تحولات منطقه، داعش، و مهندسی معکوس روایات و نشانههای عصر ظهور توسط دشمنان!
۱۳۹۳/۰۴/۲۲
–
۸۱۸ بازدید
تحولات منطقه ، داعش و مهندسی معکوس روایات و نشانه های عصرظهور توسط دشمنان !
یک بحثی که این روزها مطرح می شود و شبهاتی را در ذهن افراد بوجود آورده این است که مشخصا تحولات فعلی در منطقه شامات ، شمال آفریقا و عراق و خاورمیانه ، ممکن است دسیسه و توطئه اسراییل باشد تا با مهندسی معکوس روایات عصرظهور ، اقدام به سست کردن اعتقادات مهدویت شیعیان نماید . در ادامه همین مسئله هم مطرح می شود حالا که اینچنین است پس کسی از احادیث و روایات عصرظهور حرفی نزند و سخنی نگوید !
تحولات منطقه ، داعش و مهندسی معکوس روایات و نشانه های عصرظهور توسط دشمنان !
یک بحثی که این روزها مطرح می شود و شبهاتی را در ذهن افراد بوجود آورده این است که مشخصا تحولات فعلی در منطقه شامات ، شمال آفریقا و عراق و خاورمیانه ، ممکن است دسیسه و توطئه اسراییل باشد تا با مهندسی معکوس روایات عصرظهور ، اقدام به سست کردن اعتقادات مهدویت شیعیان نماید . در ادامه همین مسئله هم مطرح می شود حالا که اینچنین است پس کسی از احادیث و روایات عصرظهور حرفی نزند و سخنی نگوید !
پاسخ به این شبهه ، کمی طولانی است اما خب به نظرم لازم است که مطرح شود لذا در این نوشتار نسبتا طولانی ( به نسبت محیط گوگل پلاس ) تلاش می کنم به این شبهه و مباحث پیرامون آن پاسخ دهم . ان شا ء الله که مفید فایده باشد .
بحثم دو بخش دارد . بخش اول به بحث پیرامون بحث مهندسی معکوس تحولات عراق و منطقه می پردازد . بخش دوم هم به بحث پیرامون چرایی بیان یا عدم بیان روایات و احادیث عصرظهور می پردازد .
……………………………………
بخش اول بحث :
تحولات فعلی عراق و اقدامات داعش می تواند دسیسه دشمنان با استفاده از مهندسی معکوسی روایات عصرظهورباشد که با هدف سست شدن اعتقادات مهدویت شیعیان طراحی شده و اجرا می شود و ….
پاسخ :
در شرح و پاسخ به این بحث باید بگویم بحث وقوع مهندسی معکوس تحولات و بازیگران عصرظهور، به طور کلی مسئله اشتباه و بعیدی نیست اما ؟!
اما باید مشخص کنیم کنیم که وقتی میگوییم مهندسی معکوس منظورمان دقیقا چیست و این مهندسی معکوس چه ابعادی دارد ؟ خود مهندسی معکوس یک پروژه خاص و جداگانه است و یا مهندسی معکوس بخشی از فرایند پروژه ی دیگری است؟!
از طرفی دیگر این که بگوییم دشمنان برای اجرای طرح های خود با مطالعه و شناخت جوامع هدف اقدام به طراحی پروژه های خود می کنند ، امری درست و منطقی است اما آیا این موضوع می تواند نافی بحث تحولات و فتنه های ترسیم شده در روایات عصر ظهور باشد ؟!
مثال می زنم . در همین کیس القاعده و بن لادن که در بسیاری از جوامع هدفش به عنوان مهدی موعود معرفی شد و همین موضوع رسانه ای شده این روزها یعنی داعش .
