قوی ترین طلسمات+قویترین دعا و طلسم+قوی ترین کتاب طلسم و دعانویسی مطالب مذهبی+طلسم سیاهی و طلاق+طلسم احضار محبت معشوق+دانلود کتاب طلسم محبت و طلاق قوی
حضرت سلیمان – ملکه سبا – بلقیس- آیه ۳۸ سوره نمل
۱۳۹۳/۰۵/۰۶
–
۱۹۷۷ بازدید
]جکمت اینکه سلیمان خواست تخت ملکه ی سبا رو بیاره چی بود؟ چرا تخت ملکه سبا؟ و چرا خواست که توی آینه آب ببینه و مجبور بشه دامن رو از ساق پاش بالا بگیره؟ من منظور و مقصود حضرت سلیمان رو نمی فهمم!!!
با سلام و ادب و سپاس از ارتباط شما و آروزی قبولی اعمال و عبادات شما در این ماه رحمت
الف . هدف عمده حضرت سلیمان از حاضر کردن تخت ملکه سبا بیان این مطلب به ملکه سبا و همراهان و پیروانش بود که او یک فرد عادى و پادشاه نیست، او به راستى فرستاده خدا است و حکومتش نیز یک حکومت الهى است و آنها با دیدن لشگر عظیم آن حضرت که عازم سرزمین سبا بود فهمیدند که نه تنها قادر بر مقابله نظامى با او نیستند بلکه اگر فرضا بتوانند مقابله کنند به احتمال قوى مقابله با یک پیامبر پر قدرت الهى است. وقتی که ملکه سبا با عده اى از اشراف قومش تصمیم گرفتند به سوى سلیمان بیایند و شخصا این مساله مهم را بررسى کنند تا معلوم شود سلیمان چه آئینى دارد؟ این خبر از هر طریقى که بود به سلیمان رسید، و سلیمان تصمیم گرفت در حالى که ملکه و یارانش در راهند قدرت نمایى شگرفى کند تا آنها را بیش از از پیش به واقعیت اعجاز خود آشنا، و در مقابل دعوتش تسلیم سازد.
لذا سلیمان رو به اطرافیان خود کرد و گفت: اى گروه بزرگان! کدامیک از شما توانایى دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من بیایند و تسلیم شوند براى من بیاورید؟ (قالَ یا أَیُّهَا الْمَلَؤُا أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ).
روشن است که هدف سلیمان از این برنامه چه بود؟ او به اصطلاح مى خواست ضرب شستى نشان دهد و کار فوق العاده مهمى انجام گیرد، تا راه را براى تسلیم بى قید و شرط آنها و ایمانشان به قدرت اللَّه هموار سازد، و نیاز به حضور در میدان نبرد و خونریزى نباشد.
او مى خواست ایمان به اعماق وجود ملکه سبا و اطرافیانش راه یابد تا سایرین را نیز دعوت به تسلیم و پذیرش ایمان کنند.
تفسیر نمونه، ج 15، ص: 468
ب. علت حاضر کردن تخت بلقیس این بود که این تخت به تعبیر قران خیلی بزرگ و عظیم بود ( و لها عرش عظیم ) و حاضر کردن آن در کمتر از چشم به همزدن آنهم از فاصله بسیار زیاد بیانگر قدرت عظیم الهی حضرت سلیمان ع بود . از این گذشته در تواریخ آمده است که او تخت گرانبهاى خود را در جاى محفوظى، در قصر مخصوص خود در اطاقى که مراقبان زیاد از آن حفاظت مى کردند و درهاى محکمى داشت، قرار داده بود.
ج. اما علت داخل کردن ملکه سبا به حیاط قصر و اینکه ملکه سبا وقتی آن صحنه را دید، گمان کرد نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه کرد تا از آن آب بگذرد این است که حضرت سلیمان ع براى تسلیم کردن ملکه سبا که تمام قدرت و عظمت خود را در تخت و تاج زیبا و کاخ باشکوه و تشکیلات پر زرق و برق مى بایست صحنه اى به او نشان دهد که تمام دستگاه تجملاتیش در نظر او حقیر و کوچک شود، و این نقطه عطفى در زندگى او براى تجدید نظر در میزان ارزشها و معیار شخصیت گردد؟! چه مانعى دارد که به جاى دست زدن به یک لشکرکشى پر ضایعه و توأم با خونریزى، مغز و فکر ملکه را چنان مبهوت و مقهور کند که اصلا به چنین فکرى نیفتد، بخصوص اینکه او زن بود و به این گونه مسائل تشریفاتى اهمیت مى داد.
مخصوصا بسیارى از مفسران تصریح کرده اند که سلیمان پیش از آنکه ملکه سبا به سرزمین شام برسد دستور داد چنین قصرى بنا کردند، و هدفش نمایش قدرت براى تسلیم ساختن او بود؟ این کار نشان مى داد قدرت عظیمى از نظر نیروى ظاهرى در اختیار سلیمان است که او را به انجام چنین کارهایى موفق ساخته است.
به تعبیر دیگر این هزینه در برابر امنیت و آرامش یک منطقه وسیع و پذیرش دین حق، و جلوگیرى از هزینه فوق العاده جنگ، مطلب مهمى نبود.
تفسیر نمونه، ج 15، ص: 482
الف . هدف عمده حضرت سلیمان از حاضر کردن تخت ملکه سبا بیان این مطلب به ملکه سبا و همراهان و پیروانش بود که او یک فرد عادى و پادشاه نیست، او به راستى فرستاده خدا است و حکومتش نیز یک حکومت الهى است و آنها با دیدن لشگر عظیم آن حضرت که عازم سرزمین سبا بود فهمیدند که نه تنها قادر بر مقابله نظامى با او نیستند بلکه اگر فرضا بتوانند مقابله کنند به احتمال قوى مقابله با یک پیامبر پر قدرت الهى است. وقتی که ملکه سبا با عده اى از اشراف قومش تصمیم گرفتند به سوى سلیمان بیایند و شخصا این مساله مهم را بررسى کنند تا معلوم شود سلیمان چه آئینى دارد؟ این خبر از هر طریقى که بود به سلیمان رسید، و سلیمان تصمیم گرفت در حالى که ملکه و یارانش در راهند قدرت نمایى شگرفى کند تا آنها را بیش از از پیش به واقعیت اعجاز خود آشنا، و در مقابل دعوتش تسلیم سازد.
لذا سلیمان رو به اطرافیان خود کرد و گفت: اى گروه بزرگان! کدامیک از شما توانایى دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من بیایند و تسلیم شوند براى من بیاورید؟ (قالَ یا أَیُّهَا الْمَلَؤُا أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ).
روشن است که هدف سلیمان از این برنامه چه بود؟ او به اصطلاح مى خواست ضرب شستى نشان دهد و کار فوق العاده مهمى انجام گیرد، تا راه را براى تسلیم بى قید و شرط آنها و ایمانشان به قدرت اللَّه هموار سازد، و نیاز به حضور در میدان نبرد و خونریزى نباشد.
او مى خواست ایمان به اعماق وجود ملکه سبا و اطرافیانش راه یابد تا سایرین را نیز دعوت به تسلیم و پذیرش ایمان کنند.
تفسیر نمونه، ج 15، ص: 468
ب. علت حاضر کردن تخت بلقیس این بود که این تخت به تعبیر قران خیلی بزرگ و عظیم بود ( و لها عرش عظیم ) و حاضر کردن آن در کمتر از چشم به همزدن آنهم از فاصله بسیار زیاد بیانگر قدرت عظیم الهی حضرت سلیمان ع بود . از این گذشته در تواریخ آمده است که او تخت گرانبهاى خود را در جاى محفوظى، در قصر مخصوص خود در اطاقى که مراقبان زیاد از آن حفاظت مى کردند و درهاى محکمى داشت، قرار داده بود.
ج. اما علت داخل کردن ملکه سبا به حیاط قصر و اینکه ملکه سبا وقتی آن صحنه را دید، گمان کرد نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه کرد تا از آن آب بگذرد این است که حضرت سلیمان ع براى تسلیم کردن ملکه سبا که تمام قدرت و عظمت خود را در تخت و تاج زیبا و کاخ باشکوه و تشکیلات پر زرق و برق مى بایست صحنه اى به او نشان دهد که تمام دستگاه تجملاتیش در نظر او حقیر و کوچک شود، و این نقطه عطفى در زندگى او براى تجدید نظر در میزان ارزشها و معیار شخصیت گردد؟! چه مانعى دارد که به جاى دست زدن به یک لشکرکشى پر ضایعه و توأم با خونریزى، مغز و فکر ملکه را چنان مبهوت و مقهور کند که اصلا به چنین فکرى نیفتد، بخصوص اینکه او زن بود و به این گونه مسائل تشریفاتى اهمیت مى داد.
مخصوصا بسیارى از مفسران تصریح کرده اند که سلیمان پیش از آنکه ملکه سبا به سرزمین شام برسد دستور داد چنین قصرى بنا کردند، و هدفش نمایش قدرت براى تسلیم ساختن او بود؟ این کار نشان مى داد قدرت عظیمى از نظر نیروى ظاهرى در اختیار سلیمان است که او را به انجام چنین کارهایى موفق ساخته است.
به تعبیر دیگر این هزینه در برابر امنیت و آرامش یک منطقه وسیع و پذیرش دین حق، و جلوگیرى از هزینه فوق العاده جنگ، مطلب مهمى نبود.
تفسیر نمونه، ج 15، ص: 482