۱۳۹۳/۰۵/۲۰
–
۳۲۱ بازدید
تقریر رسانه های غربی از آنچه در ماه های اخیر در سرزمین های اسلامی با عنوان داعش یا احیاء خلافت در جریان است به صورت زیر است:
“گروهی از مجاهدان مسلمان با هدف احیاء خلافت قیام کرده اند و حکومت اسلامی تشکیل داده اند و آنچه به زعم خود اسلام ناب می پندارند را حاکم کرده اند.”
“گروهی از مجاهدان مسلمان با هدف احیاء خلافت قیام کرده اند و حکومت اسلامی تشکیل داده اند و آنچه به زعم خود اسلام ناب می پندارند را حاکم کرده اند.”
تصاویر اقدامات این دولت که خود را “دولت اسلامی” می داند و مدعی است آرزوی همه مجاهدان برای برپایی خلافت را تحقق بخشیده در رسانه های دنیا با شدت و حدت به طور کامل و بدون هیچ ممنوعیتی پخش می شود تا همگان بییند که “دولت اسلامی” چه جور هیولایی است. این در حالی است که در گذشته فعالیت های رسانه ای شبکه القاعده به شدت تحت کنترل بود و شدیدا سانسور می شد.
۱- برخی از نتایج مورد نظر حوادث اخیر را می توان به شرح زیر بیان داشت:
* آنقدر این چهره از اسلام کریه و زشت است که تا مدت ها هیچ گروه و شخصی در کشورهایی که تحت سیطره امپراطوری خبری غرب قرار دارند، نمی تواند با ادعای اسلامی از هر نوع مورد استقبال قرار گیرد و شاید بسیاری از مردم ار اینکه خود را مسلمان بنامند خجالت بکشند.
* افراد پراکنده در کشورهای گوناگون که در پی اقدامات خشونت آمیز برای برپایی حکومت اسلامی مورد نظر خود بودند به طور گسترده وارد سرزمین های خلیفه شده و بدن صرف هزینه های گزاف از سوی سرویس های امنیتی شناسایی می شوند. شاید شناسایی همه نیروی های جهادی که از اروپا، آفریقا، ترکیه و چچن و … به سرزمین های خلیفه وارد شده اند سال ها وقت می گرفت که هم اکنون همه آنها یک جا جمع شده اند.
* با شروع کشتار از طرفین بسیاری از این نیروها به دست دولت های عراق و سوریه کشته می شوند و یا بالعکس، در نتیجه با دست خود مسلمانان بخش موثری از نیروهایی که می توانست در خدمت امت اسلام قرار گیرد نابود می شود. برنده واقعی این صحنه از همه بیشتر صهیونیست ها هستند.
* در مرحله بعد امریکا و اروپا به عنوان ناجی با التماس دولت های عراق و یا سوریه وارد صحنه خواهند شد و باقی مانده نیروهایی خلیفه را تار و مار می کنند. البته این جماعت نباید به طور کامل نابود شوند و بلکه باید تا اندازه ای تضعیف شوند که برای استفاده های بعدی بدرد بخوردند.
* جنگ داخلی در عراق، سوریه و لبنان حکومت های حامی و دوست ایران را به شدت تضعیف و بنیان های اجتماعی- انسانی- اقتصادی این کشورها را برای سال ها ویران می کند. علاوه بر اروپا و آمریکا، کشورهای رقیب ایران در منطقه مانند ترکیه و عربستان از این نتیجه به شدت سود می برند.
* تداوم درگیری در شامات و عراق سبب بالا ماندن قیمت نفت شده و طرح اوباما برای جایگزینی سوخت های دیگر با نفت و رهایی از واردات نفت بدون مانع به پیش می رود. (مطابق پیش بینی دکتر رنانی اگر تنش هسته ای ایران فروکش کند باید بحران دیگری در منطقه شکل گیرد)
۲- با این همه وظیفه ما در برابر این طرح ماهرانه که استادانه در حال اجراست، چیست؟
از زوایای گوناگون می توان به این موضوع پرداخت اما به نظر می رسد فعالان رسانه ای و اجتماعی می توانند بر محورهای زیر متمرکز شوند:
– با صراحت اقدامات خشونت آمیز آنها محکوم شود و دامن اسلام از رفتار آنها پاک شود.
– از انتساب آنها به اهل سنت به جد پرهیز شود. در نگاه آنها شیعه و سنی اساسا توحید را نفهمیده اند و همگی مشرکند.
– حفظ دولت های عراق و سوریه و لبنان و تشویق آنها به تشکیل دولت های وحدت ملی با حضور حداکثر سلایق.
– به نظر می رسد موثرترین اقدام در مواجهه با اصحاب خلیفه حمله به مبانی اعتقادی جماعت تکفیری است. برخی از مهمترین باورهای آنها را می توان در محورهای زیر خلاصه کرد:
الف- آنها به شدت مخالف دموکراسی بوده و دموکراسی و پارلمان را راهی به سوی جهنم می دانند و در مقابل تنها راه سعادت بشر را تبعیت از خلیفه می دانند. ( برای آشنایی بشتر با اعتقادات آنها به فیلم ها و جزوات تبلیغی آنها رجوع شود(
ب -آنها استفاده از خشونت را برای تشکیل حکومت مباح دانسته و به خود حق می دهند به زور از مردم برای خلیفه بیعت بگیرند. امری که حتی از نگاه علمای اهل سنت که معتقد به مشروعیت حکومت امام منصوص نیز نبودند، محکوم است.
ج- آنها قرائتی به شدت قشری و تنگ نظرانه از اسلام ارائه می کنند. ویژگی های بارز نگاه آنها برخوردهای متحجرانه با زنان و موسیقی و … است.
۳- به نظر می رسد پادزهر نگاه تکفیری به اسلام برجسته سازی سیره امام خمینی (رحمة الله علیه) است که مبتنی بر اجتهاد متناسب با زمان و مکان قرائتی از اسلام ارائه داد که برخی از مولفه های آن به شرح زیر است:
*برقراری دولت را به رای مردم گذاشت و نه زور.
*زیر بار اصرارها برای تشکیل حکومت اسلامی نرفت و جمهوری اسلامی را به مردم پیشنهاد کرد و بذر انتخابات آزاد را که در ایران از مشروطه کاشته شده بود حفظ کرد و مشروعیت بخشید. حق رای همه مردم را ارج نهاد و تقلید از مجتهدین در انتخابات را حرام دانست. قانون اساسی را در این کشور بر بر پایه باورهای مردم مسلمان بنا نهاد و آن را به مثابه قراردادی بین مردم و حکومت اعلام کرد.
*وحدت شیعه_سنی را با وجود مخالفت های زیاد در حوزه مطرح و پیگیری کرد. حقوق اقلیت های غیر مسلمان را به رسمیت شناخت و حرمت آنها را حفظ کرد.
*تلاش برای اقدامات مسلحانه در دیگر کشورها برای سرنگونی حکومت ها و تشکیل دولت اسلامی را محکوم و از آن حمایت نکرد. بلکه تشکیل دولت اسلامی را در هر کشور منوط به خواست مردم همان کشور دانست.
*مرزها را به رسمیت شناخت و اجازه تعدی به کشورهای همسایه را نداد.
*حضورر زن ها در اجتماع و حق تحصیل و اشتغال و رای آنها را تایید کرد. (از جمله با تفکیک جنسیتی در دانشگاه تهران مخالفت و با برخوردهای خودسرانه در خیابان با زنان در زمینه پوشش به شدت برخورد کرد) همین اقدامات زمینه ساز تحولی بنیادین در تحصیل زنان مسلمان ایرانی شد. (قبل از پیروزی انقلاب عمده زنان مسلمان ایرانی به سبب نبود فضای مناسب، خود را از تحصیل محروم می کردند.)
*استفاده از تکنولوژی زمان خود از جمله تلویزیون را به رسمیت شناخت و زمینه وارد شدن این ابزارها به همه خانواده های مسلمان ایرانی را فراهم کرد. اقدامی که اثرات گسترده و بی شماری بر فرهنگ ایران داشت. (قبل از پیروزی انقلاب عمده خانواده های مسلمان ایرانی استفاده از تلویزیون را جایز نمی دانستند.)
*با اجتهادی پویا فضا را برای ورود موسیقی، شطرنج و …. به جامعه ایرانی باز کرد.
*علما و روحانیت را از کنج مدرسه به عرصه مدیریت جامعه کشاند. این اقدام نقش پر رنگی در تحول جایگاه تاریخی روحانیت از مانعی در برابر توسعه به نیروهای مسئول در برابر توسعه داشت.
به نظر نگارنده، یکی از مهمترین اهداف نمایشی که در عرصه منطقه در حال اجراست، نشان دادن تصویری خشن و متحجرانه از دولت اسلامی است که در صورت موفقیت آن تا مدت ها پیشروی فرهنگی اسلام در اروپا و آمریکا مهار خواهد شد.
به نظر می رسد وظیفه همه کسانی که معتقد به سیره و روش امام خمینی هستند به ویژه کسانی که جزو صحابه خمینی (رحمة الله علیه) محسوب می شوند این باشد که نگذارند روایت خمینی از دولت اسلامی با روایتی مخدوش و زشت جایگزین شود.
منبع: سایت الف، میثم پیله فروش، 20 مرداد 93