خانه » همه » مذهبی » توقیعات چیست و صحّت صدور آن ها از سوى حضرت بقیّة الله (علیه السلام) چگونه مشخّص مى شود؟

توقیعات چیست و صحّت صدور آن ها از سوى حضرت بقیّة الله (علیه السلام) چگونه مشخّص مى شود؟


توقیعات چیست و صحّت صدور آن ها از سوى حضرت بقیّة الله (علیه السلام) چگونه مشخّص مى شود؟

۱۳۹۳/۰۵/۱۴


۵۷ بازدید

توقیعات چیست و صحّت صدور آن ها از سوى حضرت بقیّة الله (علیه السلام) چگونه مشخّص مى شود؟

پاسخ:

توقیع در لغت به معناى امضا کردن و مُهر کردن نامه است. توقیع السّلطان یعنى طغراى پادشاه.

در اصطلاح شیعى، نامه هایى است که مورد امضاى امام مى باشد که برخى کلماتِ خودِ آن امام است و برخى املاى آن حضرت و نوشته ى اشخاص مورد وثوق ایشان.

در دوران سخت دو غیبت صغرى و کبرى، ارتباط مستقیم با امام عصر (علیه السلام) امکان ندارد. برخى از یاران امام (علیه السلام)از طریق توقیعات پیام هاى حضرت را به مردم ابلاغ مى کردند.

توقیعات چیست و صحّت صدور آن ها از سوى حضرت بقیّة الله (علیه السلام) چگونه مشخّص مى شود؟

پاسخ:

توقیع در لغت به معناى امضا کردن و مُهر کردن نامه است. توقیع السّلطان یعنى طغراى پادشاه.

در اصطلاح شیعى، نامه هایى است که مورد امضاى امام مى باشد که برخى کلماتِ خودِ آن امام است و برخى املاى آن حضرت و نوشته ى اشخاص مورد وثوق ایشان.

در دوران سخت دو غیبت صغرى و کبرى، ارتباط مستقیم با امام عصر (علیه السلام) امکان ندارد. برخى از یاران امام (علیه السلام)از طریق توقیعات پیام هاى حضرت را به مردم ابلاغ مى کردند.

از باب نمونه (۱): شیخ مورد اطمینان ابوعمرو عَمْرى ـ که رحمت خدابراوباد ـ گوید:

ابن ابى غانِم قزوینى و گروهى از شیعیان درباره ى (جانشین) حضرت عسکرى (علیه السلام) مشاجره و اختلاف کردند.

ابن ابى غانم گفت: ابومحمّد (امام عسکرى (علیه السلام)) از دنیا رفت و جانشینى ندارد. بعد در همین باره نامه اى نوشتند و به ناحیه ى مقدّسه فرستادند و اختلاف خود را بازگو نمودند.

جواب نامه ى آنها به خطّ آن حضرت ـ که درود خدابر او و پدرانش باد ـ رسید:

به نام خداوند بخشاینده ى مهربان

«خداوند ما شما را از فتنه ها محفوظ دارد و به ما و شما روح یقین موهبت فرماید و از فرجامى زشت و بد پناه دهد! همانا خبر شکّ و شبهه ى گروهى از شما در دین به من رسید و از تردیدى که درباره ى اولیاى امرشان به دل آنان راه پیدا کرده است خبردار شدیم. از این جهت به خاطر شما، نه به خاطر خودمان، اندوهگین گشتیم و درباره ى شما، نه درباره ى خودمان، بدحال شدیم؛ زیرا که خدا با ماست و با بودن او نیازى به دیگرى نداریم و حق با ماست و از این که کسى از ما برگردد ترسى نداریم. ما ساخته شده هاى پروردگارمان هستیم و آفرینش بعد از ما ساخته شده هاى ماست.»(۲)

ملاحظه مى کنیم که در این جا حضرت درباره ى حقّانیت جانشینى و امامت خود تصریح کرده اند.

نمونه ى دیگر در قرن اخیر است که به سوى سیّد ابوالحسن اصفهانى توقیعى صادر شده توسّط شیخ محمّد شریعت شوشترى که متن آن چنین است که(۳)

«قُل لَهُ: أرْخِصْ نَفْسَکْ، وَ اجْعَلْ مَجْلِسَکَ فی الدِّهْلیزِ، وَ اقْضِ حوائِجَ النّاس، نَحْنُ نَنْصُرُکَ.»

«به او بگو: خودت را براى مردم ارزان کن (در دست رس همه قرار بده). محلّ نشستنت را دهلیز خانه انتخاب کن و حاجت هاى مردم را برآور؛ ما یارى ات مى کنیم.»

دلیل صحّت صدور توقیعات از سوى حضرت بقیّة الله أرواحنافداه مورد اعتماد بودن شخصیّت نایبان و راویان آن هاست که تمامى دانشوران و هم عصران به وثاقت آنان تصریح کرده اند.

راوى توقیع اوّل «ابو عمرو عثمان بن سعید عَمرى» است. درباره ى او به کلمة الإمام المهدی، ص ۱۳۹ و در مورد راوى دوم «سیّد ابوالحسن اصفهانى» به ص ۵۵۹ همین کتاب مراجعه شود.

دلیل دیگر صحّت انتساب این توقیعات به حضرت ولىّ عصر (علیه السلام) پیش گویى هایى است که در پاره اى از آن ها آمده است.

به عنوان، نمونه، شیخ کلینى از قاسم بن علاء چنین آورده است:

درباره ى حوائج و خواسته هایم، به حضرت بقیّة الله (علیه السلام) سه بار نامه نوشتم و نیز اظهار داشتم که من مردى سالمندم و فرزندى ندارم. آن حضرت جواب خواسته هایم را فرمودند؛ امّا درباه ى فرزند جوابى ندادند. براى بار چهارم به آن حضرت نوشتم و استدعا کردم که دعا کند تا خداوند فرزندى به من عطا فرماید. حضرتش پاسخ مرا داد و خواسته هایم را نوشت و جمله ى آن حضرت در این باره چنین بود:

«خداوندا! به او پسرى روزى فرما تا چشمش به او روشن شود و همین جَنین را که همسرش به او باردار است پسر قرار ده.» نامه ى آن حضرت رسید و نمى دانستم که همسرم باردار است. به خانه رفتم و از وى پرسیدم. توضیح داد که مشکلش حل شده است. پس از مدّتى پسرى به دنیا آورد. این حدیث را حِمْیرى نیز روایت کرده است.(۴)

نمونه ى دیگر:

علىّ بن حسین بن بابویه با ابوالقاسم حسین بن روح ملاقات و از او سؤالاتى کرد. سپس نامه اى را براى حسین بن روح نوشت که توسّط علىّ بن جعفر بن اَسْود براى او فرستاد و خواست که نامه اش را ـ که در آن اشتیاق خود را به داشتن فرزندى ابراز کرده بود ـ به محضر صاحب الأمر که درودبراوباد برساند. آن حضرت در جوابش نوشت:

«ما براى تو این مورد را از خداوند خواستیم و دعا کردیم. به زودى دو پسر نیکوکار و خوب روزى تو خواهد شد.»

چندى بعد، ابوجعفر و ابو عبدالله متولد گردیدند ، ابوعبدالله حسین بن عبیدالله مى گفت: از ابوجعفر (شیخ صدوق) شنیدم که مى گفت: من به دعاى حضرت صاحب الأمر (علیه السلام) متولّد شده ام و به این افتخار و مباهات مى نمود.(۵)

نمونه ى سوم:

ابو غالب احمدبن محمّد بن سلیمان زُرارى گفت: مدّتى قبل نامه اى به آن حضرت نوشتم و درخواست کردم که قطعه ملک مرا (به هدیه) بپذیرد و آن موقع مقصودم تقرّب و نزدیکى به خداوند عزیز و بزرگ نبود؛ بلکه مایل بودم با نوبختى ها آمیزش و رفت و آمد داشته باشم و در شؤون و مناصب دنیوى در ردیف آنان قرار گیرم. پس جوابم داده نشد. در این مطلب اصرار کردم. آن حضرت به من نوشت:

«اِخْتَرْ مَنْ تَثِقُ بِه فَاکْتُبِ الضَّیْعَةَ بِاسْمِهِ فَإنَّکَ تَحْتاجُ إلَیها.»

«کسى را که به او اطمینان دارى برگزین و ملک را به نام او ثبت کن؛ زیرا بدان محتاج خواهى شد.»

پس آن را به نام ابوالقاسم موسى بن حسن زجوزجى برادرزاده ى ابوجعفر ـ که خدا او را بیامرزد ـ ثبت نمودم؛ زیرا که مورد اطمینان من بود و میزان دیانت و دارایى او را مى دانستم.

چندى نگذشت که بادیه نشینان مرا اسیر کردند و ملکى را که داشتم غارت کردند و حدود هزار دینار از غلّات و چارپایان و وسایلم را بردند. مدّتى در اسارت ایشان بودم تا آن که خودم را به صد دینار و هزار و پانصد درهم خریدم و حدود پانصد درهم براى مزد مأموران و فرستادگان نیز از من گرفتند. آن گاه که از چنگ آن ها خلاص شدم، به آن ملک نیازمند شدم و آن را فروختم.(۶)

مى بینیم که در تمام این موارد پیش گویى امام أرواحنافداه به وقوع پیوسته و صحّت صدور توقیعات تأیید گردیده است.

براى دیدن توقیعات، مراجعه کنید به:

ـ کلمة الإمام المهدی (فارسى): ۱۸۹ ـ ۴۴۷.

ـ کلمة الإمام المهدی (عربى): ۱۴۳ ـ ۲۵۸.

ـ بحارالأنوار (عربى) ۵۳: ۱۵۰ ـ ۱۹۸.

ـ کمال الدّین (عربى) ۲: ۴۸۲ ـ ۵۲۳.

ـ غیبت شیخ طوسى (عربى): ۱۷۲ ـ ۱۹۹.

ـ ترجمه ى صحیفة المهدی (فارسى): ۳۲۷ ـ ۳۵۴.

ـ فرهنگ موعود: ۶۲ ـ ۶۳ واژه ى توقیع.

ـ إلزام الناصب (عربى) ۱: ۴۳۵ ـ ۴۶۹.

ـ روزگار رهایى ۲: ۱۲۸۵ ـ ۱۲۸۶ (فهرست توقیعات).

ـ حیاة الإمام محمّد المهدی: ۶۵ ـ ۹۰.

ـ المختار من کلمات الإمام المهدی (علیه السلام).

ـ منتخب الأنوار المضیئة: ۱۱۸ ـ ۱۳۴.

ـ الصحیفة المهدیَّة: ۲۲۳ ـ ۲۵۷.

——————————————————————————–

پى نوشت ها:

(۱) – کلمة الامام المهدى، ص۳۰۰.

(۲) – احتجاج، ابومنصور احمد بن ابى طالب طبرسى، ج ۲، ص ۲۷۷ ـ ۲۷۹، چاپ نجف، ۱۳۸۶ق

(۳) – کلمة الامام المهدى، ص ۵۶۵.

(۴) – بحارالأنوار؛ ج ۵۱، ص ۳۰۳ ـ ۳۰۴.

(۵) – بحارالأنوار؛ ج ۵۱، ص ۳۰۶ و ۳۰۷؛ به نقل از فهرست نجاشى.

(۶) – الغیبة؛ محمّدبن حسن طوسى، ص ۱۸۶، مکتبة نینوى تهران.

منبع : یاد محبوب؛ سید حسین حسینی

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد