۱۳۹۳/۰۴/۳۱
–
۱۱۴ بازدید
بسم الله.سلام
اصلا بلد نیستم با حرف اشتباه دیگران مخالفت کنم.کلا مخالفت نکردن تو خانواده ما ارثیه.می خواستم روشی برای از بین بردنش پیش پایم بگذارید.ممنون.
مخالفت کردن با حرف اشتباه، امری عقلانی است ونیز سکوت کردن در مقابل اشتباه پیروی کردن از آن است ، وپیروی از اشتباه درحالی که می داند اشتباه است! خلاف عقل است ، پس مخالفت نکردن با حرف اشتباه دیگران چیزی خلاف عقل است !
وظیفه ابتدایی انسان سلوک عقلانی است و برای سلوک عقلی نیاز به استاد خاص نیست، پس باید با مطالعه, تفکر، تحصیل علم و استفاده از علما و اساتیدی که در حوزه علوم دینی نقلی وعقلی تبحر دارند ،انسان به مرحله ای برسد که برای تمام اندیشه و باورها و اخلاق و اعمالش حجت داشته باشد.
شما باید تمام همت خود را مصروف سلوک عقلانی نمایید. سعی کنید در زمینه های عقاید و اخلاق و احکام عملی سطح مطالعات خود را بالا ببرید و تا می توانید اعمال خود را عالمانه و آگاهانه نمایید. برنامه شما تا چند سال مطالعه و تحقیق و آشنا شدن با دلیل و منطق عقاید و اخلاق و احکام اسلامی است! برای سلوک عقلانی لازم است خود شما سری به کتاب خانه یا کتاب فروشی ها بزنید و کتاب هایی را در بخش عقاید اسلامی و شیعی و تاریخ اسلام و شیعه و اخلاق اسلامی که با سن و سطح تحصیلی شما مناسب باشد پیدا و مطالعه نمایید. در این زمینه می توانید به روحانیون یا عالمانی که می شناسید مراجعه و مشورت بگیرید. در مورد احکام هم باید مرجع انتخاب کنید و اعمالی که انجام می دهید مستند به قول و فتوای مرجع دینی باشد. در سایت ما کتاب های اخلاقی فراوانی هست می توانید رجوع کنید.
دو نکته:
سلوک عقلانی هم شامل سلوک نظری می شود هم سلوک عملی . یعنی عمل کردن به حجت شرعی هم جزء سلوک عقلانی است لذا این مرحله صرفا شامل یادگیری و تفکر و تحقیق نمی شود و شامل عمل هم می گردد. عقل نظری و عقل عملی هر دو در این نوع سلوک دخیل هستند.
دوم اینکه این مرحله از سلوک بسیار مهم است و در حقیقت گردنه راه خدا است و سخت هم هست بنابراین هر چند سال هم طول بکشد مهم نیست مهم این است که انسان به حد نصابی از عقلانیت برسد و مطمئن شود که تمام اندیشه و اخلاق و عمل او مستند به حجت شرعی و عقلانی است.
نتیجه سلوک عقلانی قوت عقلانیت در انسان است که باعث می شود هوای نفس او کاملا تعدیل شده و تحت حکومت عقل قرار گیرد.کسی که اسیر نفس اماره و هوای نفس است هرگز نمی تواند به توحید عملی برسد و فانی در خداوند شود.
وظیفه ابتدایی انسان سلوک عقلانی است و برای سلوک عقلی نیاز به استاد خاص نیست، پس باید با مطالعه, تفکر، تحصیل علم و استفاده از علما و اساتیدی که در حوزه علوم دینی نقلی وعقلی تبحر دارند ،انسان به مرحله ای برسد که برای تمام اندیشه و باورها و اخلاق و اعمالش حجت داشته باشد.
شما باید تمام همت خود را مصروف سلوک عقلانی نمایید. سعی کنید در زمینه های عقاید و اخلاق و احکام عملی سطح مطالعات خود را بالا ببرید و تا می توانید اعمال خود را عالمانه و آگاهانه نمایید. برنامه شما تا چند سال مطالعه و تحقیق و آشنا شدن با دلیل و منطق عقاید و اخلاق و احکام اسلامی است! برای سلوک عقلانی لازم است خود شما سری به کتاب خانه یا کتاب فروشی ها بزنید و کتاب هایی را در بخش عقاید اسلامی و شیعی و تاریخ اسلام و شیعه و اخلاق اسلامی که با سن و سطح تحصیلی شما مناسب باشد پیدا و مطالعه نمایید. در این زمینه می توانید به روحانیون یا عالمانی که می شناسید مراجعه و مشورت بگیرید. در مورد احکام هم باید مرجع انتخاب کنید و اعمالی که انجام می دهید مستند به قول و فتوای مرجع دینی باشد. در سایت ما کتاب های اخلاقی فراوانی هست می توانید رجوع کنید.
دو نکته:
سلوک عقلانی هم شامل سلوک نظری می شود هم سلوک عملی . یعنی عمل کردن به حجت شرعی هم جزء سلوک عقلانی است لذا این مرحله صرفا شامل یادگیری و تفکر و تحقیق نمی شود و شامل عمل هم می گردد. عقل نظری و عقل عملی هر دو در این نوع سلوک دخیل هستند.
دوم اینکه این مرحله از سلوک بسیار مهم است و در حقیقت گردنه راه خدا است و سخت هم هست بنابراین هر چند سال هم طول بکشد مهم نیست مهم این است که انسان به حد نصابی از عقلانیت برسد و مطمئن شود که تمام اندیشه و اخلاق و عمل او مستند به حجت شرعی و عقلانی است.
نتیجه سلوک عقلانی قوت عقلانیت در انسان است که باعث می شود هوای نفس او کاملا تعدیل شده و تحت حکومت عقل قرار گیرد.کسی که اسیر نفس اماره و هوای نفس است هرگز نمی تواند به توحید عملی برسد و فانی در خداوند شود.