خانه » همه » مذهبی » تغییر در خود

تغییر در خود


تغییر در خود

۱۳۹۳/۰۵/۱۶


۴۱۲ بازدید

درست است بگیم چون خلقت ما اینگونه بوده پس خدا میخواهد همان مخلوق بالذاتی باشیم که خود آفریده و از آن لذت می برد؟ اصولا کدام تغییر خوب است؟ دگرگونی کامل زندگی صحیح است یا خیر ؟

از کجا بفهمیم خداوند ما را چگونه آفریده؟ این را ما نمی توانیم با عقل ظاهری خود درک کنیم یا بگوییم همین طوری که هستیم خدا ما رو آفریده؛ شاید خودمان اخلاق و رفتار خود را اینطوری شکل داده ایم. شاید تاثیر تربیت پدر و مادر و محیط است! بنا بر این باید ببینیم خود خدا در این مورد چه می گوید یعنی می گوید من انسان را چگونه خلق کرده ام.
در آیه 30 سوره روم می فرماید: فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله فطر الناس علیها. می فرماید به سمت آیین یکتا پرستی رو کن که این همان فطرت و سرشتی است که خداوند انسان را بر اساس آن آفریده است. پس انسان اصولا یکتا پرست آفریده شده است و عمیق ترین دلبستگی و علاقه و گرایش او هم به خدا است. این یک امر اثبات شده است. برای مثال خود شما امسال بیشتر به دنبال چی بوده اید و هستید؟ خونه، ماشین، پول، فضایل اخلاقی، عمل صالح و … . خب اگر به هر کدام از این ها برسید دیگر در خانه می نشینید و می گویید بس است راضی شدم یا دنبال بهتر و بیشتر آن هستید؟ اگر بگویند این منزل عالی مال شما اما منزل بهتری هم وجود دارد. خب شما آن بهتر را می خواهید دوباره. پس به انسان هر چه بدهند باز بهتر و بالاتر را می خواهد تا بی نهایت؛ یعنی حدی هم ندارد. او فقط به بی نهایت قانع می شود یعنی آنچه بالاتر نداشته باشد. خب این همان خدا است. فقط خدا از همه بالاتر و برتر است. فقط او است که تمام نمی شود. فقط او است که نقصی ندارد. پس شما اصولا دنبال خدا هستید. یعنی دنبال بی نهایت یا به قول فلاسفه کمال مطلق.
پس شما اینگونه خلق شده اید که خدا خواه باشید و مطلوب اصلی شما خدا است. خب؛ هر اخلاق یا عملی که با خداخواهی شما بیشتر جور در می آید همان را انتخاب کنید و تحقق ببخشید. خدا هم همین را از شما می خواهد. مشاهدا می کنید که این حرف درستی است: من باید همانی باشم که خدا مرا آفریده!
اما اینکه من بگویم خدا مرا انسانی عصبی قرار داده و اصلا ژنتیک و خانوادگی اینطور هستیم و به همین هم راضی باشم این فکر از شیطان است. انسان تفاوتش با دیگر مخلوقات در همین قابلیت تغییر و تکامل است دیگر؛ اگر خدا می خواست ما همین طور بمانیم خب ما را از جنس فرشته یا حیوان می آفرید که مقام و مرتبت ثابتی دارند. انسان آمده برای تغییر و هنر زندگی در همین تغییر ها است. اگر شما خانوادگی سخاوتمند بودید و شما هم اهل انفاق شدید خوب است اما هنری نکرده اید. هنر مال آنی است که بخیل تربیت شده اما با بخل خود مبارزه می کند و کم کم منش سخاوت را در خود زنده می کند. اگر فکر انسان این باشد که من تغییری نکنم همیشه عیوبش باقی خواهد ماند و این خواست شیطان است نه خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم السلام.
گاهی برخی گرایش ها و علایق و استعدادها در بنده و شما هست که ما را از دیگران متمایز می سازد. مثلا شما ذهن خوبی دارید و علاقه زیادی هم به فعالیت علمی دارید اما اهل هنر نیستید و مثلا استعداد نقاشی ندارید. حالا یکی می آید به شما می گوید بیا نقاش شو جامعه نیاز دارد و … خب اینجا می توانید به خودتان یا او بگویید خدا در من استعداد فعالیت علمی قرار داده نه نقاشی. لذا از من می خواهد من کار علمی کنم من که نباید به زور خودم را تغییر دهم؛ حد اقل لازم نیست. در اینجا هم اینگونه توجیه خوب است. یعنی ببینیم خدا در ما چه استعدادی قرار داده و همان را شکوفا کنیم. چون علاقه و توانایی هم داریم قطعا انشاء الله در آن موفق و سرآمد خواهیم شد. موفق باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد