۱۳۹۳/۰۵/۰۱
–
۳۰۹ بازدید
همه ما دوست داریم نزد خدا محبوب باشیم. شاید برخی اوقات با خود فکر کرده باشیم که آیا تا حالا توانستهایم بنده خوب خدا بوده و نظر خدا را جلب کنیم؟
روشن است که بندگان خوب خدا از ویژگیهای خاصی برخوردارند. اما آن ویژگی ها کدامند؟ توجه به روایت زیر از پیامبر گرامی اسلام (ص) میتواند به این پرسش تا اندازه زیادی پاسخ دهد.قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَا عُبِدَ اللَّهُ بِمِثْلِ الْعَقْلِ وَ مَا تَمَّ عَقْلُ امْرِئٍ حَتَّى یَکُونَ فِیهِ عَشْرُ خِصَالٍ
الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ یَسْتَقِلُّ کَثِیرَ الْخَیْرِ مِنْ عِنْدِهِ وَ یَسْتَکْثِرُ قَلِیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ وَ لَا یَتَبَرَّمُ بِطُلَّابِ الْحَوَائِجِ إِلَیْهِ وَ لَا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ عُمُرِهِ الْفَقْرُ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْغِنَى وَ الذُّلُّ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْعِزِّ نَصِیبُهُ مِنَ الدُّنْیَا الْقُوتُ وَ الْمُعَاشَرَةُ وَ أَمَّا الْمُعَاشَرَةُ لَا یَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی وَ أَتْقَى
إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ فَرَجُلٌ هُوَ خَیْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ آخَرُ هُوَ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى فَإِذَا الْتَقَى الَّذِی هُوَ خَیْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِیَلْحَقَ بِهِ
وَ إِذَا الْتَقَى الَّذِی هُوَ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ عَسَى أَنْ یَکُونَ خَیْرُ هَذَا بَاطِناً وَ شَرُّهُ ظَاهِراً وَ عَسَى أَنْ یُخْتَمَ لَهُ بِخَیْرٍ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِه
هیچ آفریدهای خداوند را همچون عقل عبادت نکرده است و عقل هیچ فردی کامل نمیگردد مگر آنکه در آن ده خصلت باشد:
به خیر او امیدوار باشند؛
از شرش در امان باشند؛
خیر زیاد خود را کم شمرد؛
خیر اندک دیگران را زیاد بداند؛
از رجوع حاجتمندان دلتنگ نشود؛
در طول عمرش از تحصیل دانش کسل نشود؛
در نظرش نداری بهتر از ثروتمندی باشد؛
فروتنیاش محبوبتر از سربلندیاش باشد؛
بهرهاش از دنیا همان خوراکش باشد؛
دهمین خصلت و چه دهمی ای! آن است که کسی را نبیند مگر آنکه به او بگوید: او از من بهتر و پارساتر است.
مردم دو دستهاند: گروهی از او بهتر و پرهیزگارترند و گروهی دیگر از او بدتر و پستترند، وقتی با افرادی برخورد میکند که از او بهتر و پارساتر هستند، در برابر آنان فروتنی کند تا خود را به آنان برساند.
و هرگاه با کسی روبرو شد که از او بدتر و پستتر است، با خود بگوید: شاید خوبی آن پنهان و بدیاش ظاهر است و شاید عاقبتش خیر باشد؛ اگر چنین کند، بزرگ، آقا و سرور اهل زمانش خواهد شد.
منبع: علل الشرائع، ج 1، ص: 116
الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ یَسْتَقِلُّ کَثِیرَ الْخَیْرِ مِنْ عِنْدِهِ وَ یَسْتَکْثِرُ قَلِیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ وَ لَا یَتَبَرَّمُ بِطُلَّابِ الْحَوَائِجِ إِلَیْهِ وَ لَا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ عُمُرِهِ الْفَقْرُ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْغِنَى وَ الذُّلُّ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْعِزِّ نَصِیبُهُ مِنَ الدُّنْیَا الْقُوتُ وَ الْمُعَاشَرَةُ وَ أَمَّا الْمُعَاشَرَةُ لَا یَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی وَ أَتْقَى
إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ فَرَجُلٌ هُوَ خَیْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ آخَرُ هُوَ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى فَإِذَا الْتَقَى الَّذِی هُوَ خَیْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِیَلْحَقَ بِهِ
وَ إِذَا الْتَقَى الَّذِی هُوَ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ عَسَى أَنْ یَکُونَ خَیْرُ هَذَا بَاطِناً وَ شَرُّهُ ظَاهِراً وَ عَسَى أَنْ یُخْتَمَ لَهُ بِخَیْرٍ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِه
هیچ آفریدهای خداوند را همچون عقل عبادت نکرده است و عقل هیچ فردی کامل نمیگردد مگر آنکه در آن ده خصلت باشد:
به خیر او امیدوار باشند؛
از شرش در امان باشند؛
خیر زیاد خود را کم شمرد؛
خیر اندک دیگران را زیاد بداند؛
از رجوع حاجتمندان دلتنگ نشود؛
در طول عمرش از تحصیل دانش کسل نشود؛
در نظرش نداری بهتر از ثروتمندی باشد؛
فروتنیاش محبوبتر از سربلندیاش باشد؛
بهرهاش از دنیا همان خوراکش باشد؛
دهمین خصلت و چه دهمی ای! آن است که کسی را نبیند مگر آنکه به او بگوید: او از من بهتر و پارساتر است.
مردم دو دستهاند: گروهی از او بهتر و پرهیزگارترند و گروهی دیگر از او بدتر و پستترند، وقتی با افرادی برخورد میکند که از او بهتر و پارساتر هستند، در برابر آنان فروتنی کند تا خود را به آنان برساند.
و هرگاه با کسی روبرو شد که از او بدتر و پستتر است، با خود بگوید: شاید خوبی آن پنهان و بدیاش ظاهر است و شاید عاقبتش خیر باشد؛ اگر چنین کند، بزرگ، آقا و سرور اهل زمانش خواهد شد.
منبع: علل الشرائع، ج 1، ص: 116