خانه » همه » مذهبی » شکر بربلا

شکر بربلا


شکر بربلا

۱۳۹۳/۰۵/۱۵


۳۹۹ بازدید

ایا در ایه یا روایتی داریم که به هنگام بلا باید شکر کرد؟ ظاهرا سیره معصوم بر ان است که به هنگام بلا باید صبر کرد نه شکر زیرا مطمئن نیستیم که این بلا از روی لطف خداوند برای ما پدید امده باشد شاید از باب استدراج بوده باشد بنابراین شکر معنا ندارد
درسته؟

یکی از سنت های الهی امتحان و ابتلا می باشد. خداوند اراده کرده است که هر کسی را به نوعی امتحان کند؛ یکی را با فقر، دیگری را با ثروت، یکی به از دست دادن فرزند امتحان می شود و دیگری به داشتن فرزند! «و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین؛ و البته شما را به سختی ها، چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم و بشارت و مژده ی آسایش به صابران بده.» (سوره بقره، 155) و باز بعنوان مثال: حضرت یوسف (علیه السلام) به مکر زنان مصر و حضرت یقوب (علیه السلام) به فراغ از فرزند، مبتلا شدند.
پس اگر کسی تلاش لازم را برای رفاه مالی خود و فرزندانش انجام دهد و اهل دعا و اجتناب از معاصی نیز باشد، ولی با این همه به فقر گرفتار گردد، این جز امتحان الهی نیست. آیت الله قاضی (رحمة الله علیه) تا آخر عمر را با فقر سپری کردند.همگی دربرابراین بلایا شکرمیکردند.بلا در لغت یعنی امتحان ؛ و هیچ انسانی نیست که بلا نداشته باشد ؛ لکن بلا گاه از سنخ مشکلات است و گاه ازسنخ آسایش و راحتی ؛ و البته دانایان بهتر می دانند که بلای نوع دوم بسیار سختتر و خطرناکتر از نوع اوّل است.
طبق منطق قرآن کریم ، دنیا فقط و فقط جای تکلیف و امتحان می باشد ؛ و جز تکلیف و امتحان در آن چیزی نیست. دنیا سراسر دار امتحان است و هر انسانی که در آن وارد شود فقط و فقط برای امتحان می باشد ؛ و هر منظور دیگری نیز در میان باشد همگی در زیر چتر تکلیف و امتحان قرار می گیرد. لکن خیلی ها معنی امتحان را نمی دانند و خیال می کنند که امتحان فقط با سختیها و مصیبتهاست.در حالی که چنین نیست. خداوند متعال می فرماید: « امّا انسان هنگامى که پروردگارش او را براى آزمایش، اِکرام مى کند و نعمت مى بخشد مى گوید: «پروردگارم مرا گرامى داشته است. و امّا هنگامى که براى امتحان، روزیش را بر او تنگ مى گیرد مى گوید:«پروردگارم مرا خوار کرده است.». چنان نیست که شما مى پندارید؛ شما یتیمان را گرامى نمى دارید. و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمى کنید. و میراث را (از راه مشروع و نامشروع) جمع کرده مى خورید. و مال و ثروت را بسیار دوست دارید. چنان نیست که آنها مى پندارند. در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود. و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند. و در آن روز جهنم را حاضر مى کنند؛ (آرى) در آن روز انسان متذکّر مى شود؛ امّا این تذکّر چه سودى براى او دارد؟! » (الفجر:15 ـ 23)
بنا بر این ، همان گونه که مرگ عزیزان ، فقر ، بیماری ، نقص عضو و امثال این امور ، امتحان خدا هستند ، زنده بودن عزیزان ، ثروت ، سلامتی ، داشتن اعضای سالم و امثال آنها نیز امتحان الهی اند. و چه بسا کسانی که در امتحانات قسم دوم مردود می شوند تعدادشان بیشتر از کسانی باشد که در امتحانات قسم اوّل مردود می شوند. در امتحانات قسم اوّل بسیاری از افراد متوجّه خدا شده و از او مدد می جویند ولی در قسم دوم کمتر کسی هست که خدا را یاد کرده و شکر نعمت او کند. لذا خداوند متعال می فرماید:« وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ . ـــ و عدّه ی کمی از بندگان من شکرگزارند» (سبأ:13) ؛ و فرمود: « و او همان کسى است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد براى کسى که بخواهد متذکّر شود یا شکرگزارى کند»(الفرقان:62) . واقعاً چند نفر در عالم وجود دارند که خدا را به خاطر آفریدن شب و روز و خورشید و ماه شکر کنند؟ یا هر بار که والدین خود را می بینند خدا را یاد کرده و شکر گزار او باشند؟ در حالی که همه ی اینها نعمت خدا هستند و وظیفه ی آدمی این است که در برابر نعمت ، شکر گزار باشد.
3- خداوند در آیه12 سوره حدید می فرماید :
هیچ مصیبتى در زمین و در وجود شما واقع نمى شود مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه شما و زمین را بیافرینیم در کتاب (لوح محفوظ) ثبت است، و این امر براى خداوند آسان است (ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ) ».
آرى مصائبى که در زمین رخ مى دهد همچون زلزله ها و سیلها و طوفانها و آفات مختلف، و همچنین مصائبى که در نفوس انسانها واقع مى شود مانند مرگ و میرها، و انواع حوادث دردناکى که دامان انسان را مى گیرد همه آنها از قبل مقدر شده است، و در لوح محفوظ ثبت است.
ولى باید توجه داشت که مصائبى که در این آیه به آن اشاره شده، تنها مصائبى است که به هیچوجه قابل اجتناب نیست و مولود اعمال انسانها نمى باشد (و به تعبیر دیگر حصر در اینجا حصر اضافى است).
شاهد این سخن آنکه در آیه 30 سوره شورى مى خوانیم: وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ: هر مصیبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام داده اید، و بسیارى را نیز عفو مى کند! با توجه به اینکه آیات یکدیگر را تفسیر مى کنند، هنگامى که این دو آیه در برابر هم قرار گیرد نشان مى دهد مصائبى که دامنگیر انسان مى شود بر دو گونه است: مصائبى است که مجازات و کفاره گناهان او است و این مصائب بسیارند، ظلمها، بیدادگریها، خیانتها، انحرافات و ندانم کاریها و امثال آن سرچشمه بسیارى از مصائب خود ساخته ما است.
ولى بخشى از مصائب است که ما هیچگونه نقشى در آنها نداریم و به صورت یک امر حتمى و اجتناب ناپذیر دامان فرد یا جامعه اى را مى گیرد، حساب این دو از هم جدا است، و لذا بسیارى از انبیاء، و اولیاء و صلحاء گرفتار اینگونه مصائب مى شدند، این مصائب فلسفه دقیقى دارد که در بحثهاى خداشناسى و عدل الهى و مساله آفات و بلاها به آن اشاره کرده ایم.
لذا در حدیثى مى خوانیم: هنگامى که امام على بن الحسین ع را با غل و زنجیر وارد مجلس یزید کردند یزید رو به امام ع کرد و آیه سوره شورى را خواند: ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ (و مى خواست چنین وانمود کند که مصائب شما خانواده نتیجه اعمال خودتان است، و از این طریق زخم زبان بزند) اما امام فورا کلام او را نفى کرد و فرمود: کلا، ما نزلت هذه فینا، انما نزلت فینا: ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها: چنین نیست، این آیه در باره ما نازل نشده، آنچه در باره ما نازل شده آیه دیگرى است که مى گوید: هر مصیبتى در زمین یا وجود شما رخ دهد پیش از آفرینش شما در لوح محفوظ ثبت شده است (و فلسفه و حکمتى دارد)واستدراج از جهت لغوی یعنی به تدریج و پله پله کسی را پائین آوردن یا بالا بردن‌، و در اصطلاح به معنای این است که رتبه کسی را به تدریج پایین بیاورند تا جائی که شقاوت و بدبختی‌اش به نهایت برسد و به ورطه هلاکت بیافتد، این کار با تجدید نعمتی بعد از نعمت دیگر صورت می‌گیرد تا به وسیله التذاذ از نعمات‌، غفلت تشدید شود و شخص سزاوار عذاب شدید گردد. در سنت استدراج‌، نکته اصلی تجدید نعمت پس از نعمت دیگر می‌باشد، و طبعاً این امر مستلزم مهلت دادن نیز خواهد بود ؛ اما این حیثیت بالاصاله ملحوظ نظر نبوده است‌.استدراج دو لفظ قرآنی است که از آیات قرآن اقتباس شده است، آنجا که می فرماید:
وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ(182)
و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جائی که نمی دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.
وَ أُمْلی لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتینٌ(183)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد