۱۳۹۳/۰۵/۲۱
–
۶۰۹ بازدید
@ ـ آیا اهل سنت عدل خداوند را قبول دارند؟
سنی ها اصل عدل خداوند را قبول دارند امّا در جزئیات ممکن است باهم اختلاف داشته باشند . لذا بین گروهی از اهل سنّت به نام اشاعره و گروه دیگری از مسلمین (شیعه و فرقه ی معتزله که آنها هم گروهی از اهل سنّت هستند) در بحث عدل الهی که یکی از صفات خدا و از جزئیات بحث توحید است ، اختلافی پیدا شده است. شیعه و معتزله بر این اعتقادند که عقل انسان عدل و ظلم را تشخیص می دهد ؛ لذا برخی امور ذاتاً خوب و عدلند و برخی دیگر ذاتاً بد و ظلمند ؛ و خدا بر اساس عدل عمل می کند و تنها به خوبی و عدل حکم می کند. امّا اشاعره معتقدند اعمال انسان ذاتاً نه خوب و عدلند و نه بد و ظلم ؛ بلکه خدا هر کاری را انجام دهد یا به آن حکم کند همان کار خوب و عدل است ؛ و هر کاری را انجام ندهد و از آن نهی نماید آن کار بد و ظلم است. لذا اگر خدا امر نمی کرد که دروغ نگویید ، دروغ بد نبود ؛ از این رو شیعه و معتزله در این اعتقاد با اشاعره متفاوت شده اند ؛ و به همین دلیل به شیعه و معتزله عدلیّه گفته می شود ؛ و عدل از اصول مذهب شیعه و معتزله به شمار می رود؛ دقّت فرمایید! از اصول مذهبشان نه اصول دینشان. البته اشاعره هم منکر عدل الهی نیستند، بلکه دیدگاهشان در این مسأله با شیعه و معتزله متفاوت می باشد.
پس مساله ی عدل در اصل ، از فروعات و جزئیات بحث توحید است و اصل مستقلّی نیست ؛ و تنها معرّف و نمایانگر این دو فرقه (شیعه و معتزله) می باشد . کما اینکه امامت نیز به اعتقاد شیعه از فروعات بحث نبوّت می باشد ؛ امّا اهل سنّت همگی (اشاعره و معتزله و …) امامت را از فروع دین می دانند نه از فروع اصل نبوّت. برای همین، امامت نیز از اصول مذهب شیعه شده است، تا شناسنده ی شیعه و بیان کننده ی تفاوت مذهب اهل بیت با مذهب خلفا باشد.
امّا دلیل عدلیّه بر این که حُسن و قبح افعال ذاتی می باشد این است که حُسن و قبح برخی امور را حتّی کفّار منکر خدا نیز متوجّه می شوند. مثلاً کفّار نیز می دانند که دروغ گویی و خیانت و آدم کشی بد و قبیح، و راست گویی و امانتداری و حرمت نهادن به جان انسانها خوب و حَسَن است. لذا حتّی در ممالک کفر نیز دزد و قاتل و خائن را مجازات می کنند. اگر حُسن و قبح افعال فقط بسته به فرمان الهی بود ، پس در آن صورت هیچ کافری نباید خوب و بد افعال را می فهمید ؛ در حالی که به روشنی می بینیم که آنان نیز حسن و قبح برخی افعال ـ نه همه ی افعال ـ را می فهمند. البته عدلیّه اعتراف دارند که فهم حُسن و قبح برخی افعال برای افراد عادی انسان میسور نیست ؛ و از همین روست که بعثت انبیاء لازم و ضروری است تا این گونه امور را برای بشر روشن سازند. پس چنین نیست که عدلیّه (شیعه و معتزله) منکر حسن و قبح شرعی باشند؛ بلکه قائلند که خوب و بد و عدل و ظلم برخی امور را عقل می فهمد اگر چه همه ی آنها را نفهمد؛ امّا اشاعره معتقدند که عقل به هیچ وجه خوب و بد و عدل و ظلم افعال را متوجّه نمی شود؛ و تا خدا خبر نداده، عقل ما قادر به فهم این امور نخواهد بود.
پس مساله ی عدل در اصل ، از فروعات و جزئیات بحث توحید است و اصل مستقلّی نیست ؛ و تنها معرّف و نمایانگر این دو فرقه (شیعه و معتزله) می باشد . کما اینکه امامت نیز به اعتقاد شیعه از فروعات بحث نبوّت می باشد ؛ امّا اهل سنّت همگی (اشاعره و معتزله و …) امامت را از فروع دین می دانند نه از فروع اصل نبوّت. برای همین، امامت نیز از اصول مذهب شیعه شده است، تا شناسنده ی شیعه و بیان کننده ی تفاوت مذهب اهل بیت با مذهب خلفا باشد.
امّا دلیل عدلیّه بر این که حُسن و قبح افعال ذاتی می باشد این است که حُسن و قبح برخی امور را حتّی کفّار منکر خدا نیز متوجّه می شوند. مثلاً کفّار نیز می دانند که دروغ گویی و خیانت و آدم کشی بد و قبیح، و راست گویی و امانتداری و حرمت نهادن به جان انسانها خوب و حَسَن است. لذا حتّی در ممالک کفر نیز دزد و قاتل و خائن را مجازات می کنند. اگر حُسن و قبح افعال فقط بسته به فرمان الهی بود ، پس در آن صورت هیچ کافری نباید خوب و بد افعال را می فهمید ؛ در حالی که به روشنی می بینیم که آنان نیز حسن و قبح برخی افعال ـ نه همه ی افعال ـ را می فهمند. البته عدلیّه اعتراف دارند که فهم حُسن و قبح برخی افعال برای افراد عادی انسان میسور نیست ؛ و از همین روست که بعثت انبیاء لازم و ضروری است تا این گونه امور را برای بشر روشن سازند. پس چنین نیست که عدلیّه (شیعه و معتزله) منکر حسن و قبح شرعی باشند؛ بلکه قائلند که خوب و بد و عدل و ظلم برخی امور را عقل می فهمد اگر چه همه ی آنها را نفهمد؛ امّا اشاعره معتقدند که عقل به هیچ وجه خوب و بد و عدل و ظلم افعال را متوجّه نمی شود؛ و تا خدا خبر نداده، عقل ما قادر به فهم این امور نخواهد بود.