شکی در این نیست که القاعده اساسا با توجه به روایات عصرظهور شکل گرفت . از رنگ پرچمشان تا محل فعالیت و خروجشان و حتی ادعا ها و تحرکاتشان و … . چیزی که در عمل هم مشخص شد این بود که این حرکت فریب کارانه با شناخت صحیح از مخاطبان هدف خود توانست عده ی زیادی از مسلمانان در سراسر جهان را فریب دهد و به اسم جهاد و برپایی خلافت اسلامی و ظهور مهدی جذب و روانه خاورمیانه بکند . موضوعی که هم اکنون در حال رخ نمایی در شامات و خاورمیانه است . اما :
۱٫ آیا می توان گفت که شکل گیری و تحولات ریشه دار مربوط به القاعده که اکنون مشخصا خود را به عنوان داعش خود را نشان داده است ، از اساس صرفا با هدف تزلزل اعتقادات شیعیان طراحی شده بود ؟!
۲٫ آیا این اتفاق ( ایجاد یک جریان فریب کار توسط دشمنان با توجه به روایات ) تناقضی با روایات و نشانه های ذکر شده در عصر ظهور دارد ؟
در پاسخ سوال اول:
ما وقتی از تحولات شام و عراق و( شمال آفریقا که این روزها اصلا هم به چشممان نمی آید) واز تحرکات داعش(که شاخه ای از القاعده است) در شام و عراق صحبت می کنیم ، از دعوای صغری و کبری خانم با هم و فتنه انگیری مثلا زری خانم در این میان حرف نمی زنیم ! یا از فشار دادن یک دکمه شروع بازی و در انتها هم پایان بازی صحبت نمی کنیم .
ما از تحولاتی صحبت می کنیم که سرنخ هایش نه به ۱ سال و ۲ سال قبل که بلکه به بیش از دهه ها و چه بسا به قرن ها پیش باز می گردد . از تحولاتی صحبت می کنیم که نه در یک شهر و روستا و کشور بلکه در منطقه وسیعی از جهان رخ داده و در حال وقوع و پیشروی است .
از تحولاتی صحبت می کنیم که بازیگران بین المللی و دولتی و غیردولتی متعددی درگیر آن بوده و هستند و برای اثر گذاری بر آن تلاش کرده و می کنند .
از تحولاتی صحبت می کنیم که روابط بین الملل و نظامات بین الملل را دستخوش تغییرات کرده ، تحولاتی که یکسرش در ۱۱ سپتامبر و برج های دوقوله نیویورک است و سر دیگرش در افغانستان و منابع طبیعی سرشارش و یک سرش در تامین امنیت انرژی دنیا و تصاحب چاه های نفت عراق و خاورمیانه ،یک سرش در مدارس علمیه پاکستان و عربستان و یک سرش در کارتل های عظیم صهیونیستی ، یک سرش در ترسیم مجدد نقشه خاورمیانه و پروژه خاورمیانه جدید آمریکا و تجزیه کشورهای این منطقه به کشورهای کوچکتر و به زیر کشیده شدن نظام ها و حکومت های حاکم و یکسرش در تامین امنیت و تضمین سروری اسراییل در منطقه است .
تحولات امروز خاورمیانه ، حاصل اراده و تاثیر گذاری آزمایشگاهی یک شخص و یک گروه نیست ، بلکه فرایندی است بسیار پیچیده و ذووجهتین با بازیگران متعدد و متعارض که قطعا هم یکی از وجه هایش می تواند با لحاظ رنگ و بوی فتنه های آخرالزمانی شکل بگیرد .
حال با توجه به این موضوعات ، به نظرتان این تخیلی و غیر منطقی نیست که ما تحولات فعلی عراق و مشخصا اقدامات داعش را انقدر سطحی و کوچک کنیم و یک پروژه ی بدانیم که با هدف تضعیف اعتقادات شیعیان به مباحث مهدویت و فریب شیعیان طراحی شده باشد ؟! دشمن صرفا برای تضعیف اعتقادات شیعیان می آید و کشورها و مرزها و افراد و حکومت ها و نظامات بین الملل و امنیت منطقه را با چنین الگوی هزینه زا و پر ریسکی دستخوش تغییرات می کند ؟! دشمن دستش لنگ است و راه های کم هزینه تر و بی دردسر تر و موثر تری برای تضعیف اعتقادات شیعیان ندارد ؟!
به نظر من این که بخواهیم تحولات و جریان ها و جنبش های عمیق اعتقادی اجتماعی با قدمت ده ها سال که با بازیگری بازیگران و فعالان متعدد و غیر ثابت و در محیط های متعدد و متغیر را حاصل یک طرح و نیت ( یک بازگیر خاص ) بدانیم ، تفکر و منطقی سطحی ، ساده انگارانه است و کسانی که چنین بحثی را مطرح می کنند هم این تحولات را بدرستی تحلیل نمی کنند و آن را بسیار مقطعی و کاریکاتوری میبینند و هم بازیگران این عرصه ، دشمن و اهدافش و نقشش دراین تحولات را بدرستی نمی بینند و تحلیل نمی کنند.
در پاسخ به سوال دوم : آیا این اتفاق( ایجاد یک جریان فریب کار با توسل به فضای ترسیم شده در روایات ) تناقضی با روایات عصر ظهور دارد ؟
بر فرض قبول کنیم که دشمن با مطالعه و شناخت جوامع اسلامی و روایات عصرظهور ، اقدام به طراحی جریان بدلی نظیر القاعده ( پرچم داران سیاه از مشرق زمین ) یا داعش که در بستر روایات آخرالزمانی حرکت می کنند ، نموده است .
حال با قبول این فرضیه که فرضیه نادرستی هم نیست ، آیا این موضوع موجب خلل در وعده های ائمه در روایات عصر ظهور پیرامون تحولات و بازیگران کلیدی این عصر خواهد بود ؟! آیا موضوع که مثلا داعش ساخته دست دشمن است و با فریب کاری قصد دارد تا خود را جریانی آخرالزمانی جلوه دهد و مسلمین را دچار فتنه و سردرگمی کند ، تناقضی با روایات عصر ظهور دارد ؟!
پاسخ روشن است : خیر ! اتفاقا این موضوع دقیقا تایید کننده همان روایات است . چرا ؟!
چون اتفاقا در همین روایات عصرظهور ، ائمه برای ما ترسیم می کنند که آگاه باشید که :
پرچم های فریب کار( فریب کار در وجهه اسلامی ) و باطلی که اتفاقا عملا حمایت غرب ، یهود و حاکمان حجاز ( بنی عباس ) را پشت سر دارند با هدف فتنه انگیزی میان مسلمانان و ایجاد جنگ شیعه و سنی خروج می کنند . اتفاقا همین روایات می گویند که این پرچم های باطل عملا نقش دیوار دفاعی در برابر قوم بنی اسراییل را ایفا می کنند .
اتفاقا همین روایات هم هستند که مسلمین را از خطر فتنه این گروه ها آگاه می کنند و پیوستن به آنها و یا درگیرشدن در فتنه مدنظرشان را منع می کنند .
حال شما بگویید که الان این روایات با این موضوع که داعش ساخته دست آل سعود و آمریکا و اسراییل است و قصد راه انداختن فتنه مذهبی دارد ، تناقضی دارد ؟!
اتفاقا در این جا روایات درحال نشان دادن یکی از کارکردها و دلایل بیان شدن خود هستند .
از سویی دیگر کارکرد دیگر این روایات در همین شرایط روشن می شود که به شیعیان و حتی سنی مذهبان کمک می کند تا فریب حرکت های بدلی که حتی بنا دارد خود را به دروغ سفیانی معرفی کند نمی خورند . طبیعتا حرکتی که نشانه های ذکر شده در روایات را نداشته باشد ، نمی تواند سفیانی روایات باشد . کما اینکه داعش هم تاکنون وضعیتی نداشته که بتواند خود را سفیانی جا بزند .
اتفاقا مطالعه نمونه های مدعیان دروغین و همین مهندسی های معکوس نشان می دهد که این فریب کاری ها و حرکت های بدلی و ظهور انواع مدعیان دروغین در بستر ناآگاهی های آحاد مردم راجع به این مسایل شکل می گیرد و طبیعتا اگر مردم مثلا می دانستند که قیام یمانی روایات چه ویژگی هایی دارد ، قطعا اسیر فتنه مثلا احمد الحسن الصرخی شیاد در عراق نمیشدند و از همان ابتدای تحرکاتش ناکامش میگذاشتند .
نکته دیگر هم در این بحث این است که حتی اگر دشمنان بخواهند با توجه به وعده های الهی و ائمه ، اقدام به تحرکات و اقداماتی بکنند که در تحقق آن وعده خللی ایجاد کنند ، عملا در این امر موفق نخواهند بود . ممکن است که تحرک و اقدام و طراحی بکنند اما اتفاقی که در عمل می افتد همانی است که وعده داده شده است و خروجی کار این می شود که اتفاقا همان تحرک دشمن ، دقیقا تحرکی بوده است که باید در فرایند رخ دادن آن وعده اتفاق می افتاده است ! نمونه های تاریخی اش هم زیاد است . مثال ساده اش هم ماجرای خبر حضرت علی علیه السلام به میثم تمار از نحوه شهادتش و تلاش ابن زیاد لعنت الله علیه برای عدم تحقق این وعده !
……………………….
بخش دوم بحث :
بحث دیگری که در این میان مطرح می شود این است که چون امکان رخ دادن مهندسی معکوس و سواستفاده دشمنان از احادیث و روایات عصرظهور است ، پس نباید این روایات اصلا مطرح شوند و مطرح شدنشان کاری نادرستی است !
برای پاسخ به این بحث از۳ سوال و جواب استفاده میکنم :
۱٫ بر فرض رخ دادن مهندسی معکوس ، آیا این دلیل می شود که چنین احادیث و روایات نشود و بایکوت شوند و در گنجه ها خاک بخورند ؟
با چنین منطقی پس ما باید اصلا از روایات مربوط به ظهور شخص حضرت و این که اساسا مهدی صاحب الزمانی وجود دارد و روزی قرار است ظهور کند هم نباید مطرح کنیم ، چرا که ممکن است مورد سواستفاده و مهندسی معکوس اسراییل و دشمنان اسلام در جهت سست کردن اعتقادات شیعیان قرار گیرد ؟!
کما این که از همان ۱۴۰۰ سال پیش تا به الان هم در روندی مستمر این بحث یعنی سواستفاده و مهندسی معکوس ادعای ظهور رخ داده است و می دهد . انواع و اقسام ظهور مدعیان دروغین امام زمانی در سطوح مختلف دقیقا حاصل همین مهندسی معکوس بوده .
شاید ملموس ترینش هم همین ۳۵ سال پیش بود که طرف ( مهدی قحطانی ) ادعای مهدی بود کرد و در مکع ظهور کرد و با ۲۰۰ مرد مسلح در مسجدالحرام قیام کردند و حتی یک هفته مسجد الحرام را در تصاحب خود داشتند ! و یا شاید بدیع ترینش هم همین ماجرای احمد الحسن صرخی در عراق .
حال بگویید با این منطق و با توجه به وجود این سواستفاده های فراوان از بحث ظهور ، پس ما نباید به مردم بگوییم که اصلا شخصی به نام مهدی قرار است از مکه ظهور کند و اصلا مهدی هست … مبادا که شرایطی برای سواستفاده دشمنان فراهم شود ؟!
به نظر من این منطق ، منطق سستی است . با این منطق منفعل ما عملا باید بسیاری از احادیث و روایات و مسایل دینی را کنار بگذاریم چرا که امکان سواستفاده مغرضین از آن ها وجود دارد !
۲٫ آیا با مطرح نشدن و جلوگیری از انتشار احادیث و روایات عصرظهور در جامعه، دشمن دیگر نمی تواند از این احادیث سواستفاده کند ؟ آیا دشمن خودش دسترسی به منابع روایی شیعه و سنی ندارد و نشسته است تا ببیند ما چه احادیث و روایاتی را مطرح می کنیم و او از آن مطلع شود و بعد بر اساس آن طراحی کند ؟
پاسخ این سوال روشن است . و مشخص است که دشمن اتفاقا بسیار بهتر و عمیق تر از ما از این روایات و اسناد شیعه را مطالعه کرده و می کند .
با توجه این موضوع پس اگر دشمنان از این احادیث ما مطلعند ، الان دقیقا چه کس دیگری نباید از این احادیث مطلع شود ؟! مردم و آحاد شیعیان ؟!
از طرف دیگر آیا در عصر اطلا عات ، می توانیم از انتشار مطلبی در جامعه که اتفاقا احساس نیاز به آگاهی در ان مورد می کند ، جلوگیری کنیم ؟ آیا اگر ما این احادیث و روایات را بایکوت کنیم ، سواستفاده گران یا افراد ناآگاه و کم اطلاع ، این اطلاعات و اخبار را دستکاری شده و تحریف شده در میان مردم نشر نمی دهند و اتفاقا به اهداف مدنظر خود نمی رسند ؟ که اتفاقا چنین می شود و شده است و بسیار از سواستفاده ها و انحرافات دقیقا در همین بستر و در نتیجه همین رویکرد منفعل و سلبی به این گونه مسایل اتفاق افتاده و می افتد . چشمانمان را ببندیم و چیزی نگوییم ، ان شا ء الله هم کسی چیزی نمی بیند و کسی به کسی چیزی نمی گوید …؟!
۳٫ اساسا فلسفه بیان شدن روایات و احادیث ائمه معصومین ، پیرامون تحولات ، بازیگران و نشانه های عصرظهور چه بوده است ؟ نعوذ بالله معصومین عمل بیهوده و حتی دارای اثرات سوء برای شیعیان انجام داده اند ؟ آیا اساسا این احادیث و روایات برای طرح نشدن در میان مردم و برای افراد خاص و به قولی خلصین بیان شده اند ؟
مجموعه ی زیادی از احادیث و روایاتی مواجه که از فتنه های عصرظهور گفته اند و با ترسیم جزییات فتنه های سخت آن دوران ، مثلا از خروج پرچم های حق و باطلی سخن گفته اند و توصیه کرده اند فریب فلان پرچم باطل را نخورید و اتفاقا فلان پرچم حق را یاری کنید و حتی سینه خیز هم که شده خود را به آن برسانید ، بی هدف و بیهوده بیان شده اند و یا برای بیان نشدن و نرسیدن به گوش تک تک مردم و خاک خوردن در گنجه ها بیان شده اند ؟!
از سوی دیگر مطالعه این احادیث و روایات اتفاقا نشان می دهد که این احادیث در جمع مردم و در پاسخ به سوالات مردم و اتفاقا با هدف آگاهی عموم مردم از فتنه های آخرالزمان و کاهش تبعات این فتنه ها بیان شده اند . اگر قرار بود این احادیث و روایات به مردم نرسد و مثلا بیان شدنشان برای مردم اثرات سوء میداشت ، پس چرا معصوم آن ها را بیان داشته اند ؟ نعوذ بالله به این موضوع و به این اثر سوء آگاهی نداشته اند ؟
کما اینکه هیچگاه روایات و کتب مربوط به این روایات ، سری و موضوع مگویی نبوده اند و هیچگاه هم بنا نبوده سری و مخفی باشند . و اساسا اگر قرار بود این گونه باشد ، به مانند سایر حوزه هایی سری نظیر علوم غریبه با آنان رفتار می شد . در صورتی که اینگونه نبوده و نیست.
پینوشت :
البته این ها سوالاتی است که منتقدان بحث اصل بیان روایات عصرظهور باید پاسخ دهند . هر چند در این متن تلاش شد با علم ناقص نگارنده اشاره ای به برخی دلایل ذکر اینگونه روایات شود.
اگر احساس میکنیم علت موضوعی را نمی دانیم و یا بحثی برایمان قابل هضم نیست ، این دلیل نمی شود که از اساس منکر آن موضوع شویم . اگر احساس میکنیم حوزه نشانه های ترسیم شده از عصرظهور در روایات برایمان غریب و ناآشنا و مبهم است و این روایات مورد سواستفاده افراد غیر متخصص قرار گرفته و می گیرد ، این دلیل موجهی نیست که به کل زیراب کلیه روایات عصرظهور و مباحث پیرامون آن را بزنیم . روایات را نباید سطحی و احساسی خواند و تطبیق داد ، قبول . روایات نیاز به تعمق و تحلیل دارد ، بسم الله . اما خواهشا نه از این ور بام بیفتید و نه از آن ور بام .