من طلب شیئاً ناله او بعضه، هر کس طالب چیزى باشد و واقعاً بخواهد به آن برسد ، به تمام یا قسمتی از آن، حتما خواهد رسید. 9

12- طلب توفیق از خداوند: دعا و درخواست مخصوصاً با تضرع ، حال ، اشک چشم و دل شکسته، علاوه بر آثار مادى و معنوى استجابت و موفقیت در رسیدن به اهداف، دل را بر انجام اوامر الهى رقیق و آماده مى سازد و آن را از کدورت ها و تعلق و تشویش و اضطراب هاى ناشى از وسوسه هاى یأس آور شیطان و نفس اماره پالایش مى دهد.

در روایتى از امام جواد (ع) آمده که مؤمن نیاز به سه چیز دارد : المؤمن یحتاج إلى توفیق من الله ، وواعظ من نفسه ، وقبول ممن ینصحه، توفیق الهی و کسی که از درون او را نصیحت کند و پذیرش نصیحت از کسی که او را نصیحت کرده. 10

13- رعایت اعتدال: اعتدال، صفتى است پسندیده و به معناى میانه روى و پرهیز از افراط و تفریط در هر امرى است. کاربرد این اصل بیشتر در حوزه غرایز، امیال و هیجانات نفسانی انسان کاربرد دارد. انسان همواره در این عرصه ها در معرض افراط و تفریط قرار دارد و اگر تسلیم آن شود، عقلانیت خود را فراموش کرده و از راه راست خارج شده است.پرخوری، پرخوابی، هیجان بیش از حد غریزه شهوت و خشم و همچنین در مقابل آن، کم خوری مفرط، بی خوابی، خمود در شهوت و نداشتن غریزه خشم و غضب، مانع خودسازی و شکوفایی انسان است و چاره آن جز رعایت اعتدال در تمامی غرایز و امیال نیست. در مورد خوراک و خواب باید حد وسط و اعتدال را رعایت کرد به گونه ای که هم شکم پرور و تنبل بار نیاید و هم باعث مریضی و بی حال و ضعف نگرد، رعایت اعتدال در امر سلوک در همه امور شرط اساسی این راه است.

خشم به صورت غریزی در همه افراد بشر وجود دارد تا موانع حیات و کمال خویش را به وسیله آن دفع نماید اما این غریزه همچون دیگر غرایز باید کنترل شود. اگر هیجان خشم از حد اعتدال خارج گردد یکی از دام های شیطان خواهد شد. امام باقر علیه السلام فرمود: «غضب آتشی است از طرف شیطان که در دل بنی آدم افروخته می شود. به تعبیری می توان گفت: ریشه تمامی گناهان جز خروج از اعتدال و افراط و تفریط در امیال و غرایز نیست.

اعتدال در روابط اجتماعى که باعث تحکیم این روابط و تضمین سلامت آن مى شود. در حالیکه تندخویى و ترشرویى بیش از حد، باعث پراکندگىِ اطرافیان و در مقابل، نرمش بیش از حدّ و جدى نبودن در کارها و روابط باعث بروز تشتت در روابط اجتماعى مى گردد.

جوانى که وقت خود را یکسره صرف ورزش مى کند و یا کسى که تنها به تفریح و گردش و تفرج مى پردازد و از مطالعه کافى و یا از عبادت و… غافل مى شود مسیر درستى را انتخاب نکرده و به سوى تکامل پیش نخواهد رفت.

14- تامین اقتصادی : از نظر اسلام هم فقر مفرط مانع انجام وظایف بندگی است و هم ثروت فراوان. بهترین حالت برای ایجاد فراقت و تمرکز در بندگی خداوند، حالت توسط و تامین اقتصادی است. کسی که فقیر است دایم باید به فکر آب و نان خانواده خود باشد و همچنین کسی که مال و منال فراوان دارد ، همواره باید وقت و نیروی خود را در جهت سامان دادن و حفظ و حراست اموال خود به هدر بدهد ، این دو گروه معمولا در دین داری و عبودیت خداوند موفق نیستند.

قرآن کریم نسبت به ثروتمندی فراوان می فرماید: ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی، انسان همین که خود را ثروتمند و بی نیاز احساس کند ، سر به شورش و طغیان گری می گزارد 11 و در روایت از رسول اکرم (ص) است که کاد الفقر ان یکون کفرا، نزدیک است که فقر آدم فقیر را به کفر بکشاند. 12 در مقابل افرادی که از یک زندگی آبرو مند و ساده برخوردارند، فکری راحت و فرصتی مناسب برای بندگی خداوند و قرب به او در اختیار خواهند داشت و در این زمینه موفقیتشان بیشتر است.

پی نوشت:

1- عنکبوت، آیه آخر.

2- فصلت، 30.

3- مائده، 35.

4- بحارالانوار، ج 33 ص ، ص 509.

5- نهج البلاغه، حکمت 312.

6- بحار الانوار، ج 78،ص 356.

7- بقره ، 45.

8- زمر، 10 .

9- مطالب السئوول، ص37.

10- میزان الحکمة، ج4 ص 3598.

11 – سوره علق،آیه 6.

12- کافی،ج2 ،ص307.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد