شکست آمریکا در سوریه؛ تثبیت افول سلطه واشنگتن در نظام بینالملل
۱۳۹۳/۰۵/۱۲
–
۵۸ بازدید
شکست آمریکا در سوریه؛ تثبیت افول سلطه واشنگتن در نظام بینالملل
ناتوانی آمریکا در حمله به سوریه و تغییر حکومت این کشور باعث تثبیت ضعف واشنگتن در نظام بینالمللی شده است.
جهان اکنون با بحرانهای مختلف با پراکندگی جغرافیایی زیاد روبرو است. سوریه، عراق، لیبی، غزه، اوکراین، نیجریه، سودان جنوبی، آفریقای مرکزی و… از جمله بحرانهایی هستند که قدرتهای منطقهای و بین المللی را درگیر خود کردهاند.
شکست آمریکا در سوریه؛ تثبیت افول سلطه واشنگتن در نظام بینالملل
ناتوانی آمریکا در حمله به سوریه و تغییر حکومت این کشور باعث تثبیت ضعف واشنگتن در نظام بینالمللی شده است.
جهان اکنون با بحرانهای مختلف با پراکندگی جغرافیایی زیاد روبرو است. سوریه، عراق، لیبی، غزه، اوکراین، نیجریه، سودان جنوبی، آفریقای مرکزی و… از جمله بحرانهایی هستند که قدرتهای منطقهای و بین المللی را درگیر خود کردهاند.
آمریکا از جمله بازیگران اصلی نظام جهانی است که تقریبا در همه این بحرانها دخیل است. اما جنس مداخلات و اثرگذاری این کشور بر بحرانها همانند گذشته نیست و میتوان گفت که واشنگتن خود به یک بازیگر سردرگم و تاثیر پذیر در عرصه بینالمللی تبدیل شده است.
کارشناسان و استراتژیستهای بین المللی همواره تاکید کردهاند که از آغاز قرن بیست و یکم قدرت و سلطه آمریکا در عرصه بینالمللی رو به افول گذاشته است. طی سالهای گذشته اغلب ناظران و تحلیلگران بین المللی بر روند نزولی قدرت آمریکا صحه گذاشتند.
مطلب پیش رو بر این عقیده است که قواعد و روندهای حاکم بر نظام بین المللی در حال حاضر به گونهای است که باید گفت افول و نزول سلطه و هژمونی آمریکا تثبیت شده است و سرآغاز آن ناتوانی آمریکا در حمله به سوریه بود.
با گذشت چند ماه از انتخابات ریاست جمهوری سوریه و تثبیت موقعیت بشار اسد در سوریه اکنون تصویر واضحتری از جنگ ائتلاف مخالفان داخلی و خارجی علیه دمشق میتوان ترسیم نمود.
واشنگتن از آغاز جنگ در سوریه به دنبال ساقط کردن حکومت بشار اسد به عنوان یک حلقه اصلی در زنجیره مقاومت در خاورمیانه برآمد و در این راه تلاش کرد بدون مداخله نظامی و با استفاده از نیروهای معارض به این مهم دست یابد. با گذشت 2 سال از جنگ علیه سوریه تحولات سیاسی و میدانی نبرد در سوریه به گونه ای پیش رفت که نشان داد دولت و ارتش سوریه در برابر ائتلاف معارضانی که تحت حمایت مالی و تسلیحاتی کشورهای غربی و عربی است مقاوم است.
به دنبال شکست این سناریو، ائتلاف بین المللی مخالف بشار اسد به رهبری آمریکا با طرح سناریوی دیگری به دنبال دخالت نظامی برای یک سره کردن سرنوشت حکومت سوریه برآمدند تا جایی که جهان یک هفته پر التهاب را برای شروع عملیات نظامی ارتش آمریکا علیه سوریه پشت سر گذاشت اما در نهایت باراک اوباما از حمله به سوریه منصرف شد.
باراک اوباما حمله به سوریه را منوط به مجوز کنگره کرد حال آنکه بدون کسب چنین مجوزی نیز میتوانست از اختیارات قانونی خود برای حمله به سوریه استفاده کند. در نهایت توافق مسکو و واشنگتن برای نابودی سلاحهای شیمیایی سوریه سایه جنگ را از سوریه دور کرد و تب و تاب آمریکا برای حمله به دمشق فروکش کرد.
آمریکا به دلیل ناتوانی در حمله به سوریه هدف خود در سوریه را 180 درجه تغییر داد. هدف غایی آمریکا ساقط کردن حکومت بشار اسد بود اما ناتوانی نظامی، لجستیکی و سیاسی این کشور باعث شد از تغییر حکومت سوریه به نابودی انبارهای شیمیایی این کشور رضایت دهد.
تصمیم باراک اوباما در عدم حمله به دمشق و تردیدهای کاخ سفید همانند یک دومینو شکستهای متوالی آمریکا در عرصه سیاست خارجی را به دنبال داشت تا جایی که میتوان از آن به عنوان نقطه تثبیت افول هژمونی آمریکا در عرصه نظام بینالملل یاد کرد. در واقع سوریه نقطه عطفی در تاریخ روابط بین الملل محسوب میشود، جاییکه نظام بین الملل از سنگینی سلطه یکجانبه آمریکا کاملا شانه خالی کرد.
به دنبال حوادث سوریه، بحران اوکراین هم براین فرضیه صحه گذاشت. آمریکا با براندازی کودتاگونه حکومت ویکتور یانوکوویچ رئیس جمهور سابق اوکراین موفق شد این کشور را از اردوگاه روسیه خارج کند اما ولادیمیر پوتین با استفاده از ضعف آمریکا در نظام بینالمللی بلافاصله شبه جزیره کریمه را به خاک روسیه الحاق کرد و اوکراین را گرفتار در منجلاب، تقدیم غرب و آمریکا کرد. در جریان الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه واشنگتن فقط نظاره کرد و علیرغم عقب نشینی مسکو از مرزهای اوکراین آمریکا و متحدانش در مدیریت بحران در این کشور شکست خوردند و دولت کییف همچنان بی ثبات و شکننده روی دست غرب باقیمانده است. همین بی ثباتی و ضعف بود که باعث شد در قلب اروپا و بر فراز اوکراین یک هواپیمای مسافربری با موشک ساقط شود، همه سرنشیان آن کشته شوند و دولتهای غربی حتی نتوانند اثبات کنند که مقصر این حادثه کیست و هفتهها بعد از سقوط آن از جمع کردن بقایای اجساد ناتوان باشند.
شاخص دیگری که برای تثبیت افول هژمونی آمریکا باید بدان اشاره کرد بحران در غزه و حمله اسرائیل متحد اصلی آمریکا به نوار غزه است. آمریکا در جنگ غزه تلاش کرد که از نفوذ خود بر تل آویو نهایت استفاده را ببرد و با اعزام جان کری وزیر خارجه خود به منطقه و ارائه یک طرح آتش بس ضمن تامین منافع متحد خود نقش یک میانجی را بازی کند و از این راه نفوذ و تسلط خود را بر منطقه خاورمیانه نشان دهد. با این حال طرح آتش بس واشنگتن نه تنها کارساز نبود بلکه رد آن از سوی اسرائیل نشان داد که آمریکا حتی بر روی متحدان خود نیز دیگری نفوذی ندارد. نخست وزیر اسرائیل با رد طرح آتش بس واشنگتن تاکید کرد که فقط طرح قاهره را برای توقف جنگ علیه غزه میپذیرد.
به مجموعه افتضاحات سیاست خارجی آمریکا باید مساله بازرسی بدنی از وزیر خارجه این کشور قبل از دیدار عبدالفتاح السیسی نیز اضافه کنیم. جان کری قبل از ورود به کاخ ریاست جمهوری مصر برای رایزنی درباره طرح آتش بس خود از سوی محافظان السیسی مورد بازرسی بدنی قرار گرفت. مسالهای که پیش از آن هرگز برای یک وزیر خارجه آمریکا رخ نداده بود.
اکنون حتی متحدان سنتی آمریکا نیز اعتمادی به حمایت این کشور در مسائل مختلف ندارند. بسیاری از کشورهای عربی از جمله عربستان پس از عدم حمله ارتش آمریکا به سوریه رویکرد سیاست خارجی خود را عوض کردند و آن را بر پایه استقلال بیشتر و اتکای کمتر به واشنگتن تنظیم و تلاش کردند رویکرد تازهای را در قبال مسائل مختلف از جمله سوریه در پیش بگیرند و به دنبال روابط نزدیکتر با ایران باشند. قاهره که از متحدان واشنگتن محسوب میشد حتی با روی کار آمدن فردی که شباهت زیادی به حسنی مبارک دارد به سمت روسیه گرایش پیدا کرده است، وزیر خارجه آمریکا را بازرسی بدنی میکند و نقش میانجی را برای اسرائیل بازی میکند.
– See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930512001178#sthash.PBAAPRUM.dpuf