۱۳۹۳/۰۵/۰۵
–
۷۲ بازدید
باتوجه به اینکه شیطان از راه های مختلف واردمیشود.بعضی وقتها از راهی که گمان نمیبری تاجایی که دچارسرگردانی میشویم وتشخیص راه راست برایت سخت میشود.چه کنم آنقدرمجهزبه سلاح ایمان باشم که بصیرت نسبت به گناه پیداکنم ومهم ترازهمه اراده قوی برترک گناه پیداکنم؟
از اینکه به این مجموعه اعتماد کرده و مشکلتان را با ما در میان گذاشتهاید از شما متشکریم و امیدواریم با بیان نکاتی که در این نوشتار آمده، دریچهای جهت حل مشکلتان به سویتان گشوده شود.
پاسخ پرسش اول شما در حقیقت این مطلب است که چه کنیم تا به فرقان دست پیدا کنیم؟
این حالت به خاطر ضعف بصیرت دینی و صفت فرقان به معنای تمییز حق از باطل میباشد. یعنی انسان بتواند به قدرتی دست پیدا کند که حق را از باطل باز شناسد و اسیر باطل و انحراف نگردد. رسیدن به بصیرت نیازمند علم و شناخت حق و باطل و رعایت تقوا است. قرآن کریم به عنوان برنامه سعادت مسلمین بر اساس جامعیتی که دارد به این نکته نیز اشاره کرده و در پاسخ به این پرسش میفرماید: «من یتق الله یجعل لکم فرقانا» (کسی که تقوای الهی پیشه کند برای او فرقان قرار داده میشود)؛ اگر به این آیه نیک بنگریم اعطای فرقان مستلزم رعایت تقوای الهی قلمداد شده است.
تقوا آثار و برکات زیادی دارد و در بسیاری از آیات قرآن کریم به این آثار اشاره شده است، به طور مثال در آیه دیگری میفرماید: «من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب» (کسی که تقوای الهی پیشه کند برای او راه گریز از کارها را قرار داده و روزی بی حساب به او میدهیم)؛ تقوای الهی چنین است که انسان در هیچ جا در نمیماند و همواره در هر کاری موفق است.
اما سوال اینجاست که تقوای الهی به چه معناست و چگونه میتوان به آن رسید؟ در پاسخ به این سوال باید گفت تقوای الهی به معنای رعایت حرمت پروردگار است. برخی تقوای را خدا ترسی معنا میکنند که شاید در برخی از موارد خدا ترسی بار منفی داشته و از عشق و محبت به خداوند به دور باشد. اما اگر به معنای رعایت حریم دوست معنا شود دیگر چنین بار منفی نیز نخواهد داشت.
بر طبق فرمایشات عرفای بنامی چون آیت الله بهجت رحمة الله علیه تقوا به معنای انجام واجبات و ترک محرمات در قدم اول است. کسی که بتواند تقوای الهی را با فراگیری واجبات خود و عمل به آن ها و فراگیری محرمات الهی و ترک آن ها رعایت کند قدم بزرگی را در تقوا بردارد. البته در ابتدای کار عمل به همین واجباتی که از آن مطلع است و ترک محرماتی که به آن علم دارد نیز قدم بزرگی است؛ چنان که در حدیث آمده است: «من عمل بما علم، علمه الله ما لم یعلم» (کسی که عمل به دانسته هایش کند پروردگار ندانسته ها را نیز به او میآموزد) اگر بخواهیم عوامانه چنین حدیثی را معنا کنیم باید بگوییم خداوند میشود استاد چنین شخصی و چه استادی از خداوند بهتر.
با توجه به اینکه گناهان نیز در شمار باطل است باید گفت تنها راه شناخت معاصی رسیدن به تقوای الهی میباشد. اگر کسی تقوای الهی را رعایت کند میتواند به چنین شناختی دست پیدا کند و هر چه میزان تقوا بیشتر باشد قیح گناهان در نظر شخص بیشتر جلوه مینماید.
و اما راههای کسب اراده برای ترک گناه:
نخستین راه این است که بنده حضور خداوند را در تمام شئون و مراحل زندگىاش درک کرده، خود را در پیشگاه و مَنظر خداوند بنگرد؛ لذا عبادت آگاهانه و عاشقانه مؤثرترین طریق وصول به این مرتبه است.
دومین راه، تقویت محبت و ارادت قلبى نسبت به خداوند بزرگ است. با دقت در رسالت و سیره انبیاء – این قافله سالاران کاروان بشریت – پى مىبریم ایشان واسطه محبت الهى بودهاند.
امام سجاد علیه السلام نقل مى فرمایند که خداوند به موسى کلیم وحى کرد: «موسى! کارى کن که آفریدههاى من، مرا دوست بدارند و خلق را محبوب من ساز!» جناب موسى علیه السلام پرسید: «پروردگار من! چگونه این کار را انجام دهم؟ فرمود: نعمت هاى ظاهرى و باطنى مرا به یادشان آور!». علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 2 (کتاب العلم)، ص 4، چاپ بیروت.
وقتى مردم نسبت به نعمتهاى مادى و معنوى معرفت پیدا کنند، محبت نهفته ایشان به خداوند روزىدهنده و نعمترسان، بیدار مىشود. وقتى محبت درونى برانگیخته شد، مردم مطیع خدا مىگردند. آنگاه که مطیع شدند، نه تنها گرد گناه نمىگردند، بلکه به این وسیله محبوب خدا نیز مىشوند.
آن که به جاى محبت الهى، علاقهها و تعلقهاى کمارزش و ناپایدار در دلش رسوخ کرده، از هیچ خطایى در امان نیست. هر فریبایى، چشم و گوش و دلش را خواهد ربود و صبر و تحمل نخواهد کرد. اما آن که دلش را مالامال از حب خداوند ساخته، اگر با گناهى روبرو شود، یوسفوار خفت زندان را از ارتکاب گناه، دوستتر خواهد داشت. یوسف (12)، آیه 33 «یوسف گفت: پروردگارا: زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوى آن مىخوانند…».
سومین راه، توجه به قدرت و عظمت پروردگار در گستره هستى است.
پرهیزکاران براى خداوند چنان عظمتى قائلند که به غیر او اعتنا نمىکنند. همین موضوع ایشان را در مقابله با خواستههاى نفسانى و وسوسههاى شیطانى غلبه مىدهد.
امام على علیه السلام در نامه معروف خود به مالک اشتر مىفرمایند: «هر گاه شکوه فرمانروایى، به نخوت و خودبزرگ بینى دچارت سازد، در بزرگى مُلک خدا و نیرویش ژرف بنگر که چگونه با تو، بر تو تسلّط دارد و بند بند وجودت – بیش از آنچه خود در اختیار دارى – در اختیار او باشد که این بىتردید نافرمانىات را رام مىکند و بر تندروىهایت مهار مىزند و آنچه از خردت گریخته است، به سویت باز مىگرداند». نهج البلاغه، دشتى، نامه 53، ص 14.
راهکار چهارم، اندیشیدن درباره مرگ و عواقب گناه است.
اگر آدمى به هنگام گناه به این موضوع توجه کند که ممکن است در همان حال، مرگ او فرارسد، آیا باز تمرّد و سرپیچى و عصیان خواهد کرد؟!
مشکل عمده مجرمان و خطاکاران این است که نسبت به مرگ و عواقب اعمال ناشایست، معرفت و یقین شایستهاى کسب نکردهاند.
آیا مرگی که در پى مىآید، براى دست کشیدن از گناه و روآوردن به طاعت، کافى نیست؟!
«حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ…»؛مؤمنون (23)، آیات 99 و 100.؛ «وقتى که مرگ گنهکار فرا مىرسد، مىگوید: خدایا مرا به دنیا بازگردان. شاید با اعمال شایسته کارهاى بد خویش را جبران کنم…».
موارد دیگرى نیز در دورى از گناه مؤثر است و ما ازا ین جهت که در رده پایینترى از مراتب فوق قرار دارند، فقط به ذکر عناوین آنها اکتفا مىکنیم:
– مطالعه پیوسته در عوالم پس از مرگ و احوال برزخ و قیامت.
– مطالعه پیرامون عواقب وخیم گناهان.
– ارتباط پیوسته و قلبى با خداوند، خواندن قرآن، دعاها، نماز شب و… البته با توجه و حال.
– پرورش روحیه تعبّد آگاهانه دینى از راه مداومت در طاعات و عبادات.
– حفظ و تقویت حالتهاى اِنابه، تضرّع، خشوع و استغفار.
– دورى از محیطها و مجالهاى گناهخیز.
– ارتباط و مراوده با افراد مؤمن و خداترس و گریز از دوستى با افراد بىبندوبار. براى نمونه: بعضى از اصحاب به پیامبراکرم صلى الله علیه وآله مىگفتند: وقتى در محضر شما هستیم، خیلى به خداوند نزدیک مىشویم، ولى وقتى از شما فاصله مىگیریم آلوده مىگردیم. فرمود: اگر شیطانها به دور قلبتان گردش نمىکردند، شما هم آنچه را من مىبینم و مىشنوم ملاحظه مى کردید! علامه تهرانى، لب اللباب.
– استفاده از جایگزینهاى مناسب؛ مثلاً کسى که در معرض انحرافات جنسى است باید هر چه سریعتر ازدواج کند.
– جدیت و اهتمام در مبارزه با خواستههاى نفسانى؛ که پیروى از آن، به عنوان یکى از عوامل اساسى در شقاوت آدمى معرفى شده است.
امیرمؤمنان على علیه السلام در قسمتى از خطبه متقین خطبه 193، نهج البلاغه. مىفرماید: «از دو چیز بیشتر از چیزهاى دیگر براى شما هراسانم: 1. پیروى از هواهاى نفسانى، 2. آرزوهاى طولانى و تمام نشدنى دنیا».
آرى! نفس امّاره دشمنى است که همیشه با انسان در مبارزه است؛ همان دشمنى که هیچگاه خیر و صلاح افراد بشر را نخواسته و نمىخواهد؛ همان موجودى که بزرگان و مقرّبان الهى، چون یوسف صدیق علیه السلام از شر آن به درگاه ربوبى پروردگار پناه بردند: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّى»؛یوسف (12)، آیه 53.؛ «همانا نفس (سرکش) بسیار به بدىها امر مىکند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند.»
«دستور العمل کلی ترک گناه»:
1- ترک زمینه گناه: این خود زیرمجموعه اى دارد که مهمترین آن عبارت از است:
کنترل چشم: دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که شهوت انگیز است، نگاه شود. امام صادق (علیه السلام) فرمود: نظر دوختن، تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد» (سفینة البحار، شیخ عباسى قمى، ماده نظر). تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
کنترل گوش: باید از شنیدنى هایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند موسیقى حرام، صداى شهوت انگیز نامحرم و…
ترک مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى که باعث مى شوند انسان گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز کرد.
امام سجاد (علیه السلام) از همراهى و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهى فرموده: کذاب، گناهکار، بخیل، احمق و کسى که قطع رحم کرده است».
البته اینها از مهمترین زمینه هاى گناه هستند که باید ترک شوند، ولى کلاً هر چیزى که زمینه گناه را فراهم مى کند باید ترک شود.
2- ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد؛ ازاین رو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود، فکر گناه کمتر به سراغ انسان مى آید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد مى نماید و بعد از شوق اراده ى عمل، سپس خود گناه محقق مى شود. مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن کار نمى گردد.
سعی نمایید فکر گناه را به یاد خدا تبدیل نمایید؛ زیرا یاد خدا عامل گناهزدایی از ذهن، ضمیر و عمل انسان خواهد شد و جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی برای انسان است. یاد خدا در واقع دفع دشمن شیطان و نفس از همان خاکریز اول است. قرآن مجید در وصف پارسایان میفرماید: «پرهیزگاران چون گرفتار وسوسه شیطان شوند هماندم متذکر (یاد خدا) شده و بصیرت یابند». (اعراف, آیه 201)
3- اشتغال به برنامه شبانه روزى: حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس، شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند. امیرالمؤمنین على (علیه السلام) فرمود: براستى و حقیقت که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مى کند، در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مى کشاند». (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 544، ح 4).
4- روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف مى کند. اگر قواى شهوانى ضعیف گشت، قهرا فکر گناه هم کم رنگ مى شود. امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: هرگاه شکم پر شود طغیان مى کند. مفهومش این است: اگر شکم پر نشود، طغیان نمى کند و بهترین قسم جوع و گرسنگى، همان روزه گرفتن است.
تذکر این نکته بسیار ضرورى است که اولاً: روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: براى کارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود و نه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنج شنبه باشد، نه بیشتر؛ ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش، دو برابر شود.
5- ورزش: هر روز ورزش لازم است؛ البته آن ورزش هایى باشد که براى بدن ضررى ندارد؛ مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت هاى کششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست، زمان ورزشى دوبرابر شود؛ مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.
6- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت
یکی از زمینههای پیدایش انحرافات در جوانان و نوجوانان، استفاده نادرست آنها از اوقات فراغت است. اوقات فراغت طولانی و بیبرنامه، جوانان را عاصی و سرگردان میکند. آنها به تدریج سرخورده و مأیوس میشوند و در نتیجه به دنیای درون خویش پناه میبرند و در کنج خلوت و انزوا راهی برای مشغولیت خود میجویند.
7- پرورش تقوا و معنویت در وجود خویش
همه آنچه بیان شد، به نحوی میتوانند در پیشگیری از رذایل اخلاقی و طغیان شهوت و غریزه جنسی نقش داشته باشند، اما آن چه بیش از همه ضروری است و به صورت زیربنایی در شخصیت و رفتار جوان مؤثر است، پرورش معنویت و تقویت ایمان و تقوای الهی است. ما در عصری زندگی میکنیم که جهان به شدت در مادیات فرو رفته و یک سره غرق در جاذبههای نفسانی و امور شهوانی گردیده است. در شرایط کنونی، خلأ عظیم و هولناکی از اخلاق و معنویت پدید آمده و تمامی مشکلات انسانها نیز از همین جا ناشی شده است.
اگر با تقویت ایمان و نیروی اراده، باورها و اعتقادات جوانان تقویت گردد، بدون شک بخشی از مشکلات آنان به ویژه در زمینه مسایل اخلاقی و شهوت و غریزه جنسی درمان میشود.
اگر جوان از ته دل باور نمود که تمام اعمال و رفتار او را خدا میبیند و بر اساس عملکرد افراد به آنها پاداش میدهد و اساساً سعادت و خوشبختی انسان به دست خودش میباشد، در این صورت احتمال اینکه مرتکب گناه نشود بسیار زیاد است.
یقین داشته باشید، تا زمانی که نیروی ایمان و تقوا در وجود انسان بارور و تقویت نگردد، هیچ ضمانتی از انحرافات اخلاقی وجود ندارد. به خصوص در وضعیت کنونی که عوامل تحریک کننده بسیار زیاد است. بنابراین قبل از هر چیزی سعی کنید نیروی ایمان و تقوا را در وجود خویش بارور کنید. اگر فکر و ذهن شما متوجه خدا باشد و همیشه نماز خود را اول وقت انجام دهید، خداوند شما را یاری میکند تا از هر گناهی مصون بمانید.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر» به درستی که نماز انسان را از هر گونه آلودگی و عمل زشت و گناه دور نگه میدارد.
8- در خصوص گناهانی که از عدم کنترل شهوت و غریزهی جنسی ناشی میشود، علاوه بر آنکه جوان سعی در کنترل شهوت میکند، باید برای ازدواج که یگانه راه درست ارضای غریزه جنسی میباشد، نیز اقدام کند به این معنا که پسرها از 18 سالگی به بعد میتوانند به فکر ازدواج باشند و اگر شرایط را مساعد میبینند، از همین سن مقدمات آن را فراهم کنند و دخترها هم چنانچه مورد مناسبی به خواستگاری آنها آمد به دلایل نوعاً غیرموجه و پوچ مثل: هنوز زود است، میخواهم درس بخوانم، داماد وضع مادی خوبی ندارد و… از ازدواج خودداری نکنند و والدین هم سنگ اندازیهای غیرمنطقی نداشته باشند.
امید است با رعایت نکاتی که ذکر شد و به خصوص توجه به تقوا و نماز بتوانید خویشتن را در برابر معصیت، کنترل و مهار نمایید.
«چند توصیه»:
یک) هیچ گناهی را کوچک نشمارید.
دو) در ابتدای روز با خدای متعال شرط کنید که گناه نکنید و در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشید و در پایان روز از خویش حساب بکشید. اگر از عملکرد خویش راضی بودید، خدای را شکر گویید و در صورتی که راضی نبودید، بر خویش سخت بگیرید.
سه). بدانید که همواره در محضر خدای بزرگ هستید، او بر شراشر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
چهار) از خداوند با دعا و نیایش استعانت و استمداد بجویید، زیرا که خود فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمی آوردید. (نور، آیه 21)
پنج) اعمال و عادات نیکو را جایگزین رفتار ناپسند نمایید; مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور، دعا، امانتداری، راستگویی، خدمت به والدین و…. قرآن کریم می فرماید: خوبیها سرانجام میدان را بر بدیها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد. (هود، آیه 114)
شش) مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقی ر فراموش نکنید.
ونکته ی پایانی اینکه: ترک گناه و رعایت تقوا یک فرایند تدریجی و درازمدت است و راهی است که باید با استقامت و تحمل فراوان طی نمود و اینگونه نیست که بتوان یک شبه آن را پیمود.
در این زمینه ر.ک:
1-گناه شناسی/ محسن قرائتی.
2-گناهان کبیره/ شهید دستغیب.
3- شهید دستغیب، قیامت و قرآن (تفسیر سوره طور).
پاسخ پرسش اول شما در حقیقت این مطلب است که چه کنیم تا به فرقان دست پیدا کنیم؟
این حالت به خاطر ضعف بصیرت دینی و صفت فرقان به معنای تمییز حق از باطل میباشد. یعنی انسان بتواند به قدرتی دست پیدا کند که حق را از باطل باز شناسد و اسیر باطل و انحراف نگردد. رسیدن به بصیرت نیازمند علم و شناخت حق و باطل و رعایت تقوا است. قرآن کریم به عنوان برنامه سعادت مسلمین بر اساس جامعیتی که دارد به این نکته نیز اشاره کرده و در پاسخ به این پرسش میفرماید: «من یتق الله یجعل لکم فرقانا» (کسی که تقوای الهی پیشه کند برای او فرقان قرار داده میشود)؛ اگر به این آیه نیک بنگریم اعطای فرقان مستلزم رعایت تقوای الهی قلمداد شده است.
تقوا آثار و برکات زیادی دارد و در بسیاری از آیات قرآن کریم به این آثار اشاره شده است، به طور مثال در آیه دیگری میفرماید: «من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب» (کسی که تقوای الهی پیشه کند برای او راه گریز از کارها را قرار داده و روزی بی حساب به او میدهیم)؛ تقوای الهی چنین است که انسان در هیچ جا در نمیماند و همواره در هر کاری موفق است.
اما سوال اینجاست که تقوای الهی به چه معناست و چگونه میتوان به آن رسید؟ در پاسخ به این سوال باید گفت تقوای الهی به معنای رعایت حرمت پروردگار است. برخی تقوای را خدا ترسی معنا میکنند که شاید در برخی از موارد خدا ترسی بار منفی داشته و از عشق و محبت به خداوند به دور باشد. اما اگر به معنای رعایت حریم دوست معنا شود دیگر چنین بار منفی نیز نخواهد داشت.
بر طبق فرمایشات عرفای بنامی چون آیت الله بهجت رحمة الله علیه تقوا به معنای انجام واجبات و ترک محرمات در قدم اول است. کسی که بتواند تقوای الهی را با فراگیری واجبات خود و عمل به آن ها و فراگیری محرمات الهی و ترک آن ها رعایت کند قدم بزرگی را در تقوا بردارد. البته در ابتدای کار عمل به همین واجباتی که از آن مطلع است و ترک محرماتی که به آن علم دارد نیز قدم بزرگی است؛ چنان که در حدیث آمده است: «من عمل بما علم، علمه الله ما لم یعلم» (کسی که عمل به دانسته هایش کند پروردگار ندانسته ها را نیز به او میآموزد) اگر بخواهیم عوامانه چنین حدیثی را معنا کنیم باید بگوییم خداوند میشود استاد چنین شخصی و چه استادی از خداوند بهتر.
با توجه به اینکه گناهان نیز در شمار باطل است باید گفت تنها راه شناخت معاصی رسیدن به تقوای الهی میباشد. اگر کسی تقوای الهی را رعایت کند میتواند به چنین شناختی دست پیدا کند و هر چه میزان تقوا بیشتر باشد قیح گناهان در نظر شخص بیشتر جلوه مینماید.
و اما راههای کسب اراده برای ترک گناه:
نخستین راه این است که بنده حضور خداوند را در تمام شئون و مراحل زندگىاش درک کرده، خود را در پیشگاه و مَنظر خداوند بنگرد؛ لذا عبادت آگاهانه و عاشقانه مؤثرترین طریق وصول به این مرتبه است.
دومین راه، تقویت محبت و ارادت قلبى نسبت به خداوند بزرگ است. با دقت در رسالت و سیره انبیاء – این قافله سالاران کاروان بشریت – پى مىبریم ایشان واسطه محبت الهى بودهاند.
امام سجاد علیه السلام نقل مى فرمایند که خداوند به موسى کلیم وحى کرد: «موسى! کارى کن که آفریدههاى من، مرا دوست بدارند و خلق را محبوب من ساز!» جناب موسى علیه السلام پرسید: «پروردگار من! چگونه این کار را انجام دهم؟ فرمود: نعمت هاى ظاهرى و باطنى مرا به یادشان آور!». علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 2 (کتاب العلم)، ص 4، چاپ بیروت.
وقتى مردم نسبت به نعمتهاى مادى و معنوى معرفت پیدا کنند، محبت نهفته ایشان به خداوند روزىدهنده و نعمترسان، بیدار مىشود. وقتى محبت درونى برانگیخته شد، مردم مطیع خدا مىگردند. آنگاه که مطیع شدند، نه تنها گرد گناه نمىگردند، بلکه به این وسیله محبوب خدا نیز مىشوند.
آن که به جاى محبت الهى، علاقهها و تعلقهاى کمارزش و ناپایدار در دلش رسوخ کرده، از هیچ خطایى در امان نیست. هر فریبایى، چشم و گوش و دلش را خواهد ربود و صبر و تحمل نخواهد کرد. اما آن که دلش را مالامال از حب خداوند ساخته، اگر با گناهى روبرو شود، یوسفوار خفت زندان را از ارتکاب گناه، دوستتر خواهد داشت. یوسف (12)، آیه 33 «یوسف گفت: پروردگارا: زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوى آن مىخوانند…».
سومین راه، توجه به قدرت و عظمت پروردگار در گستره هستى است.
پرهیزکاران براى خداوند چنان عظمتى قائلند که به غیر او اعتنا نمىکنند. همین موضوع ایشان را در مقابله با خواستههاى نفسانى و وسوسههاى شیطانى غلبه مىدهد.
امام على علیه السلام در نامه معروف خود به مالک اشتر مىفرمایند: «هر گاه شکوه فرمانروایى، به نخوت و خودبزرگ بینى دچارت سازد، در بزرگى مُلک خدا و نیرویش ژرف بنگر که چگونه با تو، بر تو تسلّط دارد و بند بند وجودت – بیش از آنچه خود در اختیار دارى – در اختیار او باشد که این بىتردید نافرمانىات را رام مىکند و بر تندروىهایت مهار مىزند و آنچه از خردت گریخته است، به سویت باز مىگرداند». نهج البلاغه، دشتى، نامه 53، ص 14.
راهکار چهارم، اندیشیدن درباره مرگ و عواقب گناه است.
اگر آدمى به هنگام گناه به این موضوع توجه کند که ممکن است در همان حال، مرگ او فرارسد، آیا باز تمرّد و سرپیچى و عصیان خواهد کرد؟!
مشکل عمده مجرمان و خطاکاران این است که نسبت به مرگ و عواقب اعمال ناشایست، معرفت و یقین شایستهاى کسب نکردهاند.
آیا مرگی که در پى مىآید، براى دست کشیدن از گناه و روآوردن به طاعت، کافى نیست؟!
«حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ…»؛مؤمنون (23)، آیات 99 و 100.؛ «وقتى که مرگ گنهکار فرا مىرسد، مىگوید: خدایا مرا به دنیا بازگردان. شاید با اعمال شایسته کارهاى بد خویش را جبران کنم…».
موارد دیگرى نیز در دورى از گناه مؤثر است و ما ازا ین جهت که در رده پایینترى از مراتب فوق قرار دارند، فقط به ذکر عناوین آنها اکتفا مىکنیم:
– مطالعه پیوسته در عوالم پس از مرگ و احوال برزخ و قیامت.
– مطالعه پیرامون عواقب وخیم گناهان.
– ارتباط پیوسته و قلبى با خداوند، خواندن قرآن، دعاها، نماز شب و… البته با توجه و حال.
– پرورش روحیه تعبّد آگاهانه دینى از راه مداومت در طاعات و عبادات.
– حفظ و تقویت حالتهاى اِنابه، تضرّع، خشوع و استغفار.
– دورى از محیطها و مجالهاى گناهخیز.
– ارتباط و مراوده با افراد مؤمن و خداترس و گریز از دوستى با افراد بىبندوبار. براى نمونه: بعضى از اصحاب به پیامبراکرم صلى الله علیه وآله مىگفتند: وقتى در محضر شما هستیم، خیلى به خداوند نزدیک مىشویم، ولى وقتى از شما فاصله مىگیریم آلوده مىگردیم. فرمود: اگر شیطانها به دور قلبتان گردش نمىکردند، شما هم آنچه را من مىبینم و مىشنوم ملاحظه مى کردید! علامه تهرانى، لب اللباب.
– استفاده از جایگزینهاى مناسب؛ مثلاً کسى که در معرض انحرافات جنسى است باید هر چه سریعتر ازدواج کند.
– جدیت و اهتمام در مبارزه با خواستههاى نفسانى؛ که پیروى از آن، به عنوان یکى از عوامل اساسى در شقاوت آدمى معرفى شده است.
امیرمؤمنان على علیه السلام در قسمتى از خطبه متقین خطبه 193، نهج البلاغه. مىفرماید: «از دو چیز بیشتر از چیزهاى دیگر براى شما هراسانم: 1. پیروى از هواهاى نفسانى، 2. آرزوهاى طولانى و تمام نشدنى دنیا».
آرى! نفس امّاره دشمنى است که همیشه با انسان در مبارزه است؛ همان دشمنى که هیچگاه خیر و صلاح افراد بشر را نخواسته و نمىخواهد؛ همان موجودى که بزرگان و مقرّبان الهى، چون یوسف صدیق علیه السلام از شر آن به درگاه ربوبى پروردگار پناه بردند: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّى»؛یوسف (12)، آیه 53.؛ «همانا نفس (سرکش) بسیار به بدىها امر مىکند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند.»
«دستور العمل کلی ترک گناه»:
1- ترک زمینه گناه: این خود زیرمجموعه اى دارد که مهمترین آن عبارت از است:
کنترل چشم: دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که شهوت انگیز است، نگاه شود. امام صادق (علیه السلام) فرمود: نظر دوختن، تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد» (سفینة البحار، شیخ عباسى قمى، ماده نظر). تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
کنترل گوش: باید از شنیدنى هایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند موسیقى حرام، صداى شهوت انگیز نامحرم و…
ترک مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى که باعث مى شوند انسان گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز کرد.
امام سجاد (علیه السلام) از همراهى و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهى فرموده: کذاب، گناهکار، بخیل، احمق و کسى که قطع رحم کرده است».
البته اینها از مهمترین زمینه هاى گناه هستند که باید ترک شوند، ولى کلاً هر چیزى که زمینه گناه را فراهم مى کند باید ترک شود.
2- ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد؛ ازاین رو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود، فکر گناه کمتر به سراغ انسان مى آید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد مى نماید و بعد از شوق اراده ى عمل، سپس خود گناه محقق مى شود. مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن کار نمى گردد.
سعی نمایید فکر گناه را به یاد خدا تبدیل نمایید؛ زیرا یاد خدا عامل گناهزدایی از ذهن، ضمیر و عمل انسان خواهد شد و جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی برای انسان است. یاد خدا در واقع دفع دشمن شیطان و نفس از همان خاکریز اول است. قرآن مجید در وصف پارسایان میفرماید: «پرهیزگاران چون گرفتار وسوسه شیطان شوند هماندم متذکر (یاد خدا) شده و بصیرت یابند». (اعراف, آیه 201)
3- اشتغال به برنامه شبانه روزى: حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس، شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند. امیرالمؤمنین على (علیه السلام) فرمود: براستى و حقیقت که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مى کند، در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مى کشاند». (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 544، ح 4).
4- روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف مى کند. اگر قواى شهوانى ضعیف گشت، قهرا فکر گناه هم کم رنگ مى شود. امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: هرگاه شکم پر شود طغیان مى کند. مفهومش این است: اگر شکم پر نشود، طغیان نمى کند و بهترین قسم جوع و گرسنگى، همان روزه گرفتن است.
تذکر این نکته بسیار ضرورى است که اولاً: روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: براى کارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود و نه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنج شنبه باشد، نه بیشتر؛ ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش، دو برابر شود.
5- ورزش: هر روز ورزش لازم است؛ البته آن ورزش هایى باشد که براى بدن ضررى ندارد؛ مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت هاى کششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست، زمان ورزشى دوبرابر شود؛ مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.
6- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت
یکی از زمینههای پیدایش انحرافات در جوانان و نوجوانان، استفاده نادرست آنها از اوقات فراغت است. اوقات فراغت طولانی و بیبرنامه، جوانان را عاصی و سرگردان میکند. آنها به تدریج سرخورده و مأیوس میشوند و در نتیجه به دنیای درون خویش پناه میبرند و در کنج خلوت و انزوا راهی برای مشغولیت خود میجویند.
7- پرورش تقوا و معنویت در وجود خویش
همه آنچه بیان شد، به نحوی میتوانند در پیشگیری از رذایل اخلاقی و طغیان شهوت و غریزه جنسی نقش داشته باشند، اما آن چه بیش از همه ضروری است و به صورت زیربنایی در شخصیت و رفتار جوان مؤثر است، پرورش معنویت و تقویت ایمان و تقوای الهی است. ما در عصری زندگی میکنیم که جهان به شدت در مادیات فرو رفته و یک سره غرق در جاذبههای نفسانی و امور شهوانی گردیده است. در شرایط کنونی، خلأ عظیم و هولناکی از اخلاق و معنویت پدید آمده و تمامی مشکلات انسانها نیز از همین جا ناشی شده است.
اگر با تقویت ایمان و نیروی اراده، باورها و اعتقادات جوانان تقویت گردد، بدون شک بخشی از مشکلات آنان به ویژه در زمینه مسایل اخلاقی و شهوت و غریزه جنسی درمان میشود.
اگر جوان از ته دل باور نمود که تمام اعمال و رفتار او را خدا میبیند و بر اساس عملکرد افراد به آنها پاداش میدهد و اساساً سعادت و خوشبختی انسان به دست خودش میباشد، در این صورت احتمال اینکه مرتکب گناه نشود بسیار زیاد است.
یقین داشته باشید، تا زمانی که نیروی ایمان و تقوا در وجود انسان بارور و تقویت نگردد، هیچ ضمانتی از انحرافات اخلاقی وجود ندارد. به خصوص در وضعیت کنونی که عوامل تحریک کننده بسیار زیاد است. بنابراین قبل از هر چیزی سعی کنید نیروی ایمان و تقوا را در وجود خویش بارور کنید. اگر فکر و ذهن شما متوجه خدا باشد و همیشه نماز خود را اول وقت انجام دهید، خداوند شما را یاری میکند تا از هر گناهی مصون بمانید.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر» به درستی که نماز انسان را از هر گونه آلودگی و عمل زشت و گناه دور نگه میدارد.
8- در خصوص گناهانی که از عدم کنترل شهوت و غریزهی جنسی ناشی میشود، علاوه بر آنکه جوان سعی در کنترل شهوت میکند، باید برای ازدواج که یگانه راه درست ارضای غریزه جنسی میباشد، نیز اقدام کند به این معنا که پسرها از 18 سالگی به بعد میتوانند به فکر ازدواج باشند و اگر شرایط را مساعد میبینند، از همین سن مقدمات آن را فراهم کنند و دخترها هم چنانچه مورد مناسبی به خواستگاری آنها آمد به دلایل نوعاً غیرموجه و پوچ مثل: هنوز زود است، میخواهم درس بخوانم، داماد وضع مادی خوبی ندارد و… از ازدواج خودداری نکنند و والدین هم سنگ اندازیهای غیرمنطقی نداشته باشند.
امید است با رعایت نکاتی که ذکر شد و به خصوص توجه به تقوا و نماز بتوانید خویشتن را در برابر معصیت، کنترل و مهار نمایید.
«چند توصیه»:
یک) هیچ گناهی را کوچک نشمارید.
دو) در ابتدای روز با خدای متعال شرط کنید که گناه نکنید و در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشید و در پایان روز از خویش حساب بکشید. اگر از عملکرد خویش راضی بودید، خدای را شکر گویید و در صورتی که راضی نبودید، بر خویش سخت بگیرید.
سه). بدانید که همواره در محضر خدای بزرگ هستید، او بر شراشر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
چهار) از خداوند با دعا و نیایش استعانت و استمداد بجویید، زیرا که خود فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمی آوردید. (نور، آیه 21)
پنج) اعمال و عادات نیکو را جایگزین رفتار ناپسند نمایید; مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور، دعا، امانتداری، راستگویی، خدمت به والدین و…. قرآن کریم می فرماید: خوبیها سرانجام میدان را بر بدیها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد. (هود، آیه 114)
شش) مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقی ر فراموش نکنید.
ونکته ی پایانی اینکه: ترک گناه و رعایت تقوا یک فرایند تدریجی و درازمدت است و راهی است که باید با استقامت و تحمل فراوان طی نمود و اینگونه نیست که بتوان یک شبه آن را پیمود.
در این زمینه ر.ک:
1-گناه شناسی/ محسن قرائتی.
2-گناهان کبیره/ شهید دستغیب.
3- شهید دستغیب، قیامت و قرآن (تفسیر سوره طور).